در کاروانسراها هیچگونه اسباب زندگی وجود نداشته است؛ آنچنان که کف اتاقها را تنها با یک تکه گلیم میپوشاندند و مسافران مجبور بودند تمام وسایل زندگی و حتی وسایل آشپزی خود را همراهشان بیاورند.
محمد نداف میگوید: میدان سعدآباد با آجرهای رنگی قرمز پوشیده شده و بخش دیگری از خیابان خاکی بود. دور و اطراف خیابان تکوتوک خانههایی ساخته شده بود.بیشتر صاحبان خانهها باغداران و کسبه بودند.
روستای شقا جزو موقوفه قهارقلی میرزا، نواده نادرشاه افشار است که حدود ۲۰۰ سال از وقف آن میگذرد و پیشینه مسجد «قلعه شقا» یا مسجد ابولفضل (ع) به بیشاز ۱۰۰ سال پیش میرسد.
با طرح این پرسش که «میشود قدری از زمین باباجان را وقف مدرسه کنید»، ازسوی یکی از نوادگان مرحوم علیاکبر صدیق، هشت فرزند مرحوم تصمیم گرفتند قدمی بزرگ بردارند.
طلعت خزایی و حیدرعلی طویلیقصیری تنها مایملک زندگیشان که خانهای قدیمی در محله عامل بوده را به نیت مدرسهسازی وقف کردهاند تا نامش یادبودی باشد برای «حمید»؛ فرزند مفقودالاثرشان.
علیرضا راهچمندی تصمیم گرفت به جای بهرهمندی از نعمت و آسایش در این دنیای مادی، دوران پیری را با قناعت و سادگی بگذراند و تنها اندوختهاش را وقف مسجد کرد.
برابر اسناد برجایمانده، میزان طلا و نقره اهدایی به حرم مطهر رضوی در گذشته آنچنان زیاد بوده که سبب ایجاد پیشه زرگری و زرگرخانه در آستانقدسرضوی شده است.