کد خبر: ۷۱
۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

دایی حسن، نانوای محله میثم 11 سال است که طرح «نذر نان» را اجرا می کند

کمتر کسی است در کوچه «خداشناس» محله طبرسی که نشانی «نانوایی دایی‌یحیی» را بلد نباشد. این نانوایی قدمتی دارد به قد پا گرفتن خانه‌ها و بناهای در دل زمین‌های کشاورزی و زمین‌های برهوت در بیش از 3دهه. شهرت این نانوایی نه به‌واسطه قدیمی و اولین بودنش است، که به سبب کار خیّری است که به اندازه عمر نانوایی دایی قدمت دارد؛ نذر نان. اگرچه 11سالی می‌شود حاج‌یحیی به رحمت خدا رفته است، همان نیت و کار خیر دیروز او شده است باقیات‌الصالحات امروزش. حاج‌‌حسنِ داماد و آقا مجتبایِ پسر، سکانداران امروز نانوایی هستند تا ضمن رساندن نان به دست هم‌محلی‌ها، ادامه دهنده راه پدر باشند.

کمتر کسی است در کوچه «خداشناس» محله طبرسی که نشانی «نانوایی دایی‌یحیی» را بلد نباشد. این نانوایی قدمتی دارد به قد پا گرفتن خانه‌ها و بناهای در دل زمین‌های کشاورزی و زمین‌های برهوت در بیش از 3دهه. شهرت این نانوایی نه به‌واسطه قدیمی و اولین بودنش است، که به سبب کار خیّری است که به اندازه عمر نانوایی دایی قدمت دارد؛ نذر نان. اگرچه 11سالی می‌شود حاج‌یحیی به رحمت خدا رفته است، همان نیت و کار خیر دیروز او شده است باقیات‌الصالحات امروزش. حاج‌‌حسنِ داماد و آقا مجتبایِ پسر، سکانداران امروز نانوایی هستند تا ضمن رساندن نان به دست هم‌محلی‌ها، ادامه دهنده راه پدر باشند.

 

برکت نان دایی‌یحیی

«سال67  بود که حاج‌یحیی بعد از سال‌ها کارگری در نانوایی‌های مختلف مشهد و تهران، تصمیم می‌گیرد در ‌محله‌ای که انگشت‌شمار بنای مسکونی داشته است، نانوایی بنا کند. نانوایی تنوری، آن‌ هم در محله‌ای که هنوز زیرساخت‌های شهری به آنجا راه نیافته بوده‌ و‌ با ‌نفت هیمه‌های تنور گلی نانوایی برافروخته 

می‌شده است.» این‌ها را حسن‌آقا می‌گوید. کسی که بعد از دایی‌یحیی به دایی‌حسن معروف شد تا زنده‌کننده یاد و خاطره شاطر قدیمی محله باشد. او از داستان چگونگی شروع این کار خیر خبر ندارد، اما می‌داند از همان سال‌های دور، همسایه‌هایی که ندارتر بودند، حاج‌یحیی‌، نان صلواتی به دستشان می‌داد. کسانی که حتی بعد 11سال از رفتن حاجی، هنوز نان سفره‌شان به برکت نیت خیر آن بزرگ‌مرد است. دایی‌حسن این بخش صحبت‌ها را با بغضی که سعی در فروخوردنش دارد، تعریف‌ می‌کند و می‌گوید: «اینجا محله مستضعف‌نشین است. بعضی وقت‌ها کارگر سرگذری می‌آید، درحالی‌که سرش را به زیر انداخته، با شرم می‌گوید «دایی دوتا نان بده، ‌‌شب پولش را می‌آورم، اگر هم نشد، تا آخر هفته حساب می‌کنم.» این‌ها واقعا درد دارد که یک جوان کارگر به اندازه نان سفره‌ پول در جیبش نباشد.»

 

جذب خیران تبلیغ نمی‌خواهد

 او همان‌طور که صحبت می‌کند، از روی میز کنار دیوار چند دفتر را برمی‌دارد و یکی را باز می‌کند. صفحاتی پر از اعداد و ارقام و نام‌هایی که برخی کدگذاری است؛ پیرمرد کالسکه‌ای، یتیم‌های خانه سوم، کفاش و...  در کنارش نامه‌هایی که شرح‌ حال زندگی در آن‌ها درج شده است؛ همچنین مدارکی از قبیل گواهی فوت، کپی مدارک شناسایی و... می‌گوید: «خدا خواسته این نانوایی، خیریه‌ای باشد کوچک، تا نیت خیر و راهی که حاج‌یحیی 30سال قبل آغازگر آن بوده است، ادامه داشته باشد. این دفاتر و مدارک هم گواهی است بر کارهایی که صورت می‌گیرد تا خدای ناکرده مدیون کسی نباشیم.»

درباره چگونگی جذب خیران که از او می‌پرسم، می‌گوید: «کار خیر نیاز به هیچ تبلیغی ندارد. خیرانی برای این کار به ما کمک کرده‌اند که حتی در مشهد نبودند. کسانی که شاید در عمرشان یک‌بار به این سمت شهر نیامده باشند، اما با شنیدن داستانی، برای تحقیق و راستی‌آزمایی به اینجا آمدند و آنچه را که در نیت داشته‌اند، ادا کرده‌اند.»

  

مأموریت خدایی

دایی‌حسن به داستان‌ مسافری اصفهانی اشاره می‌کند که چند سال قبل در مدرسه نزدیک نانوایی اسکان داشته‌ است: «چند روزی بود که می‌دیدم پیرمرد مسافر می‌آید و فقط از بیرون کارهای ما را زیر نظر دارد. اول فکر کردم شاید می‌خواهد نانوایی راه بیندازد. یک روز دعوتش کردم بیاید داخل مغازه. او بعد ساعتی، کنجکاوانه پرسید چرا از بعضی پول می‌گیریم و برای بعضی دیگر‌ در دفتر یادداشت می‌کنیم. برایش توضیح که دادم و از نیتمان که گفتم، همان‌جا 500هزارتومان کارت‌به‌کارت کرد. مدتی بعد تماسی از تهران داشتم که آقایی پشت خط گفت: شماره شما را ‌‌دوست اصفهانی‌اش داده است، همان مسافر مدرسه. ایشان هم تا چند ماه، هرماه 200 تا 300 هزار تومان برای تأمین نان نیازمندان محله کمک می‌کرد. حتی در سفری به مشهد برای عرض خداقوت به بچه‌ها به نانوایی ما آمد. خیرانی که در نگاه من خدا آن‌ها را مأمور رساندن نان به دست مستحقان و مستمندان کرده است.»

 

برکت عیدانه

 این نگاه مهربانانه فراتر از رساندن نانی به دست‌ نیازمندش است. گاه اگر‌ در توانشان باشد، دستگیری بیشتر از نیازمندان آبرودار ‌است: «از طریق خانم خیری که منزلشان در محله هاشمیه مشهد است، خیری تهرانی با برنامه ما آشنا شده بود. چند روز قبل از عید به‌ نانوایی ما آمد. آن بنده خدا برای اهدای نان صلواتی 2میلیون تومان به حساب ما واریز کرد. چون نزدیک ایام عید بود و تا حدودی از وضعیت برخی خانواده‌ها که حتی پنیر و تخم‌مرغ در خانه‌شان پیدا نمی‌شد خبر داشتم، پیشنهاد دادم اگر می‌شود 300هزار تومان برای نان باشد و مابقی را بین 17خانواده نیازمند تقسیم کنیم. مبلغی به اندازه 100هزار تومان که واقعا‌ با تورم الان چیزی نمی‌شود. باورش سخت است؛ نمی‌دانید همان مبلغ ناچیز چقدر خوش‌حالشان کرده بود.»

 

نان تاسوعا نذر سلامت پدر

نان روز تاسوعا نذر دایی‌حسن برای برگشت دوباره پدرش به زندگی است: «عید چند سال قبل بود که پدرم سکته قلبی‌ کرد‌. سه‌تا از رگ‌های قلبش بسته شده بود. با توجه به سن ایشان، گفتند کاری نمی‌شود کرد و اگر هم قرار به عمل باشد، باید برگه رضایت دیگری را امضا کنیم. راضی به عمل شدیم، اما قبل امضا نذر کردم اگر عمل موفقیت‌آمیز باشد، روز تاسوعا 200نان صلواتی بین مردم توزیع کنم. نذری که 4سال است ادا می‌شود.»

 

چراغ‌براتی که روشن شد

یکی از رسوم خوب ما خراسانی‌ها سنت چراغ‌برات و خیرات برای رفتگانمان است. نان صلواتی یکی از رسوم قشنگ روزهایی است که به نیت شادی درگذشتگان از عالم مادی خیرات می‌شود. دایی‌حسن با اشاره به روزهایی که به‌واسطه شیوع بیماری کرونا درهای آرامستان‌ها به روی بازماندگان بسته شده است، گفت: «خیران تا الان بیش از 3میلیون تومان برای توزیع نان صلواتی پنجشنبه‌شب همین هفته خیرات کرده‌اند. خیرانی که نام نانوایی دایی‌یحیی را شنیده‌اند.»می‌گوید: «امیدواریم به لطف و نگاه خداوند، خادمان خوبی برای ادای نیت‌های خیرخواهانه این عزیزان باشیم و به امید روزی که سفره هیچ نیازمندی بی‌نان نماند.»

کلمات کلیدی
ارسال نظر