کد خبر: ۸۴
۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

فضای دانشگاه شاگردسالاری شده است

سعیده فیاض مدرس دانشگاه و دبیرستان در رشته تربیت‌بدنی است و تیم‌داری هم می‌کند. این مربی فوتسال و هندبال دختران اهل محله فاطمیه شاگردان پرشماری را به سطح حرفه‌ای معرفی کرده است. سعیده صراحت لهجه دارد و بی‌دانشی برخی مربیان سابقش را دلیل مصدومیت همیشگی‌اش می‌داند

ورزش و ورزشکاری در روزگار ما معنی وسیع‌تر و گاهی آلوده‌تری از مقصد اصلی آن که سلامتی و چابکی است، پیدا کرده. این را عموما باور دارند و ورزش را گاهی حتی صنعت ورزش می‌دانند. صنعتی مانند سینما که چهره‌های خاص معرفی می‌کند و پول‌ساز است. به سراغ بانویی اهل منطقه ۳ رفتیم که مدرس دانشگاه و دبیرستان در رشته تربیت‌بدنی است و تیم‌داری هم می‌کند. او شاگردان پرشماری را در فوتسال و هندبال دختران به سطح حرفه‌ای معرفی کرده است. سعیده فیاض صراحت لهجه دارد و از نقد وضعیت موجود و پشت پرده‌های ورزش می‌گوید. چندان دل‌خوشی هم از بعضی مربیان سابقش ندارد و بی‌دانشی آن‌ها را دلیل مصدومیت همیشگی‌اش می‌داند. با او درباره ورزش بانوان، مافیای ورزش، ورزش در منطقه ۳ و دانسته‌هایی که به همه ما در تندرستی کمک‌رسان است، گفتگو کردیم. مربی ورزش مدرسه و دانشگاه می‌گوید به هر صورت ممکن سعی دارد انگیزه‌های ورزشی بچه‌ها را بالاتر ببرد تا از خمودگی، چاقی و عوارض دوری از ورزش در نسل بعدی جلوگیری کند. او گاهی بچه‌ها را با خودش به دیدن مسابقات فوتسال بانوان می‌برد و می‌گوید که «آدرنالین» در دیدن ورزش آن‌چنان ترشح می‌شود که همه عاشق شور و هیجان ورزش می‌شوند. 



کمی درباره خود و سابقه دانشگاهی و علمی‌تان بگویید
کارشناس ارشد ورزش در گرایش مدیریت ورزشی، اوقات فراغت و ورزش‌های تفریحی دارم. متولد ۱۳۶۹، بزرگ‌شده و ساکن محله فاطمیه هستم. مدرس دانشگاه و دوره متوسطه، مربی فوتسال سطح یک آسیا، داور فوتسال، مربی هندبال و شنا هستم. آنچه به‌صورت تخصصی کار می‌کنم یکی فوتسال است و دیگری هندبال. در هر دو رشته دورانی بازیکن و در دوره‌ای مربی بودم. کارشناسی ارشدم را از دانشگاه بین‌المللی امام رضا (ع) دریافت کرده‌ام و همان‌جا هم مشغول به تدریس هستم. یادم می‌آید اولین سالن ورزشی که پا گذاشتم و تمریناتم را در آن شروع کردم «سالن مالک اشتر» در همین منطقه خودمان بود. اینکه در رشته‌های مختلف مدرک گرفته یا ورزش کرده‌ام به دلیل علاقه خودم و نیازی است که در مخاطبانم می‌بینم. با آمدن فضای مجازی سؤالات مخاطبانم گوناگون شده و هر روز باید بیشتر به‌روز باشم.

از کی به باشگاه رفتن علاقه‌مند شدید؟
به یاد دارم خسته و گرسنه از مدرسه برمی‌گشتم و کوله ورزشی‌ام را برمی‌داشتم و راهی سالن می‌شدم. مسیرم هم چندان مسیر امنی نبود و شاید بتوانم بگویم وقتی می‌بینم دختران امروزی را مادر یا پدرشان با اتومبیل به باشگاه می‌آورند، حسرتی قدیمی در من زنده می‌شود. البته زمانه عوض شده و فضا هم برای ورزش دختران بیشتر شده است. موقعیت‌های سال‌های قبل‌تر بسیار کمتر از امروز بود.


خودتان هم بازیکن تیم‌های ورزشی بوده‌اید؟ بازی در چه تیم‌هایی را تجربه کردید؟
ابتدا هندبالیست بودم و در مسابقات استانی و کشوری توپ زدم. چند سال در تیم آموزش‌وپرورش بازی کردم. کاپ دومی و سومی مسابقات استانی را دارم و در دوران دانشجویی در تیم دانشگاه بازی  و مدال‌هایی کسب می‌کردم. متأسفانه دوره ورزشی حرفه‌ای من زود تمام شد و علتش مجروحیتی بود که در ناحیه پا پیدا کردم. حدود ۱۶ ساله بودم که این اتفاق افتاد و متأسفانه مربیانم چندان باسواد نبودند و برای بهبود من راهنمایی خاصی نداشتند. به‌واسطه اینکه پدرم و عموهایم تیم‌داری می‌کردند، زمینه برای من هم فراهم بود که بازیکن باشگاهی و حتی ملی شوم، اما آسیب ورزشی و ندانم‌کاری مربی آن سال‌هایم باعث شد که هیچ‌گاه نتوانم به این سطوح برسم! و برای همین زودتر از آنچه مرسوم است وارد رده مربی‌گری شدم. جایی در قلبم همیشه خالی است.

خاطره بد آسیب‌دیدگی در دوران نوجوانی را امروزه چطور برای خودتان تحمل پذیر می‌کنید؟
همان خاطره بد باعث شده جانب احتیاط را برای شاگردانم بسیار مراعات کنم. هرگز رضایت نمی‌دهم که دخترانم در زمین‌های آسفالت تمرین کنند و فقط سالن ورزشی را که امکانات اولیه داشته باشد برای تمرین بازیکنان تیمم یا کسانی که برای آموزش می‌آیند، ترجیح می‌دهم. شاید بعضی مربیان به نیت کسب درآمد یا فعال‌تر نشان دادن خودشان استاندارد‌های اولیه را رعایت نکنند، اما من در این بخش با کسی شوخی ندارم. تمرین در زمین غیراستاندارد معادل با آسیب دیدن و پایان سن ورزشکاری است. این همان اتفاقی بود که برای من روی داد.

امروزه هم ورزش می‌کنید؟
بله! خوشبختانه خانواده پدری و همچنین همسرم فضایی کاملا ورزشکاری دارند. همسرم قهرمان دوومیدانی بوده و این سال‌ها مربی بدن‌سازی است، زیر نظر او تمریناتم را چندین سال است در رشته بدن‌سازی پی می‌گیرم. البته ورزشم در این سال‌ها با هدف تندرستی است و نه قهرمانی. شاید اگر زانویم را عمل کنم و وضعیت بهتر شود حرف‌هایی هم برای ورزش قهرمانی داشته باشم!

درباره جو محیط آموزشی که در آن تدریس می‌کنید، بگویید؟
فضا خیلی فرق کرده است. من ساعت‌های طولانی کارورزی مجانی می‌رفتم. ترس داشتم به من مدرکم را ندهند، اما الان که استاد هستم حتی جرئت نمی‌کنم به کارورز ورزشی‌ام بگویم توپ را بردار و آن طرف سالن بگذار. هم دانشگاه ما را بازخواست می‌کند و هم خود کارورز. سر جلسه‌های امتحان با دانشجویانی مواجه هستم که دومتر قد دارند و حتی جرئت نمی‌کنم به آن‌ها بگویم تقلب نکنید! فضا الان شاگردسالاری است. این را مقایسه بکنید با زمانی که من بازیکن بودم و مجبورم می‌کردند به‌رغم آسیب‌دیدگی شدید بازی کنم. اجازه بدهید در این بخش بیشتر از این نگویم!

آیا ورزش کردن صبحگاهی بهتر است یا عصرگاهی و شرط استفاده حداکثری از آن‌ها چیست؟
اگر بخواهیم تخصصی به این قضیه نگاه کنیم باید بگویم ورزشکاران حرفه‌ای باید صبح‌ها تمرین کنند چراکه هورمون تستسترون صبح‌ها در بدن انسان بیشتر ترشح می‌شود؛ اما اگر مخاطبمان نوجوان یا جوان است به علت اینکه در سن رشد هستند و وضعیت خاص هورمونی بدن باید ساعت‌های عصر را انتخاب کنند. اگر این سؤال را فردی که نه در سنین نوجوانی است و نه ورزشکار حرفه‌ای بلکه برای سلامت و تندرستی ورزش می‌کند، بپرسد می‌گویم هر زمانی که حس می‌کنید از ورزش آسیب نمی‌بینید و باعث شادمانی‌تان می‌شود می‌توانید ورزش کنید. صبح و عصر و شب برای این گروه فرقی ندارد. کسی که هدفش از ورزش کاهش وزن هست هم به همین شکل با توجه به‌وقت و حسی که دارد می‌تواند ساعت ورزشش را انتخاب کند. برای این گروه جلسه‌های پنج‌گانه در هفته توصیه می‌کنیم، اما زمان آن بر عهده خود فرد است.

سابقه شرکت در دوره‌های آموزشی داخل یا خارج از کشور دارید؟
من دوره‌های مختلفی را گذراندم. دوره «کار با وزنه» را سال ۹۲ با حضور دکتر رشید گذراندم. کارگاه حقوق ورزشی در سال ۹۶ با حضور دکتر طالب‌پور را دیده‌ام و مرحله دوم این کارگاه را سال ۹۸ با حضور دکتر غلامیان به پایان رساندم. کارگاه استعدادیابی ورزشکاران را سال ۹۳ در پایگاه استعدادیابی گذرانده‌ام. داوری فوتسال را در سال ۹۶ در هیئت فوتبال استان طی کرده‌ام. دوره مربی‌گری شنا را با حضور مربیان تراز اول به پایان برده‌ام. دوره پزشکیاری ورزشی زیر نظر هلال‌احمر، کارگاه‌های مدیریت اردو‌ها و تیم ورزشی زیر نظر اداره ورزش و... گذرانده‌ام. الان مدرک مربیگری یک آسیا را در فوتسال دارم.

چرا هم فوتسال و هم هندبال را انتخاب کردید؟
ابتدا بازیکن هندبال بودم و به آن علاقه‌مند بودم، اما می‌دانیم فوتسال همیشه طرفدار بیشتری داشته و اتفاقا در سال‌های اخیر رشد خوبی هم در بین خانم‌های ورزشکار پس از قهرمانی آسیا داشته است. به همین علت به فوتسال آمدم تا مدرک مربیگری آن را کسب کنم. تیم‌هایم هم در رده‌های استانی موفق بودند و هم‌اکنون در پی تأسیس مدرسه فوتسال هستم. متوجه باشید که کار کردن در رشته فوتسال آن هم در خراسان سخت است چراکه بازیکنان و مربیان خوبی داریم و فضا کاملا جدی و پرطراوت است. تلاشم هم این بوده که بازیکن را به حد خوبی برسانم و فضا را برای حضورش در رده‌های بالاتر و حرفه‌ای‌تر مهیا کنم و هیچ‌گاه بازیکنم را برای اینکه خودم اسم و رسم بیشتری پیدا کنم در تیمم به‌زور نگاه نداشته و به آن‌ها رضایت‌نامه برای رفتن به تیم‌های بالاتر داده‌ام. چون خودم آسیب‌دیده ورزش هستم مراقبم بازیکنم نه از جنبه جسمی و نه روحی آسیب نبیند.

اصولا ورزش حرفه‌ای به نظرتان تا چه اندازه با روحیه ورزشی هماهنگ است؟
اگر در ورزش بخواهیم با هدف سلامتی و چابکی فعالیت کنیم، بحثی نیست و حاشیه‌ای هم پیدا نمی‌شود. بحث از آنجا آغاز می‌شود که جنبه حرفه‌ای ماجرا مطرح شود. وقتی بحث مسابقه و رقابت به میان می‌آید کار سخت می‌شود چراکه هر کسی سعی دارد به جایگاه بالاتر برسد. در اینجا بعضی رعایت اخلاق ورزشی را می‌کنند و عده‌ای هم نه! دیده‌ام که تیم‌ها، مربیان و بازیکنانی در سطح‌های مختلف، هر کاری تکرار می‌کنم هر کاری کرده‌اند که اول بشوند و جام قهرمانی را تصاحب کنند. 
بعضی هم از راه‌های میانه می‌روند و مثلا دوپینگ می‌کنند؛ اما به نظرم ذات ورزش به‌عنوان موجودی دارای حیات و فهم اجازه نمی‌دهد در سرمنزل آخر کسی که از راه‌های نادرست مسیرش را طی کرده به آخر برسد! شاید برایتان جالب باشد که بدانید در رده‌های بالاتر مثلا المپیک بیشتر از رده‌های پایین‌تر روحیه ورزشی حفظ می‌شود که خود می‌تواند درس‌آموز هر فعال ورزشی باشد که اگر می‌خواهی خودت یا تیمت به بالاترین مراحل برسد باید حافظ اخلاق ورزشی باشی. گاهی نیت‌های اقتصادی بعضی از مدارس فوتبال هم دردسرساز است. آن‌ها مبالغ خوبی دریافت می‌کنند، اما حداقل‌های لازم را برای ورزش ارائه نمی‌کنند. اگر دیدید که بچه شما را برای تمرین فوتسال به‌جای سالنی که کف‌پوش مناسب دارد به زمین آسفالت شده می‌برند برایتان زنگ خطر به صدا دربیاید. این کار باعث انواع آسیب‌ها برای بچه‌ها می‌شود و از نظر علمی مردود است.

محدودیت‌هایی که خودتان به‌عنوان ورزشکار و مربی بانو با آن مواجه هستید، کدام است؟
سالن‌ها به ویژه در ساعت‌های عصر متعلق به ورزش آقایان است و معمولا نوبت‌های صبح که کمتر طرفدار دارد، به بانوان اختصاص می‌دهند. این در حالی است که خیلی از بانوانی که به ورزش علاقه دارند در ساعت‌های صبح یا در محل کار هستند یا در محل تحصیل و امکان حضور در این ساعت‌ها را در ورزشگاه‌ها و باشگاه‌ها ندارند. در حقیقت سهم بانوان از اماکن ورزشی، ساعت‌های پرت و مرده آن‌هاست! هزینه‌های سالن‌های خصوصی مخصوصا در ساعت‌های عصر زیاد است و افراد و تیم‌های کمی خصوصا در وضعیت اقتصادی نابه‌سامانی که داریم امکان استفاده از ساعت‌های عصر را دارند. من سالنی که برای تمرین تیمم در ساعت عصر کرایه کرده‌ام مبلغی حدود دو میلیون تومان از من طلب می‌کند. این مبلغ برای ۱۰ جلسه است و مجبورم آن را بر تعداد بازیکنانم تقسیم کنم. همین باعث می‌شود انگیزه خانواده برای فرستادن دخترش به ورزش کم شود. حجم بزرگی از مصائب در سال‌های بعدی برای دختران امروز و مادران فردا به همین علت پیش خواهد آمد.

به خانواده‌هایی که می‌خواهند فرزندشان را به ورزش بفرستند چه توصیه‌ای دارید؟
اول از همه باید به آن‌ها آفرین گفت که برای جسم و روحیه فرزندشان هزینه می‌کنند، اما باید مراقب باشند که به چه کلاسی فرستاده می‌شود. باید ببینند سطح علمی و اخلاقی مربی و مسئول کلاس مناسب باشد چراکه افراد در سنین پایه به‌راحتی الگوبرداری اخلاقی و عملی از بزرگ‌تر و مربی‌شان دارند. باید رزومه فرد و باشگاه را دید و دانست که چه برنامه‌هایی دارند و به حرف‌ها و ادعا‌ها هم توجهی نکرد و دائم وضعیت کلاس ورزشی را رصد کرد. مربی‌ای که تربیت‌بدنی نخوانده باید حتما دوره‌های خاص را دیده باشند. نباید به هرکسی اعتماد کرد.

واقعا پشت پرده ورزش چه خبر است؟
هر حرفه‌ای برای خودش پشت پرده‌هایی دارد که بعضا اخلاقی نیست. مگر سینما پشت پرده ندارد و هر از گاهی خبر‌های منفی نمی‌شنویم؟ ورزش هم مستثنا نیست و باید مراقب بود. اصولا در هرجایی که هستیم باید مراقب باشیم که گرفتار حاشیه‌ها و انگیزه‌های منفی آن نشویم. من به‌شخصه از داوران و بازیکنان خوب و کار بلد را در همین استان خودمان می‌شناسم که ابلاغ‌های کشوری داشته‌اند، اما مقام مربوط ابلاغ کشوری را به او نمی‌داد و فرد موردنظرش را به‌عنوان جایگزین راهی مسابقات یا آموزش‌های کشوری می‌کرده است. با همه دست‌های پشت پرده‌ای که وجود دارد، اما امروزه با توجه به فضای مجازی و گسترده شدن خبر‌ها اگر کسی در ورزشی، حرفی برای گفتن داشته باشد کسی سرآخر کار نمی‌تواند جلوی او را بگیرد و به جایگاه شایسته‌اش می‌رسد.

با حرف و حدیث‌های فراوانی که این روز‌ها در فضای مجازی از چهره‌های ورزشی وجود دارد آیا به نظرتان می‌توان از چهره‌های ورزشی برای نوجوانان و جوانان الگو معرفی کرد؟
ورزشکاران در معرض دید عمومی هستند و باید بر رفتارهایشان کنترل کنند. بعضی اوقات شاهد این هستیم که اخلاق از ورزش و ورزشکار جدا می‌شود. گاهی از توانمندی فردی و گروهی ورزشکاری در زمین ورزشی تعریف می‌شود؛ اما وقتی به رفتار‌های بیرون از ورزش او دقیق می‌شویم انگار با آدمی دیگر که هیچ مشخصه قابل توجهی ندارد روبه‌رو می‌شویم. «مارادونا» را که به خاطر دارید؟ آن همه محبوبیت و توانمندی‌اش در فوتبال که دنیایی را مبهوت خودش کرده بود، اما دیدید رفتارهایش خارج از مستطیل سبز چقدر غیر ورزشی بود و باعث سرشکستگی‌اش شد. هرچند بعد‌ها روالش را عوض کرد اما... اگر اسطوره‌های جهانی این چنین هستند تکلیف ستاره‌های داخلی مشخص است. البته افرادی هستند که هم داخل و هم خارج از ورزش، افرادی مثال‌زدنی هستند. به‌هرحال باید سبک زندگی ورزشکار به‌گونه‌ای باشد که بتواند الگو باشد. فضای مجازی ریز زندگی همه چهره‌ها را عمومی کرده است و در این فضا دقت بر رفتار‌ها مهم‌تر شده است و باید خط قرمز‌هایی در زندگی همه مخصوصا ورزشکاران وجود داشته باشد. به گمانم اگر ارتباط مؤثری بین والدین و فرزندان باشد می‌توان با نظارت دائمی والدین از میان همین چهره‌ها الگو‌های خوبی بیرون کشید، اما همواره باید مراقب بود که رفتار‌های شایسته الگو‌ها قابل پیروی هستند و نه هر رفتاری. این نظارت باید توسط بزرگ‌تر‌ها انجام شود و توضیحات لازم را برای فرزندانشان ارائه دهند.

شاگردان نامداری هم در ورزش دارید؟
عموم شاگردان من در سنین پایه هستند. من ورزشکار آماده و حرفه‌ای به تیمم نمی‌آورم بلکه ورزشکار حرفه‌ای می‌سازم یا لااقل اینکه بخشی از مسیر حرفه‌ای شدن فرد را تأمین می‌کنم و او را به مراحل بالاتر می‌فرستم. شاگردانم در سنین پایه هستند، اما بعضی شاگردان پیشینم همین الان در رده مسابقات استانی فوتسال و هندبال بازی می‌کنند. تعدادی از دانشجویانم هم الان که دانش‌آموخته شده‌اند در موقعیت‌های خوب ورزشی حضور و فعالیت دارند.

چرا بیشتر درس‌خوان‌ها ورزشی نیستند و بالعکس؟
شاید موارد این‌گونه پرشمارتر بوده باشند، اما همیشه شاهد این هستیم که در بین ورزشکاران، شاگردان تیزهوش و موفق هم بوده‌اند. معدل دیپلم من خوب بود و عضو تیم آموزش‌وپرورش هم بودم. به‌هرحال اگر فردی بخواهد متعادل باشد باید هم اهل درس باشد و هم ورزش. عقل سالم در بدن سالم است. نمونه‌هایی هم بودند که صحبت شما را تأیید می‌کنند. هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم که مربی دوومیدانی ما در یک دوره آموزشی در کلاس‌های عملی با کفش پاشنه‌بلند حاضر می‌شد! به نظرم هرچه جلوتر می‌رویم درس‌خوان‌های ورزش دوست بیشتر می‌شوند.

وضعیت امکانات آموزش‌وپرورش در بخش ورزشی چگونه است؟
وضعیت آموزش‌وپرورش شمشیر دو لبه است. واقعیت این است که آموزش‌وپرورش نهادی به نسبت قوی است و سعی می‌کند مسابقاتش نسبت به دیگر سازمان‌ها بهتر است. مشکل آموزش‌وپرورش این است که بسیاری از مربیانش ورزشی نیستند یا اطلاعات عمومی ورزشی دارند، اما نمی‌توانند به‌صورت تخصصی و خوب تیم‌های ورزشی‌ای که معرفی می‌کنند، هدایت کنند. دیده‌ام مربی همراه با تیم فوتسال که اصلا فوتسال نمی‌دانست. از جهت سخت‌افزاری وضعیت آموزش‌وپرورش خوب است. به نظرم، چون امروزه پدر و مادر‌ها به روال کار مدرسه نظارت دارند و اگر ببینند فرزندانشان در سالن نامناسبی تمرین می‌کنند سریع عکس می‌گیرند و در فضای مجازی پخش می‌کنند، وضعیت بهتر شده است. یک نوبت مربی تیمی بودم که قهرمان مسابقات استانی آموزش‌وپرورش شد. چون مربی‌ای کاربلدی نداشتند از من که مربی آزاد بودم استفاده کردند. چند ماه زحمت کشیدم و تیم قهرمان شد، اما حتی من را در مراسم تقدیر از تیم دعوت نکردند و به جای من یکی از مربیان آموزش‌وپرورش را جایگزین کردند! بچه‌های تیم به من پیامک می‌دادند که ما در مراسم تقدیر حاضر نخواهیم شد امامن راضیشان کردم تا حاضر شدند!...

تابه‌حال دانش‌آموزی داشته‌اید که از ورزش تجدید شود؟
بله! من الان مدرس دبیرستان تربیت‌بدنی هستم، ولی دانش‌آموزانی داریم که با زور و زحمت با نمره ۱۲ درسشان را طی کنند! دانشجویی هم داشته‌ام که نمره‌اش را نتوانسته کسب کند و با ارائه تحقیق و مقاله توانسته درس تربیت‌بدنی‌اش را پاس کند. من به دانش‌آموزانم اگر تربیت‌بدنی رشته اصلی آن‌ها نباشد می‌گویم که ورزش را برای سلامتی و روحیه خوبی که فرد کسب می‌کند، دنبال کنند. به‌هرحال برای دختران مسئله اضافه‌وزن مهم است و دخترانی که این مشکل را دارند اعتمادبه‌نفس کمتری دارند و از این رو ورزش را تبلیغ می‌کنم. به مخاطبانم در رشته تربیت‌بدنی می‌گویم اگر ورزشکار نبودید لااقل سعی کنید سواد ورزشی‌تان را بالا ببرید و مربی خوب و باسوادی باشید. حتی با رفتن به سالن‌های ورزشی و دیدن مسابقات فوتسال بانوان سعی می‌کنم انگیزه‌ها را بالا ببرم.

حرف آخر؟
بچه‌های محله‌های پایین یعنی محدوده ما استعداد‌های خوبی دارند، اما امکانات کمی دارند. هرچه ورزشکار در این منطقه هست یا ر زمی‌کار هستند یا فوتسالیست. علت ماجرا هم معلوم است. این دو رشته در مقایسه با دیگر ورزش‌ها به امکانات کمتر و هزینه‌های قابل‌تحمل‌تری وابسته است. باور کنید اگر ورزش رایگان باشد چهره‌های ورزشکار بیشتر و باکیفیت‌تر و متنوع‌تری در منطقه ۳ و همه مناطق کمتر برخوردار شاهد خواهیم بود.

کلمات کلیدی
ارسال نظر