کد خبر: ۱۹۵
۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

کوشش برای مهرگانی بهتر!

احمد قلندری شهروند محله مهرگان معتقد است دیوارهای محله، بهترین رسانه محلی است! او پیام‌هایی را که از دل مردم برمی‌آید، نه در قالب و شکلی حرفه‌ای که به‌نوعی همدلانه و با زبانی عامه‌پسند بر روی دیوارهای محله می‌کشد.

 رسانه‌ها معمولاً دوست دارند سوژه‌هایی را پیگیری کنند که جذابیت ویژه‌ای داشته باشد. «سوژه» برای رسانه‌ها باید کاری ویژه یا نزدیک به آن باشد تا ارزش تهیه گزارش و مصاحبه داشته باشد. آن‌ها نیم‌نگاهی به مخاطبان دارند و تصور می‌کنند که خریداران روزنامه به دنبال چنین مواردی هستند، اما سهم سوژه‌هایی که به‌ظاهر کاری پر رنگ و لعاب نکرده‌اند، اما در واقعیت نشان‌دهنده واقعیتی مهم و باارزش بوده‌اند چیست؟ مشهدچهره با توجه به حوزه کاری‌اش که پوشش رویداد‌ها و چهره‌های محلی است، می‌تواند این خلأ را تااندازه‌ای جبران کند. این مقدمه شاید کار را برای توصیف سوژه‌ای که در ادامه خواهید خواند ساده‌تر کند. او مردی معمولی با ایده‌آل‌های بزرگ است. هرچند تابه‌حال اقدامات خارق‌العاده‌ای نداشته اما افق‌های دوری را می‌بیند و با تأکید بر انجام کار‌های به‌ظاهر کوچک، زمینه‌ساز نتایج مهم در سال‌های آتی است. «احمد قلندری» کوشنده مسیری است که برای نسل بعدی، زمانه و زمینه‌ای مناسب‌تر فراهم کند. او صدای مردمی است که می‌خواهند زندگی بهتری داشته باشند و می‌گویند ما را در بهتر کردن وضعیت عمومی سهیم کنید، مدیران شهری هم به کمک بیایند تا منطقه نمونه‌ای داشته باشیم. 


از میانه تا مشهد!

احمد قلندری پیمانکار حوزه عمران است و به ساخت راه و ساختمان می‌پردازد و در چند سال اخیر ساکن شهرک مهرگان است. تحصیلاتش را تا پایان رشته متوسطه علوم انسانی پیگیری کرده است. او در شهرکی که بیرون از شهر مشهد در قالب «مسکن مهر» سروسامان گرفت و امروزه پذیرای بیش از ۱۲ هزار شهروند مشهدی است همراه با خانواده‌اش زندگی می‌کند.
وقتی با او هم‌کلام هستی اگر کاملاً دقیق شوی، می‌فهمی که لهجه دیگری دارد و فارسی را با ته‌مایه آذری سخن می‌گوید. این را با او در میان می‌گذارم و هر دو لبخند می‌زنیم. می‌گوید با فارس‌ها خیلی نشست و برخاست داشته‌ام و معمولاً کسی متوجه این نکته نمی‌شود که اصالتاً ترک‌زبان هستم. او زاده سال ۱۳۴۶ در شهرستان میانه است و سال ۷۰ به مشهد آمده و از پنج سال پیش در شهرک مهرگان به سر می‌برد.
قلندری درباره زندگی خود در مشهد می‌گوید: تقریباً همه نقاط شهر مشهد را که در بضاعتم بوده است تجربه کرده‌ام و جایی بهتر از شهرک مهرگان نیافته‌ام! «مسکن مهر» به گمانم لطف خداوندی به من بوده است و با رضایت در اینجا زندگی می‌کنم.


مهرگان؛ وقتی برهوت بود!

او درباره پیشینه شهرک مهرگان می‌گوید: پیش از این خبری از مهرگان و چنین شهرکی نبوده و این حوالی جزو روستای قرقی یا در حاشیه آن بوده است. شهرک مهرگان مشهد هم‌اکنون در محدوده منطقه ۳ شهرداری واقع شده و با اصول شهرسازی امروزی بنا شده است. خیابان‌کشی‌های مناسب و خانه‌ها در فرم‌هایی مشابه ساخته شده است. هرچند پیش‌بینی فروشگاه‌های محلی هم شده است، اما در این بخش هنوز کمبود وجود دارد. فاصله حدودی شهرک تا حرم مطهر ۱۶ کیلومتر است. شهرک مهرگان از پروژه‌های صنعتی‌ساز مسکن مهر به شمار می‌رود.

 


توسعه عمومی نیاز شهرک است

او درباره امنیت و حمل‌ونقل در این محدوده می‌گوید: قبل از اینکه به مهرگان بیایم گفته می‌شد که وضعیت امنیت زیستی شهرک مشکل دارد. به‌هرحال برخی افراد، خود را مهرگان‌نشین نمی‌دانستند و هرکسی با آداب و روش خودش می‌خواست رفتار کند. افراد سودجوی خارج از شهرک هم طمع کرده بودند از آب گل‌آلود طعمه‌ای به چنگ آورند، اما با گذشت زمان و تکمیل بخش‌های عمومی مانند مسجد و پایگاه بسیج و حضور نیروی انتظامی، وضعیت بهتری را شاهد هستیم. خطوط اتوبوس‌رانی به این شهرک رسیده و دو خط متفاوت، شهروندان ساکن در مهرگان را به مرکز و حاشیه شهر منتقل می‌کند هرچند در این زمینه هنوز جای پیشرفت وجود دارد.
قلندری که اکنون ساکن فاز ۲ شهرک مهرگان است، ادامه می‌دهد: واقعیت این است که اینجا ۱۰ سال قبل برهوت بوده و نمی‌توان انتظار داشت مثل محله‌ای در میانه شهر دارای همه امکانات باشد و مشکلات گوناگونی در این شهرک وجود دارد. معابر اصلی آسفالت شده و آسفالت بعضی معابر فرعی هنوز باقی مانده است همچنین با تپه‌های خاک و نخاله در جای‌جای منطقه روبه‌رو هستیم.
او به دیگر مشکلات مهرگان اشاره می‌کند و می‌گوید: پُر شدن سریع چاه‌های فاضلاب به دلیل نفوذناپذیر بودن خاک، ترک خوردن دیوار‌ها و نبودن مسجد، مدرسه و درمانگاه به‌اندازه کافی از مهم‌ترین مشکلات این محدوده شهری است.


زمین‌های بایر مشکل همگانی است

وقتی در محدوده شهرک مهرگان کوچه و خیابان‌نوردی بکنید، می‌بینید زمین‌های وسیعی وجود دارد که هنوز هویت خود را پیدا نکرده و به‌صورت بایر رها شده‌اند. این زمین‌ها در نقشه تفصیلی شهرک دارای کارکرد‌های مختلفی هستند، اما روند توسعه چندان همسو با بخش ایجاد مسکن نبوده است.
قلندری می‌گوید: همین زمین‌هایی که اغلب قرار است بخش خدمات عمومی شهرک را در بخش‌های تجاری، بهداشتی و اداری تشکیل بدهند برای اهالی دردسر شده و از مرغوبیت زندگی در این محدوده کاسته و اکنون بی‌صاحب رها شده و مکانی برای تخلیه گاه‌به‌گاه نخاله شده است. حیواناتی که برای شهرک از جنبه بهداشتی خطرآفرین هستند معمولاً در این زمین‌های بایر جولان می‌دهند و امنیت بهداشتی محیط را از بین برده‌اند.
فردی که ۵ سال است ساکن مهرگان است، خبر از راه‌اندازی فاز ۵ برای این شهرک می‌دهد و می‌گوید: امیدوارم با پیش‌بینی‌های لازم با مشکلات کمتری روبه‌رو باشیم. به‌هرحال بیشتر افرادی که مهرگان‌نشین می‌شوند، بازنشسته یا دارای تمکن مالی متوسط رو به پایین هستند و به نحوی از اقشار کم‌برخوردار جامعه به‌حساب می‌آیند. باید برای این گروه که صاحبان اصلی انقلاب هستند و در فصل جهاد برای آبادانی مملکت کوشیده‌اند، کاری ویژه کرد.


زندگی بهتر را به شهرک بیاوریم

رسیدن به زندگی بهتر «شعار» و ایده‌آلی دست‌نیافتنی نیست، بلکه «شعوری» است که با همت همگانی می‌توان به آن نائل شد. زندگی برتر هرچند با تمول ارتباط دارد، اما همه مسئله در پول و امکانات مالی خلاصه نمی‌شود. چه‌بسا ساکنان نقاط برخوردار و خوب از رفتار‌های ناشایستی گله داشته باشند که زیست عمومی را در منطقه‌ای که زندگی می‌کنند با سختی و چالش روبه‌رو کرده باشد.
قلندری برای یافتن و به تعبیری ساختن زندگی بهتر به کار‌های متفاوتی دست زده است. او می‌گوید: واقعیت این است هر کاری کرده‌ام به‌تن‌هایی نبوده است. اصولاً مگر می‌توان در جامعه کاری را به تنهایی به سرانجام رساند. ما همه در محیطی همگانی زندگی می‌کنیم و تا موافقت و همراهی دیگران نباشد کاری نمی‌توان انجام داد. من هم با همراهی شورای اجتماعی محله، شهرداری ناحیه و منطقه و همدلی اعضای محترم شورای شهر مشهد کار‌هایی جزئی کرده‌ام. چندین مرتبه این بزرگواران را به محله دعوت کرده‌ایم و آن‌ها هم اجابت کرده و مهمان ما بوده‌اند. در همین آمدوشدهاست که طرح‌ها در ذهن افراد جرقه می‌خورد و توانایی‌های موجود که بعضاً از آن غافل هستیم یادآوری می‌شود. با هم‌افزایی به وجود آمده میان نیرو‌های محلی و سازمان‌های شهری می‌توان امید داشت که توسعه هرچند با سرعت کم روی دهد.
او به حال و هوای شهر و محله در دوران فراگیری «کرونا» اشاره می‌کند و می‌گوید: به‌هرحال هر نظر و تحلیلی که داشته باشیم، در دوران فراگیری کرونا هستیم و باید اقدامات مناسبی انجام داد. شاید اول نمی‌دانستیم که مسئله چقدر جدی است و به آن درنهایت در حد یک همه‌گیری زودگذر نگاه می‌کردیم، اما ظاهراً مسئله تبعات زیادی داشته و خواهد داشت. با طولانی‌تر شدن دوران کرونا شاهد این هستیم که روحیه مردم هم مناسب نیست. شادابی از چهره‌ها رخت بربسته و آدم‌ها به‌دلیل اینکه نمی‌توانند مانند گذشته در ارتباط باهم باشند دچار پژمردگی روحی شده‌اند. باید کاری کرد که از اضطراب دور شد و روحیه مثبت پیدا کرد.


دیوار‌های محله رسانه ماست

او ادامه می‌دهد: من دیدم بهترین رسانه محلی، دیوار‌های محله است! بله! همین دیوار خانه‌ها می‌تواند بهترین رسانه باشد. هر روز بار‌ها از کنار آن‌ها می‌گذریم و تمیز و آراسته بودن یا نبودن آن‌ها ناخودآگاه در روحیه افراد مؤثر است. به این فکر افتادم پیام‌هایی را که از دل مردم برمی‌آید، نه در قالب و شکلی حرفه‌ای که به‌نوعی همدلانه و با زبانی عامه‌پسند به مردم منتقل کنم. من هم به دلم مراجعه کردم و دیدم چه حرفی می‌توان بر این دیوار‌ها نوشت که حرف دل همه باشد. چندتایی انتخاب کردم و با موضوع مهربانی، تمیزی منطقه و ارتباط خوب با یکدیگر بر دیوار‌ها نوشتم. سعی کرده‌ام در ارتباطی دوطرفه اهمیت جوان‌ها و بزرگ‌تر‌های خانواده را به هر دو طرف تأکید کنم.
او درباره دیگر پیام‌هایی که با مردم در میان گذاشته است می‌گوید: بعضاً با صحنه‌های ناخوشایندی در خیابان‌ها روبه‌رو می‌شویم! کیسه زباله‌ای که انواع آلودگی‌ها را دارد در میان کوچه و خیابان پاره و رها شده است. دقت کرده‌ام مسئله از اینجا به وجود می‌آید که افراد کیسه‌های زباله‌شان را برای اینکه جلوی خانه‌شان نگذارند و مستقیم به ظرف‌های زباله شهرداری بریزند که البته کار خوبی است، پشت خودروشان می‌گذارند. رانندگان بعضاً کیسه‌زباله را فراموش کرده و در هنگام دور زدن یا به علت تندباد، کیسه به زمین می‌افتد و صحنه‌های نامطلوبی به وجود می‌آورد. همین نکته را در قالب دیوارنوشته‌هایم به اهالی محله تذکر داده‌ام.
او ادامه می‌دهد: هر دیواری هم که دستم رسید با یک قلم‌مو و ظرف رنگ نقاشی کردم. نقاشی من چندان خوب نیست، اما می‌تواند فضای یکنواخت و بی‌پیام را به محیطی زنده تبدل کند.
مرد نقاش می‌گوید: قبل از اینکه به سراغ دیواری در محله بروم از صاحب‌خانه اجازه می‌گیرم. اول زنگ می‌زنم و خودم را معرفی می‌کنم. می‌گویم ممکن است یک لیوان چای یا آب به من بدهید. بعد می‌گویم آمده‌ام تا روی دیوارتان نقاشی کنم و جمله‌ای مثبت بنویسم. می‌پرسند چه چیزی می‌خواهی بنویسی؟ می‌گویم می‌خواهم بنویسم: خدا را شکر برای همسایه مهربانی که با من در یک محله زندگی می‌کند.
او ادامه می‌دهد: همه مردم با روی باز برخورد می‌کنند و خودشان هم مراقبت می‌کنند که مهربانی بماند و حتی محافظ جمله‌ای می‌شوند که بر دیوار بیرونی خانه‌شان به یادگار نوشته‌ام.


کودکان، محافظ درختان هستند

واقعیت این است تا فرهنگ عمومی در همه بخش‌هایش برای کودکان به‌عنوان رفتاری دائمی نهادینه نشود نمی‌توان به آینده‌ای درخشان امید داشت. بخشی از این مهم می‌تواند با مسئولیت دادن به کودکان و نوجوانان متناسب با توانایی‌هایشان باشد. در محدوده‌ای که قلندری و خانواده‌اش زندگی می‌کنند کودکان و نوجوانان تجربه‌ای نو را شروع کرده‌اند.
قلندری درباره مسؤلیتی که به امید‌های آینده داده است، می‌گوید: ما مراقبت از درخت‌های کوچه خودمان و کوچه‌های اطراف را به‌طور مشخص بر عهده گروه سنی امید گذارده‌ایم. هر بچه مراقب و نگهبان درخت‌های محدوده‌ای خاص شده است. روی هر درختی که در محله دست بگذارید، مراقب و محافظ آن معلوم است و به‌سرعت سر می‌رسد.
او می‌گوید: در همین زمینه مسابقاتی برای کودکان و نوجوانان برگزار می‌کنیم. به بچه‌ها گلدان‌هایی با قلمه‌های گیاهان مختلف داده‌ایم و قرار شده است پس از مدتی مسابقه نهایی برپا شود. هرکسی که همه گلدان‌هایش مملو از قلمه‌های دیروز و گیاهان شاداب امروز باشد جایزه می‌گیرد.


مدرسه تعطیل است، تربیت نه!

این جمله را من و شمایی که دهه ۶۰ در مدارس بودیم حتماً به یاد داریم. شعار برنامه‌های تابستانی که بعضاً مدارس برگزار می‌کردند این بود که مدرسه تعطیل است، اما آموزش و تربیت نباید معطل بماند و باید کار خودش را انجام دهد. این سال تحصیلی با شیوع ناگهانی کرونا همراه بود و از میانه آن مجال کمتری برای حضور دانش‌آموزان در مدارس فراهم شد. در شهرک مهرگان با توجه به این مسئله مسابقه انشانویسی برگزار شده است.
ساکن هنرمند شهرک مهرگان می‌گوید: در کنار آموزش مجازی که گسترش داشته است باید کاری کرد که آشنایی دستان دانش‌آموزان با قلم و کاغذ فراموش نشود. یکی از مهم‌ترین دستاورد‌های دانش‌آموزان برای سال‌های آتی همین توانایی در نوشتن است. مقصودم نوشتن کلمات نیست. این توانایی را در اول ابتدایی می‌آموزند، اما اینکه بتوانند مقصود خود را با بهترین جملات بیان کنند در همه سال‌های بعدی باید تکرار شود تا در آینده در این بخش کاستی نداشته باشند.
او توضیح می‌دهد: ما مسابقه انشانویسی کرونا را برگزار کردیم. به هر حال این وضعیت تا به امروز برای هیچ‌کس تجربه نشده بود. دانش‌آمور نمی‌تواند به مدرسه و خانه اقوام و برنامه‌های عمومی برود. این‌ها در روحیه او مؤثر است. خواسته‌ام همه دانش‌آموزان اطراف محل زندگی‌ام حس خودشان را در این ماه‌های فراگیری کرونا بنویسند. بنویسند که خانواده با آن‌ها چه برخوردی داشته است. آیا دستاورد مثبتی هم داشته‌اند؟ برای اینکه در این وضعیت بتوانند رشد و پیشرفت کنند چه ایده‌هایی به ذهنشان می‌رسد و ...
قلندری درباره مراحل اجرایی مسابقه انشانویسی می‌گوید: بیش از ۴۰ نوجوان ساکن در همین کوچه و کوچه‌های نزدیک دست به قلم شدند و انشا نوشته و برایمان آوردند. شش انشای برتر را انتخاب کردیم و به آن‌ها توپ فوتبال و لباس ورزشی جایزه دادیم. به همه شرکت‌کنندگان هم گلدان‌هایی برای پرورش گل دادیم تا اسباب مسابقه پرورش گل که برای یکی دو ماه آتی پیش‌بینی شده فراهم باشد.
او درباره هزینه خرید جوایز گفت: همه را خودم پرداخت کردم. قیمت یک کیلو گوشت ۸۰ هزار تومان است. با هزینه‌ای که برای یک کیلو گوشت پرداخت می‌کنیم، می‌توانیم ده‌ها دفتر و قلم خرید و به بچه‌ها داد تا آنچه در دلشان است بنویسند و آنچه با قلبشان حس کرده‌اند بر صفحه سفید کاغذ درج کنند. این کار، شورِ افسارگسیخته نوجوانی را مهار و هدایت می‌کند. حس دیده‌شدن به نوجوان می‌دهد. نیاز به دیده شدن از مشخصات این دوره سنی است.

نهاد‌های شهری با مردم همکاری می‌کنند

شهرداری همواره از ایده‌هایی که با هزینه‌هایی مختصر توانایی تحول‌آفرینی در شادمانی محلات دارد، استقبال کرده است. نقاش و ایده‌پرداز شهرک مهرگان در همین زمینه خبر از همکاری مدیریت شهری با او می‌دهد و می‌گوید: واقعیت این است که من یک شهروندم و حتی اجازه ندارم بی‌اجازه مسئولان و مردم حتی خطی بر دیواری بکشم. برای اینکه کارم محملی قانونی داشته باشد ایده‌هایم را برای مدیران شهری و مسئولان شورای شهر فرستادم. آن‌ها دیدند و تأیید کردند و شهرداری همین محدوده هم به من توجه مثبت پیدا کرد. مسئولان شهری دلگرمم کردند. این کارم باعث شده حتی در محله هم حس دلگرمی بیشتری به وجود آید و مردم حس کنند مشکلاتی مشابه دارند و هرکدام جزیره‌ای تنها نیستند و می‌توان با راهکار‌هایی که به عقل جمعی می‌رسد به سراغ مشکلات رفت و پیروز شد.
واقعیت این است که نهاد‌های مدیریتی شهر باید توجهی مضاعف به شهرک و دیگر مناطق حاشیه‌ای داشته باشند، زیرا قرار بوده است اختلاف طبقاتی وجود نداشته باشد و از انباشت امکانات در مناطق بالاشهر و بی‌سهم ماندن نقاط فرودست جلوگیری شود.


برنامه‌هایی برای فردا

واضح است که نوجوان و جوانی که به سراغ ورزش می‌رود بسیار کمتر به سراغ کژی‌ها و ناروایی‌ها می‌رود. تبلیغ ورزش با شعار ممکن نیست باید زیرساخت‌ها فراهم باشد تا بتوان انتظار داشت افراد به ورزش گرایش پیدا کنند و منتظر نتایج آن برای امروز و فردای جامعه بود.
قلندری در این بخش می‌گوید: در شهرکی که ما زندگی می‌کنیم بنا به آمار حدود ۳ هزار و ۵۰۰ نوجوان بین ۱۲ تا ۱۸ سال زندگی می‌کنند. این‌ها پتانسیل واقعی مهرگان هستند. همچنین برای شهرک مهرگان زمین‌های ویژه ورزش در نظر گرفته شده است، اما هنوز آماده بهره‌برداری نیست. زمین‌های بایری در این منطقه داریم که به‌راحتی با تسطیح می‌تواند نقش زمین چندمنظوره ورزشی را داشته باشد. با شهرداری در حال گفتگو هستیم تا با استفاده از خواسته عمومی و تصویب شورای اجتماعی محله و بهره‌گیری از توان دفتر توسعه و تسهیلگری هرچه زودتر به نتیجه مدنظر برسیم.


حرف آخر

بخش آخر صحبت‌های این فعال اجتماعی درباره مشارکت مردمی است. او می‌گوید مشارکت مردمی در منطقه مهرگان زیاد است. منطقه نوساز است و آدم‌ها دوست دارند وضعیتشان بهتر شود و می‌بینند اگر تلاش کنند می‌توانند شهرکی برتر داشته باشند. اینجا با محله‌ای که افراد حوصله ندارند فرق دارد. باید برای این سرمایه اجتماعی اهمیت قائل شد و آن را زیربنای تحولات مثبت قرار داد.
او ادامه می‌دهد: این منطقه می‌تواند ناحیه‌ای نمونه در شهر باشد. بنیان منطقه درست طراحی شده و باید باقی کار‌ها را سامان داد. اینجا با توجه به ارزان‌تر بودن زمین نسبت به نقاط مرکزی شهر می‌توان کار‌ها را راحت‌تر پیش برد. این منطقه توانمندی گردشگری را دارد و می‌تواند به این بهانه ارتقای جدی یابد. با توجه به نوع زمین منطقه و فراز و فرود‌هایی که دارد می‌توانیم پیست موتورسواری در حاشیه شهرک ایجاد کنیم. این موقعیت تفریحی که آماده‌سازی آن چندان هزینه‌بر هم نیست می‌تواند هم مکانی برای تخلیه انرژی جوانان شهرک و هم دیگر جوان‌های شهر باشد تا آن‌ها در محیطی امن به جوانی و شور و نشاط بپردازند.
قلندری روحیه بسیار مثبتی دارد و سعی می‌کند نه شعاری، بلکه عملاً گویای برنامه‌هایی برای پر شدن کاستی‌ها و کمبود‌ها باشد. او می‌گوید: باید باور کنیم اگر نیت خیر داشته باشیم تنها نیستم و خداوند به ما کمک می‌کند.

ارسال نظر
نظرات بینندگان
تروخدااتوبوس های زیادو خوب بزارن متروراه اندازی کنند واقعا خیلی اوضاع بده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۵
0
0
اتوبوس های خوب وزیادومترو راه اندازی کنن