کد خبر: ۲۷۷
۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

نقالی را به بازی و تفریح ترجیح می‌دهم

در مدرسه دخترم به ادبیات بهای زیادی می‌دهند و مانند گذشته درس فارسی را فدای دروس دیگری مانند علوم و ریاضی نمی‌کنند. بلکه معلم‌های ادبیات نیز به‌طور تخصصی انتخاب شده و در هر سالی یکی از کتاب‌های غنی ادبی را تدریس می‌کنند. مدرسه او در بولوار دهخدا و در نزدیکی منزلمان است. در ساعت‌های ادبیات برای بچه‌ها کلیله و دمنه، بوستان و شاهنامه می‌خوانند و در ساعات هنر بر اساس داستان‌های این کتاب‌ها نقاشی می‌کشند. همین امر باعث شده است صنم انگیزه بیشتری برای یادگیری داشته باشد.

در میان ایرانیان علاقه به شعر و ادبیات فارسی از زمان‌های بسیار دور وجود داشته است و مردم هنردوست سرزمینمان به‌عنوان یکی از هنرهای هفتگانه، شعر را بیشتر از دیگر هنرها مورد توجه قرار داده‌اند. از همین رو شاعران بزرگ سرزمینمان همچون حافظ، سعدی، فردوسی و مولانا همیشه در قلب تک‌تک ما جای دارند. اما در میان عاشقانه‌های حافظ و عارفانه‌های مولانا، پندهای سعدی و حماسه‌سرایی‌های فردوسی، آنچه از دید زبانشناسان و به تأیید بزرگان ادب، زبان پارسی را زنده نگه داشته است، شاهنامه فردوسی بوده و هست. 
اینکه برای حفظ و پاسداری از اصالت زبان پارسی باید توجه بیشتری به شاهنامه‌خوانی شود برکسی پوشیده نیست اما نکته درخور تأمل این است که داستان‌های شاهنامه به زبان ساده و ملموس عامیانه بیان نشده و درک مفاهیم آن برای عموم مردم کمی دشوار است. روایت این داستان‌ها نیز نیاز به درک مطالب آن و داشتن زبانی گویا برای بیان حماسه‌های بی‌شمار شاهنامه دارد. همچنان که از قدیم نقالی به عنوان یک هنر اصیل شناخته می‌شده و نقال‌ها با جوش و خروش فراوان داستان‌های جذاب شاهنامه را برای عموم مردم روایت می‌کردند. حال متصور شوید چه تضاد شیرینی است که داستان‌های حماسی فردوسی بزرگ را از زبان دخترکان کوچکی بشنویم که با درک زیبای این روایات ما را هم از شنیدن آن بی‌نصیب نگذارند. یکی از دختران هنرمند مشهدی که به سمت شاهنامه‌خوانی و نقالی روی آورده است، صنم علیخانی است که از ساکنان محله رضاشهر بوده و با 8سال سن چندین مقام و رتبه در این زمینه کسب کرده است.

 

شاهنامه‌خوانی به من انرژی می‌دهد

برای مصاحبه با صنم، به منزلشان می‌روم. او متولد مرداد 1389 است و با لباس سنتی زیبایی‌ای که بر تن دارد به پیشوازم می‌آید و با همان زبان شیرین کودکانه مرا به اتاقش دعوت می‌کند. اتاقی که سرشار از نشانه‌های هنر است و از نگاه بیننده مناسب سن و سالی بالاتر از کودک 8ساله. از همان ابتدای صحبت صنم از علاقه وافرش به شاهنامه اینطور می‌گوید: «من خواندن و حفظ کردن شعر را خیلی دوست دارم. کتاب‌های زیادی را هم خوانده‌ام. اما شاهنامه فردوسی حس متفاوتی برایم دارد. آنقدر به شعرها و داستان‌های شاهنامه علاقه دارم که تمرین شاهنامه‌خوانی و نقالی را به پارک رفتن و بازی کردن ترجیح می‌دهم.»

 

 شاهنامه، تلفیقی از تمام سبک‌های ادبی است

 با اشتیاق فراوان کتابی را که روی جلد آن نوشته است«چنین گفت دهقان» در دست می‌‍گیرد و صفحه اول آن را برایم باز می‌کند: «این کتاب را دکتر یاحقی برایم امضا کرده و به من هدیه داده است. زمانی که در جشنواره شاهنامه‌خوانی بانوان شرکت کردم و رتبه سوم را هم به دست آوردم. به گفته استادم شاهنامه فردوسی کامل‌ترین کتاب است چون فردوسی غیر از اینکه شعرهای حماسی دارد، این کتاب را مثل حافظ عاشقانه، مثل سعدی تعلیمی و مثل مولوی عارفانه نوشته است.»

از لحن صحبتش پیداست که بیان صحیح کلمات را به خوبی می‌داند و با تسلط به حروف آن‌ها را ادا می‌کند. این اندازه از دقت در بیان، تمرینات زیادی لازم دارد. نکته‌ای که در نقالی بسیار ضروری است و لازمه شیوایی سخن یک گوینده است. از او می‌پرسم دوست نداری به جای این همه تمرین و ممارست برای حفظ و بیان شعرهای سخت فردوسی به بازی‌های کودکانه بپردازی و با همسن و سال‌هایت تفریح کنی؟ در جواب می‌گوید: «خواندن شاهنامه برای من یک جور تفریح است. به ویژه وقتی که شاهنامه را با قلم استاد جلال خالقی مطلق بخوانیم. با اینکه بیشتر تمریناتم را جلو آینه انجام می‌دهم تا بر حرکات دست و صورت و بدنم تسلط داشته باشم اما خیلی وقت‌ها که به همراه مادر و پدرم به پارک و فضای باز می‌روم، دوست دارم که در آنجا هم به تمرین شعرهای زیبای شاهنامه بپردازم.»

 

هنر، تفریح روح هنرمند من است

چشمان درشت و زیبایش را کمی می‌چرخاند تا نشان دهد که مشغول تفکر است. از دختر باهوشی که در این سن کم اشعار سنگین فردوسی را می‌خواند و بر زبان بدن تسلط دارد، چنین رفتار تیزهوشانه بعید نیست. سپس ادامه می‌دهد: «من تفریحات دیگری هم دارم. به کلاس تئاتر می‌روم و نقش اول را در تئاتر مدرسه ایفا کردم. نقش پروانه سفید را بازی کردم که در ناحیه هم اول شد. حتی به عنوان جایزه هم دوست دارم نگین، هدیه بگیرم تا با آن کارهای دستی هنری انجام دهم و دستبند و گردنبند بسازم.»

به تابلوهایی که روی دیوار نصب شده است اشاره می‌کند و می‌افزاید: «این‌ها هم نقاشی‌های خودم است که با رنگ روغن کشیده‌ام.» یک گل، یک فلفل زیبا و خاله خورشید کارهایی است که به ترتیب آن‌ها را روی بوم آورده است و به‌عنوان بخش اوقات فراغت به من نشان می‌دهد. انگار جرقه‌ای در ذهنش خورده باشد، می‌دود و از کمد گوشه اتاقش تیمپو و سه تارش را می‌آورد. بعد می‌گوید: «هنوز موسیقی را یاد نگرفته‌ام اما علاقه داشته و تصمیم دارم این تابستان به کلاس موسیقی بروم. انتخاب خودم پیانو است اما باید ببینم در مرحله شروع استاد چه پیشنهادی می‌دهد. اصلا دوست دارم در آینده هنرشناس شوم.»

 باز به او می‌گویم این‌ها که نشانم دادی همه خوب است اما تک‌تکشان هنرهایی است که تو با تمرین در آن‌ها به موفقیت رسیده‌ای. برای تفریح چه کاری را انجام می‌دهی؟ کمی فکر می‌کند. به مادرش نگاه می‌کند تا از او کمک بگیرد و تفریحاتش را هم بازگو کند. مادرش به او می‌گوید منظورشان ورزش است. بلافاصله کلام مادر را متوجه شده و می‌گوید: «کلاس‌های شنا و ژیمناستیک را شرکت کرده‌ام. در ساعت‌های تفریح مدرسه هم با دوستانم وسطی بازی می‌کنم و از همه بیشتر به ورزش دو علاقه دارم. با سرعت خیلی زیادی هم می‌دوم به قدری که هیچ کدام از دوستانم به گرد پایم نمی‌رسد.»

 

از آغاز با کلیله‌ودمنه آشنا شد

مصاحبه با کودکان شیرینی خاصی دارد اما امان از وقتی که دیگر حواسشان به موضوعی پرت شود. به این قسمت از صحبت‌ها که می‌رسیم مدام قسمت‌هایی از شعرهای فردوسی را زیر لب زمزمه می‌کند و ابیاتی از سیاوش را با خود تکرار می‌کند. سؤال‌هایم را با فرزانه اسماعیلی، مادر صنم، ادامه می‌دهم. اولین پرسشم این است که چطور به این مسیر علاقه‌مند شد؟ با عشق مادرانه‌ای که در صدایش موج می‌زند، می‌گوید: «خود من از کودکی به شعر و ادبیات علاقه داشتم به همین دلیل از همان ابتدا که فرزندم به دنیا آمد، برای او داستان‌های کلیله‌ودمنه و شعرهای حافظ و سعدی را می‌خواندم. صنم خیلی زودتر از دیگر بچه‌ها صحبت کردن را شروع کرد و خیلی زود شعرهایی را که برای او می‌خواندم از بر میشد. راستش را بخواهید خواندن شاهنامه فردوسی برایم قدری دشوار بود و هیچوقت سراغ این کتاب نرفتم اما سال گذشته که با مراکز شاهنامه‌خوانی آشنا شدم، او را به این کلاس فرستادم و در حضور استاد خود محمدحسین باقریان قناد ملقب به سیاوش، شروع به یادگیری شاهنامه کرد. با توجه به اینکه صنم از خردسالی به حفظ و خواندن شعر مشغول بوده است، در این کلاس‌ها هم خیلی زود پیشرفت کرد و توانست به سرعت جایگاه درخور توجهی کسب کند و با نظر استادش در جشنواره‌ها و مسابقات مختلف شرکت کرد و موفق به کسب چندین مقام در سطوح مختلف کشوری و استانی شد.»

 

 کسب رتبه برتر استانی و سوم در کشور

مادر ادامه می‌دهد: «صنم در جشنواره شاهنامه‌خوانی بانوان در خراسان مقام سوم را کسب کرد درحالیکه از 40نفر شرکت‌کننده برتر این مسابقه فقط 6کودک بودند و بقیه خانم‌های تحصیل کرده بزرگسالی بودند که دخترم توانست در رقابت با آن‌ها به این مقام دست یابد. مقام دیگری که صنم امسال به دست آورد، رتبه برتر در اولین جشنواره کشوری شاهنامه کودک و نوجوان بود که در مشهد برگزار شد. نکته جالب این است از موقعی که صنم خواندن داستان‌های شاهنامه را شروع کرده است، خواندن این اشعار که سال‌ها در نظرم بسیار دشوار بوده اکنون برایم لذتبخش است و من هم می‌توانم شعرهای فردوسی را به راحتی بخوانم.»

 

رویکرد فرهنگی جدید در ادبیات

به نظر اسماعیلی فضای فرهنگی جامعه به سمت خوبی پیش می‌رود و شهرداری‌ها و مراکز فرهنگی به ادبیات توجه بیشتری نسبت به قبل دارند. همچنین سهم مدرسه را در پیشرفت دخترش بسزا میداند و اضافه می‌کند:«در مدرسه دخترم به ادبیات بهای زیادی می‌دهند و مانند گذشته درس فارسی را فدای دروس دیگری مانند علوم و ریاضی نمی‌کنند. بلکه معلم‌های ادبیات نیز به‌طور تخصصی انتخاب شده و در هر سالی یکی از کتاب‌های غنی ادبی را تدریس می‌کنند. مدرسه او در بولوار دهخدا و در نزدیکی منزلمان است. در ساعت‌های ادبیات برای بچه‌ها کلیله و دمنه، بوستان و شاهنامه می‌خوانند و در ساعات هنر بر اساس داستان‌های این کتاب‌ها نقاشی می‌کشند. همین امر باعث شده است صنم انگیزه بیشتری برای یادگیری داشته باشد. مدیر مدرسه او خانم ژیان با ما همکاری بسیاری دارد و با نصب بنر و حتی جابه‌جایی جشن‌های مدرسه به خاطر مسابقات صنم موجب تشویق و دلگرمی او می‌شود.»

 

 زبان بدن در کنار صداسازی مناسب

مادر صنم درباره استعداد ذاتی دخترش در اجرا و فن بیان هم می‌گوید: «قبل از اینکه صنم با شاهنامه‌خوانی و نقالی آشنا شود به کلاس صداسازی و آواز رفته بود و برای نقالی تا حدودی آماده بود اما نکته‌ای که نظر مربی او را به خود جلب کرد درک و گیرایی صنم در تن صدا، زبان بدن، درهم کشیدگی‌ها و میمیک صورت بود که به گفته استادش به خوبی تمام عواطف و احساسات را به بیننده منتقل می‌کند و همچنین شور و هیجان شعرهای حماسی فردوسی را درک کرده و با اشراف کامل به روایات، آن‌ها را بیان می‌کند. با توجه به این ویژگیها در اختتامیه جشنواره راه ابریشم در آرامگاه فردوسی نیز صنم اجرا دارد.»

 هیچ اجباری وجود ندارد

اسماعیلی با تأکید بر اینکه در مسیر ادبی و هنری صنم هیچگونه اجباری وجود ندارد، بیان میکند: «سال گذشته صنم دچار یک سوختگی در قسمت پا شد و نتوانست در کلاسهای ادبی شرکت کند. من و پدرش هم هیچگونه اصراری نداشتیم که خارج از تفریح سرگرمی صنم به شاهنامه‌خوانی بپردازد. حتی در زمینه‌های دیگر هم هیچ اجباری برای او وجود ندارد. سال گذشته که صنم در کلاس شطرنج شرکت کرده بود با وجود رضایت مربی و استعدادی که در او وجود داشت، وقتی اعلام کرد که علاقهای در این زمینه ندارد، هیچ اصراری از سوی خانواده انجام نشد.»

 

 حضور و حمایت مستمر خانواده

به اعتقاد مادر صنم او دختری بسیار صبور و با پشتکار و برنامه‌ریزی است و همین امر دلیل موفقیتهای او به شمار میرود. او از شیوه مدیریتی صنم اینطور میگوید:« صنم دختری منظم است و برای تمرینات، خودش برنامه ریزی میکند، در طول روز فقط یکساعت را به تمرین شاهنامه اختصاص میدهد اما همان یک ساعت را بهطور مفید تمرین میکند. او حتی برای خانواده هم مسابقه حفظ و روایتهای شاهنامه را برگزار کرده است و از هنرهای دستی خودش به‌عنوان جایزه استفاده میکند.»

 از دیگر عوامل مهمی که اسماعیلی به آن اشاره میکند حضور همیشگی پدر صنم در کلاسها و برنامه‌های ادبی و هنری اوست که با وجود تمام گرفتاریهایی که همه ما با آن دست و پنجه نرم میکنیم اما برای پیشرفت دخترش به‌طور ویژه زمانی را اختصاص میدهد.

 

 استعدادیابی کودکان مهمترین تکلیف ماست

پدر صنم، محمد علی‌نیا، بیان میکند که بهترین حس دنیا دیدن پیشرفت فرزند انسان در زمینه مورد علاقه‌اش است. او که مدیر فروش یک شرکت بازرگانی است، اعتقاد دارد هیچ کاری مهمتر از استعدادیابی کودکان نیست و از اینکه دخترش در مسیری قرار گرفته است که استعداد و علاقه‌اش در آن قرار دارد و در مسیر بزرگان ادب پا گذاشته بسیار خشنود است. او به‌عنوان حامی صنم در تمام مسیرهای پیشرویش می‌گوید: «صنم استعداد فوق‌العاده‌ای دارد و تمایز  او با دیگر همسن‌وسال‌هایش کاملا مشهود است. او در مسابقات کتابخوانی استان تا مرحله نهایی پیش رفته و در زمینه‌های هنری مانند خط و نقاشی و موسیقی درخشان ظاهر شده است. او حتی در مسابقات طرح جابربن‌حیان نیز شرکت کرده است. من حمایت از دخترم را وظیفه خودم میدانم و امیدوارم تمام کودکان بااستعداد که به دلیل نبود امکانات یا ناشناخته ماندن توانایی‌هایشان، هنوز به مرحله درخشش نرسیده‌اند شناخته شده و برای پیشرفتشان سرمایه‌گذاری شود.»

علی‌نیا از مسئولان و افرادی که توانایی کمک به استعدادیابی کودکان را دارند، می‌خواهد برنامه‌هایی مانند عصر جدید را مختص کودکان انجام دهند تا آینده‌سازان کشور در مسیر علاقه و تواناییشان قرار گیرند.

کلمات کلیدی
ارسال نظر