کد خبر: ۳۲۹
۰۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

دست‌های خالی، دل‌های بزرگ

اهالی محله زرکش گرچه وضع مالی خوبی ندارند، دلشان برای همسایه‌های نیازمندشان می‌تپد.

بوی غذا فضای آشپزخانه مسجد روستای باغون‌آباد را پر کرده است. چند مرد و زن جوان حسابی مشغول کار هستند. در دیگ‌ برنج و خورشت باز می‌شود. گویا غذا آماده توزیع است.  برخی از خیران  محله توس 85 اگر چه جیب‌های پرپولی ندارند، دل‌های بزرگی دارند،  سال‌هاست که توزیع غذا در حال اجراست و تاکنون هزاران پرس غذا در بین نیازمندان از کار افتادگان و خانواده‌های بی‌سرپرست توزیع شده است.

در این گزارش با بانیان توزیع غذا در محله شهرک مطهری یاهمان توس 81 همراه شدیم؛ آن‌هایی که با هدف خدمت بیشتر به خانواده‌های نیازمند، سال 1392مرکز نیکوکاری و کارآفرینی شهید مطهری را در محله  توس 85 تأسیس کردند. آنچه می‌خوانید حاصل گفت‌وگو با آن‌هاست.

 

خادم امامزاده حاتم

محمد گلستانی بازنشسته شرکت نخریسی است. او که سال‌هاست در انجام کارهای خیر مشارکت دارد، پیشنهاددهنده و بانی توزیع غذا برای نیازمندان و خانواده‌های بی‌سرپرست است و تا به امروز نیز از حامیان و همراهان اصلی این طرح بوده است. او می‌گوید:«کارگر شرکت رضا نخ بودم، دوسه سالی است که بازنشسته شده‌ام.

به تبعیت از بزرگان خانواده و پدر و مادرم از سال‌ها قبل در کارهای خیر و کمک به نیازمندان کم وبیش فعال بودم. از 13سال قبل افتخار خادمی امامزاده حاتم(روستای رضوان) را دارم. آن‌زمان این امامزاده شریف به دلیل دوری مسافت از شهر، بارگاه مناسب و درخور شأنی نداشت و برای بسیاری از مردم مشهد ناشناخته و گمنام بود. ما توانستیم با اطلاع‌رسانی و جذب کمک خیران بارگاه و حرم درخور شأن و مرتبه برای این امامزاده بسازیم. این خادمی افتخاری تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده است.»

 

همه چیز از آرامستان زرکش شروع شد

او در ادامه می‌گوید: «طبخ غذا برای نیازمندان و ایتام نیز افتخاری است که با پیشنهاد من از هفت سال قبل شروع شد و بدون وقفه تا امروز ادامه داشته است. یک روز پنجشنبه که به همراه چند نفر از آشنایان برای زیارت اهل قبور به آرامستان زرکش رفته بودیم، هرکدام چند بسته خرما هم خریده بودیم که به عنوان ثواب و خیرات اموات در بین مردم توزیع کنیم، قبرستان شلوغ بود و تعدادی بچه نیز در حال بازی و شوخی بودند و خرماهایی را که در دست داشتند، به سر وکله همدیگر می‌زدند، من با دیدن این صحنه خیلی ناراحت شدم و به همراهانی که در کنارم نشسته بودند گفتم: اگر با پول همین خرماها چند پرس غذا می‌خریدیم و در بین مستمندان تقسیم می‌کردیم، بهتر از این بود که بچه‌ها خرماها را اسراف کنند. یکی از دوستان این حرف من را تأیید کرد و گفت: بسم‌ا... من از این هفته به جای خرید خرما و توزیع آن، همان مبلغ را به شما می‌دهم، شما یکی دوپرس غذا بخرید و در بین نیازمندان تقسیم کنید. دیگر همراهان نیز همین پیشنهاد را به بنده دادند، من نیز این مسئولیت را برعهده گرفتم.

در اولین هفته توزیع غذا، ما کارمان را با طبخ یک کیسه برنج شروع کردیم و این کار در هفته‌های بعد هر شب جمعه ادامه پیدا کرد، با اعتماد و حمایت دوستان و خیران، هر هفته طبخ غذای ما بیشتر و بیشتر شد، تا جایی که گاهی اوقات شب‌های جمعه به بیش از دوهزار پرس نیز می‌رسد. تا امروز هفت سال از اولین طبخ غذای شب جمعه می‌گذرد و این‌کار به لطف و یاری پروردگار و حمایت خیران ادامه پیدا کرده است.»

 

برای آماده‌کردن غذای نیازمندان از کربلا برگشتم

محمد گلستانی به دلیل علاقه شدید به زیارت امام حسین(ع) و مهارتی که در کار آشپزی و طبخ غذا پیدا کرده است، چندسال قبل توفیق زیارت کربلا و پذیرایی از زائران پیاده اربعین را پیدا می‌کند. اما با وجود این علاقه زیاد، او خدمت به نیازمندان و خانواده‌های بی‌سرپرست را بر خدمت به زائران اربعین ترجیح داده است.

«زیارت امام حسین(ع) و خدمت به زائران پیاده اربعین آرزوی هر ایرانی و شیعه‌ای است، من نیز چند سال قبل توفیق این را پیدا کردم که به عنوان آشپز، در قالب یکی از مواکب اربعین، به کربلا مشرف شوم. موکب ما در مسیر بین کربلا و نجف برپاشده بود و ما نزدیک به یک ماه در این موکب مشغول پذیرایی از زائران اربعین حسینی بودیم. در کربلا که بودم، هر روز همسرم، بچه‌ها و یا یکی از خویشان واقوام به من زنگ می‌زد و اوضاع و احوالم را جویا می‌شد، یک روز که مشغول طبخ غذا بودم، گوشی‌ام زنگ خورد، به این خیال که حتما همسر و یا فرزندم است، گوشی را جواب دادم.

از پشت گوشی فردی که در حال گریه کردن بود این چند جمله را به من گفت: محمد آقای گلستانی، زیارت کربلا قبول، می‌دانی چند هفته است که ما غذای گرم نخورده‌ایم، زائران امام حسین(ع) بانی و موکب پذیرایی زیاد دارند، اما ما نداریم. امام حسین(ع) سیرکردن شکم یتیمان پدرش را بیشتر می‌پسندد تا زائران پیاده خودش. با شنیدن این کلمات آرام و قرارم را از دست دادم و دیگر یک جا پابند نبودم، وسایلم را جمع وجورکردم تا به مشهد برگردم. دوستان اصرار داشتند که من بمانم و بعد از زیارت اربعین برگردم. اما نمی‌توانستم بمانم.

بلافاصله با خودرو و هواپیما خودم را به مشهد رساندم. چهارشنبه به خانه رسیدم، تا شب جمعه یک روزباقی مانده بود. با کمک همسر، دوستان و خیران محلی دیگ برنج را برپا کردیم. بعد از یک وقفه یک ماهه، غذای گرم را به در منازل نیازمندان و یتیمان بردیم. بعد از این ماجرا دیگر برای زیارت اربعین به کربلا نرفتم و در خدمت نیازمندان و ایتام هستم. »
گلستانی می‌گوید: در این مدت هیئت امنای مسجد باغون‌آباد، فضای آشپزخانه مسجد را در اختیارمان گذاشته‌اند و برای پخت غذا خیلی کمکان کرده‌اند.

 

انجام کار خیر به لیاقت است نه ثروت

طاهره بنائیان، همسر و همراه محمدگلستانی در این کار خیر است، او هفت سال است که دوشادوش همسرش در تهیه، طبخ و توزیع غذا حضور دارد و به‌دلیل لیاقتی که خداوند برای خدمت به نیازمندان نصیبش کرده خداوند را سپاسگزار است: «ما خانواده پولدار و ثروتمندی نیستیم، با دو فرزند یک حقوق بازنشستگی می‌گیریم، اما با همین زندگی معمولی توفیق خدمت به محرومان را پیدا کردم.

همسرم نیز در این زمینه پیشتاز و الگوی من و خانواده بوده است، من نیز هر جا که بودم، چه در مجالس خانوادگی و چه روضه‌های زنانه، درباره ارزش کمک به نیازمندان صحبت کردم و از آن‌ها یاری و کمک خواستم، بعضی‌ها را نیز با خودم همراه کردم ، اعتقاد دارم کمک کردن و کار خیر به ثروت و پول نیست، این لطف ولیاقتی است که خداوند به انسان می‌دهد و اگر لیاقت نداشته باشی، هر چقدر هم که ثروتمند باشی، نمی‌توانی حتی یک ریال هم به همنوعان نیازمندت کمک کنی.»

 

اول همسایه بعد خانه

طاهره خانم در ادامه می‌گوید: «هر ماه، مبلغی از حقوق ماهیانه‌مان را قبل از خرید مایحتاج خانه برای این کار خیر کنار می‌گذاریم و با پول باقی مانده هر طوری است امور زندگی را رتق و فتق می‌کنیم. همراه با همسرم و چند نفر از خانم‌های دیگر، در تمامی مراحل طبخ و آماده‌سازی و توزیع غذا حضور دارم. از روز چهارشنبه مقدمات آماده‌سازی برای طبخ مثل پاک کردن حبوبات، برنج و ریزکردن گوشت را انجام می‌دهیم، روز پنجشنبه نیز از ابتدای پخت غذا تا زمان توزیع و بسته‌بندی غذا کمک می‌کنیم و هر کاری که از دستمان بربیاید انجام می‌دهیم.

با وجود داشتن دوفرزند در خانه، طوری تقسیم کار و برنامه‌ریزی کرده‌ام که لطمه‌ای به تحصیل و زندگی فرزندانم نخورد، البته آن‌ها نیز فرزندان خوب و آگاهی هستند و همیشه با من همراه بوده و شرایط را برای حضور در کار خیر طبخ غذا فراهم کرده‌اند. پدر پیری در خانه دارم که به همراه برادر و خواهرهایم، به نوبت از او نگهداری می‌کنیم. بعضی وقت‌ها که نوبت نگهداری از پدرم با زمان طبخ غذا یکی می‌شود، یکی از خواهر و برادرها نگهداری و مراقبت از پدرم را برعهده می‌گیرد تا من به کارم در آشپزخانه و طبخ غذا برسم. از اینکه توفیق خدمت در این راه را پیدا کرده‌ام خوشحال هستم و تا امروز هر چه از خداوند خواسته‌ام بر آورده شده است و دلیل این موفقیت‌ها را چیزی جز خدمت به نیازمندان نمی‌دانم.»

 

کمک به نیازمندان واقعی

حبیب‌ا... خوئینیان یکی دیگر از همراهان و دست‌اندرکاران این کار خیر است، او که از 2سال قبل همکاری خود را با مرکز نیکوکاری محله شروع کرده است به عنوان یکی از خیرین محله  در جمع‌آوری کمک‌ها برای نیازمندان واقعی و از مدتی قبل در طبخ و توزیع غذا همکاری نزدیکی داشته است.«چون شغلم آزاد و بازاری هستم، توفیق خدمت بیشتر برای محرومان و نیازمندان جامعه را داشتم و از دوسال قبل نیز به‌طور تمام وقت در خدمت مرکز نیکوکاری محله  و مأمور جمع‌آوری پول‌های صندوق های صدقات بودم.

مدتی است که در مرکز نیکوکاری و کار آفرینی شهید مطهری (بولوار توس) مشغول به فعالیت جهادی هستم و به نمایندگی از طرف این مرکز  در طبخ و توزیع غذا همکاری می‌کنم. یکی از وظایفی که در طول دوسال همکاری با  مرکز نیکوکاری شهید مطهری داشتم، حضور در گروه جست‌وجو و شناسایی خانواده‌های نیازمند بوده است. این‌کار برای شناسایی نیازمندان واقعی و حقیقی جامعه انجام می شود. « در جریان یکی از همین شناسایی‌ها و تحقیق درباره خانواده‌های نیازمند، با خانواده‌ای آشنا شدم که مرد خانواده به دلیل بیماری دچار از کار افتادگی شده بود او زن و سه فرزند قد و نیم‌قد داشت، در اولین ملاقات با این خانواده متوجه شدم سه کودک خردسال خانواده به دلیل نرسیدن مواد غذایی دچار سوء‌تغذیه شدید هستند، این حالت را می‌توانستی در چهره و ظاهر آن‌ها مشاهده کنی.

دیدن این وضعیت برایم خیلی ناراحت‌کننده بود و من دوست داشتم که بتوانم خدمت بیشتری به آن‌ها بکنم. یک شب تعداد محدودی غذای گرم به مرکز نیکوکاری شهید مطهری آورده بودند، من و یک نفر دیگر مأمور توزیع غذا شدیم، غذاها را که توزیع کردیم، به یاد آن خانواده نیازمند افتادم، اما غذا تمام شده بود، از این بابت خیلی ناراحت بودم، به منزل  که برگشتم، نیمه شب آقایی با یک بسته پنج‌تایی غذا درب منزل را زد  غذاها را داد و رفت. خیلی خوشحال شدم، بلافاصله غذاها را برداشته و به همان خانه نیازمند رفتم. غذاها را که به مادرشان دادم. با گریه به من گفت: دو هفته است که ما غذای گرم نخورده‌ایم، تنها غذای ما سهمیه نان رایگانی بوده است که از طریق مرکز نیکوکاری از نانوایی محله می‌گرفتیم.»

 

مرکز نیکوکاری شهید مطهری حامی مالی

محمدحسن عبدالهی، مسئول مرکز نیکوکاری و کارآفرینی شهید مطهری بولوارتوس است. او درباره فعالیت‌های این مرکز می‌گوید: «تهیه جهیزیه، کارآفرینی، خدمات پزشکی و تعمیرات خانه به خانواده‌های نیازمند و زنان بی‌سرپرست از دیگر فعالیت‌هایی است که این مرکز انجام می‌دهد. به دنبال تأسیس مراکز نیکوکاری با هدف خدمت بیشتر به خانواده‌های نیازمند، سال 1392مرکز نیکوکاری و کارآفرینی شهید مطهری در بولوار توس تأسیس شد. حامیان اصلی ما خیران محلی و کمیته امداد امام خمینی(ره) هستند، ما برای آنکه این کمک‌ها در اختیار نیازمندان واقعی قرار گیرد، توسط گروهی به نام امدادیاران، تحقیق و جست‌وجوهای محلی مفصلی را از طریق افراد و معتمدان محلی انجام می‌دهیم و بسته به نوع نیاز از خانواده نیازمند حمایت می‌شود.»

او ادامه می‌دهد: «برخی خانواده‌ها که بی‌سرپرست هستند، بسته‌های غذایی معیشتی دریافت می‌کنند، در زمینه خدمات پزشکی، تهیه جهیزیه برای دختران دم بخت نیز مرکز نیکوکاری فعالیت خوبی داشته است. در زمینه خوداشتغالی نیز وام‌هایی داریم و از طریق بانک، وام‌های کارگشایی را در اختیار خانواده نیازمند قرار می‌دهیم. بیش از 70درصد هزینه‌های ما توسط خیران تأمین می‌شود، علاوه‌بر خیران محلی و داخلی، خیران خارج از کشور هم داریم که بنا بر وظیفه انسانی و شرعی خود به هموطنان نیازمند خود در کشور کمک می‌کنند. بخشی از این کمک‌ها نیز به طرح تهیه غذای پنجشنبه‌ها برای خانواده‌های نیازمندان اختصاص پیدا کرده است.»

عبدالهی می‌افزاید: «خیران نیز از این موضوع استقبال خوبی داشته‌اند و با اهدای گوسفند، برنج و روغن به پخت غذا کمک کرده‌اند. خدمت به محرومان در سیره عملی و نظری پیامبر(ص) و امامان(ع) وجود دارد و من معتقد هستم فرد نیکوکار بی‌شک آثار معنوی و مثبت کار خیر خود را خواهد دید. در انجام کار خیر حمایت و لطف پروردگار نیز تأثیر بسیاری دارد.»

 

هزینه قیرگونی را خدا رساند

عبدالهی می‌گوید: «دو، سه سال قبل که شاهد باران‌های سیل‌آسا و سنگین بهاره در مشهد بودیم، پدر یکی از خانواده‌های زیر پوشش مرکز ما با سر وصورت خاکی و با حالتی گریان به دفتر ما آمد و گفت: «به دنبال بارندگی دوشب قبل سقف خانه‌ام نم کشیده و اگر امشب آن را قیرگونی نکنم، روی سر زن و بچه‌ام خراب می‌شود. در همان لحظه وضعیت مرکز طوری بود که هزینه و پول قیرگونی موجود نبود، فقط یک ونیم میلیون تومان داشتیم و هزینه قیرگونی چهار و نیم میلیون تومان می‌شد، در همین گیرودار و پیگیری برای تهیه پولی که کم داشتیم، مردی وارد مرکز شد و به من گفت: می‌خواهم مبلغی را برای کمک به نیازمندان پرداخت کنم. بعد از کشیدن کارت، کاغذ کارت‌خوان را که نگاه کردم، دقیقا مبلغ 3میلیون و 500هزار تومان کشیده بود، درست به اندازه پولی که نیاز داشتیم. بلافاصله قیر و گونی خریداری و تا قبل از غروب پشت بام را قیرگونی کردیم. این اتفاق معجزه‌مانند برای من یک پیام داشت و آن هم این بود که خداوند حامی نیازمندان است و تا عنایت و لطف او نباشد، هیچ کاری انجام نخواهد شد.»

کلمات کلیدی
ارسال نظر