کد خبر: ۸۳۹
۱۲ تير ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

تلاش کادردرمان را برباد ندهیم

یک روز بیمار بدحالی را به بخش آوردند که خیلی ضعیف و ناتوان شده بود.نزدیک 2ساعت به دنبال پیداکردن رگی می‌گشتم که بتوانم به او آنتی‌بیوتیک بزنم، در جریان این تلاش بدون اینکه متوجه بشوم، فیلتر ماسکم افتاده بود. چند روز بعد از این اتفاق علائم بیماری با سرفه و سردردهای شدید شروع شد. در خانه به استراحت پرداختم متأسفانه عوارض بیماری کرونا بعد از چند روز در همسر و 2پسر کوچکم آشکار شد. من نیز به‌حدی وضعیتم وخیم شد که در بیمارستان بستری شدم.

«هر روز تعداد بیمارانی که مبتلا و مشکوک به کرونا بودند، بیشتر می‌شد، به دلیل کمبود پرستار همه مرخصی‌ها لغو شده بود و ما تمام وقت در بیمارستان بودیم. روزی نبود که فوتی نداشته باشیم، شرایط بسیار سخت و شبیه مناطق جنگی شده بود.» این بخشی از صحبت‌های وجیهه اکبری، پرستار بخش کرونای بیمارستان شریعتی در شرایط اوج کروناست.او حالا بعد از یک‌سال و چند ماه از پیدایش بیماری کرونا نگران موج پنجم و بازگشت روزهای تلخ است.

 

پرستار بخش کرونا

وجیهه اکبری شبانکاره، متولد 1364است و مدرک کارشناسی پرستاری دارد. این پرستار ساکن محله شهرک شهید مطهری است. او که 7سال قبل به عنوان پرستار در بیمارستان شریعتی مشغول به کار می‌شود درباره خاطراتش از دوران کرونا می‌گوید: «در روزهای نخست اسفند سال1398 بخش ویژه کرونا در بیمارستان شریعتی تشکیل شد و من پرستار آن بودم. اوایل اطلاعاتی درباره این بیماری مرموز و ناشناخته نداشتیم. 

بیماران مختلف مشکوک به کرونا را به بیمارستان می‌آوردند. بیمارانی که بیشترشان سرفه‌های مکرر، سردرد و تنفس‌های سخت همراه با درد داشتند هر روز تعدادشان بیشتر می‌شد. دیگر حتی یک تخت هم برای خواباندن بیماران نبود. کمبود کپسول اکسیژن وضعیت بیماران را بدتر کرده بود. داروی مؤثری برای مقابله با بیماری نداشتیم و تنها به دادن آنتی‌بیوتیک و آمپول‌های ضددرد اکتفا کرده بودیم. روزها و هفته‌ها می‌شد که خانواده‌هایمان را ندیده بودیم. هر روز فوتی داشتیم. یکی از فوتی‌ها جوان 21ساله‌ای بود که در اسنپ کار می‌کرد. روزی که برای آزمایش خون ازدواجش رفته بود به او گفته بودند که کرونا دارد. وقتی بعد از 15روز مراقبت فوت کرد محشر کبری بر پا شد.»

کی از فوتی‌ها جوان 21ساله‌ای بود که در اسنپ کار می‌کرد. روزی که برای آزمایش خون ازدواجش رفته بود به او گفته بودند که کرونا دارد. وقتی بعد از 15روز مراقبت فوت کرد محشر کبری بر پا شد

 

خودم و خانواده‌ام به کرونا مبتلا شدیم

اکبری در اثر یک بی‌احتیاطی سهوی به کرونا مبتلا و همسر و فرزندانش نیز از او این بیماری را می‌گیرند. او آن روزها را این‌طور مرور می‌کند: «یک روز بیمار بدحالی را به بخش آوردند که خیلی ضعیف و ناتوان شده بود. من نزدیک 2ساعت به دنبال پیداکردن رگی می‌گشتم که بتوانم به او آنتی‌بیوتیک بزنم، در جریان این تلاش بدون اینکه متوجه بشوم، فیلتر ماسکم افتاده بود. 

چند روز بعد از این اتفاق علائم بیماری با سرفه و سردردهای شدید شروع شد. در خانه به استراحت پرداختم متأسفانه عوارض بیماری کرونا بعد از چند روز در همسر و 2پسر کوچکم آشکار شد. من نیز به‌حدی وضعیتم وخیم شد که در بیمارستان بستری شدم. همسر و پسر بزرگم احمد رضا که بیماری آسم داشت تحت مراقبت قرار گرفتند. روزهای تلخ و بسیار سختی بود. آن‌ها این بیماری را از من گرفته بودند، این موضوع به شدت باعث افسردگی‌ام شده بود. خوشبختانه این روزهای سخت گذشت و همگی ما سلامتی‌مان را به دست آوردیم.»


او معتقد است هنوز برخی خطر بیماری کرونا را باور ندارند«وقتی رفت‌وآمد شهروندان بدون ماسک و رعایت فاصله اجتماعی را می‌بینم، گریه‌ام می‌گیرد. با خودم فکر می‌کنم یعنی این همه تلاش، بیماری و زحمتی که ما پرستارها می‌کشیم بی‌فایده بود. لطفاخطر این بیماری را جدی بگیرید و فاصله اجتماعی را رعایت کنید وگرنه موج پنجم کرونا با شدت بیشتر شروع خواهد شد و خانواده‌های بیشتری را عزادار خواهد کرد.»

ارسال نظر