کد خبر: ۸۵۳
۱۴ تير ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

قدیم خبرنگار کم بود، اما وحدت داشتیم و موج خبر راه می‌انداختیم

چون سرعت انتقال خبر برایمان خیلی مهم بود و از طرفی در فضای رسانه‌ای آن زمان به شدت وحدت، همگرایی و هم‌پوشانی داشتیم، منطقه را تقسیم‌بندی کردیم، هر کدام به یک قسمت‌هایی رفتیم و قرار گذاشتیم ساعت مشخصی دور هم جمع شویم تا خبرها را بین یکدیگر رد و بدل کنیم. سپس هر کدام، تلفنی مجموع گزارش‌ها را به اطلاع رسانه خودمان رساندیم. در نتیجه گزارش‌های ما 3نفر موجی از کمک‌های مردمی راهی منطقه زلزله زده شد طوری که وقتی بعد از 40 روز، دوباره برای سرکشی رفتیم، مردم آنجا به شدت از ما استقبال کردند.

ماه‌ها و هفته‌ها می‌گذرند، مناسبت‌ها رد می‌شوند و در تمام ایام، این خبرنگار است که دردها و دغدغه‌های اقشار مختلف را بیان می‌کند. خبرنگاران در هر مناسبتی سراغ بزرگان و پیش‌کسوتان می‌روند و نامشان را زنده می‌کنند؛ اما به روز خبرنگار که می‌رسیم هیچ کس نیست که منعکس‌کننده سختی‌ها و مشکلات این قشر باشد. باز هم باید خودمان قلم در دست گیریم و از تلخی‌ها و شیرینی‌های روزگارمان بنویسیم. این است که در روز خبرنگار باید شاهد مصاحبه خبرنگار با خبرنگار باشیم. کاری که سهل و در عین حال دشوار است. برعکس دیگر مصاحبه‌ها، در این جنس مصاحبه باید تمام فوت و فن‌های کاری را کنار گذاریم و دل به دردهایی مشترک بسپاریم که با پوست و گوشت استخوان همه را حس کرده‌ایم. 

در این نوشتار هم سراغ یکی از خبرنگاران تأثیرگذار و با سابقه رفتیم که حدود 3 سال است دوران بازنشستگی‌اش را طی می‌کند؛ اما همچنان فعالیت‌های خبری‌اش را ادامه می‌دهد. ما خوب می‌دانیم خبرنگاری بازنشستگی ندارد. کسی که پا در این وادی می‌گذارد و یاد می‌گیرد چشم، گوش، زبان، دست، قلب و ذهنش در خدمت قلمش باشد، تا زمانی که توان دارد دیده‌بان جامعه‌اش است و بازنشستگی برایش معنایی ندارد. 

امیر روح پرور، بیش از 30 سال در وادی خبر فعالیت داشته و دارد. او عمده دوران کاری‌اش را برای روزنامه قدس مطلب نوشته است؛ اما در عین حال طی دوره‌هایی با روزنامه خراسان نیز همکاری داشته و سردبیری چند نشریه تخصصی را در کارنامه‌اش دارد. بیش از 7 هزار اثر منتشر شده مکتوب و دریافت 33 عنوان برگزیده جشنواره‌های ملی و استانی، از جمله افتخارات او است. در ادامه بیشتر با این خبرنگار ساکن محله فرهنگ آشنا می‌شوید.

روح پرور سال 48 در مشهد متولد می‌شود و چون آن زمان ساکن محله عیدگاه بودند، خاطرات کودکی‌اش با کوچه پس کوچه‌های اطراف حرم رضوی عجین است. از همان کودکی به خواندن مجلات و روزنامه‌ها علاقه نشان می‌داد و به‌ویژه از مقطع راهنمایی به بعد که درست کردن روزنامه دیواری یکی از فعالیت‌های جانبی دانش‌آموزان بوده، وارد این عرصه می‌شود و اولین یادداشت‌ها و تولیدات نوشتاری‌اش به آن زمان برمی‌گردد.

 

از فیلم‌سازی تا نویسندگی

او آن‌قدر داستان‌ها و دست نوشته‌هایش برایش جدی بود که روزی در سن پانزده‌سالگی تصمیم می‌گیرد آن‌ها را به یکی از ناشران بدهد تا برایش چاپ کنند؛ اما متأسفانه آن ناشر به جای تشویق و حمایت، مطالبش را پاره می‌کند. این اتفاق بسیار روح او را آزرده خاطر می‌کند؛ اما در مقابلش تصمیم می‌گیرد هر طور شده خودش را ارتقا دهد و یک نویسنده توانا شود. 

در این راستا پس از آشنایی با انجمن سینمای جوان، در دوره‌های آموزشی آن شرکت می‌کند و طریقه نوشتن سناریو را فرا می‌گیرد. سپس با بچه‌های محله‌ پول‌هایشان را روی هم می‌گذارند و دوربینی تهیه و شروع به ساخت فیلم‌های کوتاه 8 میلی‌متری می‌کنند. نویسنده این فیلم‌ها روح پرور بوده است. 

این تجربیات او را هرچه بیشتر وارد عرصه سینما می‌کند تا اینکه باز دست به قلم می‌شود و نقدهایی بر فیلم‌ها می‌نویسد. سال چهارم دبیرستان بود که یکی از نقدهایش را به روزنامه می‌دهد و چاپ می‌شود. این رویداد، انگیزه و امید فراوانی به او می‌دهد و انرژی‌اش را دو چندان می‌کند تا مطالبی با کیفیت‌تر بنویسد و به روزنامه‌ها ارائه کند. آن زمان 2 روزنامه قدس و خراسان در مشهد وجود داشتند. او به راحتی با دبیران و سردبیران آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند و کم کم نکات آموزشی نوشتاری را با کمکشان فرا می‌گیرد.

 

اولین دستمزد

روح‌پرور که اکنون شرایط را برای خودش مهیا می‌بیند سطح مطالعه‌اش را بالا می‌برد تا مطالبی با کیفیت‌تر بنویسد. او کم کم از نقد فیلم وارد عرصه اجتماعی می‌شود و تحلیل‌های اجتماعی را می‌نویسد و برای چاپ به روزنامه‌ها می‌دهد. ابتدای کارش رایگان این کار را انجام می‌داد؛ اما پس از مدتی که نوشتارش اصولی‌تر می‌شود، روزنامه‌ها در قبال مطالبش به او حق‌التألیف می‌دهند، طوری که سال 68 3 هزار و 700 تومان از 3روزنامه آن زمان دریافت می‌کند که در واقع می‌توان آن را اولین حقوقش دانست.

او به جایگاه روزنامه در آن دوران اشاره می‌کند و اینکه مردم خیلی روزنامه می‌خواندند و این رسانه حرف اول را می‌زد. روح‌پرور هم سعی می‌کرد خیلی روزنامه بخواند تا در کنار نویسندگی، اطلاعاتش را افزایش دهد. حتی روزنامه‌های باطله سبزی را غنیمت می‌شمرد و مطالعه می‌کرده است. او یک کتابخانه شخصی هم داشته که در آن مجلات و کتاب‌هایی با مضامین اجتماعی نگهداری می‌کند و خیلی به آن علاقه داشته است.

روح‌پرور دوران سربازی را در مشهد سپری می‌کند؛ بنابراین در این دوران هم ارتباطش با روزنامه‌ها را ادامه می‌دهد. پس از اتمام سربازی مانند هر پسری باید به فکر آینده شغلی می‌بوده است. در دانشکده افسری و صدا و سیما قبول می‌شود؛ اما به دلیل علاقه شدیدی که به نویسندگی و روزنامه‌نگاری داشته است تصمیم می‌گیرد وارد این عرصه شود. او از این پس کنار پیش‌کسوتان روزنامه‌نگاری، خیلی فوت و فن‌ها را یاد می‌گیرد که باعث پیشرفتش می‌شود.

 

 

گذراندن هزار ساعت دوره آموزشی

سال 71 به استخدام روزنامه قدس در می آید و آنچه خودش برای آن اهمیت زیادی قائل است و از دلایل اصلی موفقیتش می‌داند، گذراندن هزار ساعت دوره‌های آموزشی خبرنگاری از مبتدی تا حرفه‌ای و پیشرفته است. او این دوره‌ها را با بهترین استادان آن زمان در تهران و مشهد گذرانده و مطالبی که به این طریق فراگرفته نقش مهمی در پیشرفتش داشته است.

او کارش را با خبرنگاری آغاز کرده و در ادامه، گزارشگری، دبیر گروهی، یادداشت نویسی را تجربه کرده است. عضویت در شورای سوژه و تیتر، از دیگر مسئولیت‌های او بوده است. مدتی با صدا و سیما، خبرگزاری مهر و خبرگزاری ایرنا ارتباط داشته و در مقاطعی هم سردبیری سه نشریه تخصصی «صنعت و کارآفرینی»، «نظام پزشکی» و «پرونده» را بر عهده داشته است. ماحصل این سال‌های فعالیت، بیش از 7 هزار اثر منتشر شده مکتوب است که 33 اثرش در جشنواره‌های ملی و استانی برگزیده شده است.

 

گزارشی که به ساخت بیمارستان منجر شد

او خاطرات متعددی از دوران کاری‌اش دارد. در این بین به گزارشی اشاره می‌کند که دهه 70 درباره وضعیت بیمارستان‌های مشهد نوشته است. آن زمان فقط 34 تخت سی سی یو در مشهد بود و بیماران با مشکلات و کمبودهای متعددی مواجه بوده‌اند.

روح‌پرور خودش به بیمارستان‌ها مراجعه می‌کرد و مخفیانه سعی داشت به حقایق دست پیدا کند. بعد از اینکه دیده‌هایش را می‌نویسد و چاپ می‌شود، یکی از مسئولان دانشگاه علوم پزشکی او را به اتاق کارش دعوت می‌کند و در این دیدار به روح پرور می‌گوید همه آنچه نوشتی واقعیت دارد؛ اما ما بودجه نداریم امکانات را توسعه دهیم اگر می‌توانی خیران را پای کار بیاور تا یک بیمارستان بسازیم. 

پس از این گفت‌وگو، روح‌پرور گزارش دیگری می‌نویسد که در نتیجه آن، با کمک خیران، یک بیمارستان ساخته می‌شود. او ساخت این بیمارستان را نتیجه همکاری مشترک رسانه با علوم پزشکی وقت می‌داند و می‌گوید: چند سال پیش خود من در این بیمارستان بستری و درمان شدم.

بعد ازچاپ گزارش، یکی از مسئولان دانشگاه علوم پزشکی می‌گوید همه آنچه نوشتی واقعیت دارد؛ اما ما بودجه نداریم امکانات را توسعه دهیم اگر می‌توانی خیران را پای کار بیاور تا یک بیمارستان بسازیم

 

وحدت بین رسانه‌ای و ایجاد موج خبری

او همچنین به زلزله قائن اشاره و بیان می‌کند: چون کار میدانی را یاد داشتم و با توجه به آموزه‌هایم در همان هزار ساعت دوره‌های آموزشی، می‌دانستم در شرایط بحرانی چطور باید به تهیه گزارش پرداخت، در چنین حوادثی به طور معمول یکی از نیروهایی بودم که از سمت روزنامه اعزام می‌شدم. برای این حادثه هم به من مأموریت داده شد تا به منطقه زلزله زده بروم. 

آن زمان که اینترنت و تلفن همراه نبود، هر روزنامه‌ای یک پاترول پر از بنزین داشت که در آن امکانات اولیه‌ای همچون غذا و نوشیدنی فراهم بود و در چنین مواقعی با آن‌ها عازم شهرهای مختلف می‌شدیم. درحالی که حدود ساعت 12 زلزله رخ داده بود، ما با پاترول روزنامه، ساعت 6 قبل از بسیاری از نیروهای امدادی، به منطقه رسیدیم، البته در راه ماشین خبرنگاران روزنامه خراسان و خبرگزاری ایرنا را هم دیدم و هر سه ماشین با هم راهی منطقه زلزله زده شدیم. 

چون سرعت انتقال خبر برایمان خیلی مهم بود و از طرفی در فضای رسانه‌ای آن زمان به شدت وحدت، همگرایی و هم‌پوشانی داشتیم، منطقه را تقسیم‌بندی کردیم، هر کدام به یک قسمت‌هایی رفتیم و قرار گذاشتیم ساعت مشخصی دور هم جمع شویم تا خبرها را بین یکدیگر رد و بدل کنیم. سپس هر کدام، تلفنی مجموع گزارش‌ها را به اطلاع رسانه خودمان رساندیم. 

در نتیجه گزارش‌های ما 3نفر موجی از کمک‌های مردمی راهی منطقه زلزله زده شد طوری که وقتی بعد از 40 روز، دوباره برای سرکشی رفتیم، مردم آنجا به شدت از ما استقبال کردندو می‌گفتند کاری که شما کردید کمک بزرگی بود که خیلی از مسئولان آن را انجام ندادند.

 

تأثیرگذاری در توسعه شهری

او خاطره‌ای هم از مشکلات شهرک آزادگان دارد و در این باره می‌گوید: حجم در خور توجهی از محتواهای روزنامه‌های ما بر اساس تماس‌های مردمی بود. آن زمان هم یکی از اهالی شهرک آزادگان تماس گرفت و از نداشتن آب و برق و گاز گلایه کرد. عازم محل شدم و گزارشی از آن شهرک تهیه کردم. بیش از 10 سال از این مطلب گذشته بود و من در جاده سنتو ماشینم خراب شد. پس از مدتی یک پژو از کنارم رد شد؛ اما دنده عقب زد و احوال‌پرسی گرمی کرد. من او را نمی‌شناختم؛ اما او خودش را معرفی کرد و گفت از اهالی شهرک آزادگان است که آن زمان گزارشش را نوشته بودم. دعای خیری کرد و گفت در نتیجه گزارش تو امکانات به شهرک ما رسید. پس از آن هم کمک کرد تا ماشین را به تعمیرگاه برسانم.

 

عشق به کار؛ شرط اثرگذاری قلم

به عقیده او خبرنگاری را نمی‌توان یک شغل دانست و اگر کسی فقط به عنوان کار و کسب درآمد به این حرفه نگاه کند نمی‌تواند تأثیرگذار باشد. روح پرور، خبرنگاری را از جهاتی مانند حرفه نقاشی می‌داند و می‌افزاید: همان‌گونه که یک اثر نقاشی باید از ذهن و دل هنرمند نشئت گرفته و با عشق آن را خلق کرده باشد تا بر دل مخاطب بنشیند، یک گزارش هم وقتی تأثیرگذار می‌شود و بر دل خوانندگان می‌نشیند که خبرنگار با عشق دنبالش رفته باشد و به جای پر کردن صفحه دغدغه حل کردن مشکلات مردم را داشته باشد.

در این بین چه بسیار خطرات و سختی‌هایی که خبرنگار باید آن‌ها را به جان بخرد. حتی گاهی بی احترامی‌هایی به او می‌شود؛ اما این عشق است که خبرنگار را پای کار نگه می‌دارد و موجب می‌شود این سختی‌ها را تحمل کند.

 

سرمایه‌ای به نام خبرنگار

او خبرنگاران را سرمایه‌های اجتماعی می‌داند و می‌گوید: یک خبرنگار تأثیرگذار، 5 تا 10 سال ابتدای کارش، در حال کسب تجربه و اطلاعات است؛ اما بعد از 10 سال، دیگر یک سرمایه اجتماعی است چراکه با نگاه وسیع و دیده‌بانی که داشته به بسیاری از مشکلات جامعه‌اش واقف است و می‌تواند موضوع‌ها را از جنبه‌های مختلف بررسی کند. در واقع خبرنگار تجربیات و نگاه تیزبینی دارد که به وسیله آن می‌تواند به کمک مدیران ارشد بیاید و مشاور آن‌ها باشد.

روح‌پرور ادامه می‌دهد: ما در ایران یاد نداریم چطور از این سرمایه‌های اجتماعی (خبرنگاران) استفاده کنیم. حتی بعضی از دستگاه‌ها و مدیران نسبت به خبرنگاران گارد دارند که این ناشی از ضعف شناختی آن‌هاست. در واقع این دسته از مدیران درک نکرده‌اند این رسانه است که زمینه بالندگی جامعه را فراهم می‌کند و شهری که خبرنگار پویا نداشته باشد بالنده نمی‌شود.

 به نظر او «رسانه» یکی از ارکان توسعه و «خبرنگاران» دیده بانان توسعه هستند بنابراین جامعه‌ای که این دیده‌بان را نداشته باشد یا از آن بهره نگیرید، خسارت زیادی متحمل می‌شود.

یک خبرنگار تأثیرگذار، 5 تا 10 سال ابتدای کارش، در حال کسب تجربه و اطلاعات است؛ اما بعد از 10 سال، دیگر یک سرمایه اجتماعی است

 

اخبار بدون شناسنامه و سواد رسانه‌ای پایین

او در این راستا توضیح می‌دهد: رسانه‌ها در کشورهای پیشرفته نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند و اگر رسانه در خدمت آن‌ها قرار نمی‌گرفت چنین پیشرفتی به دست نمی‌آوردند. برای همین هم است که در کشورهای مختلف سرمایه‌های کلانی در اختیار رسانه‌هایشان قرار می‌دهند تا بدین طریق فرهنگ، اقتصاد، سیاست و منافع ملی‌شان را توسعه دهند.

روح‌پرور در ادامه تأکید می‌کند: یک خبرنگار حرفه‌ای می‌تواند محتوای خوبی تولید کند و تأثیرگذار باشد. رسانه‌ای که خبرنگار حرفه‌ای نداشته باشد ضریب نفوذش در بین مردم پایین می‌آید. این در حالی است که متأسفانه امروزه در کشور ما اهمیت لازم به رسانه داده نمی‌شود و تعداد خبرنگاران حرفه‌ای کم است. 

برخی از رسانه‌های کنونی ما هم به دستگاه کپی تبدیل شده‌اند و به جای اینکه خودشان به تولید محتوا بپردازند مطالب دیگر رسانه‌ها را در صفحه‌شان می‌گذارند. این باعث می‌شود ما نتوانیم به آن کارکرد مدنظر رسانه برسیم. از طرفی همه این‌ها دارد در شرایطی اتفاق می‌افتد که ما در عصر رسانه و دیجیتال قرار داریم و مرزها در هم نوردیده شده است. گوشی هر فرد رسانه او است و لحظه به لحظه می‌تواند اخبار جهان را در آن ببیند. در همین فضای مجازی انبوهی از اخبار بدون شناسنامه منتشر می‌شود و اگر سواد رسانه‌ای مردم را بالا نبریم نمی‌توانیم از رسانه بهره لازم را بگیریم.

در فضای مجازی انبوهی از اخبار بدون شناسنامه منتشر می‌شود و اگر سواد رسانه‌ای مردم را بالا نبریم نمی‌توانیم از رسانه بهره لازم را بگیریم

 

چشم پوشی از حق خود برای احقاق حق دیگری

او همچنین با اشاره به مشکلات خبرنگاران می‌گوید: خبرنگاران کنونی بیشتر از زمان ما با مشکلات معیشتی و نا امنی شغلی مواجه هستند. اکنون خبرنگاران متعددی می‌بینم که حرفه‌ای هستند و کارشان را بلدند؛ اما به صورت حق‌التألیف و با دستمزدهای پایین کار می‌کنند. زمان ما چون تعداد رسانه‌ها کم بود خبرنگاران بهتر دیده می‌شدند و بیشتر به آن‌ها بها داده می‌شد فقط چون امکاناتی مانند اینترنت و تلفن همراه نبود، در ارسال اخبار مشکلات متعددی داشتیم؛ اما خبرنگاران کنونی دسترسی راحت‌تری به اخبار دارند؛ ولی امنیت شغلی ندارند و دستمزدهای بسیار پایینی می‌گیرند که این‌ها آسیب‌های خودش را به دنبال دارد.

روح‌پرور تصریح می‌کند: خبرنگار حرفه‌ای، پس از 20 سال با مشکلات متعدد جسمی و روحی مواجه است چراکه به واقع عرصه خبر، دشوار است و استرس‌ها و تنش‌های فراوانی که دارد، آسیب‌های غیرقابل جبرانی به خبرنگاران وارد می‌کند. با این حال در حالی‌که خبرنگاری جزو مشاغل سخت محسوب می‌شود و این قشر باید پس از 20 سال بازنشسته شوند، چون بسیاری از کارفرماها خبرنگاران را بیمه نمی‌کنند، حقشان ضایع می‌شود و چه بسیار خبرنگارانی داریم که سال‌ها زحمت کشیده‌اند؛ اما هیچ سابقه بیمه‌ای برایشان رد نشده است.

او این‌ها را نشانه‌ای از عشق خبرنگاران می‌داند و می‌گوید: جز عشق و احساس مسئولیت اجتماعی چه چیزی می‌تواند یک خبرنگاری که خودش حقوق نگرفته و بیمه ندارد را از جا بلند کند تا گزارشی بنویسد که در آن به مطالبه حقوق کارگران و دیگر اقشار بپردازد.این خبرنگار بازنشسته می‌افزاید: از مدیران اداره ارشاد، خانه مطبوعات، بسیج رسانه و دیگر مسئولان که همواره حامی خبرنگاران هستند‌خواهش می کنم که به طور جدی بیمه خبرنگاران را پیگیری کنند و نسبت به آن‌ها چتر حمایتی داشته باشند.

یک خبرنگار در تمام تعطیلات اعم از اعیاد، شهادت‌ها، عاشورا، سیزده بدر و ... باید سر کار باشد. این حرفه هیچ زمان و مکان مشخصی ندارد، هر لحظه برای هر رویدادی باید آماده باشیم

 

یاوران قلم

روح‌پرور در ادامه به نقش همسران خبرنگاران در موفقیتشان اشاره می‌کند و می‌گوید: یک خبرنگار در تمام تعطیلات اعم از اعیاد، شهادت‌ها، عاشورا، سیزده بدر و ... باید سر کار باشد. این حرفه هیچ زمان و مکان مشخصی ندارد، هر لحظه برای هر رویدادی باید آماده باشیم تا به مکان‌های مختلف داخل و خارج شهر اعزام شویم بنابراین همسران خبرنگاران باید افرادی صبور و حامی باشند در غیر این صورت خبرنگار نمی‌تواند پیشرفت کند. 

همچنین در عرصه خبر تنش‌های بسیاری داریم و وقتی بعد از این همه فشار عصبی به منزل می‌آییم ممکن است نتوانیم توجه کافی را به همسرانمان داشته باشیم. اگر همسران ما این را درک نکنند مشکلات خانوادگی هم به مشکلات کاری اضافه می‌شود.

دغدغه‌های معیشتی و بیمه هم که بیشتر خبرنگاران دارند. ما خبرنگاران چه بسیار میهمانی‌ها که باید باشیم و نمی‌توانیم برویم، چه بسیار زمان‌ها هست که باید کنار همسر و فرزندانمان باشیم اما نیستیم. خانواده‌های ما در بسیاری موارد طعم تعطیلات و دورهمی‌های روز جمعه را نمی‌چشند و تحمل این‌ها در دراز مدت سخت است. 

همین‌جا می‌خواهم از همسر خودم تشکر کنم چراکه اگر من توانستم با پشتکار بر کارم متمرکز شوم به خاطر حمایت‌ها و تشویق‌های او بوده است وگرنه خبرنگاران مستعد بسیاری هستند که چون همسرشان حمایتشان نکرده، یا از عرصه خبرنگاری خارج شده‌اند یا حضور کم رنگی در آن دارند و نتوانسته‌اند آن طور که توانایی‌اش را دارند مفید باشند. برای همین با اطمینان می‌گویم ‌پشت هر خبرنگار موفقی همسری صبور است که مشکلات زندگی را به دوش کشیده تا همسرش منعکس کننده واقعیت‌ها به مردم باشد و این کار آن‌ها به نظر من ارزش بسیار بالایی دارد.

کلمات کلیدی
ارسال نظر