کد خبر: ۱۰۷۸
۰۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

یادی از خزینه‌های قدیمی که روزگاری پاتوق خبر پراکنی بود

گرم شدن تن و پافروبردن در حوضچه آب سرد، ساعت‌ها نشستن روی صفه و وسط بخار، خربزه لاکی خوردن، نرم کردن استخوان زیر مشت دلاکی و پیرِ هرچه مرض را درآوردن، کشیدن قلیان و خبر شمال تا جنوب شهر را شنفتن و این میان، با آواز یکی دهان گرم و رسا نفس کیفور شدن، فقط بخشی از آداب ورسوم استحمام ایرانی است که برابر مکتوبات تاریخی برای مسافر و گردشگران غربی هم بسیار شگفت انگیز و لذت بخش بوده است. درواقع حمام کردن سنتی دیرینه در ایران پیش و پس از اسلام بوده که همه کاربری اش در تن شستن خلاصه نمی‌شده است؛ گرمابه‌ها درواقع پاتوق توده‌های مردم و محلی‌ها برای گفتگو درباره مسائل روز و در جریان اخبار قرارگرفتن، خوش وبش کردن یا عقد قرارداد‌های مهم بوده و با رسومی مانند پسندیدن دختر‌های دم بخت، تولد نوزاد، نوروز و دیگر جشن‌ها پیوند داشته است.

گرم شدن تن و پافروبردن در حوضچه آب سرد، ساعت‌ها نشستن روی صفه و وسط بخار، خربزه لاکی خوردن، نرم کردن استخوان زیر مشت دلاکی و پیرِ هرچه مرض را درآوردن، کشیدن قلیان و خبر شمال تا جنوب شهر را شنفتن و این میان، با آواز یکی دهان گرم و رسا نفس کیفور شدن، فقط بخشی از آداب ورسوم استحمام ایرانی است که برابر مکتوبات تاریخی برای مسافر و گردشگران غربی هم بسیار شگفت انگیز و لذت بخش بوده است.

درواقع حمام کردن سنتی دیرینه در ایران پیش و پس از اسلام بوده که همه کاربری اش در تن شستن خلاصه نمی‌شده است؛ گرمابه‌ها درواقع پاتوق توده‌های مردم و محلی‌ها برای گفتگو درباره مسائل روز و در جریان اخبار قرارگرفتن، خوش وبش کردن یا عقد قرارداد‌های مهم بوده و با رسومی مانند پسندیدن دختر‌های دم بخت، تولد نوزاد، نوروز و دیگر جشن‌ها پیوند داشته است.


 

پیشینه گرمابه در ایران

کهن‌ترین حمام ایران، حمام خصوصی تخت جمشید است که بقایای آن سال‌ها پیش در کاوش‌های این محدوده به دست آمده است. نویسنده کتاب «سوابق تاریخی حمام ها» دراین باره می‌نویسد: «در یکی از کاخ‌های تخت جمشید، بقایای یک حمام خصوصی به دست آمده که از ۲ بخش داخلی و خارجی تشکیل شده و با پله‌ای از هم جدا می‌شده است. بخش داخلی شامل خزینه و آب‌روی حمام می‌شده که بر روی چاه قرار داشته است.
ساختار گرمابه‌ها پس از اسلام به طور کامل تغییر می‌کند و معماری آن با هنری درونی درمی آمیزد و شکوفا می‌شود.

همچنین تعداد گرمابه‌ها پس از اسلام به دلیل آموزه‌های دینی به شدت افزایش می‌یابند که قدیمی‌ترین آن‌ها در جهان، حمام‌های باقی مانده از دوره امویان است و نمونه هایش هنوز در کشور اردن باقی است. حمام‌های ایرانی در دوره صفوی گسترش پیدا می‌کنند و در عصر سلجوقی نظم می‌گیرند. درواقع از این دوره به بعد گرمابه‌ها به ۲ دسته حمام مسلمانان و حمام اقلیت‌های دینی تقسیم می‌شوند. علاوه براین، حمام‌های سیار و بین راهی بسیاری نیز برای استفاده مسافران ایجاد می‌شود. ناگفته نماند گرمابه‌رفتن تا دوره قاجار یک امر تشریفاتی بوده است، برای همین حمام‌های خصوصی را فقط در خانه اشراف و بزرگان می‌شد پیدا کرد و عوام برای استحمام به گرمابه‌های عمومی می‌رفته اند.


 

گرمابه‌های ایرانی در سفرنامه‌های خارجی

حمام‌ها و ساختار و شیوه استفاده از آنان در ایران از موضوعات موردعلاقه سیاحان بوده است و می‌توان گزارش‌های بسیاری درباره گرمابه‌ها در سفرنامه‌های خارجی خواند. برای نمونه «پولاک» حمام ایرانی را بهترین حمام می‌داند و می‌گوید: «شروع کار حمام با صدای بوق اعلام می‌شود و، چون احتیاجات آن از طریق موقوفات تأمین می‌شود، بسیار کم هزینه است. حمام‌های ایرانی بدن را به بهترین وجه تمیز می‌کند و می‌توان گفت به دلیل مسائل مذهبی، حمام کردن با زندگی مسلمانان گره خورده است. این موضوع آن قدر مهم است که وقتی کسی می‌خواهد از خوبی محله‌ای حرف بزند، به یکی از مواردی که اشاره می‌کند، وضعیت گرمابه آن است.»


برای «کاسپر دروویل»، اما ارتباط و تعامل مردم با یکدیگر در حمام‌های عمومی بسیار شگفت آور بوده است. او می‌نویسد: «حمام‌های عمومی محل ملاقات و دیدار افراد طبقات پایین ایرانی است. بیگانگان و سوداگران برای آشنایی یا مذاکره درباره معاملات به حمام می‌روند و با کشیدن چپق و قلیان و نوشیدن قهوه ساعاتی را در آنجا می‌گذرانند. در این مدت اخباری بین خود ردوبدل می‌کنند و خبر‌ها را به جای دیگری می‌برند.

اما زن‌های ایرانی حمام را بهترین نقطه تجمع خود می‌دانند و هر روز با یکدیگر در آنجا دیدار می‌کنند. هر شاه نشینی به گروه خاصی تعلق دارد و همواره پر از جمعیت است. صُفه حمام در این مواقع به دادگاه زنان تبدیل می‌شود. زنان شکایت هایشان را مطرح می‌کنند، برای مشکلاتشان راهکار می‌یابند و آنان که قهرند یا کینه‌ای دارند، با وساطت و پادرمیانی موسپید‌ها دوباره دوست می‌شوند. همچنین دختران دم بخت را برانداز می‌کنند، از شوهرکرده‌ها و شوهرناکرده‌ها خبر می‌گیرند و درباره همه امور موشکافی می‌کنند.»
«گارسیا سیلوا» در سفرنامه خود درباره حمام رفتن زنان این طور می‌نویسد: «زنان و دختران پیشه وران و طبقات پایین به طور گروهی به حمام یا تفریح و تماشا می‌روند، اما زنان طبقات اعیان و اشراف هیچ گاه از خانه خارج نمی‌شوند و در خانه‌های خود حمام اختصاصی دارند.»


«کارلاسرنا» از معدود سیاحان زنی است که برای تماشای شیوه حمام کردن ایرانی‌ها به گرمابه رفته است. او که یک نیمروز در گرمابه به تماشای استحمام مشغول بوده است، می‌گوید: «حمام برای زنان ایرانی فقط شستن تن نیست و انواع آرایش و پیرایش را در آن انجام می‌دهند. گاهی حمام یک زن ایرانی بیشتر از یک نیمروز طول می‌کشد. نقالی و معرکه گیری، رصد اخبار، بردن عروس و زائو به حمام با دست و دایره زدن، حناگذاشتن و خواستگاری کردن، از تفریحات متداول زنان در گرمابه‌های عمومی است.»


«شاردن» نیز خاطراتش از گرمابه‌های ایرانی را این طور ثبت کرده است: «حمام کردن در ایران تشریفات بسیاری دارد و ازکسی که حمام رفته با میوه، انواع شربت و غذا پذیرایی می‌شود. مشت و مال هم یکی دیگر از دارو‌های بزرگ ایرانیان است و همین که کسی احساس درد و فرسودگی می‌کند، به پشت دراز می‌کشد و دلاک بدن او را مشت ومال می‌دهد. استفاده از حمام در ایران بیش از دیگر کشور‌های شرقی که من دیده ام، رایج است.»
او همچنین گرمابه‌ها را چنین توصیف می‌کند: «گرمابه‌های ایران ۳ محوطه دارد که از هر سو مسدود است. نور از راه صفحات مدور کوچک شیشه‌ای که در زیر گنبد تعبیه شده است به درون می‌تابد. محوطه اول بزرگ است و صفه‌های چوبی در اطراف دارد و جای جامه کندن و پوشیدن لباس تمیز است.

محوطه دوم معمولا مربعی و گود است و کف آن را از پلاتین یا چدن ساخته اند و سومین قسمت خزینه نام دارد. در اینجا گرم کردن گرمابه با هیزم غدغن است، چون درخت کافی وجود ندارد و برای سوخت از خاروخاشاک و پهن و تاپاله حیوانات استفاده می‌شود. ساعت حمام رفتن هم از این قرار است که مردان از صبح تا ۴ عصر و زنان باقی روز تا نیمه شب به گرمابه می‌روند و هنگامی که گرمابه برای زنان آماده شد، دلاک‌های مرد جای خود را به دلاک‌های زن می‌دهند. هرکسی زیرجامه و وسایل شخصی خود را دارد و ثروتمندان با خدمتکار به گرمابه وارد می‌شوند.»

مشهد در سال ۱۲۷۵ خورشیدی با ۶ محله، دارای ۴۰ حمام کوچک و بزرگ بوده است که بیشتر آنان در پایین خیابان قرار داشته اند

 

تعداد گرمابه‌ها در مشهد قدیم

برپایه اطلاعاتی که «میرزا زین العابدین قاجار» از نخستین سرشماری مشهد در سال ۱۲۷۵ خورشیدی سیاهه کرده، مشهد این روزگار با ۶ محله، دارای ۴۰ حمام کوچک و بزرگ بوده است که بیشتر آنان در پایین خیابان قرار داشته اند. حضور زائران، کسبه، پیشه وران و جمعیت بسیار این محله که یکی از محلات پرآمدوشد بوده است، وجود این تعداد گرمابه را توجیه می‌کند. علاوه براین و برپایه اطلاعات کتاب «مشهد طوس» در اطراف شهر نیز ۱۰ حمام برای استفاده مسافران از گرد راه رسیده وجود داشته است که بیشتر‌شان وقفی بوده اند. تعداد گرمابه‌های مشهد در دوره پهلوی فزونی می‌گیرد و به دلیل مسائل بهداشتی با تغییر معماری روبه رو می‌شوند.

«احمد ماهوان» در کتاب «تاریخ مشهدالرضا (ع)» از ۱۰ حمام معروف مشهد نام می‌برد که تقریبا همگی آن‌ها پس از طرح توسعه خیابان‌های اطراف حرم در دهه ۵۰ تا ۶۰ تخریب یا متروکه می‌شوند. دکتر «علی شریعتی» در کتاب «راهنمای خراسان»، اما گرمابه‌های مشهد را به ۲ دسته گرمابه‌های معمولی و گرمابه‌های لوکس تقسیم می‌کند که گرمابه‌های پارس در میدان سراب، ویلا در خیابان احمدآباد، صدف در خیابان شاهرخ (مطهری) و مرمر در کوی سعدی در دسته دوم جا می‌گرفته اند.


 

شکل گرمابه‌ها در مشهد قدیم

مرحوم «غلامحسین بقیعی» در کتاب «مزار میرمراد» بهترین توصیف را از شیوه کار حمام‌ها و شغل گرمابه داری در مشهد قدیم آورده است. او می‌نویسد: «آن موقع در هر محله‌ای دوسه حمام وجود داشت. بعضی همیشه مردانه بودند و بقیه فقط از اذان صبح تا ۲ ساعت از آفتاب گذشته مردانه و سپس زنانه می‌شدند. چون حمام‌ها را عموما در عمق سه چهارمتری زمین می‌ساختند، از خارج به جز یک در ورودی و دیوار ساده‌ای که یکی دو رشته لنگ به هم گره زده را برای خشک شدن به آن می‌آویختند، چیز دیگری به چشم نمی‌خورد.

ولی پشت بام حمام‌ها که از کف کوچه ارتفاع چندانی نداشت، منظره خارجی آن‌ها را نمایان می‌ساخت. پشت بام هر حمام از چند سقف گنبدی به وجود می‌آمد. بر سر هر گنبدی یک قُبه کوچک نیم کروی مشبک با تعدادی شیشه‌های عرق کرده کثیف که روزنه‌های دایره شکل آن را می‌بست، به چشم می‌خورد و همیشه بخار آب همراه با بوی مخصوص حمام از درز بعضی شیشه هایشان بیرون می‌زد.»


آب مصرفی حمام‌ها یا از چاه تأمین می‌شد یا از قنات یا از جوی آب. کوره حمام‌ها را که زیر ساختمان اصلی قرار می‌گرفت، «گُلخن» و متصدی آن را «گلخن تاب» می‌نامیدند و، چون سوخت گلخن‌ها را بوته بیابان و پهن خشک شده چهارپایان تشکیل می‌داد و این چیز‌ها را هم می‌بایستی در فصل تابستان تهیه و انبار کنند، در مجاورت هر حمام یک محوطه سرطویله مانندی هم بود که آن‌ها را در آنجا روی هم می‌چیدند و اسمش را می‌گذاشتند «کوهبار». در حیاط پشت همه حمام‌ها دوسه کوهبار بلند به شکل برج یا خرمن غله وجود داشت که از فاصله زیاد هم دیده می‌شدند.


گلخن تاب موظف بود پشت سرهم سوخت به درون گلخن بپاشد و با بیلچه دسته بلندی خاکستر آن را بیرون بکشد و گلخن را همیشه روشن نگه دارد تا آب خزینه‌ها و سنگ فرش صحن حمام دائم داغ باقی بماند. با اینکه این کار اساسی‌ترین کار حمامی‌ها بود، به علت کثیفی و مشقتی که داشت، مانند چاه خوگری از محقرترین شغل‌ها به شمار می‌رفت.


استحمام کنندگان پس از عبور از در ورودی حمام و پیمودن ده دوازده پله وارد «سربینه» می‌شدند. در یک سوی مدخل سربینه، قفسه نگهداری کفش‌ها گذاشته شده بود و در سمت مقابل آن کرسی و جایگاه نشستن اوستا و پیشخوان دخل وی قرار داشت. سطح سقف‌ها و همه دیوار‌های سربینه با نقاشی‌های رنگی رستم و افراسیاب، لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و دیگر داستان‌ها پوشیده شده بود. اوستای حمام ضمن اشاره به لوحه آویخته به دیوار پشت سر خود، به هر تازه واردی می‌گفت: «هرکه دارد امانتی موجود/بسپارد به بنده وقت ورود/ نسپارد اگر شود مفقود/ بنده مسئول آن نخواهم بود.»


مشتری‌ها وسایل و لباس‌های خود را سوا یا گُله به گُله روی سکو‌های دورتادور سربینه، که صفه نامیده می‌شد، می‌چیدند و فقط با لنگی که شاگرد حمامی کنار دست تک تک آن‌ها قرار می‌داد، پابرهنه به درون حمام می‌رفتند. هر حمام دست کم ۲ خزینه اصلی داشت، یکی خزینه آب گرم و دیگری خزینه آب سرد. طول و عرض این خزینه‌ها در حدود ۶ در ۴ متر و گودی آن تا گردن یک فرد متوسط قامت بود. بعضی حمام‌های بزرگ و مشهور علاوه بر این موارد، خلوت خانه و چاله حوض هم داشتند. چاله حوض به مراتب عمیق‌تر و گودتر از خزینه بود و حالت استخر سرپوشیده را داشت.


توقف و حرکت در خزینه آب داغ سبب می‌شد عضلات بدن نرم و استخوان‌ها گرم شوند و چرک‌ها خیس بخورند. پس از بیرون آمدن از این خزینه، کیسه کشی آغاز می‌شد. دلاک ابتدا مشتری را مشت ومال می‌داد، سپس همه نقاط بدنش را با کیسه زبری که از پشم بز بافته می‌شد، می‌سایید. اگر فردی به اصلاح سر و صورت و بدن نیاز داشت، آن را هم انجام می‌داد.

پس از لیف وصابون کشیدن، فرد دوباره به پیش خزینه بازمی گشت، سر و تن می‌شست و برای غسل و تطهیر به داخل خزینه آب داغ می‌رفت و در آخر هم به سربینه می‌رفت و آلودگی‌های پایش را در حوضچه کنار کفش کن می‌شست، لنگ دور کمرش را عوض می‌کرد و برای مشت ومال نهایی به سر جای اولش بازمی گشت. در پایان هم با تن تمیز و جامه آراسته در برابر پیشخوان اوستا می‌ایستاد و کیف پول و امانتش را پس می‌گرفت. پول حمام، مزد کیسه کش، انعام مشت ومال چی و بهای چای و... را سواسوا پرداخت می‌کرد و مبلغ ناچیزی هم کف دست کفش کن می‌گذاشت و از در بیرون می‌رفت.


 

ساخت حمام‌های دوش دار در مشهد

البته وضعیت گرمابه‌های ایرانی همیشه هم این قدر خوب نبوده است؛ مشهد دوره قاجار تا اوایل قرن ۱۴ به دلیل نبود امکانات بهداشتی، ناآگاهی مردم درزمینه بهداشت فردی و عمومی، زائرپذیری شهر و و افزایش جمعیت، شروع جنگ جهانی دوم و دیگر مسائل، با انواع مسائل بهداشتی و بیماری‌های عفونی و پوستی دست به گریبان بود، آن چنان که در هر تن شویی خطر ابتلا به یک یا چند بیماری وجود داشته است. «افسر سبزواری» گرمابه‌های آن دوران را در شعری این طور توصیف می‌کند: «خواهی نرسد به جانت آسیب و گزند/زنهار به حمام عمومی مشتاب/صددرصد کند بر تن و جانت پیوند/حمام کثیف و آب ناپاک و خراب/جز آب تمیز بهر شستن مپسند/خواهی تو اگر خوب درآیی از آب.»


همین مسئله سبب می‌شود در دوره پهلوی اول استفاده از گرمابه‌های خزینه دار ممنوع و حمام‌های دوش دار جایگزین آن‌ها شود. برپایه پژوهش «غلامرضا آذری خاکستر» این اتفاق در مشهد این گونه رقم می‌خورد.
اداره بلدیه در سال ۱۳۱۴ خورشیدی نخستین حمام نمره را در خارج دروازه فردوس، جنب دارالمجانین ساخت. شهرداری همچنین در این سال با صدور اعلامیه‌ای استفاده از خزینه را ممنوع کرد.

در این اطلاعیه آمده بود:

«شهرداری مشهد، صحیحه و معاونت عمومی: نظر به اینکه حمام‌های عمومی سبب سرایت امراض و استحمام در این قبیل خزانه‌ها اساسا مخالف با اصول حفظ الصحه است، لذا برای جلوگیری از سرایت امراض و به نام حفظ الصحه عمومی، به تمامی مالکین و مستأجرین حمام‌ها از مردانه و زنانه اخطار می‌نماید که از این تاریخ الی اول تیرماه ۱۳۱۵، می‌بایستی خزانه‌های عمومی حمام خود را متروک و به قدر گنجایش حمام، تهیه دوش آب سرد و گرم بنمایند و فقط حمام‌ها می‌توانند خزانه‌های کوچک خصوصی که بتوان برای هر مرتبه شست وشو آب آن را تخلیه و تجدید کرد، داشته باشند.

بدیهی است به منظور عملی شدن دستورات صحی، قبل از اقدام در دستور فوق، متصدیان حمام‌ها ملزم به اخذ اجازه کتبی برای طرز ساختمان آن از دایره صحیحه بلدی می‌باشند. (رئیس صحیحه، دکتر اقبال. ۹ اسفند ۱۳۱۴)» از این زمان دوش در حمام‌های عمومی رایج شد و بهداشت به گرمابه‌های عمومی راه یافت. ازجمله حمام‌هایی که در این دوران با نهایت دقت و رعایت نکات بهداشتی ساخته شدند، می‌توان به حمام‌های کمیسری، حاج نوروز، صاحبکار، حکیم، گلشن، چهارسوق، رضوان، نوگل، اسلام، سلیقه، حکاک ها، باغ حاج ابراهیم، برق و حمام بازارچه حاج آقاجان اشاره کرد. اما بنا به گفته قدیمی‌های کوی دکترای مشهد، نخستین خانه‌های دارای حمام دوش دار را از دهه ۴۰ در این محله می‌شد یافت.

ارسال نظر