کد خبر: ۱۲۹۳
۰۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

خیّر محله امام رضا(ع) خانه خود را در اختیار افراد کم‌بضاعت قرار داده است

«محمد اسماعیل انصاری» 85ساله بازنشسته ارتشی است که دل بزرگی دارد و تمام تلاش خود را می‌کند تا اگر دست کمکی به سوی او دراز می‌شود، این دست را خالی بازنگرداند. او چند وقتی است که طبقه پایین منزل مسکونی خود را رایگان در اختیار افراد کم بضاعت قرار می‌دهد تا از این طریق در شرایط کنونی که مبالغ اجاره‌بها برای بسیاری از افراد کمرشکن است، به آن‌ها کمکی کرده باشد.

حرف‌های بسیاری درباره مهر و محبت قدیمی‌ها شنیده‌ایم. اینکه افراد باصفایی در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند که اگر سفره آن‌ها زرق و برقی نداشت اما بی‌ریا بود؛ البته هنوز هم افرادی در همین حوالی ما زندگی می‌کنند که به رسم پدر و اجدادشان در حد توان خود سعی می‌کنند قدمی برای همنوعانشان بردارند. 

یکی از آنان فردی است که وقتی به عنوان خیر محله امام رضا(ع) از سوی ساکنان معرفی می‌شود تمایل چندانی به مصاحبه ندارد اما پیگیری‌ ما باعث می‌شود تا در منزل خود پذیرایمان باشد. خانه دنج قدیمی با حیاطی که بوی زندگی می‌دهد.

«محمد اسماعیل انصاری» 85ساله بازنشسته ارتشی است که دل بزرگی دارد و تمام تلاش خود را می‌کند تا اگر دست کمکی به سوی او دراز می‌شود، این دست را خالی بازنگرداند. او چند وقتی است که طبقه پایین منزل مسکونی خود را رایگان در اختیار افراد کم بضاعت قرار می‌دهد تا از این طریق در شرایط کنونی که مبالغ اجاره‌بها برای بسیاری از افراد کمرشکن است، به آن‌ها کمکی کرده باشد.

 

پدر، الگوی زندگی

متولد تربت حیدریه است و پدرش کشاورز بوده اما زمانی که به سن جوانی می‌رسد با دیدن لباس ارتش و نظم و انضباط افراد آن علاقه‌مند می‌شود تا به ارتش بپیوندد. عمویش به او می‌گوید که حرفه پدری را در پیش گیرد اما پوشیدن لباس ارتش و حس اینکه می‌تواند به نوع دیگری به کشورش خدمت کند عطش او را بیشتر کرده و همین موضوع باعث می‌شود تا از علاقه‌اش دست نکشد.

او زمانی که سن و سال چندانی نداشته پدرش را می‌دیده که چگونه به اهالی کمک می‌کند: «پدرم کشاورز بود و باغ میوه داشت اما هیچ‌گاه در باغ را بر روی رهگذران نمی‌بست و اعتقاد داشت هر کس روزی‌ای برای خود دارد و شاید میوه‌ای که از باغ چیده می‌شود روزی آن شخص است. یا به خاطر دارم بسیاری از اوقات زمانی که ظهر برای ناهار به منزل می‌آمد یکی دو نفر را که وسع مالی چندانی نداشتند با خود می‌آورد تا در ناهار با ما شریک باشند. همین رفتار و منش پدرم برایم تبدیل به الگو شد اینکه اگر حتی یک قرص نان دارم می‌توانم آن را با دیگری شریک شوم.»

چند سال بعد از اینکه به ارتش می‌رود ازدواج می‌کند و همسرش نیز با او همدل می‌شود. از همان جوانی اگر دست یاری به سمتش دراز می‌شده در حد توان خود کمک می‌کرده است اما بعد از بازنشستگی با وجودی که محل درآمد او حقوق بازنشستگی بوده تصمیم می‌گیرد تا قسمتی از این حقوق را به خیریه‌های معتمد کمک کند. اکنون نیز با واریز حقوقش اولین کاری که انجام می‌دهد کمک به سه خیریه و همچنین بهزیستی است.

موضوع را با فرزندانم در میان گذاشتم و آن‌ها نیز از این موضوع استقبال کردند که طبقه پایین منزل در اختیار فرد نیازمندی که مورد شناخت نیز باشد، قرار گیرد

یکی از اقداماتی که طی یک سال اخیر به اجرا گذاشته در اختیار افراد کم بضاعت قرار دادن  طبقه پایین منزل مسکونی خود است: «با توجه به اینکه در چند سال اخیر مشکلات اقتصادی بیشتر شده و این موضوع زندگی خانواده‌هایی را که شغل ثابت ندارند و کارگر هستند بیشتر تحت تاثیر قرار داده است تصمیم گرفتم تا به شکل دیگری به آن‌ها کمک کنم. برای همین موضوع را با فرزندانم در میان گذاشتم و آن‌ها نیز از این موضوع استقبال کردند که طبقه پایین منزل در اختیار فرد نیازمندی که مورد شناخت نیز باشد، قرار گیرد.»

اکنون چند ماهی است که یکی از خیریه‌ها فرد کم‌بضاعتی را که دو فرزند خردسال  دارد معرفی کرده و آن‌ها همسایه حاج آقا انصاری شده‌اند. او از این موضوع به نیکی و شادمانی یاد می‌کند و رضایت کامل دارد: «شاید خانه‌ای که در اختیار آن‌ها قرار داده‌ام رؤیایی نباشد اما همین سرپناه می‌تواند کمی از بار مشکلات زندگی این افراد را کم کند.»

وی ادامه می‌دهد:« دفتر املاک که خانه را دید گفت که با اجاره دادن آن می‌توانم کمک خرجی در کنار حقوق بازنشستگی داشته باشم اما نگاهم این نبود که بخواهم از این خانه درآمدزایی کنم. بیشتر دلم می‌خواست در وضعیت اقتصادی کنونی که مبالغ اجاره‌بها برای برخی خانواده‌ها کمرشکن است کمکی به آن‌ها در حد توانم کرده باشم. فرد می‌تواند تا زمانی که نتوانسته از عهده هزینه‌های زندگی و اجاره منزل مسکونی بربیاید در همین مکان زندگی کند.»

 

آرامش و برکت

انصاری می‌گوید: «با اعتقاد کمک به دیگران بزرگ شده‌ام و هیچ‌گاه احساس نکردم اگر مبلغی در راه رضای خدا می‌دهم از مال من کم شده است بلکه با تمام وجود احساس می‌کنم خیر و برکت دوچندانی در زندگی نصیبم شده است.»

او فرزندان صالح و سالم را یکی از الطاف الهی می‌داند و ادامه می‌دهد: «همین که می‌بینم وقتی صحبت از کار خیر می‌شود فرزندانم نیز پیش‌قدم هستند برایم جای شادمانی دارد می‌دانم که راه را درست رفته‌ام و مسیر را به آن‌ها آن‌طور که باید نشان داده‌ام.»

دفتر املاک که خانه را دید گفت که با اجاره دادن آن می‌توانم کمک خرجی در کنار حقوق بازنشستگی داشته باشم اما نگاهم این نبود که بخواهم از این خانه درآمدزایی کنم

دختر بزرگ انصاری که در این گفت‌وگو همراه ماست، شخصیت پدرش را این‌گونه توصیف می‌کند: «پدرم همواره برای تمام ما الگو بوده است، از کودکی می‌دیدم که اگر فردی در فامیل در زندگی‌اش گره دارد برای کمک به او پیش‌قدم می‌شود و اعتقاد دارد که باید در تنگناها به داد هم رسید و این کار را باید اول از اطرافیان و نزدیکان شروع کرد و سپس همسایه و دیگر افراد نیازمند.»

چندین سال است که انصاری ماه محرم در منزل خود  مراسم روضه‌خوانی دارد و خرج می‌دهد. دخترش می‌گوید:« زمانی که پدر این مراسم را برپا می‌کند هر کس به نوعی می‌خواهد در نذری دادن  سهیم باشد و به اندازه وسع خود کمکی کرده باشد، شاید نیت پدر آن‌قدر خالص بوده که بعد از گذشت سالیان سال و با وجودی که هم پدر و هم مادر به دلیل کهولت سن بیمار هستند هنوز هم این مراسم پابرجاست و افراد زیادی حتی از شهرستان برای برگزاری مراسم همراه پدر می‌شوند.»

ارسال نظر