کد خبر: ۱۳۰۸
۱۰ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

کمک به بیماران کرونایی؛ نذر حسینی گل‌فروش محله آب و برق

چند سال قبل کارگری داشتم که هنوز با اخلاق من آشنا نبود، یک مشتری ژاپنی به مغازه‌مان آمده بود و او هم سبد گل 40هزار تومانی را به 100هزار تومان به او فروخته بود. وقتی آمدم خیلی خوشحال به من گفت که سود خوبی کرده‌ایم. من او را دعوا کردم و گفتم کار خوبی نکرده است. 2هفته زمان گذاشتم تا آن فرد ژاپنی را که مهمان یکی از همسایه‌های ما بود پیدا کردم و پولش را برگرداندم. او هم به همسایه‌مان گفته بود من نه در کشور خودم و نه در کشور شما چنین رفتاری را ندیده‌ام که کسی پول اضافی را برگرداند. تا مدت‌ها هر روز به اینجا می‌آمد و با نگاهش با من حرف می‌زد. من هم به او شاخه گلی تقدیم می‌کردم.

حسن شریفیان و خانواده‌اش در بسیاری از خاطرات نسل ما حضور دارند، حتی اگر خودمان متوجه نباشیم. اگر سری به آلبوم‌های قدیمی‌مان بزنیم، احتمالا ردی از آن‌ها را در دسته‌ گل پر از رز سفید و قرمز دست مادرمان در شب عروسی‌اش، میخک‌ها و داوودی‌های روی ماشین عروسی دایی جان، گلایل‌های پرپرشده روی سنگ قبر پدربزرگ و یا شیپوری‌های روی سن در مراسم فارغ‌التحصیلی دخترخاله‌مان می‌توانیم ببینیم.

خانواده شریفیان، پرورش‌‌دهنده و گل‌فروش‌های قدیمی محله آب و برق هستند که بیشتر از 30سال است گل‌های رنگارنگ به دست مردم داده‌اند و در شادی‌ها و عزاها همراهشان بوده‌اند. حسن شریفیان از ابتدا قرار نبود گل‌فروش شود. سال‌ها شاطر نانوایی بود و با حرارت تنور سرو کار داشت اما دست روزگار او را با یک نیت خیرخواهانه به دنیای پر از عطر و رنگ گل‌ها در یک مغازه کوچک گل‌فروشی کشاند. حالا او در 75سالگی یکی از پیش‌کسوتان تأثیرگذار در تولید و عرضه گل در مشهد است که این شغل را مانند یک میراث در میان خانواده‌اش حفظ کرده‌ است و از این راه توانسته برای حداقل 40نفر کارآفرینی کند. 

او این روزها امور کار را به خانواده‌اش سپرده و خود در بحبوحه شیوع بیماری کرونا به یاری مردم حاشیه شهر شتافته است تا با کمک خیران دارو و مواد غذایی برای خانواده‌های نیازمند کرونایی ببرد. در یک روز درخشان تابستانی میهمان این خانواده در گلخانه زیبایشان شدیم تا با پدر گل‌فروش و فرزندانش درباره این گفت‌وگو کنیم که چطور سرو کار یک شاطر نانوایی به شغل لطیفی مانند گل‌فروشی و پرورش گل رسید و چطور همه خانواده دست به دست هم دادند تا بتوانند این میراث را حفظ کنند.

 

ورود به دنیای گل‌ها

در میان گل‌های رنگارنگ و زیبا 2صندلی کوچک گذاشته شده تا صحبت‌های صمیمی و خودمانی ما در این تابستان گرم، رنگ بهار داشته باشد. حسن شریفیان آرام آرام در میان گل‌ها قدم می‌زند و به هر کدام با عشق نگاه می‌کند. مانند نگاه پدر به فرزندش که از سر نگرانی و مراقبت است. دستی به شاخ و برگ‌های هر کدام می‌کشد تا از حالشان با خبر باشد. روبه‌رویم می‌نشیند و صحبتش را آغاز می‌کند. 

آرامش خاصی در تن صدایش وجود دارد، شمرده و بادقت کلمات را ادا می‌کند از ورودش به دنیای گل‌های زینتی می‌گوید: «دوستی داشتم که کارش گل و گیاه بود، ورشکست شده بود و نیاز به همراهی داشت تا دوباره بتواند کارش را رونق دهد. همراهش شدم و این زمین را خریدم تا بتوانیم با هم رزق و روزی کسب کنیم. خداراشکر از همان سی و خرده‌ای سال قبل که این کار را شروع کردیم برایمان برکت داشت. 

من از قدیم مشتری‌مداری را سرلوحه کارهایم قرار داده بودم

در محل شناخته شدیم و رونق کسب و کارمان خوب بود. مشتری‌های قدیمی دارم که ماشین عروس خودشان را اینجا گل زده‌اند و حالا برای عروسی فرزندانشان هم به همین جا می‌آیند. من از قدیم مشتری‌مداری را سرلوحه کارهایم قرار داده بودم. معتقد بودم هر چه برای رضایت مشتری هزینه کنم چند برابر آن به مالم برمی‌گردد. مثلا هر مشتری که یک دسته گل یا گلدانی می‌خرید یک شاخه گل مریم هم به کودکش هدیه می‌دادم، همین کار باعث شده بچه‌های مشتری‌های قدیمی الان هم با همان حس خوب به اینجا بیایند.»

 

گل زدن تراکتور عروس!

حسن آقا خاطرات جالبی هم از گل زدن ماشین‌های فرسوده و قدیمی تعریف می‌کند. حتی تراکتور هم برای شب عروسی گل زده است. می‌گوید: «یک‌بار کشاورزی تراکتورش را آورد تا برای عروسی گل بزنیم. اول تعجب کردیم اما بعد که دیدیم آن کشاورز واقعا تصمیم دارد این کار را انجام دهد با یک تزیین و گل‌آرایی خاص تراکتور او را برای عروسی آماده کردیم.

 تا همین چند سال قبل خودروهای قدیمی مانند ژیان و فلوکس هم می‌آوردند. یا پیکان‌های فرسوده و رنگ و رورفته. به بچه‌ها و کارگرهایم می‌گویم با این‌ها نصف قیمت حساب کنید. راه دوری نمی‌رود.»

 

گل زبان مشترک آدم‌هاست

نگاهی به اطراف مغازه می‌اندازد که هر از گاهی یک مشتری می‌آید و می‌رود. می‌گوید: «به خلوتی الان نگاه نکنید، زمانی اینجا آن‌قدر شلوغ بود که غیر از پسرهایم کلی شاگرد هم داشتیم. سرمان شلوغ بود و فروشمان بالا. به همین دلیل به فکر احداث گلخانه افتادیم تا خودمان تولید داشته باشیم. الان 3پسرم به همراه عروس بزرگم هر کدام گلخانه‌ای دارند و در تولید گل حرفی برای گفتن دارند. هر کدام از پسرها و شاگردانم برای خودشان تولید گل راه انداخته‌اند و فروشنده هم هستند. همه این‌ها را از برکت نان حلالی می‌دانم که همیشه به آن مقید بودم.

کاسب باید به هر ریال پولش دقت کند که چطور به دست می‌آید. گران‌فروشی برکت مال را می‌برد. چند سال قبل کارگری داشتم که هنوز با اخلاق من آشنا نبود، یک مشتری ژاپنی به مغازه‌مان آمده بود و او هم سبد گل 40هزار تومانی را به 100هزار تومان به او فروخته بود. وقتی آمدم خیلی خوشحال به من گفت که سود خوبی کرده‌ایم. من او را دعوا کردم و گفتم کار خوبی نکرده است.

 فکر کرده بود جدی نمی‌گویم و به کارگرهای دیگر گفته بود حاجی بازارگرمی می‌کند. اما من 2هفته زمان گذاشتم تا آن فرد ژاپنی را که مهمان یکی از همسایه‌های ما بود پیدا کردم و پولش را برگرداندم. او هم به همسایه‌مان گفته بود من نه در کشور خودم و نه در کشور شما چنین رفتاری را ندیده‌ام که کسی پول اضافی را برگرداند. تا مدت‌ها هر روز به اینجا می‌آمد و با نگاهش با من حرف می‌زد. من هم به او شاخه گلی تقدیم می‌کردم. نه من زبان او را می‌دانستم و نه او حرف مرا می‌فهمید. زبان مشترک ما گل بود.»

هر کدام از پسرها و شاگردانم برای خودشان تولید گل راه انداخته‌اند و فروشنده هم هستند. همه این‌ها را از برکت نان حلالی می‌دانم که همیشه به آن مقید بودم

 

غذای روح

درباره مراقبت از گل‌های مختلف از او می‌پرسم. درباره این اصطلاح که «گل به دست بعضی آدم‌ها می افتد وبه دست بعضی نه» سری تکان می‌دهد و می‌گوید: «گل یک موجود زنده است و مثل انسان نیاز به مراقبت دارد. این گلی که گرما می‌خورد یا جلوی کولر گذاشته می‌شود خب ناراحت می‌شود، شما باشید اگر باد کولر مستقیم به صورتتان بخورد ناراحت نمی‌شوید؟!»برای او گل طبیعی به منزله انسان است و گل مصنوعی مانند مجسمه. او وجود گل در محیط زندگی را مانند حضور انسان سرشار از انرژی می‌داند و معتقد است توجه به غذای روح به اندازه جسم مهم است. 

می‌گوید: «وجود گل به محیط انرژی می‌دهد. وقتی در خانه یا محیط کارمان گل داشته باشیم دچار مشکلات روحی نمی‌شویم. بسیاری از مردم ما به این نکته توجه ندارند که مراقبت از روح هم به اندازه جسم مهم است. وقتی روح ما سالم باشد بسیاری از هزینه‌های درمان هم به زندگی‌مان تحمیل نمی‌شود. مثل معنویات که غذای روح است اما در بسیاری از خانواده‌ها کمرنگ شده است. بعضی‌ها فراموش کرده‌اند که توجه به مسائل معنوی و فرهنگی جامعه را به سمت آرامش می‌برد.»

 

کمال هم‌نشینی با گل در خانواده اثر کرد

همه اعضای خانواده شریفیان به نوعی با پرورش گل وگیاه در ارتباط هستند. علیرضا پسر بزرگ خانواده دکترای باغبانی فیزیولوژی گیاهان تزیینی دارد و مدیرعامل اتحادیه گل و گیاه و محصولات گلخانه‌ای خراسان رضوی است.

او ابتدا رشته کامپیوتر را برای تحصیل انتخاب کرده اما بعد از مدتی متوجه شده علاقه اصلی‌اش به همان حرفه خانوادگی است. علیرضا معتقد است پرورش گل و گیاه با کمک گرفتن از موهبت الهی انجام می‌شود؛ استفاده از نور خورشید، آب و باد و هرچه طبیعت به ما هدیه می‌دهد. 

البته می‌گوید پرورش گل و گیاه در فضای گلخانه می‌تواند علاوه بر صرفه‌جویی و کنترل انرژی‌های خدادادی، بهره‌وری را هم افزایش دهد. وقتی از او می‌پرسم: «آیا همان‌قدر که نعمت‌های الهی به ما کمک می‌کنند، بلایای طبیعی هم می‌توانند به زراعت آسیب برسانند؟» 

در پاسخ می‌گوید: «اگر سوء‌مدیریت‌ها در تأمین برق و دیگر منابع انرژی به محصولات ما صدمه نزند، مشکلی پیش نمی‌آید. زیرا کشاورزان خودشان با مسائل طبیعی آشنا هستند و راه‌های کنترل آن را می‌دانند. همان چیزی که دیگران به آن بلای طبیعی می‌گویند ما موهبت می‌دانیم. مثلا در اردیبهشت و شهریور که روزها گرم و شب‌ها سرد است کافیست تدابیر لازم را بیندیشیم.»

 

تولید گل متوقف نمی‌شود

علیرضا که چندین نوع گل متفاوت را در گلخانه‌اش پرورش می‌دهد درباره گیاهان تزیینی می‌گوید: «گیاهان زینتی سرمایه زیادی می‌خواهند و نسبت به دیگر کشت‌ها تخصص بیشتر. از بین رفتن گل و گیاه زینتی هم خسارت بسیار سنگینی به دنبال دارد.

 گل‌فروشی همان‌طور که شغل پردرآمدی است خطر زیادی دارد و می‌تواند خسارت ناگهانی داشته باشد. در شرایطی که به دلیل کسادی بازار و شیوع بیماری و قطع برق فروش تعطیل می‌شود، نمی‌توانیم تولید را متوقف کنیم. زیرا گل موجود زنده است و نمی‌توانیم به او بگوییم فعلا رشد نکن. به همین دلیل تولیدکنندگان گل در زمان شیوع کرونا متحمل ضرر سنگینی شدند. 

قطع برق هم که در فاصله یکی 2ساعت تمام محصولات گلخانه را سوزانده و از بین می‌برد. این‌ها همه در حالیست که نمی‌توانیم هزینه‌های جاری را قطع و یا نیروی کار را تعدیل کنیم.»

 

یک گروه پرورش‌دهنده گل

مرتضی، مجتبی و سجاد 3پسر دیگر خانواده شریفیان هم در همین حرفه مشغول به کار هستند. مجتبی و سجاد هر کدام برای خودشان در بازار گل کسب و کاری راه انداخته‌اند. مرتضی که مسئولیت اداره مغازه پدر را برعهده گرفته است می‌گوید: «پدر ما یک کارآفرین است. حدود 40نفر از طریق همین کار امرار معاش می‌کنند. گاهی که سرمان شلوغ می‌شود و سفارش فضاآرایی‌های شهری را قبول می‌کنیم تا 70نفر هم مشغول به کار می‌شوند. بسیاری از فضاآرایی‌ها و گل‌آرایی‌های شهری را در مناسبت‌های مختلف انجام می‌دهیم. 

ما با گل‌ها صحبت می‌کنیم و عشق می‌ورزیم

من از 30سال قبل همراه پدرم مشغول پرورش گل بودم. این کار بیشتر از اینکه درآمد داشته باشد علاقه می‌خواهد. ما با گل‌ها صحبت می‌کنیم و عشق می‌ورزیم. در انتخاب گل هر کس سلیقه‌ای دارد. مثلا برای من گل شاخه بریده ( گل‌های شاخه‌ای ) زیبایی دیگری دارد. من نرگس و ارکیده را بیشتر از بقیه گل‌ها دوست دارم. این گل‌ها در همه فصل‌ها نیستند. نرگس فقط زمستان‌ها می‌روید و ارکیده هم شرایط تولید خاصی دارد. علاقه‌ام تا حدی است که نام دخترهایم را هم نرگس و ارکیده گذاشته‌ام.»

 

گل‌فروش باید به روز باشد

مرتضی درحالی‌که انواع سبد گل‌های زیبا را تزیین می‌کند و برگ‌های مختلف را دورتادور آن‌ها می‌پیچد درباره برگ‌آرایی و گل‌آرایی توضیح می‌دهد: «مردم هر روز تزیین و جلوه جدیدی از دسته گل‌ها می‌خواهند. ما هم باید به‌روز باشیم. الان تنوع برگ بیشتر از گل شده است. ما مشتری‌هایی داریم که اشتراک دارند و همیشه به خرید گل اهمیت می‌دهند. گاهی گل‌هایشان را با نگرانی اینجا می‌آورند تا بیماری آن را درمان کنیم و با خوب شدن گل حالشان خوب می‌شود. 

بعضی وقت‌ها هم گل‌های جدیدی می‌بینیم که ممکن است قلق آن دستمان نباشد، مثل انواع ارکیده‌ها و کاکتوس‌های وارداتی که کم کم با پرورش آن آشنا شدیم. البته اینجا ما یک گروه هستیم و هیچ‌وقت گل و گیاهی از دستمان در نمی‌رود. ما همه با هم در منزل پدر زندگی می‌کنیم. اینجا یک طبقه حسینیه، یک طبقه منزل پدر و 8واحد دست بچه‌هاست که همگی به گل علاقه‌مندیم.»

 

نذر گل

از حسن آقا می‌پرسم کرونا چه تأثیری بر بازار گل داشته، خیلی آرام می‌گوید: «امیدواریم درست شود، با اینکه الان درآمد ما به اندازه یک‌چهارم اجاره بهای مغازه‌مان هم نیست، اما معتقدم خدا روزی را به مو می‌رساند اما قطع نمی‌کند. حالا کار را به پسرها سپرده‌ام، من وظیفه دیگری برعهده‌ام است. به حاشیه شهر می‌روم و خانواده‌هایی را که نیاز به کمک دارند شناسایی می‌کنم. با کمک‌های مردمی دارو و مواد غذایی برایشان تهیه می‌کنم. خودم هم تا جایی که بتوانم سهم خودم را پرداخت می‌کنم. 

هرچیزی که حال مردم را خوب کند یک نوع بخشش است. مثلا سال گذشته 33عروس و داماد سید بودند که برای گل زدن ماشین عروسشان آن‌ها را دعوت کردیم، آمدند و خودروشان را گل زدیم تا مجسلشان را با شادی برگزار کنند. خیلی‌ها به من ایراد گرفتند که گل ضروری نیست، کسی که ندارد ماشین گل نزند، ولی من گفتم چطور دختر من و شما دل دارد و دوست دارد ماشین عروسی‌اش تزیین شده داشته باشد، این کار هم در حال روحی این عروس و داماد تأثیر خوب دارد.»

هرچیزی که حال مردم را خوب کند یک نوع بخشش است

 

خادمی در کربلا

حسن آقای شریفیان یک طبقه از خانه‌اش را تبدیل به حسینیه‌ای کرده که برنامه‌های فرهنگی‌مذهبی را در آنجا برگزار می‌کنند. فضای معنوی به‌قدری در خانواده سنتی شریفیان قالب است که از 4دخترش 3نفرشان خادم حرم هستند. او هر ساله دهه دوم ماه صفر را روضه‌خوانی دارد و بعد از آن هم برای برپایی موکب به کربلا می‌رود. 

او که 2سال گذشته به‌دلیل رعایت مسائل بهداشتی روضه‌خوانی عمومی را لغو کرده و خادمی موکب کربلا را هم انجام نداده حال و هوای کربلا بدجور ذهنش را مشغول کرده است. از کربلا می‌گوید و موکبی که در پل دوم برپا می‌کردند. از ساختمان نیمه‌سازی که با همت خادمان امام حسین(ع) تبدیل به موکبی بزرگ می‌شد و هر روز حدود 4هزار نفر از زائران را در آن پذیرایی می‌کردند. او می‌گوید: «دلمان گرفته چون خادمی کربلا چیز دیگری است.»

 

گل اولین قربانی نوسانات اقتصادی

خانواه شریفیان همگی در این حرفه مشغول هستند. حتی عروس بزرگ خانواده نیز از نسل گل‌فروش‌های قدیمی است. ملیحه نوروزبیگی که پدر و پدربزرگش از قدیمی‌های این حرفه بوده‌اند تولیدکننده گل است و می‌گوید هیچ کاری غیر از پرورش گل و گیاه بلد نیست. از کودکی در میان گل‌های پدر رشد کرده و 21سال قبل که با خانواده شریفیان وصلت کرده باز هم زندگی را با طعم و عطر گل چشیده است. پدر او نایب رئیس اتحادیه تولیدکنندگان گل و گیاه استان است و خودش هم در گلخانه مشغول تولید است. 

نوروزبیگی می‌گوید: «بازار گل به حال مردم و وضعیت اقتصادی آن‌ها بستگی دارد. فروش گل همیشه در نوسان است و اتفاقا دایره نوسان وسیعی دارد. در شرایط نامناسب اقتصادی اولین چیزی که از سبد کالا حذف می‌شود گل است. با اینکه وجود گل در شرایط روحی تأثیر دارد اما خیلی به آن اهمیت داده نمی‌شود. حال مردم اگر خوب باشد به فکر گل خریدن هستند. اما اتفاقاتی که باعث می‌شود حال عمومی جامعه خوب نباشد بازار را تعطیل می‌کند.»

در خانه‌های امروزی که حیاط و باغچه از فضای زندگی حذف شده و نبود طراوت گل به خوبی احساس می‌شود

نوروزبیگی معتقد است آدم‌هایی که با گل سرو کار دارند صبور و سخت‌کوش و درعین حال انسان‌های آرام و بدون تنشی هستند. او درباره سامان‌دهی کودکان گل‌فروش در چهارراه‌ها می‌گوید: «مدتی که سامان‌دهی بچه‌های گل فروش در اختیار اتحادیه بود نظم و کیفیت خوبی داشت. چهره شهر زیباتر شده بود و مردم هم به دلیل کیفیت خوب گل‌ها استقبال خوبی داشتند. طبیعی است که خرید گل به رفتار عمومی مردم بستگی دارد. در هر دوره‌ای هم این علاقه به صورت متفاوتی دیده می‌شود. 

گاهی مردم سراغ گل‌های شاخه بریده می‌روند و گاهی استقبال از گل‌های آپارتمانی زیاد می‌شود. الان با شیوع بیماری و خانه‌نشین شدن مردم استقبال از گل‌های گلدانی در آپارتمان‌ها بیشتر شده است. زیرا مردم در این مدت متوجه اهمیت حضور گل در فضای زندگی شده‌اند. به‌ویژه در خانه‌های امروزی که حیاط و باغچه از فضای زندگی حذف شده و نبود طراوت گل به خوبی احساس می‌شود.»

 

در دامان امام رضا(ع)

حسن آقا متولد گناباد است اما سال‌های جوانی‌اش را ساکن تهران بوده است. او زندگی در مشهد را لطف امام رضا(ع) می‌داند و خاطره آمدنش به مشهد را این‌طور تعریف می‌کند: «شغل پدرم کشاورزی و دامداری بود. خیلی کوچک بودم که پدرم فوت کرد و من در تهران بزرگ شدم. قبل از انقلاب ساواکی‌ها رساله امام را از من گرفتند و به همین دلیل تحت تعقیب بودم. من هم فرار کردم و به مشهد که شهر همسرم بود آمدم.

 در خانه‌شان در کوچه عیدگاه کنار بازار رضا، مخفی شده بودم که یک روز 4صبح آمدند خانه را محاصره کردند و مرا گرفتند. یک ماه و 3روز در همین باغ ملک‌آباد بی‌خبر از خانواده زندانی بودم و بعد هم به سیستان و بلوچستان تبعید شدم. 9ماه بعد به لطف خدا انقلاب پیروز شد و بعد از انقلاب با اجازه امام رضا(ع) در مشهد ماندگار شدم.»

ارسال نظر