کد خبر: ۱۵۵۷
۰۸ مهر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

ارمغان حاشیه‌نشینی برای شهرک ارمغان

هرکس حادثه‌ای را تعریف می‌کند هنوز حرفش تمام نشده دیگری حادثه‌ای بدتر از آن را تعریف می‌کند که همه آن‌ها داستان سرقت، خفت‌گیری و ایجاد مزاحمت برای زنان و مردان است. همه مردهای حاضر بی هیچ ابایی می‌گویند: «این زیرگذر این‌قدر ناامن است که ما هم جرئت رد شدن از آن را نداریم چه برسد به خانم‌ها» و مابین هر عبارتی این جمله تکرار می‌شود: اگر یک پل هوایی بزنند این‌قدر مورد تعرض سارقان و اراذل قرار نمی‌گیریم.

منطقه۱۱ به عنوان منطقه‌ای برخوردار شناخته شده است اما وضعیت شهرک ارمغان که در این منطقه واقع شده است از بسیاری نقاط حاشیه شهر حادتر و نگران‌کننده‌تر است. این شهرک حکم یک جزیره‌ را در بین منطقه‌های ۱۰ و ۱۱ و ۱۲ دارد که ساکنان آن از کمترین امکانات بی‌بهره‌اند. 

مردمان اینجا زندگی‌ متفاوتی را تجربه می‌کنند. ناامنی، فساد و خانه‌های خلاف داد مردم را درآورده است. با وجود بیش از ۴هزار نفر جمعیت حتی یک نانوایی و عابربانک در این محله نیست. همین دوری از حداقل‌ها باعث شده خود مردم هم توقع امکاناتی نظیر مرکز بهداشت، مدرسه، سالن ورزشی و ... را نداشته باشند. 

مردم این جزیره محصور، تنها یک راه ارتباطی برای گذر عابران پیاده با محله‌های اطراف دارند و آن زیرگذر تاریکی است که در محاصره خفت‌گیرها،‌ تبدیل به تونل وحشت شده است. مردم ارمغان برای هر خریدی شامل نان، میوه و ... و برای رفتن به مدرسه و محل کار باید از همین زیرگذر عبور کنند. برای تهیه این گزارش تک تک کوچه‌های ارمغان را دور زدیم. درد دل‌های اهالی خون‌گرم، رنج کشیده و کم‌توقعش را شنیدیم و از تونل وحشت عبور کردیم.

 

مکافات آدرس دادن

میدان نمایشگاه را که دور می‌زنیم به یک بریدگی می‌رسیم؛ بدون هیچ تابلو و اسمی! همین راه، ما را به شهرک ارمغان می‌رساند. مشکلات هم از همین‌ نقطه شروع می‌شود. خانم مرادی که فروشنده سوپرمارکت است، می‌گوید: «آدرس دادن مکافات است. فقط محلی‌های اینجا راه را بلد هستند. هر فرد دیگری بخواهد بیاید، در بزرگراه گم و سرگردان می‌شود. 

راننده‌ها وقتی می‌خواهند برای مغازه جنس بیاورند بارها تماس می‌گیرند. الان هم چندوقتی است هربار سفارش جنس می‌دهم، پسرم را می‌فرستم حاشیه بزرگراه بایستد تا خودرو را همراهی کند.»

سعید سیاه تبری که از دیگر کسبه این محل است، وقتی می‌فهمد از روزنامه آمده‌ایم جلو می‌آید و می‌گوید: «هرچه از مشکلات اینجا بنویسید کم است. نمی‌دانم مردمش چه صبری دارند. خداراشکر من فقط مغازه‌ام اینجاست. خودم شاندیز زندگی می‌کنم ولی باور کنید دلم برای ساکنان می‌سوزد. وضع اینجا از روستاها بدتر است اما هیچ کاری برایشان انجام نمی‌دهند.» و در ادامه به سمت خانه‌ای در چندمتر آن طرف‌تر اشاره می‌کند و ما را به آن سمت هدایت می‌کند.

 

رها کردن فاضلاب خانه در خیابان

نزدیک ساختمان می‌شویم. لوله فاضلاب این خانه سه طبقه را میبینیم که در خیابان رها شده است. زمین لجن بسته و خاک‌های خیس اطراف، حکایت از دائمی بودن این وضع دارد.

 به گفته اهالی، صاحب‌خانه جزو معدود مالکانی است که به اگو وصل نیست. علتش هم این است که از بیخ و بن خانه را غیرقانونی ساخته است. یکی از همسایه‌ها که از بوی گند فاضلاب و پشه‌های ناشی از آن به تنگ آمده است، می‌گوید: «اینجا این‌قدر پشه جمع می‌شود که مشتری جرئت نمی‌کند وارد شود. دائم دستمال به دست درحال بیرون راندن پشه‌ها هستم. یک نفر هم نیست که بیاید جلوی این وضعیت را بگیرد.»

این ساکن قدیمی محله ما را به جلوی خانه‌ای دیگر می‌برد که آن هم لاستیکی سیاه رنگ را از دیوار خانه به سمت زمین خالی و رهاشده هدایت کرده تا فاضلابش را این‌طور خارج کند.

همین زمین‌های رهاشده از دیگر مشکلات محله ارمغان هستند. با پیگیری‌های متعددی که طی چند سال گذشته فعالان فرهنگی محله داشته‌اند تعدادی از زمین‌ها دیوار شده‌اند اما هنوز زمین‌های رها شده زیادی وجود دارد که مالک خصوصی دارند. 

این زمین هم که اکنون فاضلاب در آن جاری می‌شود،‌ خانه‌ای مخروبه بوده که پاتوق معتادان شده بود. بعد از پیگیری‌های زیاد خانه را خراب کرده‌اند اما زمینش همچنان رهاست و با ریختن فاضلاب و سایر زباله‌ها نگرانی گسترش پشه سالک را برای اهالی به ارمغان آورده است. 

طاهره خانم چادرش را که به خارها گیر کرده، می‌تکاند و می‌گوید: «اگر همین زمین را صاف و مسطح کنند و زباله‌ها و علف‌های هرزش جمع شود دیگر کسی نمی‌تواند به این راحتی فاضلابش را در آن رها کند ولی الان این‌قدر نخاله و زباله دارد که فاضلاب در آن دیده نمی‌شود.»

 

درگیری‌ برای جای پارک

وارد خیابان‌های فرعی که می‌شویم مشکلات دیگری نمایان می‌شوند. بیشتر خانه‌ها غیراصولی ساخته شده و به اندازه کافی جای پارکینگ ندارند. دزدها هم فرصت را غنیمت شمرده و با سرقت‌های مکرر بسیاری از اهالی را نقره‌داغ کرده‌اند. خیاط محل به سرقت 3خودرو در همین هفته اشاره می‌کند. اما ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود. 

حسن آقا می‌گوید: «چون جای پارک کافی وجود ندارد همسایه‌ها مجبورند مقابل در خانه یکدیگر پارک کنند. برای همین بیشتر صبح‌ها با هم درگیر می‌شوند بعد هم که می‌خواهند با تأخیر خودشان را به محل کار برسانند به‌دلیل عرض کم خیابان، 2ماشین در جهت‌ مخالف روبه‌روی یکدیگر قرار می‌گیرند و هیچ کدام حاضر نیستند به عقب بروند تا دیگری رد شود و دعوای دیگری سرمی‌گیرد. در جلسه‌ای که با مسئولان شهرداری منطقه داشتیم درخواست دادیم خیابان‌هایمان را یک طرفه کنند آن‌ها قبول کردند اما هنوز عملی نشده است.»

چون جای پارک کافی وجود ندارد همسایه‌ها مجبورند مقابل در خانه یکدیگر پارک کنند و بیشتر صبح‌ها با هم درگیر می‌شوند

آقا کمال که بازنشسته آموزش و پرورش است صدایش را بلند می‌کند و می‌گوید: «مسئولان برای هر اقدامی بهانه این را می‌آورند که بودجه نداریم اما این‌کار که دیگر بودجه نمی‌خواهد.» 

آقا اسماعیل انگار چیزی یادش آمده باشد آسفالت‌ کوچه‌ها را نشان می‌دهد و می‌گوید در تابستان می‌گویند بودجه ترمیم آسفالت را نداریم و در زمستان هم برف و باران را بهانه می‌کنند تا ترمیم آسفالت به سال بعد موکول شود.

 

شب‌نشینی‌های پشت بوته‌ها

وارد دیگر کوچه‌های ارمغان می‌شویم. مرتضوی یکی از بانوانی که ۱۰سالی است اینجا سکونت دارد نزدیک‌تر می‌شود و با صدای آهسته از خانه‌های خلاف که پاتوق همه جور آدم هستند و روز به روز تعدادشان بیشتر می‌شود گله می‌کند. جنگی خانم دیگری است که که آنجا ایستاده نزدیک می‌آید و با صدای بلند و اشاره دستش خانه‌ها را نشانمان می‌دهد. 

او که از شرایط موجود خسته است، می‌گوید: «باید به این مشکلات رسیدگی شود و این خانه‌ها جمع شود. با پنهان‌کاری چیزی حل نمی‌شود. خانه‌ها به کنار،‌ حاشیه ارمغان، بوته‌های شمشاد آن‌قدر بلند است که شب‌ها جوان‌ها پشت آن کمین می‌کنند و روابط غیراخلاقی دارند. این چیزها گفتنی نیست. هر وقت هم گشت می‌آید همین جوان‌ها به‌سرعت سوار خودروهایشان می‌شوند و می‌روند. یک آدم خانواده‌دار نمی‌تواند از این مسیرها رد ‌شود. نوجوانان و جوانان ما در معرض چنین آسیب‌هایی هستند.»

 

تنها دل‌خوشی بچه‌ها در خطر

علی‌پور که رئیس هیئت امنای مسجد شهرک ارمغان است ما را به سمت زمین ورزشی می‌برد که تنها مکان تفریحی مردم محله است. سال‌ها پیش شهردار وقت منطقه دستور احداثش را داده تا با رفت‌وآمد در زمین ورزشی، به امنیت زیرگذر که در نزدیکی آن قرار دارد کمک شود. اما حالا چند وقتی است که صحبت از جمع کردن این زمین ورزشی شده و این موضوع اهالی را عصبانی کرده است. 

به اینجا که می‌رسیم صداها بلند می‌شود و زن و مرد گله می‌کنند: «به جای اینکه امکاناتمان را افزایش دهند همین تنها دلخوشی بچه‌هایمان را هم می‌خواهند جمع کنند.» 

علی‌پور به ساختمان کنار زمین ورزشی اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: «آن‌طور که شنیده‌ایم مالک این بنای در حال ساخت،‌ به‌دلیل اینکه زمین ورزشی مزاحم حریم پیاده‌روی ساختمانش است شکایت کرده و شهرداری هم می‌خواهد آن را جمع کند.» آقا صمد جلو می‌آید و با ناراحتی می‌گوید: «اگر همین 2تا دروازه را هم جمع کنند چه دلخوشی‌ای برای بچه‌های ما می‌ماند؟»

تا حرف می‌زنیم می‌گویند شما دیگر پارک چهل بازه کنارتان است و نیاز به این‌ها ندارید. در حالی که این پارک برای تمام مردم شهر است

صدای همهمه و اعتراض اهالی بلند می‌شود. مریم علیزاده که فرمانده پایگاه بسیج خواهران مسجد ارمغان است به جلسات و گفت‌وگوهایی که با مسئولان شهرداری منطقه داشته‌اند اشاره ‌کرده و ابراز می‌کند: «تا حرف می‌زنیم می‌گویند شما دیگر پارک چهل بازه کنارتان است و نیاز به این‌ها ندارید. در حالی که این پارک برای تمام مردم شهر است. مردم محله ارمغان حق دارند مثل سایر محله‌ها یک مکان محلی داشته باشند. چهل بازه به‌دلیل وسعتش امنیت یک زمین ورزشی محلی را ندارد.»

[2246]

 

عبور از دالان وحشت

در ادامه به سمت زیرگذری می‌رویم که اهالی آن را تونل وحشت نامیده‌اند. این زیرگذر تنها راه ارتباطی است که اهالی را به بیرون از ارمغان مرتبط می‌کند و عابران برای هر کاری شامل خرید نان و سایر مایحتاج زندگی، کارهای بانکی، رفتن به کلاس، محل کار و... باید از همین زیرگذر عبور کنند اما سیطره سارقان و اراذل و اوباش حوادث متعدد تلخی را در اینجا رقم زده است. 

به اینجا که می‌رسیم اهالی انگار همه کمبودها و مشکلات قبلی را از یاد می‌برند و می‌گویند: «هیچی نمی‌خواهیم فقط یک پل هوایی برای ما بزنند تا جانمان امنیت داشته باشد.» 

هرکس حادثه‌ای را تعریف می‌کند هنوز حرفش تمام نشده دیگری حادثه‌ای بدتر از آن را تعریف می‌کند که همه آن‌ها داستان سرقت، خفت‌گیری و ایجاد مزاحمت برای زنان و مردان است. همه مردهای حاضر بی هیچ ابایی می‌گویند: «این زیرگذر این‌قدر ناامن است که ما هم جرئت رد شدن از آن را نداریم چه برسد به خانم‌ها» و مابین هر عبارتی این جمله تکرار می‌شود: «اگر یک پل هوایی بزنند این‌قدر مورد تعرض سارقان و اراذل قرار نمی‌گیریم.»

 

پلی بر روی کاغذ

چند نفر از فعالان فرهنگی منطقه دلخور از نحوه تخصیص بودجه‌ها،‌ با ناراحتی به پل‌های هوایی که در شهر ساخته شده اشاره می‌کنند و می‌گویند: «حاشیه بزرگراه امام علی(ع) چندین پل هوایی گذاشته شده در حالی که عبور و مرور بسیار کمی دارند. ولی اگر همان پل اینجا می‌بود هر ساعت ده‌ها نفر از آن عبور می‌کردند.»

ابوالفضل جلالی، عضو شورای اجتماعی محله فارغ التحصیلان، در تلفن همراهش عکس نامه‌هایی را نشان می‌دهد که حاوی درخواست است و آن را به دفتر رئیس شورای شهر قبلی برده‌اند. گفته‌ها حکایت از آن دارد که با درخواست اهالی موافقت شده و کارشناسان نظرهای اولیه برای احداث پل هوایی را اعلام کرده‌اند. روشنایی اکنون پارک و زیرگذر هم نتیجه اقدامات شورای قبلی است و امیدواریم در دوره ششم شورای شهر این روند ادامه پیدا کند.

احداث پل هوایی ماشین‌رو دیگر درخواست اهالی است که غلامرضا اسماعیلی، عضو هیئت امنای مسجد شهرک ارمغان، درباره‌اش این‌گونه توضیح می‌دهد: «ما کتابخانه، خانه بهداشت، درمانگاه، مدرسه و ... نداریم. تحقق این امکانات پیش‌کش، حداقل یک پل هوایی احداث شود تا از طریق آن بتوانیم به محله فارغ‌التحصیلان وصل شویم و به همه امکانات دسترسی داشته باشیم. اکنون برای خروج از ارمغان و رسیدن به دیگر محله‌ها باید این‌قدر دور بزنیم که به عنوان مثال اگر مریض اورژانسی داشته باشیم حالش وخیم خواهد شد.»

 

هدف ما اجرایی کردن تصمیمات است

روز بعد از دیدار ما با اهالی ارمغان، فاطمه سلیمی، عضو فعلی شورای شهر قرار بازدید از این شهرک را داشت. این رویداد را به فال نیک گرفتیم و پس از بازدیدش با او تماس گرفته و گفت‌وگو کردیم. اهالی گفته بودند چقدر دلسوزانه صحبت‌هایشان را شنیده است. 

ما هم در تماسی که داشتیم با لطف او و پاسخ‌گویی بدون معطلی‌اش روبه‌رو شدیم. سلیمی با این جمله شروع کرد: «هدف ما اجرایی کردن تصمیمات است.» بعد هم رفت سر اصل مطلب و گفت: «یک دسته از مشکلات شهرک ارمغان مربوط به ارگان‌هایی همچون نیروی انتظامی و اداره آب و فاضلاب است بخشی دیگر هم به شهرداری مربوط می‌شود که باید بررسی کنیم ببینیم کدام‌یک قابلیت اجرا دارد.»

به گفته او مشکلاتی نظیر هرس بموقع درختان، یک طرفه کردن بعضی خیابان‌ها،‌ نصب تابلوی نام‌گذاری و گذاشتن پلاک برای تمامی ساختمان‌ها اقداماتی است که نیاز به بودجه خاصی ندارد و توقع داریم با مطالبه‌گری مردم و پیگیری مسئولان مربوطه حداکثر تا ۲یا۳ هفته دیگر انجام شود.

وی افزود: «برای احداث پل هوایی ماشین‌رو از شهرداری منطقه خواسته‌ام نامه اداری‌اش را برایم بفرستند تا مطالعات مربوط به آن را تسریع کنیم.»
سلیمی درباره سرنوشت نامه قبلی اهالی به شورای شهر و درخواست پل هوایی برای عابران گفت: «این اقدام مربوط به سازمان میادین است و هر درخواستی که از گذشته به این اداره فرستاده شده باشد اکنون هم قابل پیگیری است.»

 

از تونل وحشت به شهردار

«بنویسید زیرگذر، اما از تونل وحشت بدتر است. هر اتفاقی در آن روی داده و می‌دهد. از ایجاد ناامنی برای زنان و دختران گرفته تا کیف‌قاپی و دزدی گوشی همراه. چیزهایی اینجا اتفاق افتاده که شرم‌مان می‌آید بگوییم. حتی پسرها هم ایمن نیستند.» این‌ها را جمعی از زنان و مردان محله ارمغان می‌گویند.

 آن‌قدر دلشان پر است که وقتی حرف از زیرگذر می‌شود چند نفری صحبت می‌کنند و آن‌قدر اتفاقات روی داده زیاد و فاجعه‌بار است که نمی‌دانند چطور آن‌ها را تعریف کنند. سارقان و اراذل و اوباش مسلح به چاقو،‌ چنان بر زیرگذر سایه انداخته‌اند که اهالی اگر شب هنگام نیاز به خرید مایحتاجشان پیدا کنند گرسنه می‌خوابند و بیماری را بر دوا ترجیح می‌دهند چراکه حتی مردها جرئت عبور از این زیرگذر را ندارند. 

 آن‌قدر اتفاقات روی داده در زیرگذر زیاد و فاجعه‌بار است که نمی‌دانند چطور آن‌ها را تعریف کنند

میان همهمه اهالی یک خواسته بارها و بارها تکرار می‌شود و آن ساختن پل هوایی عابرپیاده است. در این بین حاجی سنگ‌تراش ۷۲ساله می‌گوید: «بروند مسئولان اینجا را ببینند. از آن‌ها بپرسید آیا یک‌بار جرئت می‌کنند از این زیرگذر رد شوند. احداث یک پل برای جمعیت ۵-۴هزار نفری خواسته زیادی نیست.»

 

خواسته‌ها در دست بررسی است

در گفت‌وگویی که با معاون فنی و اجرایی شهردار منطقه۱۱ داشتیم وی خبر داد که مطالبات مردم در دست پیگیری است و افزود: «ترمیم و بازسازی آسفالت این محله زمانی انجام می‌شود که کارهای مربوط به اداره آب و فاضلاب تمام شود و دیگر نیاز به شکافتن آسفالت نباشد. اما قرار است جلساتی گذاشته شود تا این روند تسریع یابد.»

علی عرب‌پور احداث پل هوایی برای عبور خودروها از ارمغان به فارغ‌التحصیلان را خواسته‌ای اجرانشدنی دانست و افزود: «در طرح تفضیلی شهر مشهد چنین امکانی دیده نشده است اما درخواست احداث پل هوایی عابر پیاده را در دستور بررسی داریم.»

وی درباره ساختمان‌هایی که فاضلابشان را به خیابان می‌ریزند، گفت: «حدود 8ماه پیش اخطاریه‌ای به آن‌ها داده‌ایم اکنون هم آن‌ها را به اداره بهداشت معرفی می‌کنیم تا از طریق شورای سلامت برایشان اخطاریه داده شود. چنانچه به این اخطار هم توجه نکنند در مرحله دادگاهی شدن قرار می‌گیرند.»وی روشنایی محله ارمغان را نسبت به سایر نقاط شهر مناسب دانست و افزود: «برای تابلوگذاری محله هم مکاتبه‌های لازم را انجام می‌دهیم.»

 

شهرداری منطقه پای کار باشد

به عقیده سلیمی حل شدن مشکلات محله ارمغان بیش از هر چیز نیازمند مطالبه مردمی و پیگیری از سمت شهرداری منطقه است. او می‌گوید: «اول از همه مردم باید مطالبه‌گری کنند و بعد از آن پیگیری‌های شهرداری منطقه است که تأثیر زیادی در عملی شدن وعده‌ها دارد.»

 این عضو شورای شهر توضیح می‌دهد: «درست است که همیشه با محدودیت‌های بودجه‌ای روبه‌رو هستیم اما همان بودجه‌های موجود به کسانی داده می‌شود که پیگیری بیشتر و مستمرتری دارند.»

به گفته سلیمی تک تک مشکلات محله ارمغان در حال پیگیری است و 2هفته دیگر نظرات کارشناسان و مسئولان مربوطه بررسی می‌شود.

ارسال نظر