کد خبر: ۱۶۵۲
۲۳ مهر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

تیم «بیمارستان حجازی» آماده مسابقه است!

بیمارستان دکتر حجازی، مرکزی ابدی برای نگهداری بیماران روانی با زور دارو نیست. امروز در این بیمارستان، مجال بیشتری به بیماران روانی می‌دهند و برای درمانشان از هنر و مشغولیت‌های روزمره‌ای که جنبه هنری دارد (خیاطی، گل‌سازی و مجسمه‌سازی) بهره می‌برند. برای بیماران ورزش صبحگاهی راه انداخته و هنوز چندی نگذشته که آمار‌ها نشان می‌دهد روال سازگاری بیماران تسریع شده است.

 آن روز چند ساعتی در بیمارستان حجازی با سرپرست این مرکز درمانی راه رفتم و اتاق به اتاق، همه آنچه سال‌ها از دید عموم پنهان مانده را وارسی کردم. سرآخر رسیدم به همان تصویر اولی که از چنین مرکزی در ذهن داشتم. تصویری که فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» (با نام «دیوانه از قفس پرید» مشهور است) برای مخاطبانش به بار می‌آورد. با خود می‌گویم نکند دکتر حجازی که پیش‌کسوت سروسامان‌دادن به بیماران روانی بوده این فیلم را دیده و همه‌چیز از شکل ساختمان تا شیوه رویارویی با بیماران را از آن الهام گرفته است. 

واقعیت آن است که سال‌ها قبل دکتر حجازی، وضعیت بیماران روانی را سروسامانی نو داد و مرکزی درمانی با اتکا به آموزه‌های مدرن راه‌انداخت تا دیگر بیماران دارای اختلال روانی را «دیوانه و مجنون» ننامند و با آن‌ها مانند دیگر بیماران و دچارشدگان به دیگر امراض برخورد شود. از زحمات دکتر حجازی سال‌ها گذشته است و اکنون ساختمان بیمارستان و همه اشیای آن، به‌شدت محتاج به نو شدن است. بیمارستان و برنامه‌هایش روزی حرکتی پیشروانه بوده، اما امروزه افسردگی سال‌ها استفاده و به‌روز نشدن را بر جای‌جای آن می‌توان دید. 

سیاست امروز بیمارستان حجازی، مرکزی ابدی برای نگهداری بیماران روانی با زور دارو نیست. امروز در این بیمارستان، مجال بیشتری به بیماران روانی می‌دهند و برای درمانشان از هنر و مشغولیت‌های روزمره‌ای که جنبه هنری دارد (خیاطی، گل‌سازی و مجسمه‌سازی) بهره می‌برند. برای بیماران به همت شهرداری منطقه ورزش صبحگاهی راه انداخته و هنوز چندی نگذشته که آمار‌ها نشان می‌دهد روال سازگاری بیماران تسریع شده است.

[1616]

 

از ابن‌سینا تا حجازی!

شهر مشهد در بخش دولتی دارای ۲ مرکز برای درمان و خدمات‌دهی به بیماران روانی است. یکی بیمارستان ابن‌سیناست که در ابتدا دچارشدگان به اختلالات روانی را به آنجا می‌برند و بعد که وضعیتشان به ثبات رسید و نیاز به خدمات دائمی داشتند به بیمارستان حجازی فرستاده می‌شوند.

 از منظری دیگر باید گفت بیمارستان حجازی مرکزی مستقل، اما از بخش‌های بیمارستان ابن‌سیناست. عموم مردم تا اسم بیماران روانی را می‌شنوند به یاد «بیمارستان حجازی» می‌افتند. همین مسئله و البته بودن آن در محدوده منطقه ۳ باعث شد که بازدیدی همراه با سرپرست بیمارستان از این بیمارستان داشته باشم.
پیش از بازدید دکتر محمدرضا مهری، مدیر بیمارستان ابن‌سینا و حجازی، می‌گوید: بیمارستان دکتر حجازی که در سال۱۳۲۸ به همت زنده‌یاد دکتر حجازی تأسیس‌شده و به‌صورت وقف در اختیار بیماران روان قرار گرفته بود، زیرپوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد قرار دارد. 

مدیر بیمارستان ابن‌سینا و حجازی توضیح می‌دهد: وقتی بیماری را به سیستم پذیرش ابن‌سینا می‌سپارند و مداوای اولیه انجام می‌شود، ممکن است بعد از آن دو اتفاق روی دهد؛ یا بیمار به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر نیازی به خدمات درمانی ندارد و از بیمارستان ترخیص می‌شود یا بیماری او را مزمن تشخیص می‌دهیم. 

مزمن در اینجا به این معناست که اگر تحت نظارت کادر درمانی به‌طور مرتب نباشد، حالت روانی او برگشت می‌کند و ممکن است به خود یا دیگر افراد آسیب وارد کند. برای این گروه، بیمارستان حجازی را در نظر گرفته‌ایم.

مهری درباره کادر تخصصی درمان این مراکز هم می‌گوید: در این دو بیمارستان، ۶۳پزشک شاغل هستند که در تخصص‌های روان‌پزشکی، روان‌شناسی، روان‌پزشکی اطفال، مغز و اعصاب، پزشک عمومی، دندان‌پزشکی، داروسازی وآسیب‌شناسی مشغول به خدمت هستند. البته در بخش پرستاری و تخصص‌های مرتبط با کمبود روبه‌رو هستیم.

بیمارستان دکتر حجازی که در سال۱۳۲۸ به همت زنده‌یاد دکتر حجازی تأسیس‌شده و به‌صورت وقف در اختیار بیماران روان قرار گرفته بود

 

بیماران روانی خطرناک نیستند

از سرپرست بیمارستان، آمدنی، می‌پرسم آیا نباید در برخورد با بیماران روانی احساس خطر کنم؟ لبخندی می‌زند و می‌گوید: نه! بیماران مرکز ما خطرآفرین نیستند. 

آن تصویری که معمولاً از بیماران روانی وجود دارد، سینمایی است و واقعیت ندارد. البته افراد خطرآفرین هم در بین بیماران روانی ممکن است وجود داشته باشند، اما چون نظارت پزشکی و درمانی روی این افراد وجود دارد خطری برای هیچ‌کسی درست نمی‌کنند.

 تصور اینکه بیماران روانی افرادی هستند که به زنجیر بسته می‌شوند و دائم نعره می‌زنند، تصوری خیالی است که با واقعیت‌های بیمارستان حجازی کیلومتر‌ها فاصله دارد.
خبر بد این است که بیماران این بیمارستان معمولاً خوب‌شدنی نیستند، اما «کاملاً خوب‌شدنی نبودن» با «آزار رساندن به دیگران» دو مقوله مجزاست. آمدنی توضیح می‌دهد: معمولاً بیماران بستری در بیمارستان حجازی خوب‌شدنی نیستند. 

عموم افرادی که در این مرکز بستری می‌شوند نیاز به خدمات و مراقبت‌های دائمی دارند. در این مرکز گاهی با بیمارانی مواجه هستیم که ۳۰ سال یا حتی بیشتر در آن عمر سپری کرده و اکنون در دوره کهن‌سالی هستند.
خبر خوب هم این است که گاهی بیماری کاملاً بهبود پیدا می‌کند و در جامعه فردی مثبت و مولد می‌شود. از کارکنان بیمارستان می‌شنوم در میان بیماران روانی، بیماری بوده که حالا فردی هنرمند در جامعه است. او ساعتی قبل برای دیدار کادر پزشکی به اینجا آمده بود.

 می‌گویند حالا شاعری است که سروده‌هایش را جمع‌آوری کرده و تا چند وقت دیگر در ویترین کتاب‌فروشی‌های شهر شاهد کتاب شعرش خواهیم بود. زیر لب این چند سطر از سهراب سپهری را زمزمه می‌کنم: ... شاعری دیدم هنگام خطاب، به گل سوسن می‌گفت: «شما». من کتابی دیدم، واژه‌هایش همه از جنس بلور. کاغذی دیدم، از جنس بهار...


مجسمه‌هایی که با دل ساخته شده

اولین بخشی که در بیمارستان حجازی بازدید می‌کنم، مجموع اتاق‌هایی است که به «کاردرمانی» اختصاص یافته است. این بخش شامل چند اتاق است که فعالیت‌های آموزش هنری برای بیماران روانی ارائه می‌دهد.

 اولین اتاق را به هنر سفالگری اختصاص داده‌اند و با هماهنگی انجام شده با شهرداری مشهد، مربی مجسمه‌سازی برای آموزش بیماران روانی تأمین شده است. آثار ساخته‌شده توسط بیماران در هر گوشه اتاق دیده می‌شود که خود گویای توانایی‌های هنری آن‌هاست. 

اتاق‌های بعدی برای آموزش زیورآلات زنانه، نقاشی و خیاطی در نظر گرفته شده است. در این بخش علاوه‌بر اتاق سفالگری، فروشگاهی برای ارائه ساخته‌های هنرمندانه بیماران روانی برپا شده است.

آمدنی درباره «کاردرمانی» توضیحات بیشتری می‌دهد و می‌گوید: «کاردرمانی» از شاخه‌های توان‌بخشی است که تمامی ابعاد روحی، روانی و جسمی یک بیمار و تأثیرات جانبی آن را در نظر می‌گیرد. در «کاردرمانی» با ارائه تکنیک‌های درمانی مناسب، ضمن توجه به علایق بیمار به درمان اختلالات جسمانی و روانی او پرداخته می‌شود. کاردرمان، بیمار را از وابستگی خارج کرده و به‌سوی انجام فعالیت‌های مستقل روزانه یاری می‌دهد.

سرپرست بیمارستان درباره سابقه این بخش می‌گوید: قبلاً اتاقی کوچک برای کاردرمانی در بیمارستان وجود داشت که آن هم بدون استفاده مانده بود! حالا این بخش با چندین اتاق به واحد «کاردرمانی» واگذار شده است. پیش از این بیماران در طول روز در اتاق‌هایشان وقت می‌گذراندند، اما حالا طی برنامه‌ای مشخص به این بخش می‌آیند و با هنر‌های مختلف آشنا می‌شوند.

او از «تفریح درمانی» یاد می‌کند و از فوق‌برنامه‌های بیماران روانی خبر می‌دهد: خیرانی هستند که به همت آن‌ها بیماران روانی از اتاق‌هایشان بیرون آورده می‌شوند و به بوستان‌های شهر می‌روند و وعده‌ای غذای گرم در فضایی غیر از بیمارستان می‌خورند. همه این فعالیت‌ها به شکل معناداری در بهبود بیماران مؤثر است.
سرپرست بیمارستان به کمبود کارشناس کاردرمانی اشاره می‌کند و می‌گوید: بخش با کمبود مربی و کاردرمان روبه‌رو است و اکنون خانمی که کارشناس پرستاری است هم‌زمان، همه اتاق‌های بخش کاردرمانی را پوشش می‌دهد.

مربی بخش سفالگری به ما می‌گوید: در جلسه اول، گاهی بیماران دست به خاک و گل مجسمه‌سازی نمی‌زنند، اما آرام‌آرام با این هنر آشنا می‌شوند و حتی گاهی در همان جلسه اول اثری می‌سازند که درخور توجه است؛ مثلاً بیماری که دو ساعت قبل به این قسمت آمده و پرهیز داشته که دست‌هایش گلی شود حالا لاک‌پشتی ساخته که می‌توان برای فروش در فروشگاه توانمندی‌های بیماران روانی عرضه کرد!

در جلسه اول، گاهی بیماران دست به خاک و گل مجسمه‌سازی نمی‌زنند، اما آرام‌آرام با این هنر آشنا می‌شوند و حتی گاهی در همان جلسه اول اثری می‌سازند که درخور توجه است

 

۴ بخش برای بیماران روانی

بیمارستان در سال‌های دور زمانی که به بهره‌برداری رسیده امکانات به‌روزی داشته و همه استاندارد‌های مراکز مراقبتی از بیماران روانی را شامل می‌شده است. امروز، اما با‌توجه به گذشت سال‌ها و کهن شدن ساختمان و متعلقات، وضعیتی مأیوس‌کننده و رخوت‌بخش در همه‌چیز دیده می‌شود. هرچند با تلاش‌های صورت گرفته سعی شده قسمت‌هایی از آن بازسازی یا نوسازی شود.

به قسمت نگهداری بیماران روانی می‌رسم. راستش هنوز دلهره دارم؛ می‌بینم نگهبان بخش هم از بیماران روانی است. پیرمرد بلند می‌شود و احترام می‌گذارد و با سرپرست بیمارستان که همراهمان است دست می‌دهد و لبخند می‌زند. کادر درمانی در بخش مشغول خدمت هستند و حالا که نوبت ناهار افراد رسیده بیماران را به بخش غذاخوری راهنمایی می‌کنند.

در بیمارستان دو بخش مخصوص آقایان و دو بخش هم برای بانوان در نظر گرفته شده است. بیمارستان حدود ۳۰۰ بیمار را سرپرستی می‌کند. مسئولان فقط اجازه بازدید از بخش مردانه را می‌دهند. یکی از دو بخش کهنه‌تر و دیگری نوسازی شده است. بخش کهنه افسرده است و انگار از روز نخست دیوار‌ها رنگ گرم به خود ندیده‌اند. وسایل کهنه است و حتی صندلی‌های ناهارخوری یا شکسته است یا نشستن روی آن‌ها مساوی است با پاره شدن لباس!

بخش نوتر همان بنای قدیمی را دارد، اما پنجره‌ها را نو کرده‌اند و رنگ‌های شاد و گرم را به بخش آورده‌اند. وسایل کار هم نو شده و در مقایسه با بخش کهنه اینجا برای خودش «هتل ۵ ستاره» شده است. هتلی که اگر با موارد مشابه خارجی مقایسه شود کمی بهتر از مسافرخانه‌ای در نقطه مرکزی شهر به نظر می‌رسد. نو شدن بیمارستان در حدود سه سال قبل با همکاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است.
آمدنی از اولین شبی که بیماران به بخش جدید آورده شدند یاد می‌کند و می‌گوید: وقتی آخر شب برای بازدید به بخش نونوار شده آمدم، با چهره‌هایی روبه‌رو شدم که در آرامشی که تا به آن شب ندیده بودم روی تخت‌های پاکیزه در حال استراحت بودند. آن لحظه همه خستگی چند ماهی که پیگیر نوشدن بخش بودم از تنم خارج شد.


خیران بار اصلی را بر دوش بگیرند

از سال۹۳ که شورای مشارکت‌های مردمی در دو بیمارستان ابن‌سینا و حجازی راه‌اندازی شده است، حضور پررنگ و فعالی برای رفع مشکلات بیماران به وجود آمده است. رئیس بیمارستان حجازی توضیح می‌دهد: بیمارستان حجازی بسیار مظلوم است و این بیماران آن‌گونه که باید دیده نمی‌شوند گرچه با ایجاد شورای مشارکت‌های مردمی و حضور گروه بانوان حامی تااندازه‌ای حس آرامش و امنیت در وجود کارکنان ایجاد شده است. فعالیت‌های مکمل در بیمارستان بدون همکاری خیران امکان‌پذیر نیست.

 نمونه‌اش هزینه‌ای است که در بخش کاردرمانی برای بعضی مربیان و وسایل اولیه پرداخت می‌شود. همچنین در بیمارستان سالنی ورزشی در حال ساخت است که هزینه آن را خیری که چندان تمایل به گفتگو ندارد تأمین کرده است.

 بالأخره خواهشم را پاسخ می‌دهد و بعد از اینکه تأکید می‌کند «من کسی نیستم که قابل مصاحبه باشم» می‌گوید: احمد حسن‌زاده هستم. سالنی بی‌مصرف در مرکز وجود داشت. با راهنمایی مسئولان بیمارستان آن را دیدم و هزینه‌های سرامیک‌کردن، رنگ‌زدن و برق‌کشی را پرداختم. حالا سالن برای بخش ورزشی بیماران روانی آماده شده است. هدفم این است که خدمتی کرده باشم.

از او می‌پرسم در میان این‌همه کار خیر، چرا خدمت به بیماران روانی را برگزیده است؟ حسن‌زاده می‌گوید: واقعیتش این است که کار مهمی نکرده‌ام، اما طی چند وقتی‌که در این مرکز شاهد روزگار حسرت‌بار بیماران روانی بودم، فهمیدم کمترین کار ممکن برای این بیماران خدمت بزرگی است. تصمیم دارم در وسط محوطه گلخانه‌ای بسازم. بقیه خیران را هم دعوت می‌کنم که به بیمارستان بیایند و برای آدم‌هایی خدمت کنند که نه توان گفتن و بیان خواسته‌هایشان را دارند و نه هیچ تحرک اجتماعی می‌توانند داشته باشند و رانده‌شده در گوشه‌ای متروک از جامعه، روزگار را سپری می‌کنند.

سرپرست بیمارستان نیز با اشاره به پروژه آماده‌سازی سالن ورزشی می‌گوید: در زمان برق‌کشی مسئولان مربوطه ایراد گرفتند که نمی‌توان به‌صورت روکار برق‌کشی کرد و اصولاً وجود برق ۲۲۰ ولت خطرآفرین است. کار مدتی هم تعطیل شد که خیر محترم جایگزینی پیدا کردند. به‌جای برق ۲۲۰ ولت از چراغ‌های اِل‌اِی‌دی بهره گرفتند که برق ۱۲ ولت دارد و خطرناک نیست. همین پیشنهاد را به دیگر مراکز درمانی دادیم که هم هزینه‌های مصرفی برق را می‌کاهد و هم تنوع خاصی به محیط می‌دهد.
بیمارستان در ماه‌های اخیر شاهد تحولاتی در ساختار خود است. در کنار سالن ورزشی، پیش از این قسمتی برای تصفیه‌خانه فاضلاب بوده که این سال‌ها بدون‌استفاده رها شده بود. حالا در حال تبدیل آن به گرادیانی روباز برای جشن‌های بیمارستان هستند. قسمتی که بتواند رابطه مردم و خیران را با بیماران برقرار کند و خود منشأ خیر برای دریافت خدمات مختلف و ارتقای وضعیت بیماران روانی باشد.
هم‌اکنون خیرانی به طور خودجوش با بیمارستان همکاری دارند، اما دولتی بودن این مرکز درمانی باعث می‌شود که امکان تبلیغات مانند دیگر مراکز درمانی نداشته باشند.


ناگفتنی‌های بیمارستان!

بیمارستان حجازی با زندان مشهد و بخش قضایی همکاری‌های مشترک دارد. سیستم قضایی گاهی در بعضی پرونده‌ها با این احتمال روبه‌رو می‌شود که متهم یا مجرم، عمل مجرمانه را نه با اختیار بلکه از سر جنون انجام داده است. 

بخشی از بیمارستان به چنین افرادی اختصاص داده شده است. در این بخش سربازان مسلح همراه هر بیمار حضور دارند و یکی از کارکنان بیمارستان به من می‌گوید: حضور این افراد در بیمارستان برای روال کاردرمانی ما مزاحمت دارد.
بیماران در همه ساعات شبانه‌روز با زنجیر به تخت بسته شده‌اند. کهنگی اتاق و حضور افراد مسلح و متهمانی که همواره بسته به زنجیر هستند یادآور همان تصویر قدیمی از بیمارستان روانی است. تصویری که در دیگر بخش‌های بیمارستان دیده نمی‌شود.

 بی‌رحمی‌ها با بیماران اعصاب و روان باعث شد دکتر حجازی  با کمک شهرداری و افراد خیّر، مکانی را در میدان دوچرخه  انتخاب و بیماران روانی را در این محل جمع کرد و به نگهداری و درمان آنان پرداخت

 

نمایشگاهی برای مردم

چندی پیش صحن بیمارستان شاهد نمایشگاهی بود که توانمندی‌ها بیماران روانی را برای عموم مردم روایت می‌کرد. بخش‌ها و غرفه‌های مختلفی در این نمایشگاه جانمایی شده بود.

 قسمت خاص این نمایشگاه، کارگاه آموزشی‌ای با حضور چند بیمار روانی بود که در حضور بازدیدکنندگان مشغول ساخت اثر‌های هنری بودند.
آمدنی می‌گوید: در گوشه‌ای از نمایشگاه ایستاده بودم و شاهد ماجرا بودم. افراد با ترسی فروخورده و تعجبی که گاه نمی‌توانستند آن را بپوشانند می‌دیدند که بیمار روانی بیمارستان حجازی مشغول کار هنری است و اگر از او سؤال شود به‌خوبی جواب می‌دهد. دقیقاً دنبال همین هستیم که مردم با بیمارستان روانی آشتی کنند.
او در آخرین گفت‌وگوهایش می‌گوید: ناگاه به یادم آمد در بیمارستان «فوتبال‌دستی» داریم و اتفاقاً بیمارانی هستند که بازیکنان خوبی هم هستند. سریع رفتم و برگه در محوطه نصب کردم که گویای آمادگی تیم بیماران روانی برای مسابقه بود. در سه روزی که بیمارستان پذیرای عموم مردم بود، چندین و چند نفر به پای میز فوتبال دستی آمدند، اما هیچ‌کدامشان نتوانستند تیم بیماران روانی را شکست دهند!
 

 

دکتر موسی حجازی در کنار پدرش دکتر نصر الله حجازی


درباره دکتر سید موسی حجازی

قلب طبیب اعظم برای تهیدستان می‌تپید

دکتر سید‌موسی حجازی، بنیان‌گذار بیمارستان روانی به شکل نوین آن در استان خراسان و شاید در ایران، سال‌۱۲۵۶ در شهر تهران به دنیا آمد. او بعد از گذراندن دوران تحصیل خود به مشهد آمد و به‌عنوان رئیس دارالشفای رازی مشغول به کار شد. در همان روز‌ها عنوان نخستین پزشک قانونی استان خراسان به وی داده شد و تا هنگام مرگ این سمت را دارا بود.
او قلبی رئوف و آکنده از گذشت و مهربانی داشت که برای محرومان و نیازمندان می‌تپید. آن زمان بیماران اعصاب و روان در شرایط بسیار ناگواری نگهداری می‌شدند و از جامعه و حتی خانواده خود طرد شده و بعضی از آن‌ها در زنجیر و زیرزمین‌ها و مکان‌های نمور زندانی‌شده بودند و مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند. 

از سوی دیگر، در آن دوران بسیاری از مردم بر این باور بودند که این‌گونه افراد «جن‌زده و جادوشده» هستند و هرگز درمان نمی‌شوند. بی‌رحمی‌ها با بیماران اعصاب و روان باعث شد دکتر حجازی چاره‌ای برای آرامش و آسایش آن‌ها بیندیشد. این پزشک دانشمند و مردمی باور داشت که این افراد بیمار هستند و مانند بیماران جسمی درمان‌پذیرند؛ بنابراین با کمک شهرداری و افراد خیّر، مکانی را در میدان دوچرخه (سالن مهران کنونی در انتهای خیابان خاکی) انتخاب کرد و بیماران روانی را در این محل جمع کرد و به نگهداری و درمان آنان پرداخت.

 این مکان هنوز به‌نام «کوچه دیوانه‌خانه» معروف است. پس از چندی با توجه به افزایش بیماران، نیاز به محل جدید و بزرگ‌تری احساس شد که دکتر حجازی زمینی را برای ساخت بیمارستان در نظر گرفت و بنایی در آن احداث کرد. گفته می‌شود که وی افزون بر وجوهات خیریه، درآمد‌های خود را نیز در همین راه هزینه می‌کرد. به هر ترتیب بیمارستان اعصاب و روان حجازی که آن هنگام بیمارستان حجازی نامیده می‌شد، گشایش یافت و از این راه نه‌تن‌ها باری از دوش جامعه برداشته شد، بلکه بیماران روانی نیز محلی برای درمان خود پیدا کردند. ریاست این بیمارستان به عهده خود دکتر بود.
زنده‌یاد دکتر حجازی پس از تاسیس بیمارستان دکتر حجازی، در صدد سامان‌دهی وضعیت معلولان شهر در آمد و به همت او در ابتدای جاده طرقبه فعلی بیمارستانی احداث شد که در حال حاضر بیمارستان دکترشریعتی نامیده می‌شود. دکتر حجازی به‌دلیل امکانات کم و دوری راه ناگزیر بود هر روز راه این بیمارستان را که خارج از شهر بود، با درشکه در سرما و گرمای زیاد و زمین خاکی آن زمان طی کند.
او که لقب طبیب اعظم را داشت به درمان دیگر بیماران نیز می‌پرداخت و مطب‌هایی در خیابان‌های خسروی سابق و آزادی داشت.
دکتر حجازی که دیگر پا به سن گذاشته بود، به بیماری‌های گوناگون دچار شد. سکته مغزی را پشت سر گذاشت و نابینا شد. سرانجام پس از دو سال که در بستر بیماری بود، سال‌۱۳۳۲ دار دنیا را وداع گفت. به همت فرزندش دکتر نصرا... حجازی، پیکر دکتر حجازی در بیمارستان شریعتی کنونی به خاک سپرده شد.
همسر وی برادرزاده مرحوم دکتر محمد مصدق و خود وی نیز پسرعموی شادروان دکتر محمد حجازی، نویسنده شهیر و از مخالفان سرسخت رضاشاه بود. در دوران قیام کلنل محمدتقی خان پسیان از ایشان به‌عنوان وزیر بهداری کابینه وی نام می‌بردند.

کلمات کلیدی
ارسال نظر