کد خبر: ۲۰۰۸
۱۰ آذر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

نوه میرزاحبیب خراسانی؛ خانی که مسجد ‌ساخت!

بحرآباد آن سال‌ها مسجد نداشت. نزدیک‌ترین مسجد به روستا در امین‌آباد بود که چندین فرسنگ از روستا دور بود و اهالی سختشان بود بی‌وسیله تا آنجا بروند. جمعی از کشاورزان و مردمِ روستا سراغ سید احمد حبیب‌اللهی رفتند تا از او بخواهند برایشان مسجدی بسازد. می‌دانستند نتیجه سید مهدی خراسانیِ شهید و میرزا حبیب که نمازش ترک نمی‌شود، هر سال در خانه‌اش برای امام حسین(ع) روضه‌خوانی می‌کند و سفره می‌اندازد، رویشان را زمین نمی‌زند. همین‌طور هم شد. حاج حبیب‌اللهی دو هزار متر از زمین‌هایش را وقف مسجد صاحب‌الزمان(عج) کرد.

قدیم‌ترها اسم خان‌ها و ارباب‌ها با زورگویی و مال‌مردم‌خوری و این‌طور چیزها گره خورده بود. کمتر آدمی در روستاها پیدا می‌شد که از خان و نوچه‌هایش زخم نخورده باشد. انگار هر آدم و جنبنده‌ای که در روستا زندگی می‌کرد، باید غُلام حلقه به گوش خان می‌بود و مطیع اوامرش. به قول معروف طوری از مردمِ بخت برگشته زهر چشم گرفته بودند که اگر خان می‌گفت بمیر، کسی جرئت نه گفتن نداشت! 

اما اهالی قدیمی بحرآباد برخلاف خیلی از روستایی‌ها از خان خود خاطره خوبی دارند و تا اسم حبیب‌اللهی‌ها می‌آید شروع می‌کنند به ردیف کردن یک دوجین کار خیر و خوبی که نبیره میرزا حبیب خراسانی برایشان انجام داده است. از ساخت مسجد گرفته تا برق‌کشی روستا و بخشیدن آبِ قنات خودش به مردم. 

پس از مرگ میرزا حبیب خراسانی در بحرآباد، همه ملک و املاک و باغات مزرعه‌اش که بنابر نقل مشهوری بیش از نیمی از روستای بحرآباد بود، به ورثه‌اش می‌رسد. تا آن‌ها یک‌جورهایی ارباب این روستای آباد جاده قدیم قوچان شوند. مشهورترین عضو این خاندان بعد از میرزا حبیب که هنوز هم مردمِ بحرآباد از او به نیکی یاد می‌کنند حاج احمد حبیب‌اللهی است.

بحرآباد آن سال‌ها مسجد نداشت. نزدیک‌ترین مسجد به روستا در امین‌آباد بود که چندین فرسنگ از روستا دور بود و اهالی سختشان بود بی‌وسیله تا آنجا بروند. جمعی از کشاورزان و مردمِ روستا سراغ سید احمد حبیب‌اللهی رفتند تا از او بخواهند برایشان مسجدی بسازد. می‌دانستند نتیجه سید مهدی خراسانیِ شهید و میرزا حبیب که نمازش ترک نمی‌شود، هر سال در خانه‌اش برای امام حسین(ع) روضه‌خوانی می‌کند و سفره می‌اندازد، رویشان را زمین نمی‌زند. همین‌طور هم شد. 

حاج حبیب‌اللهی دو هزار متر از زمین‌هایش را وقف مسجد صاحب‌الزمان(عج) کرد. مسجدی که با کمک خودش و اهالی ساخته شد و ساختمانش تا سال1370 همانی بود که مردم در آن سال با چوب و آجر ساخته بودند. مسجد که ساخته شد و پا گرفت، خودِ سید احمد حبیب‌اللهی بانی روضه روز تاسوعا و عاشورایش شد. نقل است که 20-15 گوسفند زمین می‌زد و به همه مردم بحرآباد و روستاهای اطراف آب‌گوشت می‌داد. 

کاری هم نداشت که خودش ارباب روستا و پسرهایش ارباب‌زاده هستند و عُرف خان و خان‌بازی می‌گوید باید صدر مجلس بنشینند و دست به سیاه و سفید نزنند، می‌ایستادند دمِ در مسجد صاحب‌الزمان(عج) و آب‌گوشت دست مردم می‌دادند. حاج احمد نه تنها برای مسجد که برای خیابان‌کشی و تازه عروس و دامادها هم کلی زمین بخشیده است. زمانی که شهرداری و مردم می‌خواستند از بیست متری حجت خیابانی بکشند تا راه باز شود، پیش سید حبیب‌اللهی آمدند و او هم بی‌منت بخش زیادی از زمین‌هایش را داد تا راهِ مردم باز شود. 

کاری که خیلی از پولدارها و ملاکان آن زمان و امروز با خروار خروار ادعا بعید است انجام بدهند و تا پول دندان‌گیر و چرب و نرمی از شهرداری نگیرند حاضر به انجام این کار نیستند.تازه دامادها هم در این میان از لُطف و محبت سید احمد حبیب‌اللهی برخوردار بودند. حاجی به تازه‌دامادهایی که خانه نداشتند تا به قول معروف همسرشان را ببرند، یک تکه زمین می‌داد تا بروند در آن خانه بسازند و هرچه زودتر بروند سَرِ خانه و زندگی خودشان. 

مردمِ بحرآباد از بخشندگی حبیب‌اللهی‌ها کم خاطره ندارند. خاطراتی که سینه به سینه روایت شده تا به نسل امروز رسیده است. مثلاً تعریف می‌کنند درِ خانه حاج سید احمد و همسرش بی‌بی بیگم ،که او هم از نوادگان میرزا حبیب بوده است، به روی احدالناسی بسته نبود و کسی که از این دو طلب کمک می‌کرده، دست خالی از در خانه‌شان باز نمی‌گشته است. می‌گویند در روزگار قحطی و زمانی که کسی در خانه‌اش آذوقه‌ای برای زمستان نداشته است، یک راست درِ خانه بی‌بی‌ بیگم و سید احمد آقا می‌آمدند و آن‌ها هم با حلب آرد و گندم مردم را راهی می‌کردند که سرِ سیاهِ زمستان بی‌آذوقه نمانند. 

کلمات کلیدی
ارسال نظر