کد خبر: ۲۰۸۶
۲۰ آذر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

خانه «خیرات»، ‌محل اتراق زائران

مرحوم نجار، خانه خیرات ‌را برای رفاه حال مسافران ساخته و وقف اسکان مسافران و رهگذران کرده بود. خیرات به‌طور تقریبی حالت مسافرخانه‌های بین‌راهی کنونی را داشت، اما برای استفاده از آن کسی وجهی پرداخت نمی‌کرد. در آن ایام که از وسایل نقلیه امروزی خبری نبود و رهگذران بیشتر با پای پیاده یا با چهارپا از نقطه‌ای به نقطه دیگر رفت‌وآمد می‌کردند.

وارد خیابان دستغیب27 که می‌شویم، نبش اولین کوچه سمت چپ، خانه‌ای کوچک و مخروبه با حصار دیواری به چشم می‌خورد. نامش «خانه خیرات» است و روزگاری محل استراحت رهگذران و مسافران بوده است. همان‌طور که از نامش پیداست، فلسفه وجودی‌ این مکان، خیررساندن به دیگران بوده است. 

حالا فقط قدیمی‌های محله و آن‌ها هم خاطرات کمی از آن به خاطر دارند.داخل خانه آن‌قدر متروکه است که نشان از سال‌ها سکوت و نبود رفت‌وآمد دارد. سقف چوبی آن هنوز هم پابرجاست. نور خورشید از درزهای دیوار به داخل این چهاردیواری مخروبه راه کشیده است. 

مسیر چندپله به سمت پایین می‌رود، اما خرابی‌ها راه آن را مسدود کرده است. اتاق شکل ظاهری خوبی ندارد و جز کاه‌ و تکه‌های زباله چیز دیگری به چشم نمی‌خورد.


میزبانی از زائران و مسافران

اینکه چه کسی در چه روزی این بنا را بر پا کرده است، جای بحث دارد و برخی آن را مربوط به غلامحسین نجار می‌دانند و برخی هم مردم را سازنده آن می‌دانند. حرف‌ها متفاوت است. برخی می‌گویند خانه‌ای برای فقرا و برخی می‌گویند جایی برای مسافران بوده است. 

همه این‌ها صحبت‌هایی است که طی سال‌ها از نسلی به نسل دیگر دهان به دهان چرخیده است و کسی از امروزی‌ها آن روزهای پرشور خیرات را ندیده است.

علی دشتبان، نویسنده کتاب «روزی روزگاری آبکوه» و از اهالی قدیم محله، با اشاره‌ای به گوشقه و نزدیکی آن به خانه خیرات، می‌گوید: در سال‌های نه‌‌چندان دور، در کنار کشاورزی، پرورش دام یکی از منابع عمده درآمد مردم آبکوه به شمار می‌آمد و به‌طور تقریبی همه ساکنان آبکوه در خانه‌هایشان به پرورش گاو و گوسفند مشغول بودند. 

در این میان، پرورش گاو اهمیت بیشتری داشت. زیرا علاوه بر تأمین لبنیات مردم، در امور کشاورزی نیز از آن استفاده می‌شد. تعدادی از ساکنان که یکی‌دو رأس گاو بیشتر نداشتند، از آن‌ها در منازل خود نگهداری می‌کردند. بعضی نیز گاوها را برای شخم‌زدن و خرمن‌کوبی به صحرا می‌بردند. 

برخی اهالی محله نیز بودند که تعداد گاوهایشان بیشتر بود. آن‌ها صبح زود و بعد از طلوع آفتاب گاوهایشان را برای چرا به «گوشقه» می‌بردند. در ضلع شمال غربی «گودال گوشقه» اتاقکی وجود داشت که مردم آن را خیرات می‌نامیدند.

همه ساکنان آبکوه در خانه‌هایشان به پرورش گاو و گوسفند مشغول بودند

او سازنده اولیه این خانه را مرحوم غلامحسین نجار می‌داند و توضیح می‌دهد: مرحوم نجار خانه خیرات ‌را برای رفاه حال مسافران ساخته و وقف اسکان مسافران و رهگذران کرده بود. خیرات به‌طور تقریبی حالت مسافرخانه‌های بین‌راهی کنونی را داشت، اما برای استفاده از آن کسی وجهی پرداخت نمی‌کرد. 

درآن ایام که از وسایل نقلیه امروزی خبری نبود و رهگذران بیشتر با پای پیاده یا با چهارپا از نقطه‌ای به نقطه دیگر رفت‌وآمد می‌کردند، مردمانی از ییلاقات مشهد و روستاهای اطراف به‌خصوص از سمت غرب برای زیارت حرم مطهر امام‌رضا(ع) یا آوردن محصولاتشان برای فروش به مشهد می‌آمدند و در این محل استراحت می‌کردند. 

همچنین اگر به شب برمی‌خوردند، شب را در این محل می‌گذراندند و مردم آبکوه با پذیرایی و قراردادن آذوقه، رسم مهمان‌نوازی را بجا می‌آوردند. 

سقف خانه مانند دیگر خانه‌های قدیمی محله در ابتدا به‌صورت گنبدی با خشت خام بود. پس از آنکه گودال گوشقه پر شد، سقف گنبدی خانه فروریخت و خانه با سقف چوبی روی همان دیوارهای گلی پوشانده شد. به‌مرور راه ورودی آن مسدود شد و به‌عنوان موقوفه مسجد حسینی آبکوه از طرف فرزندان واقف معرفی شد.

این نویسنده ادامه می‌دهد: آن زمان فردی که واقف بود، کارهای مربوط به «خیرات» را انجام می‌داد و پس از او فرزندانش این وظیفه را متعهد می‌شدند و مردم نیز اگر نیاز به تعمیرات بود، پای کار می‌آمدند و از کمک دریغ نمی‌کردند. به‌مرور شهرها گسترش یافت و مسافران هم هنگام ورود به شهر به خانه اقوام و خویشاوندان خود می‌رفتند. 

به این ترتیب حدود 40سال پیش که دیگر از آن مسافران و رهگذران خبری نبود، افراد نیازمندی در خیرات زندگی می‌کردند که مردم آبکوه آن‌ها را «خیراتی‌ها» می‌نامیدند. 

مرحوم بخشی معروف به «بخشی خیرات» یکی از همین افراد بود و پس از آنکه خانه خیرات تا حدودی کاربری سابقش را به‌عنوان محلی برای اسکان مسافران از دست داده بود، همراه تک‌فرزند و همسرش که به او ننه‌رضا می‌گفتند، سال‌های سال در آنجا زندگی کردند. اتاق خیرات با سقف چوبی که مقداری از آن فروریخته، اکنون به‌صورت مخروبه با حصاری دیواری باقی مانده است.

 

 

 

سکونت «بخشی» در خانه خیرات

محمود دهقانی یکی از ساکنان و کسبه محله آبکوه است. او 48سال دارد.آقامحمود از پدرش شنیده که این محل برای اسکان مسافرانی بوده است که از شهرها و روستاهای اطراف با اسب و شتر به اینجا می‌آمدند و شب را در خیرات سپری می‌کردند. 

او می‌گوید: از زمانی که یادم می‌آید، مرحوم بخشی و همسرش سکینه‌خانم در خیرات زندگی می‌کردند. این خانه 2طبقه داشت. ساده بود و یک گلیم در آن قرار داشت. در ابتدا سقفش کاهگلی بود، اما بعدها با چوب پوشانده شد. من کوچک بودم که مرحوم بخشی نزدیک به 70سال داشت. 

او بلندقامت بود و به یاد دارم که صبح به صبح نبش کوچه رو به حرم آقا می‌ایستاد و سلام می‌داد. نزد اهالی نیز محترم بود و مردم با میل شخصی‌شان به او کمک می‌کردند. مرحوم بخشی چندسالی پس از فوت همسرش تنها زندگی کرد و سپس خودش نیز به رحمت خدا رفت. پس از فوتش اینجا را دیوار کشیدند تا پاتوقی برای معتادان نشود.

 

ساختمان‌های جدید به‌جای «گوشقه»

آقای دشتبان درباره گوشقه می‌گوید: وجه تسمیه «گوشقه» شاید این‌ باشد که مردم آبکوه در قدیم گاو را «گوو» می‌نامیدند و گوشقه شاید به معنای گاو شقه (جایی که گاوها شقه (تقسیم) می‌شوند) باشد. 

پشت دیوارهای شمال‌شرقی قلعه (حدود اوایل کوچه دستغیب27 کنونی) گودال بزرگی به ابعاد تقریبی 50متر طول و 25متر عرض و حدود 2متر ارتفاع وجود داشت. این گودال بر اثر خاک‌برداری مردم برای درست‌کردن کاهگل پشت‌بام خانه‌هایشان پدید آمده بود و مردم آبکوه آن را «گوشقه»یا «قوشقه» می‌نامیدند. 

اهالی محل که تعداد گاوهایشان بیشتر بود، آن‌ها را برای چرا به «گوشقه» می‌آوردند و گوچرون(گاوچران) که به «گوره‌چرون» شهرت داشت، بعد از تجمع گاوها در«گوشقه» آن‌ها را برای چرا روانه صحرا می‌کرد و غروب به روستا بازمی‌گرداند. این گودال قبل از بازگشایی بولوار دستغیب (اواخر دهه50) پر شد و در محل آن ساختمان‌های جدیدی توسط اهالی بنا شد.

ارسال نظر