کد خبر: ۲۱۴۵
۳۰ آذر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

یلدا؛ شب قصه و شعر به سبک اهالی طرق

برای شنیدن خاطرات و آداب و رسوم شب چله میهمان خانه «رجب کریمی طرقی» شدیم و حال و هوای خانه، ما را به روزگار قدیم برد. کرسی که روی آن لحافی با زمینه قرمز و آبی پهن شده، دور تا دور کرسی کناره برای نشستن است، روی کرسی مجمعه قدیمی به رسم گذشتگان گذاشته شده و چراغ گردسوزی هست که بوی نفتش به مشام‌ می‌رسد.

برای شنیدن خاطرات و آداب و رسوم شب چله میهمان خانه «رجب کریمی طرقی» شدیم و حال و هوای خانه، ما را به روزگار قدیم برد. کرسی که روی آن لحافی با زمینه قرمز و آبی پهن شده، دور تا دور کرسی کناره برای نشستن است، روی کرسی مجمعه قدیمی به رسم گذشتگان گذاشته شده و چراغ گردسوزی هست که بوی نفتش به مشام‌ می‌رسد.

خوراکی‌های داخل مجمعه هم مانند آن روزگاران در کمال سادگی چیده شد‌ه‌اند. با آنکه قوری و سماور زغالی متعلق به آن دوران نیست، اما دیدنش ما را به روزهایی می‌برد که در خانه مادربزرگ‌هایمان با همان سماورها چای می‌خوردیم. خانواده رجبی برای اینکه حال و هوای قدیم را زنده کنند کتری و قوری‌شان را روی علاءالدین کنار کرسی گذاشته‌ بودند و از ما پذیرایی کردند؛ به یاد شب‌های سرد و برفی آذرماه سالیان دور.

اما مهم‌تر از این‌ها حضور بزرگانی بود که کناره کرسی نشسته و مشغول بیان خاطراتشان بودند. از روزگاری می‌گفتند که برای ما ناآشنا بود. آن‌قدر گرم صحبت بودند که متوجه ورودمان نشدند. آقا رجب کریمی با ادب و احترام صبر کرد تا جمله‌شان به پایان برسد، بعد صدایشان زد و آن‌ها را به ما معرفی کرد. «علی‌اکبر لوحی طرقی» متولد1310 و حاج «رجب قیامی» متولد 1314 از قدیمی‌های محله طرق هستند. از آن‌ها می‌خواهیم از سال‌های دور برایمان بگویند، آن روزگاری که تجملات جای محبت و دوستی را نگرفته بود.

 

داستان‌های قدیمی، نُقل شب یلدا

کریمی 61سال دارد و معلم بازنشسته آموزش و پرورش است. با آنکه خودش پدربزرگ است اما در جمعی که هستیم او نسل جدیدتر طرق محسوب می‌شود و به‌اصطلاح جوان‌تر از بقیه است. آقا رجب همانند همان روزهایی که برای تدریس به سر کلاس می‌رفته و از قبل درسش را مرور می‌کرده، برای صحبت با ما هم ورقه‌ای آماده کرده است.

 او می‌گوید: آن دوران هر شبش یلدا بود. همه دور هم جمع می‌شدیم و به احترام بزرگ‌ترها به خانه آن‌ها می‌رفتیم. خانه‌ای که در حال حاضر زندگی می‌کنم خانه پدری‌ام است. آن‌زمان‌ها مادرم برخی میوه‌ها را از تابستان برای یلدا کنار می‌گذاشت و در اتاقی مخصوص روی رف‌ها نگهداری می‌کرد. 

هر خانواده‌ای شامش را همراه خود می‌آورد. آن را دور هم می‌خوردیم. اصل در دورهمی سادگی و به دور از تجمل بود

آجیل هم داشتیم، اما مثل امروز متنوع نبود. نخود، کشمش و تخمه‌های خربزه و هندوانه‌ای را که از تابستان جمع شده بود تف می‌دادند تا در این شب دور هم استفاده کنند. زردک، لبو و شلغم هم از خوراکی‌هایی بود که در این دورهمی استفاده می‌شد، اما آنچه برای شام این شب حاضر می‌شد بسیار مختصر و ساده بوده است. کریمی می‌گوید: هر خانواده‌ای شامش را همراه خود می‌آورد. آن را دور هم می‌خوردیم. اصل در دورهمی سادگی و به دور از تجمل بود.

قسمت زیبای این دورهمی‌ها قصه‌گویی و شعرخوانی‌هایش بود. آنجا که بزرگ‌ترها قصه‌ و سرگذشت خودشان را می‌گفتند و کوچک‌ترها با جان و دل آن‌ها را در حافظه‌شان ثبت و ضبط می‌کردند. کریمی می‌گوید: شاهنامه‌خوانی، حافظ‌خوانی، مثنوی‌خوانی، داستان‌های حسن‌کرد شبستری، امیرارسلان نامدار و قصه‌هایی از دیو و پری‌ها از جمله داستان‌ها و کتاب‌هایی بود که خوانده می‌شد. این قسمت دورهمی را همه دوست داشتند و با جان دل گوش می‌دادند. او هنوز هم برخی از آن داستان‌ها و قصه‌ها را به یاد دارد و برای نوه‌هایش تعریف می‌کند.


چله در ایام عزاداری

کریمی به گذشته که برمی‌گردد با افسوس از آن یاد می‌کند و می‌گوید: شب یلدا بدون برف معنا نداشت. آن‌قدر برف در طرق زیاد بود که در حیاط را به‌سختی باز می‌کردیم. خوشحالی ما بچه‌ها هم بازی در برف بود. این معلم بازنشسته آموزش و پرورش از دورانی که شب یلدا هم‌زمان با ایام عزاداری بود هم یاد می‌کند و می‌گوید: مردم ما به این موضوع اهمیت فراوانی می‌دادند که در شب یلدایی که مقارن ایام عزاداری است فقط دورهمی باشد. 

به عبارتی شکستن تخمه خبری نبود و تنها دور هم جمع می‌شدیم و بزرگان محفل داستان تعریف می‌کردند. ما بچه‌ها هم یادگرفته بودیم حرمت روزهای خاص را نگه داریم. او تأکید می‌کند امسال هم که شب یلدا مقارن با ایام دهه فاطمیه شده اعضای خانواده‌اش به منزل او می‌آیند تا صله رحم را به جا آورند و حرمت دهه فاطمیه را نیز حفظ می‌کنند.


شب چله‌ای نوعروسان قدیم

صحبت از دختر و پسرهایی می‌شود که در عقد بودند و باید طبق رسم و رسوم‌ برایشان شب چله‌ای می‌بردند. حالا این همسر کریمی است که رشته کلام را به دست می‌گیرد و شروع به صحبت می‌کند. فاطمه دارابی که دهه50عمرش را به نیمه رسانده برایمان از حال و هوای عروس‌ و دامادهای آن‌زمان می‌گوید. 

حالا دیگر مثل گذشته نیست. تشریفات زیاد شده و طلا، انواع میوه‌ها، پالتو، چکمه، لباس گرم و... جزو جدایی‌ناپذیر شب چله‌ها شده است

ابتدا که از او می‌خواهیم صحبت کند کمی رودربایستی دارد و تا ارتباط برقرار کند از هر دری برایمان صحبت می‌کند. دارابی می‌گوید: شب چله‌ای آن‌زمان را در مجمعه‌ بزرگی می‌گذاشتند داخلش یک کله قند، پارچه و درنهایت یک نوع میوه بود. روی آن هم یک روسری یا پارچه می‌کشیدند. این تمام آن چیزی است که برای عروس می‌آوردند. بدون تزیین خاصی یا تشریفاتی.

 دارابی در میان حرف‌هایش نقبی به شب چله‌های امروزی می‌زند و می‌گوید: حالا دیگر مثل گذشته نیست. تشریفات زیاد شده و طلا، انواع میوه‌ها، پالتو، چکمه، لباس گرم و... جزو جدایی‌ناپذیر شب چله‌ها شده است. علاوه براین، چیدمان همین وسایل و پذیرایی و شام هم به این موضوع اضافه شده است. در حالی که آن‌زمان تشریفات نبود و مراسم به ساده‌ترین شکل ممکن برگزار می‌شد. این مراسم از بعد نماز مغرب و عشا شروع می‌شد و تا پاسی از شب ادامه داشت.

 


دورهمی‌های شاد دور یک کرسی

«علی‌اکبر لوحی طرقی» سخت مشغول تعریف خاطراتش است. صبر می‌کنیم تا خاطراتش تمام شود. از او می‌خواهیم برای ما از رسم و رسوم قدیم تعریف کند. او یاد دوران خوش گذشته‌اش می‌افتد با لبخندی بر لب می‌گوید: خدا را شکر می‌کنیم در محله ما هنوز هم آداب و رسوم گذشته رنگ نباخته است و همان جمع صمیمی وجود دارد. الان نگاه کنید کوچک و بزرگ دور کرسی نشسته‌ایم و از هم اکنونمان لذت می‌بریم. غم و غصه گذشته و آینده دردی از ما دوا نمی‌کند.

لوحی از خربزه‌های لاکی و پستوهای قدیمی برایمان تعریف می‌کند. این بزرگ طرق می‌گوید: آن‌زمان مثال الان این همه مغازه نبود که هر چیزی می‌خواهیم از مغازه بخریم. بیشتر آنچه استفاده می‌کردیم محصولات خودمان بود. ما کشاورزان طرقی علاوه بر محصولات گندم و جو گوشه‌ای از زمینمان را هم خربزه می‌کاشتیم. 

خربزه‌های شیرین طرق در آن‌زمان بنام بود. میوه‌هایی مانند هندوانه و خربزه لاکی را در توری می‌پیچیدیم و در پستو نگه می‌داشتیم تا شب چله بیاوریم و دور هم بخوریم. نگهداری هندوانه و سایر میوه‌ها کار آسانی نبود، زیرا وسایل نگهداری امروزی مانند سردخانه یا یخچال نبود. به همین دلیل هنر می‌خواست تا این میوه‌ها از تابستان برای یلدا بماند.

او آن دوران را با حال مقایسه می‌کند و ادامه می‌دهد: شب چله مردم شاد بودند و کسی غم و غصه روزگار را نمی‌خورد. تجملات نبود و مردم به آنچه داشتند قانع بودند. همه دور کرسی جمع می‌شدند یا بزرگ‌ترها قصه می‌گفتند یا شعر می‌خواندند. یادم هست کتابی شبیه مثنوی هم می‌خواندند.

 برخی هم شب‌های بلند زمستان را بهانه خوبی برای خواندن کتاب «نسیم شمال» می‌دانستند و در بین جمع خانواده می‌خواندند تا محتوایش دهان به دهان بچرخد. آن‌طور که می‌گفتند این کتاب محتوای سیاسی داشت و مربوط به دوره مشروطه‌خواهی می‌شد.‌ او خاطره‌های بسیاری از دوران گذشته و قصه‌های آن روزگار دارد. بیانش آن‌قدر گرم و دلنشین است که دلمان نمی‌آید صحبت‌هایش را قطع کنیم. انگار تمام خاطره‌هایش زنده شده‌اند و جلو چشمانش جان گرفته‌اند.


احترام به بزرگ‌ترها در قدیم بیشتر بود

در ادامه صحبت‌های لوحی، رجب قیامی دیگر میهمان این مجلس هم از روزگار قدیم می‌گوید؛ با این تفاوت که او تأکید بیشتری بر احترام به بزرگ‌تر دارد. قیامی می‌گوید: شب‌های بلند زمستان و سرمای هوا بهترین فرصت برای دور هم بودن و سرزدن به یکدیگر بود. متأسفانه جوانان امروز عجول هستند.

 فقط قسمتی از پند و اندرزهای ما بزرگ‌ترها را می‌آموزند و همین یادگیری نصفه و نیمه چیزی جز ضرر و زیان برایشان ندارد. اگر شب‌های چله قدیم را با امروز مقایسه کنید متوجه منظورم خواهید شد. 

آن‌زمان هدف از شب چله و شب‌نشینی سر زدن به بزرگ‌ترها و احترام به آن‌ها بود، اما امروز تجملات و چشم و هم‌چشمی را می‌بینیم که باعث دوری مردم از یکدیگر شده است. هنگامی که قیامی این صحبت را می‌کند به یاد تجملاتی که در این چند سال اخیر گریبان این رسم کهن شده است می‌افتادیم. آن‌قدر این تجملات پررنگ شده است که گاهی اصل ماجرا به فراموشی سپرده می‌شود.‌

برخی خانواده‌ها کتاب حافظ می‌خواندند و آن‌هایی که سواد نداشتند چهاربیتی‌هایی را که حفظ بودند‌ به زبان می‌آوردند

او ادامه می‎‌دهد: شب چله همه می‌رفتند خانه بزرگ‌تر فامیل و جمع می‌شدند، آن‌زمان کسی میوه نمی‌خرید. آنچه از تابستان نگهداری کرده بودند سر سفره شب یلدا می‌آوردند. در مطبخ‌ها خربزه لاکی کوچک و زرد و انگور را آونگ(آویزان) می‌کردند تا تازه بماند. هر کسی هم درختی داشت میوه‌هایش را خشک می‌کرد و در این شب به خانه بزرگ‌ترها می‌آوردند. 

آن‌زمان این‌طور نبود که میوه‌ها بین شهرها و کشورها جابه‌جا شود، به آنچه داشتیم قناعت می‌کردیم و از همان‌ها کمال استفاده و لذت را می‌بردیم. قیامی ادامه می‌دهد: انجیر خشک، توت خشک، هلوی خشک و... چند جور غذا و خورشت هم نبود هر خانواده‌ای غذایش را هم با خودش می‌آورد، در بعضی خانواده‌ها هم بزرگ‌تر فامیل غذا را درست می‌کرد.

 برخی خانواده‌ها کتاب حافظ می‌خواندند و آن‌هایی که سواد نداشتند چهاربیتی‌هایی را که حفظ بودند‌ به زبان می‌آوردند. شبیه مسابقه‌های شعر امروزی در جواب هم شعر می‌خواندند. ما بچه‌ها کنار اتاق می‌نشستیم و بازی‌هایی مانند نخ‌بازی انجام می‌دادیم اما یک گوشمان به شعرها و چهار بیتی‌ها بود.

قیامی با جرعه‌ای چای نفسش را تازه می‌کند و با تأکید دوباره بر احترام به بزرگ‌ترها ادامه می‌دهد: تمام آن‌هایی که دور هم جمع شده بودند، شب بعد از چله به خانه بزرگانی که فرزند نداشتند یا تعداد فرزندانشان کم بود می‌رفتند و همان با هم بودن در آنجا تکرار می‌شد. 

متأسفانه جوانان امروزی از آن آداب و رسوم همین شب چله و میوه و آجیلش را یادگرفته‌اند، آن‌ها نمی‌دانند معنا و مفهوم این سنت‌ها چیست؟ در رأس تمام مراسم‌ها احترام به بزرگ‌تر بود که گاهی در بین برخی خانواده‌ها دیده نمی‌شود. آنچه در جمع مطرح می‌شود این است که امروز به‌دلیل بیماری کرونا برخی فرزندان کمتر سراغی از پدرومادرهای چشم‌انتظار می‌گیرند.

 

مهارت ارتباطی در دوران کرونا

یک روان‌شناس درباره شب یلدا و دورهمی می‌گوید: ارتباط یکی از معیارهای مهم سلامت‌روان است. به عبارتی هر چه فرد ارتباط بهتری با اطرافیان داشته باشد زندگی سالم‌تری هم دارد.علی کاظمی دلوئی ادامه می‌دهد: مهم ارتباط سالم داشتن است. زیرا گاهی ارتباط ناسالم است و سودی برای دو طرف ندارد. آنچه درحال حاضر با وجود بیماری کرونا مهم است حفظ سلامت روان است. اما این دو یعنی بیماری کرونا و دورهمی و از سویی ارتباط سالم و سودمند با هم تناقض دارد و یکجا نمی‌توان آن‌ها را جمع کرد.

این روان‌شناس می‌افزاید: هنر مهم ما برقراری ارتباط سالم در این دوران است. یعنی اگر در این‌زمان که بیماری هست بتوانیم با اطرافیان ارتباط سالم داشته باشیم هنر کرده‌ایم. در غیر این زمان که ارتباط داشتن کار سختی نیست. او بیان می‌کند: برای حل این مشکل می‌توانیم ارتباط تصویری برقرار کنیم. بدین طریق با عزیزان ارتباط سالم و سودمند برقرار کرده و آیین شب یلدا را به جا آورده‌ایم.

کاظمی تأکید می‌کند: البته باید به یاد داشته باشیم بزرگ‌ترها را نباید چشم انتظار بگذاریم و دیدوبازدید را منحصر کنیم به شب یلدا. باید این دیدوبازدیدها در سایر روزهای سال‌ هم باشد.

 

شب یلدا یک سرمایه اجتماعی

یک جامعه‌شناس درباره برگزاری شب یلدا و این آیین کهن می‌گوید: ایرانی‌ها به روابط گرم و صمیمی شناخته می‌شوند. آن‌ها در این محافل و مهمانی‌ها به رد و بدل کردن عواطف می‌پردازند. به عبارتی این روابط گرم پرشور و عاطفی را می‌توان نقطه قوتی برای حضور و مشارکت شهروندان در فضاهای فرهنگی و اجتماعی دانست.

محمدحسن شربتیان درباره اینکه چرا ما باید در نگهداری و پاسداری از این میراث گران‌قدر و ارزشمند کوشش کنیم بیان می‌کند: شب یلدا یک سرمایه اجتماعی است. این شب سرمایه‌ای است که نظیر ندارد حتی سبب می‌شود ما در جامعه‌شناسی این رسوم را حتی ارزشمند‌تر از سرمایه تکنولوژیکی، انسانی و طبیعی بدانیم.

او می‌افزاید: این سرمایه اجتماعی انسجام، وحدت، همدلی، اتحاد و پاسداری از کشور را دوام می‌بخشد.
این مدرس دانشگاه ادامه می‌دهد: به‌تازگی می‌بینم که جوانان به سمت آیین‌های کشورهای غربی تمایل پیدا کرده‌اند. برای این امر می‌توان با تکیه بر همین آیین‌هایی که در فرهنگ و سنت داریم به مقابله با این امر بپردازیم.

 

عزاداری منافاتی با دورهمی شب‌یلدا ندارد

حالا که شب یلدا مقارن شده است با عزاداری دهه فاطمیه(س) جای پرسش دارد که آیا می‌توان این مراسم را برگزار کرد؟ استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه رضوی در این زمینه می‌گوید: آنچه در زمان عزاداری اهل‌البیت(ع) بر مسلمانان لازم است که آن را رعایت کنند، شادی‌نکردن در این زمان‌هاست.

حجت‌الاسلام علی جلائیان ادامه می‌دهد: دید‌وبازدید، دور هم جمع شدن به شرط اینکه گناهی در آن انجام نشود، منافاتی با این روزها ندارد. آنچه اسلام هم به آن تأکید دارد دیدوبازدید یا صله ارحام است. این امر هم منحصر به شب یلدا نیست، بلکه در تمام روزهای سال باید به بزرگ‌ترها سرزد و از احوالشان باخبر شد.

او بیان می‌کند: به‌جز روز عاشورا که کار کردن، تهیه آذوقه به قصد روزی اشکال دارد در سایر روزها می‌توان کارهای روزمره را انجام داد. البته باز هم تأکید می‌شود گناهی نباید در انجام کارها باشد. به عبارتی دورهم جمع شدن باید به صرف دید و بازدید باشد و شادی در آن نباشد.

حجت‌الاسلام جلائیان می‌افزاید: یکی از دلایل ماندگاری دین اسلام این است که در برخورد با سایر ادیان آنچه از آیین و رسوم انحرافی بوده تصحیح کرده یا با آن مبارزه کرده است. در صورتی که با اسلام منافاتی نداشته آن را حفظ کرده است.

ارسال نظر