کد خبر: ۲۳۰۸
۲۸ دی ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

ورزشکار همیشه طلا

کمتر ورزش‌دوستی هست که سعید نمازی را نشناسد. رزمی‌کاری که بیشترین اوقات روزگار نوجوانی و جوانی‌اش را مشغول تمرینات سخت بوده و در مبارزه‌های طاقت‌فرسا کم نیاورده است. به همه این‌ها علاقه‌اش به موفقیت هم‌محلی‌هایش را اضافه کنید که تمرکزش را روی آن گذاشته است. مدال‌آوری که در کارنامه ورزشی خود یک حکم دومی‌ هم ندارد. کسب 2مدال و کمربند طلای مسابقات آذربایجان (باکو) بهانه‌ای شد تا به سراغ استاد‌ نمازی برویم.

کمتر ورزش‌دوستی هست که سعید نمازی را نشناسد. رزمی‌کاری که بیشترین اوقات روزگار نوجوانی و جوانی‌اش را مشغول تمرینات سخت بوده و در مبارزه‌های طاقت‌فرسا کم نیاورده است. به همه این‌ها علاقه‌اش به موفقیت هم‌محلی‌هایش را اضافه کنید که تمرکزش را روی آن گذاشته است.

مدال‌آوری که در کارنامه ورزشی خود یک حکم دومی‌ هم ندارد. کسب 2مدال و کمربند طلای مسابقات آذربایجان (باکو) بهانه‌ای شد تا به سراغ استاد‌ نمازی برویم.

تعریف می‌کند: در خانواده‌ای ورزشی به‌دنیا آمدم‌. تمام خواهر و برادرهایم ورزش‌کار هستند. تقریبا از سه‌سالگی ورزش‌‌ رزمی را شروع کردم. در کنار آن کونگ‌فو، آی‌کیدو و دفاع‌شخصی را هم با برادرم تمرین می‌کردم. تازه 6‌سالم تمام شده بود‌ که در مسابقات هیئت کونگ‌فو استان شرکت کردم و مقام اول را به‌دست آوردم. همین موضوع انگیزه‌ام را به ادامه کار و تمرینات بیشتر کرد. سال چهارم دبستان در مسابقات ژیمناستیک مدرسه که از طرف ناحیه5 آموزش‌وپرورش برگزار شد، باز هم اول شدم و این اول‌بودن تکرار شد.

شاید به همین علت بود که در تمام دوران تحصیل و مدرسه من را به‌عنوان قهرمان ورزش‌های رزمی می‌شناختند، حتی در مسابقاتی که از طرف هیئت‌های ورزش‌های رزمی برگزار می‌شد.

در مدارس بیشتر مسابقات والیبال، فوتبال و... برگزار می‌شد. ورزش‌های رزمی به‌علت فنی‌بودن باید با حضور مربی و به‌صورت تخصصی برگزار شود .آن دوران نصف روز مدرسه می‌رفتم، چند ساعت در سالن و بعد در خانه با برادرم مهدی تمرین می‌کردم. هیجان زیادی برای شرکت در مسابقات داشتم و در سبک‌های مختلف  خودم را می‌آزمودم. در تمام آن‌‌ دوران مقام اول از آن من بود. در طول بازی‌ها‌ و مسابقات‌ حرفه‌ای که شمارش از دستم خارج است، در‌ احکامم یک مقام دومی ندارم.‌سربازی هم که رفتم همه‌‌ من را به‌عنوان سرباز قهرمان می‌شناختند.

در آن دوره از رسته مخابرات به یگان ورزش انتقال یافتم. تنها دلیل این جا‌به‌جایی احکام قهرمانی و ورزشی‌ام بود. در طول خدمت لباس ورزشی تنم بود و‌ در همه مسابقات و بازی‌ها حاضر بودم. وظیفه اصلی هم‌ جدای از حضور در مسابقات،‌ شناسایی استعداد‌های ورزشی در بین سربازها‌ و آماده‌کردن آن‌ها برای حضور در مسابقات بود‌.

پس از دریافت مدرک مربیگری، اولین باشگاه را در انتهای 30متری طلاب راه انداختم. بچه‌هایی بودند که از آن سمت صدمتری می‌آمدند، چون‌ مسیر بیشتر بچه‌ها دور بود، در محدوده محله ساختمان باشگاهی راه انداختم. یکی، دوسال مربیگری کردم. بین آن‌ها ورزش‌کاران صاحب‌مقامی درحد مربیگری بودند، به همین علت سالن را به آن‌ها واگذار کردم.

به‌مرور در محله طبرسی‌شمالی، مید‌ان‌عسکریه‌، میدان امام‌حسین‌(ع) و... باشگاه‌‌هایی دایر کردم. در این سال‌ها در‌ حاشیه شهر بچه‌های مستعدی دیدم که راه چندساله را خیلی زود طی می‌کردند. همین‌‌ موضوع انگیزه‌ام را برای بودن در این محلات تقویت کرد.

 

قهرمانی در متن محرومیت

با خودم عهد بستم اگر روزی در ورزش به‌‌جایی رسیدم، مناطق محروم را فراموش نکنم. قدم اول را هم برداشتم و با کمیته امداد امام‌خمینی(ره) و بهزیستی‌ رایزنی کردم. بچه‌های خانواده‌های زیرپوشش با نامه‌ای از این سازمان‌ها می‌توانند‌ بدون پرداخت شهریه از امکانات ورزشی سالن‌های من در این مناطق استفاده کنند. قهرمانی زیادی داشته‌ام، حالا شاید قهرمانی و برد لذت‌ چندانی به من ندهد، اما دیدن پیشرفت و قهرمانی چند نوجوان که امکان انحرافشان وجود داشت و حمایت‌های ورزشی مسیر زندگی و سرنوشتشان را تغییر داد، من را به وجد می‌آورد.

 

تلاش برای تکرار برتری

اولین مسابقات خارج از کشور که قرارشد در آن شرکت کنم، رقابت‌های آسیایی بود و در کشور امارات و در سال‌های2010 و 2011 برگزار می‌شد. در آن‌ رقابت‌ها در 2رشته هنرهای فردی نمایشی و دفاع‌شخصی 2مقام اول کسب کردم. در فاصله این 2مسابقه در مسابقات کشوری انتخابی تیم‌ملی هم شرکت کردم. سال2015 مسابقات جهانی‌ (کیک‌بوکسینگ) در تهران برگزار شد که در این مسابقات هم اول شدم. حدود 20روز پیش از کشور آذربایجان دعوت‌نامه رسمی از سازمان valetud به‌دستم رسید که برای حضور من‌ در این رویداد بزرگ دعوت شده بود. مسابقات به‌مدت 4روز در باکو برگزار شد.

به لطف خدا در این دوره هم 2مقام اول و کمربند طلا کسب کردم. اکنون هم مشغول آماده‌شدن برای بازی‌های آسیایی در استانبول هستم که با مجوز شورای برون‌مرزی برگزار می‌شود. بعد از آن هم مسابقات کشوری انتخابی تیم‌ملی است که امیدوارم یکی از 2 انتخابی تیم‌ملی باشم.

 

خانواده ورزشی

می‌توانم بگویم بزرگ‌ترین پشتوانه و قوت‌قلب برای ادامه مسیر خانواده‌‌ام هستند، همسرم راحله مشتاقی یکی از برترین‌ بانوان ورزشی شهرمان است که موفقیت‌های زیادی در رشته رزمی دارد. الان هم هر2 برای حضور در مسابقات آسیایی آماده می‌شویم. قوت‌قلب دیگرم هم دخترم نازنین‌زهراست که مثل همه پدرها آرزوهای زیادی برای او دارم.

ارسال نظر