کد خبر: ۲۷۸۲
۲۲ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

این منبت‌کار در 40 سالگی به استادی رسیده است

وقتی کسی از چهارده‌سالگی حرفه‌ای را دنبال کند، معلوم است که در جوانی، پیر کار می‌شود. او آن‌قدر شیفته هنر منبت‌کاری است که در همان سال‌های نوجوانی قید ادامه تحصیل را زده و همه وقتش را وقف نقش‌زدن روی چوب و تراش ظریف آن کرده است. تا پیش از خدمت سربازی پیش اوستامحمدرضا کار کرد و پس از آن همراه پسرخاله‌اش که کارگاه نجاری داشت، منبت را شروع کرد. یکی از مشکلات کار آن‌ها این است که این حرفه ناشناخته مانده است و تعریف دقیقی برای آن نیست. متأسفانه جوانان هم علاقه‌ای برای آموزش آن ندارند، درحالی‌که منبت هنری است که در ایران بیش از هزار‌و 500 سال قدمت دارد.

چهل سال دارد، اما استادکار است. وقتی کسی از چهارده‌سالگی حرفه‌ای را دنبال کند، معلوم است که در جوانی، پیر کار می‌شود. او آن‌قدر شیفته هنر منبت‌کاری است که در همان سال‌های نوجوانی قید ادامه تحصیل را زده و همه وقتش را وقف نقش‌زدن روی چوب و تراش ظریف آن کرده است. با دقت کارش را نگاه می‌کنم.

مغار به دست می‌گیرد و آن‌قدر دور چوب‌های نخراشیده می‌چرخاند و می‌تراشد تا سرانجام آن چیزی بشود که دلش می‌خواهد. فوت می‌کند و خاک‌اره‌ها کنار می‌رود. نقشی روی چوب زده است که عقل، آفرین می‌گویدش. حسین حیدری، هنرمند منبت‌کار مهرآبادی، مهمان این شماره شهرآرامحله است.


انتخابی از زمان چهارده‌سالگی

متولد 1360 است. چندسالی است که در محله مهرآباد ساکن شده و حالا هم‌محله‌ای ماست. پدرش نظامی بازنشسته است. از بین فرزندان فقط حسین سراغ کار با چوب رفته است. دوران تحصیل و از دوازده‌سالگی تابستان‌ها پیش شوهرخاله‌اش می‌رفته و نجاری را یاد گرفته است. می‌گوید: تازه کار با چوب را شروع کرده بودم که بعضی‌ها می‌گفتند کار خوب و پردرآمدی است و بعضی‌ها هم قصدشان برگرداندن من از این حرفه بود که موفق شدند و مدت کوتاهی سراغ مکانیکی رفتم، اما نتوانستم آنجا بمانم و دوباره برگشتم سراغ کار با چوب.

گوشه‌گوشه کارگاه منبت‌کاری‌اش پر از خاطرات ریز و درشتی است که آن‌ها را در جواب پرسش‌هایم مرور می‌کند. می‌گوید که از چهارده‌سالگی ترک‌تحصیل کرده و بیش از قبل مشغول حرفه منبت‌کاری شده است: پسرعموی استاد ما حسین‌آقای ناجی بود. آن زمان در کوچه حسین‌باشی مغازه داشت و هنوز هم کار می‌کند.

در مشهد همه او را می‌شناسند. استاد خودم هم محمدرضا ناجی پیش پسرعمویش منبت را یاد گرفته و پدر خودش هم از نجارهای معروف بوده است. منبت را پیش محمدرضا و در عرض سه ماه یاد گرفتم. اوستا باورش نمی‌شد و از دیدن کارهایم تعجب می‌کرد.او ذوق و علاقه را دلیل اصلی یادگیری می‌داند.

تا پیش از خدمت سربازی پیش اوستامحمدرضا کار کرد و پس از آن همراه پسرخاله‌اش که کارگاه نجاری داشت، منبت را شروع کرد. می‌گوید: آن زمان تازه بوفه‌هایی آمده بود که تمام‌شیشه بود و دورتادور بوفه، منبت داشت. میزهای تلویزیون هم با دست آماده می‌شد. آن موقع مثل الآن نبود و کار از صفر تا صد دستی بود.

بعدها دستگاه ماشین‌کاری 50درصد آمد که نصف کار را انجام می‌داد و بقیه را باید خودمان انجام می‌دادیم. حالا هم مثلا کار روی ام‌دی‌اف همان‌طوری است

بعدها دستگاه ماشین‌کاری 50درصد آمد که نصف کار را انجام می‌داد و بقیه را باید خودمان انجام می‌دادیم. حالا هم مثلا کار روی ام‌دی‌اف همان‌طوری است. ابتدا طرح را روی یک سمت ام‌دی‌اف پیاده می‌کنیم و بعد طرح را با کاغذ گراف برمی‌داریم تا قرینه آن سمت دیگر نیز نقش ببندد. اما کارهای جدید با دستگاه‌های سی‌ان‌سی است.

نمونه با دست است و بعد به دستگاه برنامه می‌دهیم تا مثل نمونه را تولید کند.تکه‌چوبی نقش‌خورده را برمی‌دارد و نشانم می‌دهد و می‌گوید: تفاوت اینجا مشخص می‌شود. برای اینکه کار زیباتر و تکمیل شود، ادامه کار دستگاه را با دست اجرا و کامل می‌کنیم. دستگاه نمی‌تواند سر بعضی تاج‌ها یا ظریف‌کاری‌ها را انجام دهد. چون زمان و هزینه را بیشتر می‌کند و علت دیگر هم ناتوانی بعضی دستگاه‌ها در کار روی چوب است.


گسترش هنرهای چوبی مشهد در سال‌های اخیر

بیشتر نجارها معتقدند که کار منبت، آن هم با دستگاه سی‌ان‌سی، کار راحتی است. حسین‌آقا می‌گوید: برخلاف نظر نجارها، باید بگویم کار ما سخت است و به چشم آسان می‌آید. از صبح تا شب پای دستگاه هستیم و بیشتر همکارانمان واریس دارند. باید پای گیره بایستیم و دائم دور کار بچرخیم. خود من کار را تمیز درمی‌آورم و هر نمونه و مدلی را قبول نمی‌کنم. همین باعث شده است تا مثلا منبت‌کاری‌های یکی از برندهای معروف مبل را انجام دهیم.

چندسالی به‌علت مدشدن کارهای فرفورژه، مجبور به تغییر شغل شد و رفت سراغ رانندگی. چون مردم دیگر به چوب علاقه نداشتند. اما این وضعیت مدت کوتاهی برقرار بود. می‌گوید: چوب اصالت دارد و اصالت هنر ایرانی در آن دیده می‌شود. در چند سال گذشته نجارها و منبت‌کارهای مشهدی بازار کار بیشتر کشور را در دست گرفته‌اند و خودشان به همه‌جا به‌خصوص به پایتخت کار می‌فرستند.

راسته جاده کلات، سه‌راه فردوسی، شاندیز، ویرانی، طرقبه و... تأیید صحبت من است. ضمن اینکه اینجا کار تمام‌شده ارزان‌تر از تهران است.وسایل منبت‌کاری را نشانم می‌دهد و می‌گوید: وسایل کار ما چکش، مغار، گیره، دریل و چوب‌ساب است. چوب‌ساب یک سمباده دوسر است و به تمیزکردن لبه‌ها کمک می‌کند. یک سمتش نرم و سمت دیگرش درشت است. چوب‌ساب را اصفهانی‌ها به‌خوبی درست می‌کنند، ولی در بقیه لوازم کیفیت لوازم خارجی بهتر است. مغار را هم فقط یک نفر در ایران و در ملایر تولید می‌کند که کارش خوب است، ولی به‌اندازه خارجی‌ها خوب نیست.

او آینده این شغل را خوب می‌داند و می‌گوید: این حرفه همیشگی است. شرکت‌های معروف و معتبر، منبت‌کارهای خوب را در کارگاهی دور هم جمع می‌کنند تا برایشان کار کنند. صنایع بزرگ و معتبر چوب‌سازی منبت‌کاری‌های خاص خودشان را دارند.

یکی از مشکلات کار آن‌ها این است که این حرفه ناشناخته مانده است و تعریف دقیقی برای آن نیست. متأسفانه جوانان هم علاقه‌ای برای آموزش آن ندارند، درحالی‌که منبت هنری است که در ایران بیش از هزار‌و 500 سال قدمت دارد.

 

هنر منبت از مد نمی‌افتد

به نظر حسین، حرفه‌شان بیشتر به نیروی بدنی و فکری نیاز دارد تا سرمایه و جای زیاد. او می‌گوید که در کار با چوب، منبت‌کارها اولین و آخرین حلقه تولید هستند. نجارها چوب را برش می‌زنند و بعد منبت‌کارها باید آن را با دستگاه یا با دست درست کنند و بعد دوباره به نجار بدهند تا کلاف کند و بفروشد.

حسین ادامه می‌دهد: این کار آینده‌دار است، اما جوان‌های امروز توانش را ندارند و به همین دلیل منبت‌کار کم شده است. اکنون جوان‌ها دوست دارند کار سبک و با دستگاه باشد. منبت هنری است که هیچ‌گاه از مد نمی‌افتد و در مبلمان، سرویس تخت، میز جلومبلی، بوفه و... کاربرد دارد. بیشترین رونق منبت‌کاری در مبلمان و سرویس جهیزیه عروس و داماد است.

 

از حمایت خبری نیست

سیدجلال حسینی متولد1360 با 25سال سابقه کار، همکار حسین است. او درباره بی‌سروسامانی منبت‌کاری حرف دارد. از این می‌گوید که نه اتحادیه دارند و نه کسی به فکر آن‌هاست.

سید‌جلال می‌گوید: قبلا این حرفه بیمه و آموزش فنی‌وحرفه‌ای داشت، ولی اکنون حتی اتحادیه هم ندارد. نه بیمه داریم و نه پروانه کار. پروانه ما بازرگانی است که هیچ‌جا کاربرد ندارد. در دیگر کشورها هنر دست ارزش دارد و مهم‌ترین مدارک را به آن می‌دهند، ولی اینجا هیچ خبری نیست. صنف درودگرها نیز ما را زیرپوشش قرار نمی‌دهد، درحالی‌که دولت می‌گوید ما تحت‌حمایت این صنف هستیم.

کلمات کلیدی
ارسال نظر