کد خبر: ۲۸۶۴
۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

درختان توت در مشهد، نذر زائران شده است

در مشهد درخت توت را وقف عام می دانسته و معتقد بوده‌اند این درخت از ازل متعلق به عموم مردم بوده است و تا ابد، از آن همه مردم خواهد بود.

وصف اردیبهشت را پای نامش مُهر زده اند. شمیم بهشت دارد و روح نوازی باغ های جنان را؛ خاصه در مشهد که احوال آدم را توت های تازه رسیده، شیرین می کنند. دُرهای سفیدی که انگار بهار خانم در دامنش ریخته تا مثل نُقل روی سر شهر بریزد و این غنیمت مردم این اقلیم است از فصل اول سال و ماهی که با آداب، تاریخ و هویت شهر سرِ گفت وگو دارد.

 

رسم توت خوران از دیروز تا هنوز

وجود توت فراوان در ارض اقدس سال هاست سنتی را نقش زده است که بین اهالی «توت خوران» نام دارد و جایی میانه اردیبهشت تا خرداد، آدم را می کشاند پای سایه سار درختانی که دیرینگی شان سبب می شود گمان کنی هم زمان با جریان زندگی در این سرزمین، نفس کشیده و ریشه دوانده اند.

اصلا توت ها در مشهد یک جور میراث دار شهرند و چیزی شبیه مردمش هستند. مزه توت خوری را هر که مشهدی بوده، حداقل برای یک بار تجربه کرده است؛ اینکه یک دمدمه سحر، وقتی هنوز تیغ آفتاب تیز نشده است، دست مادر و پدر یا خویشی را گرفته و شانه به شانه هم درحالی که سطل و پارچه همراه داشته اند، زده اند به خیابان تا در دل محله ای قدیمی یا در راه وکیل آباد قدیم، انتهای امامیه (پیش از وصل شدن به شهر)، جاده طرقبه یا خیلی نزدیک تر، در کوچه پس کوچه های حرم مطهررضوی، بساط توت تکانی را پهن کنند و این همه حظشان از بهار باشد.

این رسم را می توان در دوره قاجار نیز دید که البته به دلیل زیاده روی مردم در توت خوری و نبود امکانات بهداشتی و درمانی گاهی سبب ایجاد دردسرهایی نیز می شده که عیش این رسم را طیش می کرده است.

برای نمونه«بروز مرض به واسطه توت خوری»، خبری است که شوال1339هجری قمری در روزنامه نوبهار چاپ و منتشر می شود و به مردم چنین هشدار می دهد: «به واسطه خوردن توت اخیرا بعضی امراض در مشهد بروز نموده برحسب تصویب اطبای بلدی (بلدیه) خوردن توت، قدغن شده و اکید منع ورود توت به شهر نموده اند.» اما درخت توت در زمین مشهد ریشه دار تر از یک سنت و آداب یا خاطره نوستالژیک است و وجودش پهلو به تاریخ و هویت شهر می زند.

 

چرا در مشهد توت زیاد است؟

مشهد را سوای گنبد طلایی حرم و عطر گلاب و سجاده زیر بازارچه و مهر و تسبیح سوغاتش با درخت های توت فراوانش می شناسند؛ توتی که بخشی از تاریخ و هویت آن شده است، زیرا کاشت آن در این اقلیم، نه اتفاقی، که بر پایه باورهای دینی و مذهبی شکل گرفته است.

در مشهد درخت توت را وقف عام می دانسته و معتقد بوده اند این درخت از ازل متعلق به عموم مردم بوده است و تا ابد، از آن همه مردم خواهد بود. در آداب مشهدی ها، میوه توت مال همه است و هیچ کس نمی تواند مالک این درخت باشد. برای همین هم کاشت آن به عنوان وقف از دیر ایام عمومیت داشته و رسم بوده است. نمونه ای از این توت کاری را می توان این روزها در خیابان های توس، جایی که در گذشته مسیر کاروان های زائر به مشهد بوده است، دید.

در واقع در مشهد، توت را قوت و توشه زائر به ویژه زائران فقیر و در راه مانده می دانسته اند. برای همین در همه جا از مسیر کوره راه ها تا نهر و جوی ها را توت می کاشته اند تا خوراک زائر و مسکین باشد. این گونه بوده است که زائران فراوانی با توشه کم در اواسط اردیبهشت ، از کنار درختان توت مسیر های منتهی به حرم رد می شده و با دانه سفید شیرینی که به دهان می گذاشته اند، صلواتی می فرستاده و برای بانی کاشت این درخت طلب رحمت و مغفرت می کرده اند.

سوای این ها، گاهی درخت توت در فصل های بی باران و خشک خراسان به قوت غالب و تنها میوه در دسترس برای مردم تبدیل می شده و تا آمدن باران و سبزی دوباره و رونق کار، حکم ناجی را داشته است. همین است که در باور مردم این شهر، کسی حق ندارد به درخت توت آسیبی برساند؛ که اگر چنین شود، یا گره ای در زندگی اش می افتد، یا داغی می بیند.

موسپید کرده های این شهر، درخت توت را مثل امامزاده، مقدس و شکستن شاخه ها و قطع کردن این درخت را گناه کبیره می دانند و حتی فروش میوه یا شیره آن را هم جایز نمی دانند.

در ادامه این باورها می بینیم که تا هنوز هم، وقتی درخت توتی خشک می شود، تنه آن را به داخل حیاط مسجد می برند و از آن برای روشن کردن دیگ عزای امام حسین (ع) استفاده می کنند

این قداست تا آن اندازه بوده است که اگر در گذشته، کسی ناچار می شده توتی را از زمینی حذف کند، باید منتظر فصل زمستان می شده است؛ یعنی زمانی که درخت در خواب است و شاخ وبارش خشک. آن گاه مردم جمع می شده، با همکاری هم آن قدر زیر درخت را خالی می کرده اند تا به ریشه برسند، بعد درخت را برمی داشته و در جای دیگری می کاشته اند.

در ادامه این باورها می بینیم که تا هنوز هم، وقتی درخت توتی خشک می شود، تنه آن را به داخل حیاط مسجد می برند و از آن برای روشن کردن دیگ عزای امام حسین (ع) استفاده می کنند.

درواقع فراوانی توتستان ها در اطراف مشهد و کاشته شدن این درخت در بسیاری از مسیر ها و نهر های قدیمی منتهی به حرم، از همین باور عبادی مایه می گیرد تا هم خدابیامرزی و برکت زندگی کسی باشد که آن را کاشته است و هم سیرکننده و سایه بخش مسافری که قصد زیارت دارد.

جالب اینجاست که بیعاری درخت توت درمقابل اقلیم خشک مشهد نیز سبب شده است چنین سنت زیبایی تا امروز دوام بیاورد و ما درکنار درختان تنومندی که هر بهار، مردم را میهمان شیرینی خود می کنند، نهال های جوان بسیاری را هم ببینیم که در سال های بعد، سفره دار مردم و مسافران این شهر خواهند بود.

توتستان حاشیه شهر مشهد در دوره قاجار

 

آیا نام محله نوغان ربطی به فراوانی درخت توت در مشهد دارد؟

فراوانی درخت توت در مشهد و همچنین وجود محله نوغان که قدیمی ترین محله مشهد و نام یکی از دروازه های آن نیز بوده است، سبب شده عده ای گمان کنند این نشانه ها با رواج صنعت نوغان داری (پرورش کرم ابریشم) در مشهد قدیم مرتبط است و در وجه تسمیه نام این محله به وجود صنعت ابریشم بافی در گذشته این شهر هم نظر داشته باشند اما جالب است بدانید که در هیچ جا به فراوانی این شغل در مشهد قدیم اشاره نشده و این بی ارتباط با قداست این درخت در مشهد نیست.

در کتاب «مطلع الشمس» محدوده محله نوغان عصر قاجار بین شمال و شرق حرم حضرت رضا(ع) معرفی شده که بخشی از قبرستان قتلگاه، محله کشمیری ها، غیرشمارها و چند محدوده دیگر را در بر می گرفته است. همچنین حدود هزار سال پیش، نام نوغان در کتاب «حدود العالم من المشرق الی المغرب» آمده که در آن گفته شده است در این حدود یک معدن سنگ قرار دارد و مردم از آن دیگ سنگی می سازند.

شبیه این توضیح در چند منبع مکتوب دیگر هم یافت می شود؛ بنابراین دکترمحمدرحیم رهنما در کتاب «شناسایی وجه تسمیه نام محلات قدیم شهر مشهد» نوقان را با «ق» می نویسد و معتقد است که این نام، شکل تغییر یافته «نوکان» به معنی معدن تازه و نو است. همچنین ممکن بوده به دلیل وجود قنات که مظهر آن را «کان» می گفته اند، به این نام شهره شده باشد.

در کتاب «نفوس ارض اقدس» هم که در آن، شاهزاده زین العابدین میرزا، آمار نخستین سرشماری مشهد را ذکر کرده، نامی از پیشه نوغان داری نیامده است اما برخی معتقدند این شغل نه به صورت مرسوم، که شاید به تعداد خیلی کم و انگشت شمار رواج داشته است.

این موضوع را می توان در خبری که یکی از جراید مشهد در جمادی الاول 1342هجری قمری سیاهه کرده است، دید: « اعلان تخم پیله ابریشم: آقایانی که تخم پیله ابریشم اعلا لازم دارند، شرایط آن را با مقداری که لازم دارند، معین بنمایند؛ در صورتی که معتبر باشند، داده می شود.» مخبر جریده «فکر آزاد» هم در 29 ربیع الثانی 1341هجری قمری می نویسد: « در این دو روزه، یک واگن ابریشم از روسیه برای حاج کاظم (احتمالا حاج کاظم کوزه کنانی) وارد شده، گویا بقیه هم دارد.»

ناگفته نماند که برابر خبرهای درج شده در جراید دوره قاجار، صنعت نوغان داری بیشتر در شهرهای خراسان مانند بجنورد و اسفراین رواج داشته است. برای نمونه یکی از این روزنامه ها در خبری که 19صفر1320 هجری قمری منتشر شده نوشته است: «از قرار خبر تلگرافی، چندی است یک نفر از اهالی یونان برای رواج تخم نوغان به بجنورد آمده است.»

در مورد دیگری نیزکه سال1301هجری قمری چاپ شده چنین می خوانیم: «از قرار اخبار بجنورد، در نوزدهم رجب، برف آمده و سرمای سخت کرده، سردرختی و توت ابریشم و فالیز را عموما سرما زده لکن حاصل جو و گندم بی عیب است.» ابریشم مشهد گویا در این ایام بیشتر از شهرهای یزد، یا ازطریق روسیه و انگلستان تأمین می شده است.

در اعلانی با موضوع ابریشم، در کاغذ اخبار قدیمی مشهد چنین تبلیغ شده است: « همه جوره برگ های بیجستانی برای لباس بهاره و عباهای نازک یزدی تابستانی و پارچه های ابریشمی وطنی مال یزد برای چلنقه و فروش موجود است. اسماعیل منیر مازندرانی. شوال1341.»

محله و دروازه نوغان بر روی نقشه قدیم مشهد 

 

سید مهدی سیدی هم در آثار خود از دو شکل نوشتاری نوقان و نوغان استفاده می کند اما در هیچ یک اشاره ای به شغل نوغان داری ندارد. او تنها از دو شغل شعربافی و قناویزی (بافتن نوعی پارچه ابریشمی سرخ) به عنوان پیشه های قدیمی مشهد یاد می کند و می گوید: «سابقا در تمام مشهد قریب 2هزار دستگاه شال بافی و قناویزبافی موجود بوده که حالا کمتر نشانی از آن ها باقی است.

در کوچه شیخ اسماعیل نزدیک کوچه چاه نو نیز حدود 70 دستگاه قناویزبافی و شال بافی پارچه های نخی(چهارقد) و دستمال های ابریشمی دایر بوده است. علاوه بر این در بالاخیابان کوچه حوض لقمان دستگاه های پارچه بافی نخی زیاد بوده است. در خیابان طهران هم دو دستگاه دستمال بافی موجود بوده و مرکز فروش این پارچه ها هم کاروان سراهای سلطانی در خیابان طبرسی، شاهوردی خان در ضلع جنوبی حرم و ناصری و جدیدها در پایین خیابان بوده است.»

این مشهدپژوه در ادامه توضیح می دهد که مشتری این پارچه ها هندوستانی‌ها و ترکستانی‌ها بوده اند، مگر قناویز و دستمال و چارقد که در داخل هم به فروش می ر سیده و گویا ابریشم این کارگاه ها از تربت و کاشان تأمین می شده است. البته او پنبه را یکی از محصولات مهمی می داند که در مشهد کشت می ‎شده و احتمالا این محصول، ماده اولیه صنعت پارچه در شهر بوده است؛ زیرا برابر خبری هم که روزنامه «آزادی» روز 10 اردیبهشت 1308 خورشیدی چاپ و منتشر می کند، در این ایام قرار بوده یک کارخانه بزرگ نخ تابی در خراسان افتتاح شود.

سیدی همچنین وقتی درباره فلاحت در مشهد توضیح می دهد به کشت توت هم اشاره می کند. به گفته او در این شهر پنج نوع توت از گذشته تا به امروز به ثمر می نشسته که توت رسمی پیوندی، توت بخارایی، شاه توت، توت دالخور و توت هفت زا از جمله آن هاست.

ارسال نظر