کد خبر: ۲۹۴۷
۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

امدادگری از 15 سالگی

مشغله‌های فراوان زندگی هیچ‌گاه باعث نشده است تا در طول 25 سال حضور داوطلبانه‌اش در جمعیت هلال احمر ذره‌ای احساس خستگی و یا پشیمانی کند، حسین فرخ نیا می‌گوید: هنوز هم امدادرسانی و آموزش امدادگران برایش لذت‌بخش است: روزی که امدادگری را شروع کردم فقط به خاطر علاقه خودم بود، وقتی هم که وارد جمعیت شدم، علاقه‌ام بیشتر شد. دوست داشتم به مردم خدمت کنم و چه کاری بهتر از فعالیت در جمعیت هلال‌احمر؟

حساب حادثه‌هایی که در آن شرکت کرده، از دستش در رفته است، «حسین فرخ نیا» یکی از امدادگران و مربیان جمعیت هلال احمر است که از 15 سالگی به صورت داوطلبانه به عضویت جمعیت درآمده و طی این سال‌ها با وجود دغدغه‌هایی که داشته است اما یک بار هم احساس نکرده است که باید این کار داوطلبانه خود را کنار بگذارد. 

می‌گوید عشق و علاقه زیادش به نجات جان هم‌نوعانش باعث شده تا لحظه‌ای احساس خستگی و یا دلسردی حتی در سخت‌ترین مأموریت‌ها نکند. او که اکنون ساکن محله ابوطالب و مربی آموزش نجات است از خاطرات حضورش در سوانح و حوادث مختلف طی این سال‌ها می‌گوید.

 

حضوری داوطلبانه

حسین فرخ‌نیا 42 ساله از زمانی که خودش را شناخته به صورت داوطلبانه عضو جمعیت هلال احمر شده است. او که متولد تهران است از آشنایی خود با این جمعیت این‌گونه می‌گوید: «14، 15 ساله بودم که از طریق آقای غیوری یکی از همسایه‌های محله‌مان با جمعیت آشنا شدم. او که نماینده ولی‌فقیه در جمعیت هلال احمر بود بسیار از فعالیت‌های داوطلبانه آن سخن می‌گفت. همین صحبت‌ها بود که من را جذب کرد تا برای یک بار هم شده به جمعیت مراجعه کنم اما اولین حضور آن‌قدر برایم جذاب بود که باعث شد تا به امروز هنوز هم حضوری داوطلبانه در جمعیت داشته باشم. »

دوره‌های امدادگری جمعیت را که می‌گذارند مقرر می‌شود تا همراه با تیم با یک آمبولانس در نماز جمعه حضور داشته باشد تا اگر حادثه‌ای پیش آمد در سریع‌ترین زمان ممکن امدادرسانی انجام شود: «با وجودی که سن و سالی نداشتم اما از اینکه می‌توانستم مفید باشم و جان یک نفر را نجات دهم احساس رضایت می‌کردم، آن‌قدر که بیشتر وقتم را در پایگاه می‌گذراندم، البته آن زمان جمعیت به گستردگی الان نبود و هر پایگاه با 5، 6 نفر اداره می‌شد.»

می‌گوید جمعیت هلال احمر در هر شهرستان یک پایگاه داشت به عنوان مثال تهران و شمیرانات و ری و... تحت پوشش یک پایگاه قرار داشت چون وسعت کاری جمعیت محدود بود و افرادی که به صورت داوطلب وارد جمعیت می‌شدند باید تمام دوره‌های آموزشی همچون امداد و نجات، نجات غریق، کوه، زلزله، سیل و ... را می‌گذراندند.

«در دهه 70 امدادگر در حد یک پرستار آموزش تخصصی می‌دید و باید در تمامی شاخه‌ها مهارت کامل می‌داشت و به نوعی می‌توان گفت که این امدادگر آچار فرانسه حساب می‌شد که همه کاری را یاد داشت، به خاطر دارم زمانی که دوره‌های آموزشی و تئوری را در جمعیت گذراندم برای مدت 6 ماه به بیمارستان معرفی شدم تا همراه با پرستاران آموزش‌های آن‌ها را نیز ببینم.»

 

آموزش‌های تخصصی

فرخ‌نیا می‌افزاید: «اکنون فعالیت‌های جمعیت هلال احمر بسیار گسترش یافته بر همین اساس هم آموزش‌ها به صورت تخصصی درآمده است به این شکل که فرد امدادگر بعد از گذراندن دوره آموزشی تئوری و عمومی در شاخه‌های مجزای نجات غریق، امداد و نجات، کوهنوردی، زلزله، تصادف‌های جاده‌ای و ... آموزش می‌بیند و هر امدادگر تخصص یکی از این رشته‌‌ها را پیدا می‌کند تا در زمان لازم خودش از او استفاده شود .

در سال‌های اخیر تیم‌های واکنش سریع نیز به وسیله جمعیت هلال احمر شکل گرفته است که این تیم‌ها بخش مهمی از تخصص‌های نجات در حوادث مختلف را فرا گرفته و آمادگی حضور در صحنه‌های عملیاتی مختلف را دارند به عنوان مثال حادثه اشترانکوه که پیش آمد فقط جمعیت هلال احمر مشهد تیمی را اعزام نکرد و از شهرهای مختلف تیم‌های واکنش سریع برای نجات کوهنوردان خراسانی اعزام شدند. 

برای مدت 6 ماه به بیمارستان معرفی شدم تا همراه با پرستاران آموزش‌های آن‌ها را نیز ببینم

آموزش‌ها اکنون افزون بر اینکه تخصصی شده و از شکل درمانی خارج و به صورت پیش بیمارستانی درآمده است،  فرد با عضویت در جمعیت ابتدا 8 ساعت و سپس 32 ساعت و .... تا 120 ساعت آموزش می‌بیند و وارد دوره‌های تخصصی یکی از موارد امداد و نجات می‌شود.»

او ادامه می‌دهد: «متأسفانه هنوز فرهنگ آموزش و ایمنی در کشور جا نیفتاده است و بسیاری از افراد چون آموزش‌های ابتدایی را فرا نگرفته‌اند در هنگام حادثه به جای کمک‌رسانی حتی ممکن است به فرد آسیب دیده بیشتر صدمه بزنند به عنوان مثال هر یک از افراد جامعه هنگامی که صحنه تصادف را ببینند برای کمک وارد می‌شوند، اگر در این سانحه راننده در ماشین محبوس شده باشد کمک برای بیرون آوردن او آغاز می‌شود اما با توجه به اینکه افراد کمک‌کننده هیچ آشنایی با نوع حرکت دادن راننده ندارند ممکن است با جابه‌جایی نادرست باعث قطع نخاع راننده و یا هر آسیب دیگری شوند .

از سال‌ها پیش گذراندن دوره‌های آموزش امدادرسانی در بسیاری از کشورها اجباری شده است، اینکه افراد در هر شغل و جایگاهی که قرار دارند باید دوره آموزش‌های ابتدایی امداد و نجات را بگذرانند تا در صورت وقوع حادثه تا قبل از رسیدن نیروهای امدادی بتوانند تا حدی شرایط فرد آسیب دیده را بهبود بخشند و یا حتی از خطر مرگ نجات دهند .

به نظر من امروز لازم است تا ما نیز در کشور گذراندن این دوره‌های آموزشی، هرچند در مرحله مقدماتی و ابتدایی را اجباری کنیم، چون در این صورت است که با بروز سوانح و یا حتی بلایای طبیعی در درجه اول به نجات و حفظ جان خود کمک کنیم همچنین می‌توانیم در نجات دیگران نیز همانند یک امدادگر عمل کنیم.»

 

سیل خاوران

یکی از مأموریت‌های سخت خود در سن جوانی را مربوط به سیل خاوران می‌داند: «در دهه 70 بود که سیل خاوران خانه‌های بسیاری را خراب کرده بود، مردم آسیب دیده گرسنه و وضعیت نامناسبی داشتند که جمعیت هلال احمر وارد شد، آن زمان همان‌طور که گفتم سامان‌دهی امور مثل الان نبود و نیروهای جمعیت هلال احمر از همان ابتدا که فرد آسیب دیده را پانسمان کرده و یا کمک‌های اولیه را انجام می‌دادند تا انتقال آن‌ها به بیمارستان و یا اسکان مابقی سیل‌زدگان در حسینیه ارتش و ... را عهده‌دار بودند.»

با وجودی که در عملیات‌های زیادی از همان سن نوجوانی شرکت کرده‌ام اما هیچ‌کدام به اندازه زلزله بم برایم دردناک نبوده است

فرخ نیا با وجودی که نیروی داوطلب جمعیت در تمام این سال‌ها بوده است اما در مأموریت‌های بسیاری شرکت کرده است از سیل خاوران گرفته تا زلزله بم، او که صحنه‌های دلخراش زیادی را از نزدیک با چشمان خود دیده است، می‌گوید: «با وجودی که در عملیات‌های زیادی از همان سن نوجوانی شرکت کرده‌ام اما هیچ‌کدام به اندازه زلزله بم برایم دردناک نبوده است.»

 

 

روزهای تلخ بم

زمانی که مانند بسیاری دیگر از مردم متوجه زلزله بم و فجیع بودن حادثه می‌شود، تصمیم می‌گیرد تا همراه تیم اعزامی هلال احمر برای امدادرسانی عازم این شهر شود، او هنوز هم صحنه‌هایی را که دیده کامل به خاطر دارد: «از همان بدو ورود به بم تخریب شهر کاملا قابل مشاهده بود، چیزی از شهر باقی نمانده بود جز تلی از خاک و آوار! درست همان لحظه اول که این صحنه را می‌دیدیم بهت عظیمی در ما شکل می‌گرفت اما همه برای کمک رفته بودیم پس باید علاوه بر اینکه روحیه خود را حفظ می کردیم قوت قلبی نیز برای خانواده‌ها و افراد آسیب دیده این زلزله مرگبار می‌بودیم . 

تیم هلال احمر و همچنین  سازمان‌هایی که برای کمک راهی این شهرستان شده بودند سعی در مدیریت و سامان بخشیدن اوضاع داشتند اما چنین زلزله بزرگی مشکلاتی نیز به همراه داشت که یکی از آن‌ها شناسایی اجساد بود چون در بیشتر موارد همه خانواده فوت شده بودند.»

سکوت می‌کند و در فکر فرو می‌رود، انگار که دوباره صحنه‌هایی را که به چشم دیده است به یاد می‌آورد: «آنجا آدم‌هایی را دیدم که مبهوت و پر ازترس بودند، آدم‌هایی که کل فامیل خود را از دست داده بودند و در کنار آوار ضجه می‌زدند، مردمی که هر لحظه از نظر روحی حالشان بدتر می‌شد چون در کسری از ثانیه همه چیز خود را از دست داده بودند و هیچ چیز نداشتند.»

آدم‌هایی را دیدم که مبهوت و پر ازترس بودند، آدم‌هایی که کل فامیل خود را از دست داده بودند و در کنار آوار ضجه می‌زدند

دیگر چندان میلی برای ادامه صحبت‌هایش درباره زلزله بم ندارد، اما می‌گوید:«شاید کلمه فاجعه برای زلزله بم مناسب‌ترین کلمه باشد.» حرف‌هایش را با این جمله تمام می‌کند: «شاید اگر تجربه امدادرسانی ما در جنگ نبود، نمی‌توانستیم این‌گونه اوضاع را کنترل و این حجم از آسیب و مشکلات را مدیریت کنیم.»

 
 امدادگری از دل و جان

بعد از دانش‌آموختگی در رشته فارموکولوژی از دانشگاه در مقطع دکترا، مربی تخصصی نجات در جمعیت هلال احمر می‌شود و با حضور در برخی از سازمان‌ها کمک‌های اولیه را به آن‌ها آموزش می‌دهد، چند سالی که می‌گذرد به خاطر فوت پدر و عهده‌‌دار شدن مسئولیت مدیریت هتل ساکن مشهد می‌شود، ادامه فعالیت‌‌های خود را در جمعیت هلال احمر مشهد پی می‌گیرد و همکاری خود را در قالب مربی تخصصی نجات ادامه می‌دهد.

فرخ‌نیا که تاکنون اقشار مختلفی را آموزش نجات داده است، بیان می‌کند: «کارخانه‌های محصولات لبنی که در اطراف مشهد قرار دارند باید گواهی ایزو دریافت می‌کردند و یکی از بندهای ارائه این مجوز داشتن آشنایی و مهارت‌های کمک‌های اولیه بود به همین دلیل نیز من با حضور در این کارخانجات آموزش‌های اولیه امدادرسانی را برای کارمندان آن‌ها تدریس می‌کردم.»

وی ادامه می‌دهد: «خانواده‌های جانبازان نیز بنا به شرایطی که دارند و باید از جانبازی در خانه مراقبت کنند که ممکن است در بستر باشد و یا از نظر تنفسی و ... شرایط ویژه‌ای داشته باشد، نیاز دارند تا آموزش‌های نگهداری خاص جانباز خود را فرا بگیرند در همین راستا نیز دوره‌های آموزشی برگزار شد تا در صورت زخم بستر و یا هر مشکل دیگری، این خانواده‌ها بتوانند اقدامات لازم را انجام دهند.»

بچه‌های امدادگر بار فشار روانی زیادی را تحمل می‌کنند چون صحنه‌هایی را می‌بینند که شاید کمتر کسی در طول عمر خود حتی برای یک بار هم چنین صحنه‌ای را دیده باشد، از قطع عضو گرفته تا ضجه‌های کودکی برای پدر و مادر خود، واقعا دیدن این صحنه‌ها بسیار سخت است.

چنین شرایطی موجب شده اقداماتی در راستای مشاوره برای اعضای جمعیت هلال احمر برگزار شود چون ما انسان هستیم و نمی‌توانیم نسبت به هموطن خود و دیگر انسان‌ها بی‌توجه باشیم و همین حس بشر دوستانه باعث می‌شود تا به صورت داوطلبانه به عضویت جمعیت دربیاییم.

خاطره بازی ایران و استرالیا

بازی ایران و استرالیا و برد شیرین و صعود به جام جهانی را همه ما به خاطر داریم اما فرخ‌‌نیا خاطره جالبی از روز آن بازی دارد: «بعد از بازی ترافیک شدیدی در خیابان‌ها ایجاد شده بود همان لحظه مأموریتی داشتیم که مصدومی را با آمبولانس به بیمارستان منتقل کنیم اما متأسفانه مانع شدن خودروهای شخصی و راه ندادن آن‌ها و همچنین نقص فنی آمبولانس و سرعتی که داشت باعث شد تا آمبولانس چپ کند.»

او ادامه می‌دهد: «خوشبختانه آسیبی به فرد مصدوم وارد نشد و او با آمبولانس دیگری راهی بیمارستان شد، در این سانحه من و راننده آمبولانس نیز آسیب دیدیم که دو روزی به خاطر آن در بیمارستان بستری بودم.»

حادثه هیچ‌گاه خبر نمی‌کند این مهم است که چگونه در زمان حادثه برخورد شود به همین دلیل است که هلال احمر با آموزش‌های خود می‌خواهد شور و شعور افراد امدادرسان را بیشتر کند و از این طریق جلوی ضرر و زیان و آسیب احتمالی به فرد را بگیرد. 

جمعیت هلال احمر ایران امروز جایگاه ویژه‌ای دارد و هم از نظر خدمات و هم وسایل و تجهیزات بسیار پیشرفته است

جمعیت هلال احمر ایران امروز جایگاه ویژه‌ای دارد و چه از نظر خدمات و چه از نظر وسایل و تجهیزات بسیار پیشرفته است به طوری که دارای بزرگ‌ترین تیغه‌های برش ماشین است که فقط در کشورهای اروپایی این تیغه‌ها وجود دارد.

مشغله‌های فراوان زندگی هیچ‌گاه باعث نشده است تا در طول 25 سال حضور داوطلبانه‌اش در جمعیت هلال احمر ذره‌ای احساس خستگی و یا پشیمانی کند، می‌گوید؛ هنوز هم امدادرسانی و آموزش امدادگران برایش لذت‌بخش است: 

«روزی که امدادگری را شروع کردم فقط به خاطر علاقه خودم بود، وقتی هم که وارد جمعیت شدم، علاقه‌ام بیشتر شد، دوست داشتم به مردم خدمت کنم و چه کاری بهتر از فعالیت در جمعیت هلال‌احمر؟ هنوز هم با جان و دل هر کجا که بدانم می‌توانم مفید باشم، حضور پیدا می‌کنم.»

ارسال نظر