کد خبر: ۳۰۲۶
۱۶ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

28سال دربانی با عصای نقره‌ای

محمدرضا مهدی‌زاده باغدار متولد 1332 است. پدربزرگ آقا محمدرضا اولین فرد خاندان بوده که به کسوت دربانی درمی‌آید. حالا آقا محمدرضا در این باره می‌گوید: آن‌زمان این‌طور بوده که هرکسی وقف یا پیشکش درخوری برای حرم مطهر انجام می‌داده است به کسوت دربانی آستان مقدس نایل می‌شده است. خدمتی افتخاری بوده ولی آن‌زمان برای این افراد، خدمت رسمی موروثی به همراه داشته است. محمدرضا به‌درستی نمی‌داند که پدربزرگشان چه چیزی وقف کرده است اما می‌گوید: فقط همین را می‌دانم که حدود سه هزار تومان هزینه این وقفیات شده است. برای اینکه مشخص شود چقدر بوده باید بگویم که در آن‌زمان فرد متمول را حاجی صد تومانی می‌گفتند.

هر وقت دل به حرف‌های قدیمی‌های محله بدهی، حرف‌هایی شنیدنی دارند. حالا تصور کنید یکی از همین قدیمی‌ها 28سال از 69سال عمری را که از خدا گرفته است لباس خادمی امام هشتم(ع) بر تن دارد و افتخار دربانی با عصای نقره‌ای نصیبش می‌شود. کلاه و نشان خدمت دربانی‌اش هم به دست پدر دربانش بر سر او گذاشته می‌شود.

دربانی حرم مطهر رضوی در خانواده‌شان قدمت دار است . خانواده قدیمی و ریشه‌دار محله جلالیه که در سال‌های دور، زندگی در پایین پای حضرت رضا(ع) را انتخاب کردند. محمدرضا مهدی‌زاده باغدار توفیق خدمت را به ارث برده و برای فرزندش مهدی نیز همین را به ارث گذاشته است. تأثیر خدمت در آستان مقدس رضوی در زندگی او جاری است. می‌گوید: «در طول زندگی‌ام خیلی اتفاق‌ها رقم خورده که خارج از توانایی‌ام بوده و همیشه احساس کرده‌ام دستی نگهدارم است.»

ساعتی با دربان پیش‌کسوت بارگاه رضوی درباره آیین خدمت در آستان حضرت رضا(ع) و خاطرات تلخ و شیرین سال‌های خدمتش گفت‌وگو می‌کنیم.

 

وقفی که توفیق خدمت آفرید

محمدرضا مهدی‌زاده باغدار متولد 1332 است. در همین مکانی که گفت‌وگو می‌کنیم، یعنی منزلی که در محله جلالیه فعلی دارند، متولد و پا به سن گذاشته است. خودش می‌گوید: «به تعبیری زیر پای امام رضا(ع) متولد شده‌ام.» پدرش حسن‌علی متولد 1296 بوده و تاریخ تولد پدربزرگشان هم حدود شصت سال قبل از محمدرضاست. اسم او هم محمدرضا بوده است. جد پدری این خانواده حاج مهدی خان نام داشته که فامیلی‌شان از او گرفته شده است. این مکان خانه ییلاقی خاندان مهدی‌زاده بوده است و منزل مسکونی‌شان نیز در خیابان وحدت21 یا همان بازارچه سالاری قرار داشته است.

پدربزرگ آقا محمدرضا اولین فرد خاندان بوده که به کسوت دربانی درمی‌آید. حالا آقا محمدرضا در این باره می‌گوید: آن‌زمان این‌طور بوده که هرکسی وقف یا پیشکش درخوری برای حرم مطهر انجام می‌داده است به کسوت دربانی آستان مقدس نایل می‌شده است. خدمتی افتخاری بوده ولی آن‌زمان برای این افراد، خدمت رسمی موروثی به همراه داشته است. محمدرضا به‌درستی نمی‌داند که پدربزرگشان چه چیزی وقف کرده است اما می‌گوید: فقط همین را می‌دانم که حدود سه هزار تومان هزینه این وقفیات شده است. برای اینکه مشخص شود چقدر بوده باید بگویم که در آن‌زمان فرد متمول را حاجی صد تومانی می‌گفتند.

 

دربان‌ها اولین خادمان بودند

گویا دربانی اولین و قدیمی‌ترین خدمت حرم مطهر است. محمدرضا در این‌باره می‌گوید: دربان‌ها قدیمی‌ترین خدمه و نوکر امام رضا(ع) هستند. در زمان پدربزرگم به‌جز دربانی، خادم‌ها سِمت دیگری در حرم مطهر نداشته‌اند. حرم مطهر دو صحن داشته که صحن انقلاب و گوهرشاد بوده است. صحن‌های دیگر بعدها به مجموعه حرم مطهر اضافه شده‌اند. طبق گفته آقا محمدرضا، دربان‌ها زمام تمام امور حرم مطهر و حتی مسئول دریافت اجاره‌های املاک آستان قدس هم بودند. آن‌ها به املاک سر می‌زدند و حق و حقوق آستان قدس را دریافت می‌کردند.

آقا محمدرضا روایت می‌کند که آستان قدس و دربانی آن قدمتی بیش از 400سال دارد. از زمان صفویه که صحن انقلاب ساخته می‌شود کسوت دربانی ایجاد می‌شود و نسل به نسل در خانواده آن‌ها می‌ماند. او می‌گوید: پدربزرگم در زمان محمدولی اسدی نایب‌التولیه خدمت می‌کرده است. قبل از دوره اسدی در هر کشیک بین20 تا 30 دربان بودند و درکل چهار کشیک بوده است اما در دوره‌ای تعداد دربان‌ها خیلی زیاد می‌شود و در هر کشیک تعداد دربان‌ها به 200نفر می‌رسد که اسدی آن را کاهش می‌دهد.

علاوه بر این تعدادی از آن‌ها در مسئله کشف حجاب ناراضی بودند و ترک خدمت می‌کردند. احکام دربانی رسمیِ خیلی‌ها هم در این سال‌های متمادی به دلایل گوناگون به افتخاری تغییر پیدا می‌کند. تا اینکه در زمان خدمت پدرم تعداد دربان‌های رسمی موروثی به 25نفر رسیده بود که در حال حاضر 17 یا 18نفر هستند. پس از انقلاب و در زمان تولیت آیت‌ا... طبسی دوباره تعداد دربان‌های رسمیِ غیرموروثی افزایش یافت. در حال حاضر کشیک دربان‌ها هشت نوبت‌ و مثلا در کشیک دوم که کشیک من است 277نفر دربان داریم.»

 

کلاه و نشان به دست پدر بر سرم گذاشته شد

آقا محمدرضا حدود سال1373 لباس دربانی را به تن می‌کند. البته که مراحل سفت و سخت گزینش را هم پشت سر می‌گذارد. می‌گوید: پدرم دیگر کهولت سن داشت و از من خواست تا قبول خدمت کنم. از سال73 تا زمان فوت پدرش نایب بود و بعد از آن حکم دربانی پدر به نام او تغییر می‌کند. محمدرضا می‌گوید که این حکم‌ها خاص دربانی موروثی بارگاه رضوی است که پدر به پسر منتقل می‌کند.

روز اول خدمت آقا محمدرضا بسیار درخشان بوده است. به سبب شخصیت خودش و اعتبار پدر افتخار دربانی با عصای نقره‌ای نصیبش می‌شود. کلاه و نشان خدمت دربانی‌اش به دست پدر بر سر او گذاشته می‌شود. این نشان روی کلاه به قدری معتبر است که به قول او بسیاری از دربان‌های قدیم حاضر نیستند کلاه مندرسشان را عوض کنند.

توضیحاتش درباره کشیک‌ها شنیدنی است. طبق گفته آقا محمدرضا هر کشیک از ساعت 6بامداد به مدت 24ساعت مسئولیت دربانی آستان را برعهده دارد و در مجموع هشت نوبت کشیک داریم. البته که این دربانی مخصوص صحن‌ها و فضاهای روباز است و بقیه مکان‌ها به عهده گروه‌های دیگر است. او درباره مسئولیت خادمان در مکان‌های سرپوشیده هم توضیحاتی می‌دهد: مثلا از ضریح مطهر به سمت پایین پای حضرت یعنی پنج‌راه پایین‌خیابان به عهده خادمان دربان است. بالای سر حضرت نیز به عهده فراش‌هاست و... .

 

عصای نقره و دربانی در پایین پای حضرت(ع)

روز اول خدمت آقا محمدرضا خیلی خاص بوده است. درباره آن روز می‌گوید: آن‌زمان صحن موزه دو در داشت که یکی از در‌ها به سمت خیابان امام رضا(ع) بود و در دو سوی هر کدام از درها دو دربان با عصای نقره می‌ایستادند. اولین کشیک خدمتم در آن جایگاه بود که دو ساعت در میان دربانی کرده‌ام. عصای نقره یا به قول قدیمی‌ها گرز نقره تنها وسیله همراه دربان‌هاست.

به گفته آقای مهدی‌زاده این عصاها قدمت 400ساله دارد و از زمان صفویه به حرم مطهر اهدا شده است: «عصای نقره پر از نقش و نگار است و بالای آن نام مبارک علی بن موسی الرضا(ع) حک شده است. این عصاها قبلا 11عدد بود. تعدادی از آن‌ها فرسوده و به موزه منتقل شد. چند مورد از آن‌ها را هم بازسازی کردند. داخل عصاها خالی و با چوب پر شده است. این عصاها از ابتدا خاص دربان‌های آستان قدس رضوی و به تعداد درهای ورودی صحن‌ها بوده است. پیش از این زائران زیادی که زمان کافی برای زیارت نداشتند و قصد داشتند از بارگاه رضوی عبور کنند، عصا را دستی می‌کشیدند و نام مبارک را می‌بوسیدند و ادای احترام می‌کردند و می‌رفتند. تعدادی هم عصای چوبی مشکی خاص روز عاشورا و تاسوعا داشتیم که از عصای نقره کمی کوچک‌تر بود.

 

حاج حسن‌علی با کلاه خدمت دفن شد

درباره کلاه دربانی هم می‌گوید که در همین چند پشت خدمت خانوادگی سه نوع کلاه دربانی داشته‌اند. اولین مدل که در قاب عکس هم دیده می‌شود کلاه پوستی است که بر سر پدربزرگش قرار دارد و در سمت راست آن نشان گنبد و بارگاه و کلمه دربانی قرار داشته است. بعد از آن در مقطعی کلاه پهلوی مشکی مرسوم می‌شود و در نهایت کلاه حال حاضر کلاه رسمی دربان‌های آستان قدس می‌شود.

کلاهی که برگرفته از کلاه تشریفات نظامی است. درباره لباس فرم هم می‌گوید: لباس‌های ما کت و شلوار مشکی با پیراهن‌های یقه شکاری است که دکمه‌های آن تا بالا بسته می‌شود. مهدی، پسر بزرگ آقا محمدرضا هم درباره کلاه پدربزرگش می‌گوید: پدربزرگم اولین دربانی بود که با تأیید آیت‌الله طبسی با کلاهش دفن شد.

 

حالا جاروکشی تشریفاتی شده است

درباره مراسم خاص دربان‌های حرم می‌گوید: مراسم خطبه‌خوانی شب‌های شهادت امام رضا(ع) و امام حسین(ع) در صحن انقلاب برگزار می‌شود. در این مراسم خطبه‌ای به نام حاکم وقت خوانده می‌شود همین خطبه را صبح‌ها زمان جاروکشی هم داریم. اما مراسم خطبه‌خوانی پر و پیمان‌تر است.

او ادامه می‌دهد: هر روز در هر کشیک دو نوبت جاروکشی توسط دربان‌ها انجام می‌شود. یک نوبت صبح و یک نوبت عصر مراسم جاروکشی داریم که خاص دربان‌هاست. این مراسم در حال حاضر و با تجهیزات و نظافت مکرر صحن حالت تشریفاتی پیدا کرده است. اما در گذشته جاروهایی داشتیم همانند جاروی حال حاضر پاکبان‌ها که به جاروی سیخی معروف بود. الان جاروهایمان شبیه جاروهای خانگی است اما با دسته بلند. همه‌ خادمان در صحن انقلاب روبه‌روی پنجره فولاد می‌ایستند، مداحی انجام می‌شود. همگی صحن انقلاب و بعد صحن آزادی را جارو می‌کنند. در پایان هم مداحی مختصر داریم و بعد هم کشیک شروع می‌شود. عصرها هم صحن جمهوری جارو کشیده می‌شود.

محمدرضا از شرط خدمت در بارگاه رضوی می‌گوید: خلق خوش خادمان بارگاه رضوی مهم‌ترین است. یک‌بار دختر جوانی همراه مادرش وارد صحن می‌شد. دختر جوان حجابش را خوب نگه نداشته بود. کلاه را برداشتم و با خنده به او گفتم اگر موهایت را نپوشانی مثل من می‌ریزد. آن دختر هم خندید و حجابش را کامل کرد.

 

پدرم روی دست هم‌کشیک‌هایش تشییع شد

خاطرات این سال‌های خدمت فقط شیرین نیست و تلخی هم دارد. محمدرضا می‌گوید: بیشترین خدمتم را مقابل باب‌السلام گذرانده‌ام. باب‌السلام محلی است که جنازه متوفیان از آنجا داخل صحن می‌شود. آن‌زمان جنازه‌ها را داخل حرم طواف می‌دادند. روزانه حدود 40 یا 50جنازه می‌آمد. گاهی به ذهنم خطور می‌کرد یک روز جنازه پدر و مادرم از این در داخل می‌آید و همیشه از این افکار پریشان می‌شدم. تا روزی که این اتفاق افتاد.

بغض گلویش را می‌گیرد و صورتش با اشک‌هایش خیس می‌شود. حاج حسن‌علی مهدی‌زاده سال 78 فوت می‌کند و پیکرش را درست در روز کشیک سابق خود برای طواف به حرم مطهر می‌آورند. محمدرضا می‌گوید: دربان‌ها آمدند و از در باب‌السلام پیکر پدرم را گرفتند و خودشان بردند. زیر جنازه پدرم را تمام دربان‌ها گرفتند. با تشریفات بسیار بردند و طواف دادند در نهایت هم زیر پای امام رضا(ع) دفن شد. در طبقه پایین صحن آزادی و با فاصله چند قبر زیر پای حضرت رضا(ع). آن کنج قبرستان در طبقه زیر مخصوص خدمه پیش‌کسوت بارگاه رضوی است.

 

همیشه دستی نگهدارم است

تأثیر خدمت در آستان مقدس رضوی در زندگی آقا محمدرضا جاری است. او می‌گوید: در طول زندگی‌ام خیلی اتفاق‌ها رقم خورده است که خارج از توانایی‌هایم بوده و همیشه احساس کرده‌ام دستی نگهدار م است. خدمت در بارگاه رضوی بستگی به انگیزه افراد دارد. اگر منِ نوعی با این انگیزه وارد شوم که مردم من را هنگام خدمت ببینند و به دنبال نمایش خودم باشم این خدمت تا زمانی ادامه پیدا می‌کند، اما راه به جایی نمی‌برد، چون انگیزه خدمت صادقانه نیست.

در طول زندگی‌ام خیلی اتفاق‌ها رقم خورده است که خارج از توانایی‌هایم بوده و همیشه احساس کرده‌ام دستی نگهدار م است

 

برای نوکری امام رضا(ع) لحظه‌شماری می‌کردم

محمدرضا دو فرزند به نام مهدی و محمد دارد. مهدی فرزند بزرگ او متولد 1364 و هم‌نام پدربزرگش است. او پس از ازدواج، چند ماهی است که افتخار خدمت در بارگاه رضوی را دارد. و درباره حال و هوای این خدمت می‌گوید: برای پوشیدن لباس نوکری امام رضا(ع) لحظه‌شماری می‌کردم. اینکه قرار است جای پدر را بگیرد از سال‌های کودکی تاکنون زندگی مهدی را تحت‌الشعاع قرار داده است. در این باره می‌گوید: این جایگاه به‌قدری ارزشمند است که از کودکی تاکنون برای آن از خیلی اعمال پرهیز کرده‌ام.

همه این‌ها برای این بود که لایق خدمت در بارگاه رضوی باشم. او از پنج‌سالگی درک می‌کند که قرار است جا پای پدر بگذارد و خدمت در حرم قواعد خاص خودش را دارد. مهدی تعریف می‌کند که پدربزرگش همیشه لقمه‌ای از غذای حضرت را در پارچه‌ای می‌پیچیده و برای او می‌آورده است تا استخوانش با برکت بارگاه رضوی شکل بگیرد یا به قول خودش از کودکی «ریزه‌خوار حضرت رضا(ع)» بوده است. از مهدی درباره حال و هوای خدمت در بارگاه رضوی می‌پرسم. می‌گوید: حسی زیبا که وصف‌نشدنی است. به محض اینکه لباس را می‌پوشی و از در صحن وارد شده و نگاه به گنبد می‌اندازی حس متفاوتی با تمام دفعاتی دارید که برای زیارت آنجا رفته‌اید. حال و هوایی دارد که گفتنی نیست و باید حس و لمس شود.

عکس‌های قدیمی‌شان که در صحن و سرای امام رضا(ع) داشته‌اند، در حادثه آتش‌سوزی منزلشان از بین رفته است و فقط چند عدد عکس از منزل دوستان پدر و پدربزرگش به دست آن‌ها رسیده است. عکس دسته‌جمعی پدربزرگش خیلی قدیمی است. در تصویر افراد مختلفی دیده می‌شوند. از دربان‌های پنج‌ساله گرفته تا افرادی صدساله در یک قاب کنار هم ایستاده‌اند.

پدربزرگش در قاب عکس برخلاف بقیه لباس سفید بر تن دارد و در مرکز تصویر ایستاده که نشان‌دهنده جایگاه او ست. فردی هم با لباسی متفاوت مقابلش حضور دارد. آن فرد جوان دربان‌باشی است که مسئول کل دربان‌ها بوده است. افراد جوان و حتی خردسال تصویر، فرزندان دربان‌های قبلی هستند که فارغ از سن و سالشان افتخار خدمت را به ارث برده‌اند.

ارسال نظر