کد خبر: ۳۵۰۲
۳۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

خوشامدگویی فامیلی به زائران

خانواده فتحانی به محض ساکن شدن در منطقه11 که به حدود 15سال قبل برمی‌گردد، تلاش برای برپایی روضه‌ها و مراسم مذهبی را به همراه بقیه ساکنان شهرک ارمغان آغاز کرده‌اند. مهدی آقا می‌گوید: ما در آن‌زمان در این اطراف، نه مسجد داشتیم و نه هیچ فضایی برای برگزاری مراسم مذهبی. به همین دلیل از فضای کنار خیابان و پارکینگ ساختمان‌ها مراسم را شروع کردیم و تاکنون که مسجد فتاح به بهره‌برداری رسیده این برنامه‌ها را پیش برده‌ایم.

«الو، الان بهترین فرصت است، چشم به‌هم بزنی این چند روز می‌گذرد. بیایید خانه ما. باید همه برویم هر کاری که می‌توانیم انجام بدهیم.» این خلاصه‌ای است از مکالمه تلفنی زهراخانم با قوم و خویش‌هایش در نیشابور که آن‌ها را به مشهد فرامی‌خواند تا همه برای خدمت به زائران در دهه پایانی صفر بسیج شوند. در این بین برخی مانند خواهرش و دختران او از این پیشنهاد استقبال می‌کنند و قول حضور می‌دهند و برخی کار را به سال‌های بعد موکول می‌کنند. 

خلاصه زهرا خانم و آقا مهدی عزم خود را مانند سال‌های قبل جزم کرده‌اند که بتوانند به عنوان همسایه امام رضا(ع) شرایط خوبی را برای حضور زائران در شهر مشهد فراهم کنند.مهدی فتحانی و زهرا اسلامی‌زاده زوج ساکن محله فارغ‌التحصیلان از حدود 11سال قبل قدم در مسیر استقبال از زائران دهه آخر صفر گذاشته‌اند و توانسته‌اند فرزندان خود و برخی اقوام را هم در این مسیر همراه کنند. مهدی‌آقا برای زندگی در مشهد و خدمت به زائران توصیف خودش را دارد. او زندگی در مشهد را یک نعمت می‌داند و خدمت به زائران را فرصتی می‌داند که نباید از دست داد.

 

اولین حضور برای استقبال از زائر

با خانواده فتحانی که تازه از سفر کربلا بازگشته‌اند در یکی از ایستگاه‌های استقبال از زائر در ورودی غربی مشهد همراه می‌شویم. مهدی فتحانی پدر خانواده در حال گفت‌وگو با اعضای خانواده برای برنامه‌ریزی دهه آخر صفر است. بعد نوبت به گفت‌وگوی ما می‌رسد تا این مسیر یازده‌ساله‌ را مرور کنیم. 

مهدی‌آقا متولد سال1347 است و به گفته خودش فضای خانواده از همان دوران کودکی‌اش بسیار مذهبی بوده و این موضوع بر روحیات و انتخاب مسیر او در طول زندگی تأثیرگذار بوده است. خودش دراین‌باره می‌گوید: «من شش یا هفت‌ سال داشتم که همیشه در مسجد و فضاهای مذهبی حاضر می‌شدم و از همان موقع با راهنمایی‌های پدر که اهل مسجد و روضه بودند در این وادی راه یافتم.»

خانواده فتحانی به محض ساکن شدن در منطقه11 که به حدود 15سال قبل برمی‌گردد، تلاش برای برپایی روضه‌ها و مراسم مذهبی را به همراه بقیه ساکنان شهرک ارمغان آغاز کرده‌اند. 

مهدی آقا می‌گوید: «ما در آن‌زمان در این اطراف، نه مسجد داشتیم و نه هیچ فضایی برای برگزاری مراسم مذهبی. به همین دلیل از فضای کنار خیابان و پارکینگ ساختمان‌ها مراسم را شروع کردیم و تاکنون که مسجد فتاح به بهره‌برداری رسیده این برنامه‌ها را پیش برده‌ایم.»

مهدی فتحانی درباره اولین حضور در ایستگاه‌های استقبال از زائر می‌گوید: «11سال قبل بود که به واسطه ارتباط با مسئولان فرهنگی شهرداری مشهد و فضایی که برای استقبال از زائران فراهم شده بود، تصمیم گرفتیم همراه خانواده برای خدمت در این فضا همراه شویم. این ایستگاه در سال‌های اخیر در چند نقطه از بولوار وکیل‌آباد برپا شده است و در تمام این مدت تلاش کرده‌ایم سهم کوچکی در برپایی آن و پیش‌رفتن کارها داشته باشیم.»

 

 

جان‌دادن به زائر پیاده

مهدی آقا که اکنون برای دوازدهمین سال حضور در ایستگاه استقبال از زائر بی‌قرار است درباره وظایفی که دارد می‌گوید: «من با توجه به حوزه کاری‌ای که داشته‌ام در این سال‌ها همیشه برای ماساژ در خدمت زائران پیاده‌ای بوده‌ام که از محدوده طرقبه و شاندیز عازم حرم مطهر می‌شوند. در این مدت برکت این خدمت را در زندگی‌ام درک کرده‌ام و به آن افتخار می‌کنم.»

زیارت امروز را که بروم مدیون شما هستم. من در این راه مانده بودم و قطعا اگر یاری شما نمی‌بود بدنم توان ادامه مسیر را نداشت

این خدمتگزار زائران در ادامه خاطره‌ای می‌گوید: «چند سال قبل که در همین ایستگاه مشغول خدمت بودم با زائری روبه‌رو شدم که بسیار خسته بود و مسافت زیادی را پیاده طی کرده بود. بعد از چند دقیقه‌ای که او را ماساژ دادم و به او کمک کردم، جان دوباره‌ای گرفت و رو به من گفت: «زیارت امروز را که بروم مدیون شما هستم. من در این راه مانده بودم و قطعا اگر یاری شما نمی‌بود بدنم توان ادامه مسیر را نداشت.» واقعا آن روز حس عجیبی داشتم و حالم تا مدت‌ها خوب بود.»

 

نقطه اشتراک زندگی زهراخانم و مهدی آقا

مادر خانواده هم در این سال‌ها در همراه‌شدن فرزندان خانواده در مسیر استقبال از زائران دهه پایانی صفر نقش ویژه‌ای داشته است. زهرا اسلامی‌زاده که متولد سال1349 است، پدرش را که روحانی بوده در شکل گرفتن عقاید مذهبی‌اش بسیار تأثیرگذار می‌داند و می‌گوید: «من از سن خیلی کم در نیشابور در برنامه‌های مذهبی حاضر می‌شدم و دوست داشتم اگر کاری از دستم برمی‌آید انجام دهم. پدر هم وقتی این ذوق و اشتیاق مرا می‌دیدند بسیار حمایت می‌کردند.»

زهرا خانم در ادامه گفت‌وگو با بغضی که در گلو دارد درباره استقبال از زائران می‌گوید: «ما خودمان که انتخاب نکرده‌ایم، معتقدم لطف خدا و امام رضا(ع) بوده که برای چنین کار و فضایی انتخاب شده‌ایم. حالا در این مسیر تا آنجا که بشود به لحاظ مالی و با تمام وجود در خدمت زائران هستیم.»

در زندگی این زوج دل‌داده اهل‌بیت(ع) یک نقطه اشتراک جالب وجود دارد که به قبل از ازدواج آن‌ها برمی‌گردد و آن‌ هم خدمت به مملکت در روز‌های جنگ تحمیلی است. مهدی فتحانی بین سال66 تا 67 در میدان جنگ در جنوب و غرب کشور حاضر بوده و هم‌زمان زهرا اسلامی‌زاده در نیشابور و در مسجد محله مشغول تهیه بسته‌های غذایی و پوشاک برای رزمنده‌ها بوده است.

 

بسیج نیروها برای خدمت به زائران

فتحانی و اسلامی‌زاده اصالتا اهل نیشابور هستند. این زوج همان‌طور که خودشان در میدان خدمت به زائران حاضر هستند سعی دارند دیگران را هم در این رویداد شریک کنند. زهرا اسلامی‌زاده در این‌باره می‌گوید: «بعد از چند سالی که در ایستگاه استقبال از زائر حاضر بودیم متوجه شدیم هرچه برای این روزها نیرو بیاید کم است. این تجربه‌ای شد برای سال‌های بعد. الان چند سالی است که نگاه می‌کنم ببینم هر کدام از اقوام و آشنایان که در نیشابور هستند چه توانایی‌ای دارند، آن‌ها را به مشهد و خانه خودم دعوت می‌کنم تا در ایستگاه‌های استقبال از زائر مشغول خدمت شوند.»

این بانوی خدمت‌رسان به زائران دهه پایانی صفر ادامه می‌دهد: «خواهرم پرستار است و در این ایام می‌تواند به کمک زائران به ویژه زائران پیاده بیاید. به او گفته‌ام این روزها به او نیاز است و پیشنهاد مرا پذیرفته است. دختران خواهرم را هم این سال‌های اخیر به مشهد دعوت می‌کنم تا از این فرصت خدمت عقب نمانند. افراد دیگر هم هستند که به آن‌ها می‌گویم اسکان و پذیرایی را در مشهد در خانه ما باشند و خدمت به زائران را هم انجام دهند و خوشبختانه در این سال‌ها اقوام زیادی این پیشنهاد مرا پذیرفته‌اند. بالأخره این فرصتی است که نباید از دست بدهیم.»

 

چای ریختن از روی چهارپایه

نرجس متولد 1379 و فرزند ارشد خانواده فتحانی است. او هم از همان سنین کم خدمت در روضه‌های خانگی و مراسم مسجد را شروع کرده و از پانزده‌سالگی در بخش‌های مختلف ایستگاه استقبال از زائران خدمت کرده است. برای شروع صحبت کمی خجالتی است. او از کار انتظامات گرفته تا تهیه و بسته‌بندی مواد غذایی را در این سال‌ها تجربه کرده است و از قرارگرفتن در این مسیر لذت می‌برد: «من به واسطه شرایط خانواده و اعتقادات پدر و مادرم و فضای مذهبی‌ای که در اطرافم وجود داشت جذب این مراسم شدم و از این موضوع خوشحالم.»

همین حضور چند ساله باعث شده است که نرجس خاطرات مختلفی را در ذهن داشته باشد؛ «تمام روزهای استقبال از زائران زیبا و خاطره‌ساز است اما من به خاطر دارم اولین سال‌هایی که در ایستگاه حاضر می‌شدم به‌دلیل سن کم خیلی از کارها را نمی‌توانستم انجام بدهم و گاهی یک چهارپایه یا صندلی زیر پایم می‌گذاشتم که بتوانم در ایستگاه چای بریزم.»

 

خدمت فرهنگی، مأموریت جدید نرجس

دختر خانواده فتحانی پس از تجربه حضور چند ساله در ایستگاه استقبال از زائران پیاده امسال در یک نقطه ویژه به زائران خدمت می‌کند؛ «من از ابتدای سال دوره‌های مربیگری و آموزش کودکان را سپری کرده‌ام و امسال در رواق فرهنگی کودکان در حرم مطهر در خدمت زائران خردسال امام رضا(ع) هستم.»

نرجس در ادامه صحبت‌ها به برکت و تأثیر خدمت به زائران حضرت رضا(ع) در این سال‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «در این مسیر اول از همه پدر و مادری دارم که سایه سرم هستند و بعد از آن هم امام رضا(ع) من را در این سال‌ها یاری کرده‌اند و در کنکور، درس و دانشگاه موفق بوده‌ام که از بهترین اتفاقات زندگی‌ام است.»

 

خدمت با پای سوخته

در میان خاطره‌گویی خانواده فتحانی نوبت به مادر خانواده می‌رسد که خاطره‌ای از پسرش و روزهای خدمت به زائران را بیان کند؛ «در سال‌های ابتدایی که در ایستگاه‌ها حاضر می‌شدیم، محمد سن زیادی نداشت ولی بسیار علاقه‌مند بود که با ما بیاید و کارهای استقبال از زائر را انجام دهد. یک سال بعد از ایام پایانی ماه صفر شروع کرد به مطرح کردن درخواست خرید کفش نو، من که می‌دانستم یک کفش نو داخل کارتن دارد به او گفتم که کفش دارد. 

وقتی رفتم که کفش را از داخل جعبه دربیاورم دیدم روی این کفش به شکل عجیبی ذوب شده است. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت در یکی از روزهای خدمت به زائران آب جوش زیادی روی کفشش ریخته و پایش سوخته اما او هیچ چیزی نگفته بود و تا آخرین لحظه در ایستگاه زائر مانده بود.»

 

یک شهر به استقبال زائر

زهرا اسلامی‌زاده که به‌تازگی از سفر پیاده‌روی اربعین بازگشته است درباره استقبال از زائران در مشهد در دهه پایانی صفر می‌گوید: «ما در همین ایستگاه‌های استقبال از زائر مشهد و ورودی‌های شهر، رفتارها و مراسم زیبای زیادی می‌بینیم اما باید بیشتر توجه کنیم که این شهر چقدر ظرفیت دارد؟ چه اندازه زائر به این شهر می‌آیند و چه‌کار می‌توانیم بکنیم. به‌نظرم ما مردم مشهد باید برای دهه آخر صفر برنامه‌ریزی بهتری برای استقبال از زائران داشته باشیم.»

او ادامه می‌دهد: «در این ایام خیلی از زائران به مشهد می‌آیند و به‌دلیل نداشتن پول کافی کنار خیابان و یا پارک می‌خوابند، این برای مشهد زیبا نیست. ما باید به سمتی برویم که وقتی زائر در دهه آخر صفر به مشهد می‌آید در دو موضوع اسکان و پذیرایی نگرانی نداشته باشد. همه ما می‌توانیم این چند روز، زائران را در کنار خودمان در خانه‌هایمان پذیرا شویم. اگر این‌کارها انجام شود و همه شهر به استقبال زائر بروند، هم حضور زائران بیشتر خواهد بود و هم ظرفیت‌های مشهد بیشتر نمایان خواهد شد.»

 

 

آرامش‌داشتن به برکت خدمت

زهرا خانم در زندگی همواره علاقه‌مند به اهل بیت(ع) و حرکت در این مسیر بوده است. هرجا در زندگی از خدا درخواستی داشته است این خاندان را واسطه کرده است. او معتقد است برکت خدمت به اهل بیت(ع) را در زندگی‌اش دیده است. 

او می‌گوید: «خدمت به زائر امام رضا(ع) در این 11سال و سال‌های قبل‌تر ، باعث شده که در زندگی یک نعمت بزرگ داشته باشم و آن هم آرامش است. همه ما می‌دانیم که سلامت و آرامش می‌تواند باعث شود که انسان زندگی خوبی داشته باشد. ما این آرامش خانوادگی را از همین خدمتی که در طول سال در این دستگاه می‌کنیم، به دست می‌آوریم.»

خدمت به زائر امام رضا(ع) در این 11سال و سال‌های قبل‌تر ، باعث شده که در زندگی یک نعمت بزرگ داشته باشم و آن هم آرامش است

او با نگاه به دو فرزندش می‌گوید: «من قبل از اینکه خدمتی کرده باشم مزد آن را گرفته‌ام. در ابتدای ازدواج ما تا 10سال بچه‌دار نمی‌شدیم که خداوند در رحمتش را به روی ما باز کرد و نرجس را به ما داد و بعد از آن هم محمد به دنیا آمد. خدا را شاکرم که این بچه‌ها هم در راه ائمه(س) قدم برمی‌دارند و این مسیر را دوست دارند.»

 

حس خوب پذیرایی از زائران

محمد فتحانی کوچک‌ترین عضو خانواده است که پرانرژی و بانشاط در کنار خانواده حضور دارد. او که از پانزده سالگی عبور کرده است و سن زیادی ندارد تجربه خوبی از حضور در ایستگاه‌های استقبال از زائر پیاده دارد. از سنین کم علاوه‌بر حضور در روضه‌ها و خدمت در جلسات خانگی و مساجد با پدر و مادرش در ایستگاه استقبال از زائر نیز همراه بوده است. 

هر لحظه که در این ایستگاه مشغول پذیرایی از زائران حضرت رضا(ع) هستیم، لذت می‌برم و خدا را شکر می‌کنم

او در بیان حس و حالش می‌گوید: «واقعا هر لحظه که در این ایستگاه مشغول پذیرایی از زائران حضرت رضا(ع) هستیم، لذت می‌برم و خدا را شکر می‌کنم. خیلی حس خوبی دارم و وقتی کاری در این ایستگاه‌ها به من سپرده می‌شود، لذت می‌برم و حس خیلی خوبی دارم.»

عضو کوچک خانواده فتحانی با وجود حس خوبی که از حضور در ایستگاه استقبال از زائران دارد می‌گوید: «تمام لحظات خدمت به زائران خوب است از چای ریختن تا انتظامات و کارهای خدماتی. تنها لحظه‌ای که در ایستگاه استقبال از زائران سخت می‌گذرد، همان پایان کار است که باید با یکدیگر خداحافظی کنیم و برای یک سال دیگر منتظر این اتفاق باشیم.»

خانواده فتحانی در روزهای پایانی ماه صفر در هفته پیش‌رو مانند سال‌های گذشته در ایستگاه استقبال از زائر بوستان ملت، مشغول خدمت به زائران حضرت رضا(ع) خواهند بود.

ارسال نظر