کد خبر: ۳۷۱۳
۱۷ آبان ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

راوی داستان‌های انقلاب

شاید نام ابوالفضل غلام حسین زاده به گوشتان نخورده باشد، همه او را با نام امیر قویدل می شناسند. نام او با بسیاری از فیلم های خاطره انگیز سینما که در دوران کودکی و نوجوانی دیده ایم گره خورده است. بسیاری از فیلم های او فراتر از نام های یک کارنامه هنری است و از آثار جریان ساز سینمای ایران به شمار می آید. قویدل یک سینماگر برجسته تاریخ سینمای ایران است که در مشهد به دنیا آمد و در محله سرشور بزرگ شد و رشد کرد.

 تاریخ هنر کشور پر از هنرمندان برجسته ای است که نه فقط در زمان خود بلکه در طول سال ها جریان ساز بوده اند. در این تاریخ تعداد هنرمندانی که اولی های بسیار زیادی را رقم زده و جریان ساز بوده اند کم نبوده است و به طورحتم امیر قویدل، پدر سینمای انقلاب اسلامی، یکی از ستاره های هنر شهرمان به شمار می آید. به مناسبت 17 آبان ماه، سیزدهمین سالروز درگذشت این فیلم ساز، نگاهی کرده ایم به گفته ها و آثار ماندگار او.

 

مشهد همیشه برایم خاطره انگیز بوده است

شاید نام ابوالفضل غلام حسین زاده به گوشتان نخورده باشد، همه او را با نام امیر قویدل می شناسند. نام او با بسیاری از فیلم های خاطره انگیز سینما که در دوران کودکی و نوجوانی دیده ایم گره خورده است. بسیاری از فیلم های او فراتر از نام های یک کارنامه هنری است و از آثار جریان ساز سینمای ایران به شمار می آید. قویدل یک سینماگر برجسته تاریخ سینمای ایران است که در مشهد به دنیا آمد و در محله سرشور بزرگ شد و رشد کرد.

امیر قویدل درباره زادگاهش در گفت وگوی منتشرنشده ای با نگارنده می گوید: «مشهد یعنی دل. من در این خاک زاده شدم، پرورش یافتم، با امام هشتم(ع) حرف ها زدم، آرزو ها کردم، ناله ها کردم و در نهایت عشق کردم و دل دادم. همیشه به دلم احترام می گذارم و در حفظ اصالتم می کوشم. من خودم را هنوز مشهدی می دانم. این خاک آن قدر به من پاکی و انسانیت داده است که وقتی در تهران قدم می زنم، به خلوت درونی خود فرو می روم که کجای کارم و کجا دارم راه می روم. چون مشهد به خاطر حرم و مردمش همیشه برایم خاطره انگیز بوده است.»


ظهور یک سینماگر از صحنه های تئاتر

زنده یاد قویدل در سال 43 که 17 سال داشت، کارش را در تئاتر مشهد با کارگردانی نمایش «کافه ماناواس» در دبیرستان هدایت آغاز کرد و در ادامه نمایش های بسیاری را روی صحنه برد که از شاخص ترین هایشان می توان به بازی و کارگردانی او در نمایش «وقتی خورشید طلوع می کند» اشاره کرد.

 او در گفت وگویی که درکتاب «صدسال تئاتر مشهد» منتشر شد، درباره فعالیتش در تئاتر این شهر گفته است: «ما گروه های تئاتری خوب و قوی ای در مشهد داشتیم. بسیاری از هنرمندان بزرگ امروز چون فریدون جیرانی، غلامرضا موسوی، مهدی صباغی، رضا صابری، محمد مطیع، داریوش و انوشیروان ارجمند دور هم جمع می شدیم و فعالیت های گسترده ای هم در این زمینه انجام می دادیم.

 آن زمان جوان و جویای نام بودیم و می خواستیم کاری انجام بدهیم که کارستان باشد اما بعد از مدتی به این تفکر رسیدیم که این جایگاهی که الان داریم جای پرش نیست و بهتر است در فضای بزرگ تری به رشد و شکوفایی برسیم.»


سختی های ترک دیار فردوسی و اخوان ثالث

زنده یاد قویدل در دهه پنجاه صحنه های تئاتر مشهد را ترک و برای همیشه به تهران مهاجرت کرد. او علت مهاجرتش از مشهد به تهران را مربوط به تمرکز امکانات در تهران دانسته است: «بدون شک هیچ هنرمندی -از جمله من- نمی خواهد دیار مفاخری چون فردوسی و اخوان ثالث را ترک کند. 

همه ما هنرمندان علاقه مندیم در شهر خودمان فعالیت کنیم اما برخی هنرمندان از بد حادثه مجبور به مهاجرت شده اند و بیشتر برای ادامه تحصیل و طبق وضعیت خانوادگی در تهران زندگی می کنند و برخی هم به دلیل تمرکز امکانات است که جذب این شهر شده اند.» او بعد از مهاجرتش به پایتخت، در پشت صحنه فیلم های بسیاری فیلم سازی را آموخت.

نخستین فعالیت سینمایی او فیلم نامه نویسی و دستیاری کارگردان در فیلم «مرگ در باران»، ساخته ساموئل خاچیکیان، ملقب پدر سینمای دلهره ایرانی بود. او در ادامه، دستیاری این فیلم ساز بزرگ سینمای ایران را هم در فیلم های «اضطراب» و «کوسه جنوب» ادامه داد. او در همان سال فیلم نامه «امشب اشکی می ریزد» را نوشت که توسط منوچهر مصیری ساخته شد.


«خونبارش»، اولین فیلم انقلاب اسلامی

این هنرمند فقید سال ها به عنوان مشاور کارگردان، نویسنده و طراح صحنه در سینما فعالیت داشت. او در سال های نخستین پس از انقلاب ۱۳۵۷ پرکار بود و آثار بسیاری خلق کرد. قویدل از اولین فیلم سازان مشهدی و کشوری است که به سمت سینمای داستان گو با محوریت انقلاب اسلامی رفت. او با «خونبارش» در سال 1359 شروع کرد، با «برنج خونین» در سال 1360 ادامه داد و با «ترن» در سال 1366 به اوج رسید.

جواد علیزاده، فیلم ساز مطرح مشهدی، در این باره می گوید: «سینمای انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب نطفه اش شکل گرفت و کارگردان ها، فیلم سازها یا تهیه کنندگان سینما شروع به ساخت فیلم کردند. «خونبارش»، اثر امیر قویدل، و «سرباز اسلام»، اثر امان منطقی، جزو اولین فیلم های سینمای انقلاب اسلامی بودند. این دو را می شود سردمدار یا اولین ساخته های پس از انقلاب اسلامی -که اکران عمومی شدند- معرفی کرد.»


مشهد، پیشرو در فیلم سازی انقلاب

ساخت آثار سینمایی در عرصه انقلاب اسلامی در مشهد آغاز شد و به اوج رسید و علاوه بر آثار مرحوم قویدل فیلم های دیگری هم از سوی سینماگران مشهدی ساخته شد که مشهد را در سینمای ایران بر قله رفیعی قرار داد. در این دهه و در این وضعیت، نسل جدیدی در کنار سینماگران قدیمی در دهه پنجاه داشتند در مراکزی ازجمله مرکز آموزش تئاتر سینما به مدیریت دکتر لطفی مقدم آموزش فیلم سازی می دیدند.

غلامرضا موسوی، فریدون جیرانی و مهدی صباغ زاده، سینماگران برجسته کنونی، هنرجویان آن زمان بودند که در کنار بیژن امکانیان، با تأسیس دفتر سینمایی مستقلی فیلم کوتاه می ساختند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آن ها با نگرشی انقلابی به سمت تولید فیلم بلند سینمایی رفتند. فیلم های سینمایی «آفتاب نشین ها» در سال 60 و «پرونده» و «سناتور» در سال 62 به کارگردانی مهدی صباغ زاده در این حلقه سینمایی ساخته شدند. 

هنرمندان دیگری هم بودند که در این عرصه گام هایی برداشتند اما حرکت این سینماگران مشهدی هیچ گاه تکرار نشد. فیلم سازی مشهد در فازهای محتوایی ریل گذاری شد و حرکت کرد اما هیچ گاه به «ترن» نرسید و همیشه پرونده اش برای اهالی سینمای مشهد ماندگار ماند.


«ترن»، بهترین فیلم انقلابی

بدون شک «ترن» این سینماگر مشهدی از آثار ماندگار سینمای انقلاب اسلامی به شمار می آید. قویدل در سال 66 با ساخت «ترن» نامش را در سینما تثبیت کرد و توقع مخاطبی را که با سبک و نوع سینمای او آشنا شده بود، بالا برد. بعد از این فیلم بود که نام قویدل با نام «ترن» برابر شد.

 علی مقدسی، مدرس و منتقد مشهدی سینما، درباره فیلم «ترن» به شهرآرا می گوید: «این ساخته قویدل از فیلم هایی است که به وقایع دوران انقلاب می پردازد و او با ساخت «ترن» خودش را در سینمای ایران جاودانه کرد. «ترن» از فیلم‎ های خوش ساختی است که در اوایل انقلاب با موضوع مبارزات مردم ساخته شد و مردم نیز از آن استقبال کردند. 

این فیلم تاکنون چندین بار از تلویزیون پخش شده و جالب اینجاست که پس از هربار نمایش، منتقدان درباره آن مطلب نوشته اند و ویژگی هایی را که این فیلم به عنوان یک اثر کامل از آن برخوردار است بررسی کرده اند. «ترن» یک سال هم به عنوان بهترین فیلم انقلابی معرفی شد. مرحوم قویدل با ساخت این اثر نشان داد که فیلم ساز قابلی است، تصویر را می شناسد و می داند قصه اش را چگونه در سینما بیان کند تا مخاطب با او همراه شود، از دیدن فیلم لذت ببرد و مهم تر اینکه تحت تأثیر قصه فیلم قرار گیرد.»


راوی قهرمانان وطن؛ از «سردار جنگل» تا «عقاب ها»

مرحوم قویدل دو فیلم و سریال «میرزا کوچک خان» و «سردار جنگل» را در وصف زندگی و مبارزات این انقلابی اوایل سده جاری ساخت که هنوز هم از بهترین آثار تاریخی سینمای ایران محسوب می شوند. او در سال 1364 یک بار دیگر با استادش ساموئل خاچیکیان همکاری کرد و صحنه هایی از فیلم «عقاب ها» را که به دلیل بیماری خاچیکیان ناتمام مانده بود کارگردانی کرد. 

«دل نمک»، «گالان»، «بندر مه آلود»، «رخساره» و سرانجام «دوستی از جنس آتش» فیلم های بعدی این کارگردان توانای سینمای ایران بودند که البته آخرین آن ها چندسال پس از درگذشت وی اکران عمومی شد. مجموعه های تلویزیونی «دایره تردید»،
«ستاره سهیل»، «فوق سری»، «شب چراغ»، «روح مهربان» و «گریه کن سرزمین من» از دیگر آثار زنده یاد امیر قویدل به شمار می آیند.

رضا سلیمان نوری، کارشناس ارشد ایران شناسی و خراسان پژوه، درباره جایگاه این هنرمند فقید می گوید: «قویدل در طول 35 سال فعالیت هنری خود، اثرات خوبی بر سینمای ما گذاشت. او یک حرفه ای تمام عیار بود که به عنوان کارگردان به تخصص های مختلف سینما احترام می گذاشت. او استاندارد سینما را بسیار قوی نگه داشت و با تن ندادن به سینمای موجود خود را متفاوت کرد. 

در ذهن او، بیش از آنکه ایده اهمیت داشته باشد راه های بیان آن اهمیت داشت. بسیاری از اهالی سینما او را کارگردانی می شناختند که تلاش می کرد سطح استاندارد سینمای ایران را ارتقا ببخشد. فیلم های او همواره از حیث تکنیکی و فناورانه، حساب شده و دقیق بود. رعایت استانداردهای فیلم سازی در آثار قویدل به حدی بود که برخی او را کارگردانی صاحب سبک می دانستند و فیلم هایی را که حال و هوایشان به آثار قویدل نزدیک بود به عنوان فیلم قویدلی می شناختند.»


مرا کنار فردوسی دفن کنید

امیر قویدل در ۱۷ آبان ۱۳۸۸، در سن ۶۲سالگی به علت بیماری کلیوی درگذشت. او بسیار علاقه مند بود در توس دفن بشود، در کنار اخوان ثالث، در کنار حکیم فردوسی. او در گفت وگویی با شهرآرا گفته است: «من بهشت رضا (ع) یا بهشت زهرا (س) و هر بهشت دیگری را دوست دارم اما کنار فردوسی را به همه این بهشت ها ترجیح می دهم.»
این شاید آخرین خواسته قویدل از مسئولان فرهنگی بوده است اما این خواسته اش به وقوع نپیوست و در تهران به خاک سپرده شد.

ارسال نظر