کد خبر: ۳۷۲۱
۱۹ آبان ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

نخستین مرکز جمع‌آوری تاریخ شفاهی مشهد 25ساله شد

جمع‌آوری تاریخ شفاهی شهر مشهد در طول 25سال یکی از اتفاقات خوبی است که زیر پوست این شهر اتفاق افتاده است و شاید کمترکسی از آن خبر داشته باشد. جمع‌آوری تاریخ شفاهی مشهد در اسفند1376 آغاز شد و بخش تاریخ شفاهی آستان قدس رضوی در طول سال‌ها این امر مهم را به انجام رساند تا با گردآوری 23هزار ساعت مصاحبه، روایتگر تاریخ مردم این شهر باشد.

 جمع‌آوری تاریخ شفاهی شهر مشهد در طول 25سال یکی از اتفاقات خوبی است که زیر پوست این شهر اتفاق افتاده است و شاید کمترکسی از آن خبر داشته باشد. جمع‌آوری تاریخ شفاهی مشهد در اسفند1376 آغاز شد و بخش تاریخ شفاهی آستان قدس رضوی در طول سال‌ها این امر مهم را به انجام رساند تا با گردآوری 23هزار ساعت مصاحبه، روایتگر تاریخ مردم این شهر باشد.

 آرشیو تاریخ شفاهی یکی از بخش‌های مدیریت امور اسناد و مطبوعات سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی است. محمد نظرزاده، مسئول این بخش که از نخستین سال تأسیس روبه‌روی مردم مشهد نشسته و تاریخ شهر را گردآوری کرده است، اکنون بر همان صندلی مخصوص مصاحبه با مردم رودرروی ما تکیه کرده است تا روایتگر بخش تاریخ شفاهی باشد.

 

25سال نشستن پای حرف‌ مردم

نظرزاده خودش بخشی از تاریخچه تاریخ شفاهی به شمار می‌رود. او قصه شروع آرشیو تاریخ شفاهی در مشهد را این‌طور روایت می‌کند: «آن زمان فقط اداره اسناد بود و مطبوعات و اسناد زیر نظر آن بودند. مسئول اداره اسناد خانم زهرا طلایی بود که در تهران مراکز مشابه اسنادی را دیده بود و آن را به مشهد منتقل کرد. در شروع کار این بخش آقای علی ثابت‌نیا به‌عنوان مصاحبه‌گر و علی مقدسی عکاس و فیلم‌بردار مشغول به کار شدند.»

ششم شهریور سال1377 نظرزاده هم به این بخش افزوده شد تا با یک دوربین وی‌اچ‌اس در ماندگاری روایت‌های این شهر بکوشد

ششم شهریور سال1377 نظرزاده هم به این بخش افزوده شد تا با یک دوربین وی‌اچ‌اس در ماندگاری روایت‌های این شهر بکوشد. او که تاریخ خوانده بود، با دیدن آگهی استخدام آستان قدس به سراغ آن رفت تا همراه چهار نفر دیگر استخدام این اداره شود. طلایی آن زمان نظرزاده را به بخش تاریخ شفاهی فرستاد. آن زمان بخش تاریخ شفاهی رمقی نداشت و وجود یک جوان، نفس تازه‌ای به آن بخش دمید. بیش از بیست مصاحبه در ماه کارنامه خوبی در آن زمان برای نظرزاده بود.

سال1378 نیز آقای دکتر حسن‌آبادی به عنوان  کارشناس مصاحبه و اکبر صفری‌مقدم به‌عنوان عکاس به بخش تاریخ شفاهی آمدند.


مصاحبه‌شونده‌ها محافظه‌کار بودند

مسئول بخش تاریخ شفاهی  مرکز اسناد آستان قدس رضوی می‌گوید: «در ابتدای راه چالش‌های پیش روی مصاحبه‌‌گر خیلی بیشتر بود. آن زمان نگاه مردم به اطلاعاتی که به مرکز می‌دادند، بسیار محافظه‌کارانه  بود. خیلی وقت‌ها برایشان سؤال بود که این افراد چرا چنین سؤال‌هایی از آن‌ها می‌پرسند و با اطلاعاتشان چه می‌خواهند بکنند. این استرس‌ها برای افرادی که در بخش تاریخ شفاهی کار می‌کردند، همیشه وجود داشت.»

دکتر علی‌محمد برادران‌رفیعی،  رئیس مؤسسه فرهنگی آستان قدس در آن زمان بود که یکی از سوژه‌های ابتدایی نظرزاده برای مصاحبه نیز شد. این تاریخ‌پژوه ادامه می‌دهد: «دکتر برادران فردی دانشگاهی بود و علاقه عجیبی به تاریخ شفاهی داشت و توانست ارتباط استادان دانشگاه را با ما برقرار کند.»

[4814]

در آن سال‌ها نظرزاده بارها به دیدار رئیس مؤسسه رفت تا درباره تاریخ شفاهی با او گفت‌وگو کند: «او مرا به‌عنوان مسئول واحد چندبار در ماه می‌خواست تا درباره روش کار با هم صحبت کنیم و به من افرادی را معرفی می‌کرد تا با آن‌ها مصاحبه کنم. حتی گاهی سؤال‌هایی روی برگه‌های باطله می‌نوشت تا به من منتقل شود. در این فضا که خانم طلایی و دکتر برادران‌رفیعی مشتاقانه کار می‌کردند، این واحد هم پا گرفت. یادم هست که دکتر برادران در مراسم تودیعش درباره اهمیت تاریخ شفاهی که بخش کوچکی از سازمانی بود که او اداره می‌کرد، صحبت کرد.»

تا اینجای ماجرا هنوز تاریخ شفاهی به یک بخش تبدیل نشده بود. در چارت جدید،  بخش تاریخ شفاهی زیرمجموعه مدیریت اسناد شد تا با قوت بیشتری به کارش ادامه دهد. به گفته نظرزاده، اداره مطبوعات و اداره اسناد در چارت جدید شکل گرفت: «اداره اسناد چهار بخش داشت؛ ارزشیابی، نمایه‌سازی، تاریخ شفاهی و مخزن. آقای دکتر حسن‌آبادی که کارشناسی‌ارشد تاریخ داشت، مسئول بخش تاریخ شفاهی شد. حدود سال1389 دکتر حسن‌آبادی مدیر اداره اسناد شد و مدیریت بخش به من واگذار شد.»

آن زمان هنوز ساختمان بنیاد پژوهش‌های اسلامی در بست طبرسی وجود نداشت و آن‌ها در ساختمان کتابخانه مرکزی در بست شیخ طوسی مستقر بودند: «آنجا در یکی از بخش‌ها به ما یک میز داده بودند و همان‌جا مصاحبه می‌کردیم. بعدها جلو قفسه‌باز آقایان در طبقه پایین اتاقی مستقل به ما دادند که دو بخش کرده بودیم؛ بخشی از آن را برای مصاحبه اختصاص داده بودیم و بخش دیگرش اداری بود.»


23هزار ساعت مصاحبه!

مسئول بخش تاریخ شفاهی درباره روال کارشان از ابتدا تاکنون نیز توضیحاتی می‌دهد: «انجام مصاحبه مهم‌ترین کاری است که باید انجام بدهیم. ما تلاش می‌کنیم که شرق کشور را پوشش بدهیم و تاریخ شفاهی محلی آستان قدس، مشهد و خراسان‌رضوی را جمع‌آوری کنیم. در کنارش نگاهی به خراسان بزرگ هم داشتیم و حتی بیرجند را مستندسازی کردیم.»

تاریخ شفاهی بیشتر آرشیومحور است تا تدوین‌محور. ما تلاش می‌کنیم مصاحبه‌ها را به تدوین برسانیم تا برای استفاده پژوهشگران دردسترس قرار بگیرد

نظرزاده ادامه می‌دهد: «ما تا مدت‌ها مصاحبه می‌کردیم و نگرانی داشتیم که افراد مسن فوت کنند. در بخش دوم آماده‌سازی تاریخ شفاهی کاری نکرده بودیم؛ بخشی که زمان‌بر و هزینه‌بر است و نیاز به نیروی متخصص دارد. این بخش در دهه هشتاد فعال شد.»

هر مصاحبه پس از طی مراحل و پرشدن فرم‌های مربوط باید پیاده‌سازی، بازشنوایی، تایپ و نمایه‌سازی شود. او می‌‌گوید: «تاریخ شفاهی بیشتر آرشیومحور است تا تدوین‌محور. ما تلاش می‌کنیم مصاحبه‌ها را به تدوین برسانیم تا برای استفاده پژوهشگران دردسترس قرار بگیرد. تاکنون کتاب‌های زیادی از دل این مصاحبه‌ها بیرون آمده است، ولی اولویت با آرشیو است. اکنون بیش از 23هزار مصاحبه داریم که تقریبا یک‌پنجم آن مسیر آماده‌سازی را طی کرده است.»


با یک تلفن همراه روایتگر تاریخ شوید

نظرزاده درباره شناسایی مصاحبه‌شونده‌ها نیز می‌گوید: «سوژه‌ها بیشتر از مطبوعات محلی مانند شهرآرا، معرفی افراد دیگر، کانون‌های بازنشستگی، معرفی نهادها و راه‌های دیگر شناسایی می‌شوند. به‌طور مثال پروژه تاریخ شفاهی لشکر77 با همکاری خود ارتش به نتیجه رسید. خاطرم هست فردی از جنوب کشور آمده بود و پدرش را برای مصاحبه درباره بازسازی هویزه معرفی کرد.»

البته او که به اهمیت جمع‌آوری روایت‌های آدم‌ها پی برده است، تأکید می‌کند: «من به بسیاری از افراد می‌گویم که امروز یک تلفن همراه می‌تواند ابزار ثبت تاریخ شفاهی شود. مصاحبه با بزرگان فامیل و ثبت خاطرات آن‌ها یکی از کارهایی است که همه افراد می‌توانند انجام بدهند و آن را به مراکز آرشیوی مانند ما اهدا کنند تا نگهداری شود. به‌طور مثال آقای قیامی پس از چاپ کتاب فایل‌های صوتی‌اش را در اختیار ما قرار داد و به نام خودش ثبت و ضبط شد.»


فهرست 80 پروژه!

در ابتدای راه مصاحبه‌گرها بیشتر به سراغ افراد مختلف می‌رفتند و گفت‌وگوها شخص‌محور بود. سابقه و نام افراد ملاک انتخاب می‌شد، اما وقتی چند سال از شروع کار این بخش گذشت، گفت‌وگو‌ها پروژه‌محور شد تا افراد بیشتری مخاطب آن شوند. 

فهرست هشتادتایی پروژه‌هایی را که بخش تاریخ شفاهی به انجام رسانده است، نمی‌توان در یک صفحه روزنامه چاپ کرد

 فهرست هشتادتایی پروژه‌هایی را که بخش تاریخ شفاهی به انجام رسانده است، نمی‌توان در یک صفحه روزنامه چاپ کرد، اما حضور پروژه‌هایی مانند تاریخچه آب، آتش‌نشانی، آرامستان‌ها، آموزش‌وپرورش، پزشکی، تاکسی‌رانی، تئاتر و سینما، چاپ و انتشارات، دانشگاه فردوسی، فوتبال خراسان، صنایع غذایی مشهد و مساجد و تکایا در مشهد حکایت از این دارد که این بخش تقریبا در همه زمینه‌ها فعالیت داشته است.

 وجود شخصیت‌های بسیاری مانند شهیدهاشمی‌نژاد و شیخ‌هاشم قزوینی و وقایع مهم مشهد مانند شهریور1320، انقلاب اسلامی و جنگ‌تحمیلی از نگاه ویژه این بخش به اشخاص و وقایع معاصر خبر می‌دهد. هر اتفاق یا واقعه‌ای می‌تواند کلید یک پروژه را در این بخش روشن کند.


سهمی برای مردم عادی

بخش تاریخ شفاهی در شهرستان نیز فعالیت خوبی داشته است: «نیشابور، قوچان، گناباد، سبزوار، بردسکن، تربت‌حیدریه، خواف، بیرجند و فریمان جزو شهرهایی هستند که بخشی از تاریخشان جمع‌آوری شده است. پیش از کرونا حدود سی نفر در بخش تاریخ شفاهی فعالیت داشتند.

 پس از شیوع کرونا مصاحبه‌ها کمتر شد و به سراغ مستندسازی کرونا رفتیم و با خانواده شهدای سلامت مصاحبه گرفتیم. پس از کرونا ما بیشتر به آماده‌سازی مصاحبه‌ها می‌پردازیم و حدود پنج مصاحبه‌گر داریم و هشت نفر هم به پیاده‌سازی مصاحبه‌ها مشغول‌اند.»

نظرزاده درباره اهمیت تاریخ شفاهی نیز می‌‌گوید: «تاریخ شفاهی سهم مردم عادی از تاریخ است. نقاط مبهم تاریخ و اسناد با کنکاش در تاریخ شفاهی روشن می‌شود و مکمل تاریخ رسمی است. تاریخ شفاهی پایان ندارد و هر روز افراد، اتفاقات و موضوع‌هایی وجود دارد که باید ثبت و ضبط شود تا در تاریخ گم نشود. البته محدودیت‌های سازمانی را باید در نظر گرفت و ما نمی‌توانیم به بسیاری از موضوع‌ها بپردازیم.»

ارسال نظر