کد خبر: ۳۷۳۰
۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

زندگی در سعدآباد؛ کارآفرینی در نوده

زهره دوره‌های خیاطی‌اش را که تمام می‌کند با همان دوخت‌ودوز سرش را گرم می‌کند تا اینکه در سال1378کارگاه کوچکی را در منزل پدری‌اش به راه می‌اندازد؛ در این دوره بیشتر وقتم به دوخت لباس، چادر و جانماز برای آشناها و همسایه‌ها می‌گذشت. سال1380 با همسرم که او هم خیاط بود، آشنا شدم و بعد از مدتی با همدیگر ازدواج کردیم. چون همکار بودیم کارمان را توسعه دادیم. درجریان حضور و رفت‌وآمدم در محله متوجه شدم که زنان سرپرست خانوار بسیاری در آنجا ساکن هستند که نیازمند درآمد و کار هستند اما چون مهارتی ندارند مجبور به انجام کارهای خلاف مثل فروش مواد هستند.

وقتی برای گفت‌وگو با زهره درانی؛ طراح، خیاط و کارآفرین در زمینه حجاب و عفاف اسلامی به محل کارش می‌روم تصورم از کارگاه خیاطی تغییر می‌کند. او و شاگردانش در منزلی 40،50متری با سقفی کوتاه مشغول کار هستند. کارگاه در واقع خانه کوچکی است که برای دوخت‌ودوز از همه فضای موجودش استفاده شده است. 

داخل اتاق، هال و آشپزخانه آن چند چرخ خیاطی گذاشته شده است. فضای کارگاه به اندازه‌ای کوچک است که جایی برای تکان‌خوردن نیست. باوجوداین در همین کارگاه کوچک 50نفرخیاط و کارآموز مشغول به کارهستند. تاکنون زهره درانی، ساکن محله سعدآباد و همکارانش، طرح‌های مبتکرانه‌ای در زمینه حجاب و عفاف ارائه داده‌اند که طرفداران زیادی دارد.
 

شاگرد زن‌عمو

زهره درانی متولد سال1359 در محله سعدآباد است. علاقه او به خیاطی از دوران کودکی آغاز شده است. او اولین پیراهن خود را در یازده‌سالگی دوخته است. خودش می‌گوید: از کودکی دیدن لباس‌های زیبا من را به وجد می‌آورد. شاید این حس مشترک بین دخترها باشد اما این علاقه محدود به نگاه‌کردن به لباس‌های رنگارنگ نبود. هر زمان که تکه‌پارچه‌ای دم دستم بود با قیچی به جان آن می‌افتادم تا لباسی برای عروسک‌هایم بدوزم.

آن‌طور که زهره خانم می‌گوید با کلی خواهش و التماس، مادرش چند متر پارچه ارزان‌قیمت برایش می‌خرید. این پارچه نه‌تنها او که خواهر و برادرش را هم سرگرم می‌کرد. آن‌ها دور زهره می‌نشستند و بادقت به دوخت‌ودوز او نگاه می‌کردند. 

او پارچه را روی زمین پهن می‌کرد و از خواهر یا برادرش می‌خواست که روی پارچه بخوابد بعد با یک مداد قرمز دورشان را خط می‌کشید؛ «اولین پیراهنی را که با همین روش ابتکاری با نخ و سوزن دوختم بر تن برادرم کردم. برای طراحی و دوخت همین پیراهن، چند متر پارچه را هدر دادم. هر پدری بود با دیدن پارچه‌های قیچی‌قیچی‌شده مانع ادامه کارم می‌شد اما پدرم من را پیش زن‌عمویم که خیاط بود برد تا با مقدمات خیاطی و دوخت‌ودوز آشنا شوم.»

هر پدری بود با دیدن پارچه‌های قیچی‌قیچی‌شده مانع ادامه کارم می‌شد اما پدرم من را پیش زن‌عمویم که خیاط بود برد تا با مقدمات خیاطی و دوخت‌ودوز آشنا شوم

زهره خانم از دوازده‌سالگی به کلاس خیاطی می‌رود و پیگیر علاقه‌اش می‌شود . او با حضور در دوره‌های آموزشی به مدت چهارسال تمامی مراحل ابتدایی، حرفه‌ای و پیشرفته طراحی، نازک‌دوزی و ژورنال خیاطی را فرا می‌گیرد. این در شرایطی  است که هم درس می‌خواند و هم کار می‌کرد. طوری که در چهارده‌سالگی هنوز در حال یادگیری خیاطی بود  که آموزش به خیاطان مبتدی را به عهده  گرفت. علاوه بر این با دوخت و فروش چادر نماز و پیراهن برای خودش درآمد کسب می‌کرد.

 


ورشکستگی و سکونت در حاشیه شهر

زهره دوره‌های خیاطی‌اش را که تمام می‌کند با همان دوخت‌ودوز سرش را گرم می‌کند تا اینکه در سال1378کارگاه کوچکی را در منزل پدری‌اش به راه می‌اندازد؛ «در این دوره بیشتر وقتم به دوخت لباس، چادر و جانماز برای آشناها و همسایه‌ها می‌گذشت. سال1380 با همسرم که او هم خیاط بود، آشنا شدم و بعد از مدتی با همدیگر ازدواج کردیم. چون همکار بودیم کارمان را توسعه دادیم.»

این زوج ابتدا مغازه‌ای در بولوار مجد و بعد از آن کارگاهی در بولوار پیروزی کرایه کردند. کم‌کم کارشان رونق گرفت. به دنبال توسعه کارگاه بودند و این‌کار سرمایه می‌خواست و باید وام می‌گرفتند. در جریان رفت‌وآمد برای گرفتن وام با زنی آشنا و شریک شدند اما این شریک، کلاهبردار از آب درآمد؛ «برای پرداخت چک‌های کشیده‌شده مجبور به فروش چرخ‌های خیاطی، ماشین و حتی خانه‌مان شدیم. این ورشکستگی باعث شد پدرم منزلی را که در محله نوده داشت در اختیارمان قرار دهد و ما برای مدت پنج‌سال در انتهای این محله و نزدیک کوچه غربت‌ها ساکن شدیم.»

سکونت در نوده برای زهره خانم که در محله‌های برخوردار زندگی می‌کرد، خیلی سخت بود اما او ناامید نشده و کار خیاطی را از خانه شروع کرد؛ «درجریان حضور و رفت‌وآمدم در محله متوجه شدم که زنان سرپرست  خانوار بسیاری در آنجا ساکن هستند که نیازمند درآمد و کار هستند اما چون مهارتی ندارند مجبور به انجام کارهای خلاف مثل فروش مواد هستند.» 

برای پرداخت چک‌های کشیده‌شده مجبور به فروش چرخ‌های خیاطی، ماشین و حتی خانه‌مان شدیم

دیدن این آدم‌ها باعث می‌‌شود ایده آموزش و راه‌اندازی کارگاه خیاطی برای زنان  ‌سرپرست خانوار  به ذهن زهره خطور کند؛ «در اولین مرحله، آموزش خیاطی به زنان و دختران محله را شروع کردم. طی پنج‌سال زنان و دختران زیادی را آموزش دادم. اوضاع مالی‌مان بهتر شده بود و من و همسرم قرض‌هایمان را به کمک هم داده بودیم و قصد داشتیم به محله برخوردارتری کوچ کنیم. 

روزی که قصد اسباب‌کشی داشتیم زن‌ها و دختران محله دورم را گرفته بودند و می‌خواستند که تنهایشان نگذارم. همانجا به آن‌ها قول دادم که یک کارگاه خیاطی در همان محله راه‌اندازی و همه آن‌ها را مشغول به کار کنم.»

 


راه‌اندازی کارگاه خیاطی برای زنان نوده

بعد از برگشت به شهر برای تحقق قولی که داده بودم دنبال راه‌اندازی کارگاه خیاطی بودم. بعد از گرفتن مجوزهای لازم کارگاه کوچکی را در محله نوده راه‌اندازی کردم. تعداد چرخ‌ها را به 10عدد رساندم. الان 50نفر در این کارگاه مشغول به کار هستند.»

زهره درانی علاوه‌بر مهارت در خیاطی در رشته گرافیک تحصیل کرده است. او طراح الگوهای خلاقانه و مبتکرانه‌ای در زمینه حجاب و عفاف اسلامی است؛ «معتقدم حجاب فقط چادر سیاه نیست شاید این پوشش برای مادران و مادربزرگان ما کاربرد داشته است اما برای زن‌ها و دختران امروز جذابیت چندانی ندارد. متأسفانه ما در زمینه طراحی حجاب و عفاف اسلامی کم‌کاری کرده‌ایم و نتوانسته‌ایم متناسب با جریانات دنیا و پیشرفت‌های آن حجاب مناسبی را برای دختران و زنان امروز ارائه دهیم. 

در راستای همین نیاز جامعه، بنده طرح حجاب مقصوره را که بسته کاملی از حجاب شامل: چادر، مقنعه و شلوار است سال گذشته طراحی و دوختم که به نام خودم ثبت شده است. درحال حاضر نیز با حمایت بنیاد علوی و دو نفر از همکارانم، خانم‌ها «زهرا نامور »و «معصومه زارع »به دنبال طراحی و تولید بسته کامل حجاب و عفاف زنانه هستیم. تاکنون بخشی از طراحی‌های اولیه انجام شده است با تکمیل طرح در مراسم خاصی از این بسته کامل حجاب و عفاف رونمایی خواهد شد.»


جای خالی حمایت مسئولان

این کارآفرین که سال‌هاست زندگی‌اش را صرف آموزش و حمایت از خانم‌های ‌سرپرست  خانوارحاشیه شهر کرده است از حرف‌های بدون عمل مسئولان گلایه‌مند است؛ «متأسفانه بیشتر مسئولان فقط حرف می‌زنند و عملی در کارشان نیست. مسئولان زیادی از همین کارگاه خیاطی 50متری بازدید کردند و شاهد این فضای کوچک و خفه بودند، درددل‌های ما را هم شنیدند اما رفتند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نکردند. 

بزرگ‌ترین مشکل ما نبود کارگاه مناسب برای تولید و محل دائمی برای فروش محصولاتمان است. تنها بازار فروش ما همین فضای محدود کارگاه است که آن هم به‌دلیل محدودیت فضا و نبود تبلیغات فروش چندانی ندارد.»

صدای چرخ‌های خیاطی در فضا می‌پیچد. در هوای خفه کارگاه زن‌های نوده مشغول کارند. آن‌ها دلشان به هنری که از خانم درانی آموخته‌اند و نانی که با زحمت به سر سفره‌شان می‌برند خوش است.

ارسال نظر