کد خبر: ۳۸۰۵
۰۷ آذر ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

برادری همسایه‌ها

خیابان شهید آوینی37، معبری قدیمی است. چون پیش از آنکه این محله وارد محدوده شهری شود نیز وجود داشته است و تعدادی از ساکنان آن هنوز از قدیمی‌ها هستند. لابه‌لای این همسایه‌های وفادار، به اسم سه همسایه می‌رسیم که به گفته خودشان مثل برادر هستند. همسایه‌هایی مهربان و خوش‌رفتار که همین احساس همدلی بینشان، باعث می‌شود که هیچ‌وقت به فکر رفتن از این محله نباشند.

خیابان شهید آوینی37، معبری قدیمی است. چون پیش از آنکه این محله وارد محدوده شهری شود نیز وجود داشته است و تعدادی از ساکنان آن هنوز از قدیمی‌ها هستند. لابه‌لای این همسایه‌های وفادار، به اسم سه همسایه می‌رسیم که به گفته خودشان مثل برادر هستند. همسایه‌هایی مهربان و خوش‌رفتار که همین احساس همدلی بینشان، باعث می‌شود که هیچ‌وقت به فکر رفتن از این محله نباشند.


برای همسایه‌ها در این محله مانده‌ام

عباس محمدی اولین نام است. همسایه‌ها او را درستکار و صادق معرفی می‌کنند. کسی که همسایه‌دوست و کارراه‌انداز است و در برنامه‌های مشارکتی محله هم حضور فعال دارد. او در ایام شیوع کرونا هم در کارهای خیر مشارکت فعالی داشته است. 
مصطفی هروی، رئیس شورای اجتماعی محله نیزه، در یک کلام او را راست‌گو می‌داند.

عباس آقا پنجاه‌وپنج‌ساله است. سال‌ها پیش از روستاهای اطراف قوچان به مشهد آمده و در این محله ساکن شده است. او می‌گوید: اطرافیانم بارها گفته‌اند که از این محله بروم، اما کجا بروم که همسایه‌هایی به این خوبی داشته باشد.


خانواده بامعرفت و ورزشکار محله

عباس آقا، قربانعلی راست‌گو را به‌عنوان همسایه خوب و بامعرفت معرفی می‌کند. قربانعلی چهار پسر دارد که ورزشکار هستند. مصطفی و مرتضی، دو پسر تنومندش، از اعضای تیم ملی پرورش اندام ایران هستند. او با خودرو قدیمی‌اش آن‌ها را برای مسابقات به شهرهای مختلف می‌برد و در این زمینه می‌گوید: کار دیگری که از دستم برنمی‌آید، فقط همراه پسرهایم می‌روم تا روحیه داشته باشند.

قربانعلی 25سالی می‌شود که به این محله آمده است. این هم‌محله‌ای شصت‌ودوساله، اکنون مسافرکشی می‌کند؛ اما پیش از این جوشکار اسکلت بوده و جوشکاری اسکلت خانه چندتا از همسایه‌ها برعهده‌اش بوده است. او بین همسایه‌ها به اخلاق گرم و گیرا معروف است. عباس آقا درباره او می‌گوید: کسی از خانواده آقای راست‌گو بدی ندیده است و برادروار با هم هستیم.


کفه ترازوی سنگین‌تر گل‌نیت‌ها

این دو همسایه رفیق سومشان را معرفی می‌کنند. اکبر گل‌نیت کمی قدیمی‌تر است و خانواده او چهل‌سالی می‌شود در این کوچه ساکن شده‌اند. اکبرآقا نبش اولین چهارراه کوچه، مغازه لبنیاتی و خواربارفروشی دارد. مغازه‌ای که پیش از این پدرش، محمد، کاسب آن بوده است. 

خانواده گل‌نیت آن‌چنان به اخلاق خوب و معرفت شهره هستند که این کوچه در بین مردم، معروف به کوچه «گل‌نیت» است. برادر اکبرآقا به نام ابراهیم هم هنگام گفت‌گو سر می‌رسد و می‌گوید: ما پنج برادر هستیم و پدرمان راه و رسم درست زندگی‌کردن را به ما آموخته است.

قربانعلی درباره اکبرآقا می‌گوید: همین اربعین گذشته با هم رفتیم کربلا و در طول سفر حتی صدایش درنیامد. مظلوم بود و بااخلاق، درحقیقت آدم خوش‌اخلاقی است.

درباره درستکاری این خانواده همین بس که پنج کلید از همسایه‌ها داخل مغازه‌شان هست. کلید خانه‌هایی که در آن‌ها پیرزن‌ها یا مادران شهید که تنها و بیمار هستند، زندگی می‌کنند. فرزندانشان کلیدها را دست آن‌ها سپرده‌اند که امینشان باشند. مردم محله به خانواده گل‌نیت اطمینان دارند.

ابراهیم گل‌نیت می‌گوید: باید صداقت در کار باشد. پدرم این را به ما یاد داد و هیچ‌کدام به گرد پای او هم نمی‌رسیم. آن‌زمان که ترازوها سنگی بود، همیشه کفه خرید، سنگین‌تر از وزنه‌ها بود و هیچ‌موقع کم‌فروشی نکرد و ما هم مثل او عمل می‌کنیم.
محمد گل‌نیت 85سال دارد و بیمار است، اما هنوز حرف‌های بسیاری از گذشته دارد.

ارسال نظر