کد خبر: ۳۸۱۶
۰۹ آذر ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

حبیب الله چایچیان، شاعر «آمدم ای شاه پناهم بده»

اولین شعرش را در پانزده سالگی و برای پدرش سرود. پدری که در اوج نوجوانی حبیب ‍الله را تنها گذاشت و رفت:پدرم رخت از این جهان بربست/کمرم از غم و محن بشکست/می کنم لیک شکر یزدان را/گر پدر نیست باز مادر هست در کنار مادرش که اولین مشوق او برای سرودن شعر درباره آل الله بود این مرحوم علامه امینی بود که چایچیان را تحسین و تشویق می کرد. وسیله آشنایی اش با علامه هم شعر بود.

 اولین شعرش را در پانزده سالگی و برای پدرش سرود. پدری که در اوج نوجوانی حبیب ‍الله را تنها گذاشت و رفت:پدرم رخت از این جهان بربست/کمرم از غم و محن بشکست/می کنم لیک شکر یزدان را/گر پدر نیست باز مادر هست
در کنار مادرش که اولین مشوق او برای سرودن شعر درباره آل الله بود این مرحوم علامه امینی بود که چایچیان را تحسین و تشویق می کرد. وسیله آشنایی اش با علامه هم شعر بود. 

شعری که از زبان عباس بن علی(ع) در شب عاشورا خطاب به امام حسین(ع) سروده است. چایچیان که با تخلص «حسان» شهرت دارد، اشعاری هم درباره کتاب «الغدیر»، علامه امینی و کتابخانه اش سروده است. از او به عنوان دومین شمایل شعر مردمی بعد از شهریار یاد می کنند.

 کسانی که عضوی از فرهنگ عمومی و فرهنگ توده شده اند و در زمان زنده بودنشان بین مردم محبوب شدند و اشعارشان زمزمه می شد. مردم ایران چایچیان را با شعر معروف «آمدم ای شاه پناهم بده/ خط امانی ز گناهم بده» می شناسند. شعری که در مدح امام رضا(ع) سروده و توسط استاد کریم خانی و آهنگ سازی آریا عظیمی نژاد به زیبایی اجرا شده است، اما ماجرای سرودن این شعر چه بود؟

 

«آمدم ای شاه، پناهم بده» زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است

او در گفت وگویی می گوید شعر مشهورش زبان حال مادر بیمارش بوده است: «اشعارم عنایتی است که از سوی ائمه اطهار(ع) به من می شود. به طور مثال شعر «ای شاه پناه بده» که درباره امام رضا(ع) است زمانی به من الهام شد که با مادرم به مشهد رفته بودیم. مادرم همیشه ارادت ویژه ای به چهارده معصوم(ع) داشت؛ مادر دوبار پشت سر هم و در فاصله زمانی نزدیک به هم سکته کرد. دکتر به من گفت: فردی که این گونه سکته کند کمتر زنده خواهد ماند. آن موقع به مادرم گفتم که چه آرزویی دارد. 

او گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا (ع) را زیارت کنم. با اینکه راه رفتن برایش دشوار بود و حال خوبی نداشت، دو بازویش را گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند و به مشهد رفتیم. حرم مثل همیشه خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم مشکل و برای مادرم غیرممکن بود. 

گفتم: مادرجان از همین جا سلام بدهی زیارت است. گفت: ما قدیمی ها تا ضریح را نبوسیم به دلمان نمی چسبد. گفتم: «دل چسبی اش به این است که حضرت جواب بدهند. بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت می کردیم که در همین حال این شعر را سرودم: «آمدم ای شاه، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده/ ای حَرمَت ملجأ درماندگان، دور مران از در و راهم بده/ ای گل بی خار گلستان عشق، قرب مکانی چو گیاهم بده/ لایق وصل تو که من نیستم، اِذن به یک لحظه نگاهم بده.» وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمی توانست برود، خودش را به ضریح رساند و ضریح را بوسید؛ من هم ضریح را بوسیدم و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است.»


کم پیش می آید شاعری هم از زبان مردم استفاده کند و هم غنای ادبی بالایی داشته باشد

مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و پژوهشگر خراسانی که سال ها از دوستان مرحوم حبیب ا... چایچیان بوده است در گفت وگو با «شهرآرا» درباره راز ماندگاری شعر «آمده ام ای شاه پناهم بده» می گوید: «در ارتباط با این شعر اول باید بگویم از زبان، بیان و لحن مردم بیرون آمده است. یعنی او اینجا کاملا با تکیه کلام ها، فرهنگ و حس مردم سخن می گوید و این شعر هم نمونه برجسته و متعالی این هماهنگی است. مردم هم وقتی می خواهند با امام رضا(ع) صحبت کنند همین طوری حرف می زنند؛ انگار این حرف توی دل مردم بوده، اما ایشان آن را در قالب یک شعر به بیان مشترک و همه گیری تبدیل کرد.»

محدثی معتقد است هر شاعری نمی تواند شعری بسراید که هم از زبان مردم باشد و هم غنای ادبی بالایی داشته باشد: «خیلی ها تلاش کردند از زبان مردم شعر بگویند، ولی چون کلامشان پشتوانه فرهنگی و مردمی درستی نداشت ماندگار نشدند. اصلا یکی از چالش های شعر آیینی همین است که باید به زبان مردم باشد، ولی نازل و دم دستی هم نباشد.

 این موضوع تا حدی درباره مرحوم آقاسی و مرحوم آقای ژولیده هم صدق می کند. در شهر مشهدِ خودمان هم آقای خسرونژاد یا آقای غفورزاده شفق موفق به این کار شدند. از طرفی، شاعرانی هم بودند که شعرشان را مردم می فهمند، اما ارزش ادبی بالایی ندارد. راز ماندگاری این شعر هم به نظر همین است. اینکه از زبان مردم استفاده کرده است و در عین حال پشتوانه غنی ادبی را هم همراه خودش دارد.


گفتمان سلیس با بیان ساده

مصطفی جلیلیان مصلحی دیگر شاعر آیینی و برگزیده جشنواره جهانی شعر آیینی هم ماندگاری شعر مرحوم چایچیان را «گفتمان سلیس و بیان ساده اش» می داند و می گوید: «ما در ادبیات آیینی نحله های مختلف گویشی داریم. یکی از آن ها شعر وصفی است و دیگری شعر توصیفی. در شعر توصیفی هر اندازه که شاعر به بطن و کُنه زندگی اهل بیت(ع) نزدیک تر شود راحت تر می تواند بن مایه های اعتقادی خودش را بیان کند.

 ویژگی برجسته شعر چایچیان گفتمان سلیس و بیان ساده آن است. یعنی چه؟ یعنی شما ببینید در کل این شعر ترکیب های آن چنان سخت شعری یا کشفی در زمینه ترکیبات نمی بینیم. بیشتر ترکیب ها یا مضامینی که وجود دارد سهل و در دسترس است. یعنی دنیای پیرامونی که شاعر دارد از ممدوح خودش تجسم می کند برای ما کاملا دست یافتنی است. 

در دیگر شعر مشهور و معروف ایشان یعنی «امشب شهادتنامه عشاق امضا می شود» خیلی زیبا دارد همان حال شب عاشورا را بیان می کند

دوم اینکه، مخاطب شناسی که شاعر در این ابیات انجام داده به تمام معنا ویژه یک شاعر اهل بیت است. یعنی مخاطب شناسی ایشان فوق العاده ویژه و دقیق بوده است، چرا؟ چون متوجه بوده ما می توانیم در قالب شعر با الفاظ معمولی مضامین بزرگی را درباره اهل بیت بگوییم. بنابراین، این موضوع یکی از شاخصه های ویژه شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» است.

این شاعر و پژوهشگر گروه فرهنگ و هنر اسلامی بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی دیگر شاخصه شعر مشهور چایچیان را صمیمیت شعر و نزدیکی اش به بافت زندگی و فردی و اجتماعی مردم بیان می کند و می گوید: «این را ما بهش می گوییم تدبر و ذکاوت شاعر. البته استاد حسانی نه فقط در این شعر که در باقی آثارش هم این ویژگی ها دیده می شود. 

به عنوان مثال در دیگر شعر مشهور و معروف ایشان یعنی «امشب شهادتنامه عشاق امضا می شود» خیلی زیبا دارد همان حال شب عاشورا را بیان می کند. او فقط به این بسنده کرده که شرح ماوقع را آن چنان بگوید که تو دوست داری در شب عاشورا بشنوی. من هرازگاهی به دوستانم می گویم که شما فکر نکنید اساتید ما بلد نبودند شعر آن چنانی برای اهل بیت بگویند.

 چرا آن ها به خوبی می توانستند؛ اما فرق آن ها با ما این بوده است که فضای شعر هیئت را بهتر از ما درک کرده اند. نمونه اش خودِ استاد چایچیان، استاد محمدعلی مجاهد(پروانه)، استاد مرحوم سید رضا مؤید و استاد غفورزاده که به همین دلیل تأثیرگذار بودند.»


اخلاص در شعر آیینی یعنی باید خودت را در محضر معصوم ببینی

جلیلیان مصلحی درک فضای هیئت را قوت شعر آیینی می داند و در ادامه می گوید: «نطفه کار ماندگار جایی بسته می شود که شاعر ارتباط می گیرد. ما بحثی را در شعر آیینی داریم به اسم اخلاص. خدا رحمت کند حاج محمود اکبرزاده را. از ایشان پرسیدم اخلاص در شعر آیینی یعنی چه؟ 

ایشان فرمودند یعنی فقط و فقط به خودِ ممدوحت فکر کنی. بعدش خودِ اهل بیت زبان شعرت را به تو می گویند؛ این خیلی زیباست. من این طور ترجمه می کنم که اگر می خواهی شعری بگویی که با توجه اهل بیت و مردم مواجه شود باید فراموش کنی می خواهی شعر بگویی، باید تکنیک و صنایع ادبی را فراموش کنی.

شما باید حضور در محضر معصوم را درک کنی. عین همان فضایی که یک خادم حرم امام رضا(ع) در آن قرار دارد. اینکه می بینی مثلا خادم پیری توی سرما ایستاده ولی شما که جوانی تحمل این سرما را نداری. وقتی از او می پرسی چطور توی این سرما ایستاده ای می گوید ما در خدمت آقاییم. این یعنی او خودش را در محضر معصوم می بیند.

بزرگان شعر آیینی ما خودشان را در محضر آن ها می بینند. از این جهت شعر هیئت اهمیت پیدا می کند. این موضوع درباره نسل جوان ما بسیار اهمیت دارد. 
این نسل برای اینکه بتواند شعر آیینی را درک کند حتما باید در فضای هیئت قرار بگیرد. فضایی که به تو پروبال می دهد و شعرت را به استانداردهایی می رساند که خیلی ها در خم کوچه اولش مانده اند.»

ارسال نظر