کد خبر: ۲۶۹۰
۲۳ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

#من_کمک_می‌کنم

29نیاز برآورده شده، ٤٥نیاز در انتظار، 166نیکوکار عزیز و... . نگاهی گذرا که به سایت می‌اندازم با کلی عدد و رقم روبه‌رو می‌شوم. معلوم است می‌خواهند همه چیز روشن و شفاف باشد تا کوچک‌ترین شبهه‌ای در ذهنت ننشیند. سایت را که بالا و پایین می‌کنم می‌فهمم آدم‌ها و زندگی‌ها برایشان شبیه این اعداد و ارقام نیستند. پشت هر یک از این عددها داستانی وجود دارد. داستانی که می‌توانی در سایت بخوانی. پشت این سایت عام‌المنفعه و خیررسان که متعلق به جوانان محله است، یک گروه حرفه‌ای در حال فعالیت هستند. گروهی که جنس کارشان متفاوت است و به گفته خودشان در کشور نمونه ندارد.

29نیاز برآورده شده، ٤٥نیاز در انتظار، 166نیکوکار عزیز و... . نگاهی گذرا که به سایت می‌اندازم با کلی عدد و رقم روبه‌رو می‌شوم. معلوم است می‌خواهند همه چیز روشن و شفاف باشد تا کوچک‌ترین شبهه‌ای در ذهنت ننشیند. سایت را که بالا و پایین می‌کنم می‌فهمم آدم‌ها و زندگی‌ها برایشان شبیه این اعداد و ارقام نیستند. پشت هر یک از این عددها داستانی وجود دارد. داستانی که می‌توانی در سایت بخوانی. 

داستان ستایش یازده‌ساله که مادرش فوت کرده و پدرش معتاد است، حالا تمام آرزویش ادامه تحصیل است و نیاز به تبلت دارد. داستان شایسته خانم با شش فرزند قد و نیم‌قدش. او تنها چیزی که می‌خواهد یک اجاق گاز است تا خانه کوچکش را گرم نگه دارد. مددکارهای سایت این داستان‌ها را می‌شنوند و نیاز‌ها را صحت‌سنجی می‌کنند، گروه رسانه هم با حفظ کرامت افراد فیلمی کوتاه تهیه می‌کنند که همه چیز مستند باشد. 

پشت این سایت عام‌المنفعه و خیررسان که متعلق به جوانان محله است، یک گروه حرفه‌ای در حال فعالیت هستند. گروهی که جنس کارشان متفاوت است و به گفته خودشان در کشور نمونه ندارد.
سایت «من کمک می‌کنم» (سامانه شفاف کمک به محرومان واقعی جامعه)، شهریور سال ١٣٩٩ با مجوز رسمی از کمیته امداد امام خمینی(ره) کارش را با هدف خدمت به محرومان شروع کرده است.

 

1- برنامه‌ریزی برای سال نو نیازمندان

چرت خیابان مهریز هنوز نپریده است. کاسب‌ها کرکره نانوایی‌هایشان را بالا داده‌اند، تک و توک آدم‌های خموده و خواب‌آلود هم از خانه‌هایشان بیرون آمده‌اند تا به کار و بارشان برسند. به میانه خیابان می‌رسم، مرکز نیکوکاری صاحب‌الزمان(عج) را پیدا می‌کنم. یکی از معدود مکان‌هایی که این وقت روز درش چهارطاق به روی آدم‌ها باز است. راه پله باریک را بالا می‌روم.

وقتی می‌رسم که اعضای گروه دور میز نشسته‌اند و در حال برنامه‌ریزی برای سال نو و بهار هستند. میز گردی تشکیل داده‌اند با حضور همه اعضا. یکی پیشنهاد توزیع بسته معیشتی به مناسبت سال نو را می‌دهد، یکی از طرح بهارانه‌ای که مد نظرش هست می‌گوید و ... شور و حال عجیبی در این مرکز نیکوکاری جریان دارد. چیزی که از همان بدو ورود احساس می‌شود.

 

 

2- ابتکار جدید با همدلی

یکی یکی شروع می‌کنند به صحبت. نظرشان را می‌گویند و نظر بقیه را می‌شنوند. میان همهمه‌ها و گفت‌وگوهایی که در جریان است به‌سختی می‌توانم مسئول گروه را از دیگر اعضا تفکیک بدهم. به مرور می‌فهمم که محمدصادق دارایی، کم‌سن و سال‌ترین عضو گروه، در واقع مدیر این گروه است. روحانی جوان متولد سال٧٦ و ساکن شهرک شیرین که سابقه طولانی در اقدامات نیکوکارانه دارد. 

پیش از این پایگاهی کوچک در محله شهید معقول داشته است، اتاقکی در مسجد طفلان مسلم که سالی چندبار به مناسبت‌های مختلف آنجا سبد معیشتی توزیع می‌کردند، جشن و عزا برگزار می‌کردند و... اما یک سال و شش ماه پیش که ایده راه‌اندازی این سایت به ذهنش می‌رسد همه چیز تغییر می‌کند. ایده‌اش را با اعضا در میان می‌گذارد و کلی بازخورد مثبت دریافت می‌کند. یحیی جعفری یکی از دوستان و هم‌محله‌ای‌های برنامه‌نویسش صفر تا صد سایت را رایگان طراحی می‌کند و دو ماه بعد تحویل می‌دهد. 

حالا هم وظیفه پشتیبانی از سایت را برعهده دارد. همه چیز دست به دست هم می‌دهد که شهریور ماه سال ١٣٩٩ سایت «من کمک می‌کنم» (سامانه شفاف کمک به محرومان واقعی جامعه) با مجوز رسمی از کمیته امداد امام خمینی(ره) بارگذاری شود و اعضا فعالیتشان را جدی‌تر از قبل شروع کنند. هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد که جوانان حاشیه شهر کنار هم ابتکار جدیدی را رقم بزنند.

 

3- سنجش توانایی‌ها از دل نیازهای مطرح شده

سایت را نشانم می‌دهد. سه کلمه کلیدی بیشتر از کلمات دیگر تکرار شده است. بحث نیازسنجی و کمک سریع، شفافیت در گزارش‌دهی و حفظ کرامت انسانی. معتقد است؛ ایراد بیشتر خیریه‌ها همین است و در همین سه مورد کارشان می‌لنگد. نیازسنجی در این مرکز با کمک مددکارها انجام می‌شود. مددکارها از بین خانم‌های ساکن همین محله‌ها هستند. 

نیازسنجی صرفا سنجش نیاز نیست. تو باید توانایی‌ها و ظرفیت‌های خانواده را هم از دل نیازهایی که مطرح می‌کنند بیرون بکشی

همسایه‌هایشان را می‌شناسند و می‌توانند بهتر از هر مددکار دیگری که تخصص دارد با آن‌ها گفت‌وگو کنند و ازشان اطلاعات بگیرند. کلثومه نظافت، معاون امور فرهنگی مرکز، است که مسئول مددکاران گروه است. او نکات مختلفی را به ما می‌گوید: نیازسنجی صرفا سنجش نیاز نیست. تو باید توانایی‌ها و ظرفیت‌های خانواده را هم از دل نیازهایی که مطرح می‌کنند بیرون بکشی.

 

4- خانم نیازمندی که خودکفا شد

برای سنجش این توانایی‌ها چند مشاور و روان‌شناس با این مرکز همکاری می‌کنند. مشاوران زبده‌ای که به شرکت‌های بزرگ، مشاوره کاری می‌دهند. پس از نیازسنجی یک جلسه خصوصی با سرپرست خانواده گذاشته می‌شود تا توانایی‌های او سنجیده شود. استعدادهایی که هیچ وقت فرصت بروز پیدا نکرده‌اند. سال پیش بود که از دل همین کلاس‌های خصوصی استعداد خانمی کشف شد. 

خانم سرپرست خانوار در محله شهید معقول که سال‌ها با دریافت کمک، روزگار خودش و بچه‌هایش را می‌گذراند. مشاور گروه اما پس از چند جلسه مشاوره فردی تشخیص می‌دهد که این خانم در زمینه مدیریت استعداد دارد آن‌قدر که می‌تواند از پس مدیریت مجموعه‌های بزرگ هم بربیاید. 

بعد از آن مرکز از شبکه ارتباطی خودش استفاه می‌کند و آن‌ها زمینه همکاری او را با شرکت تولید پوشاک در طرقبه فراهم می‌کنند. خانم مددجو در محله خانم‌هایی را که چرخ خیاطی دارند شناسایی می‌کند و برای آن‌ها پارچه می‌آورد و لباس می‌برد. کم کم خودش یک کارگاه تولیدی بزرگ و گسترده ایجاد می‌کند. کارگاهی که اعضایش هر کدام در خانه‌هایشان چرخ خیاطی دارند و مشغول کارند.

 

5- کمک‌کردن بدون فوت وقت!

کمک سریع یکی از واژه‌های پرتکرار سایت است که داستان خودش را دارد. اینکه پولی که خیّر واریز می‌کند تا مدت‌ها توی حساب نمی‌ماند. قانونشان این است که با سرعت هرچه تمام‌تر نیاز مربوطه برطرف شود. تنها ظرف ٢٤ساعت و بدون فوت وقت. محمدصادق دارایی خاطره‌ای را در این باره تعریف می‌کند: چند وقت پیش خیّری از شیراز داستان خانم سرپرست خانواری را داخل سایت می‌خواند. 

او از امکانات اولیه هم محروم بود و خانه‌اش حتی اجاق گاز نداشت. آن خیّر همان لحظه مبلغ کامل اجاق گاز را واریز کرده بود. ما به محض واریز مبلغ همان روز اجاق گاز را خریدیم و در منزل مددجو بردیم. با کمک گروه رسانه هم فیلمی کوتاه تهیه و برای خیّر فرستادیم. خیّر خودش هم تعجب کرده بود که چطور با این سرعت همه این روند طی شد!

این فیلم و اطلاعات مربوط برای هر کسی که کمک کرده باشد فرستاده می‌شود. چه پنج هزار تومان باشد، چه چند میلیون تومان.

 

6- آبروی ریخته شده، جمع نمی‌شود

اما مهم‌ترین مورد از نظر دارایی حفظ کرامت انسانی است. موردی که اگر رعایت نشود هرچه رشته‌اند پنبه می‌شود: اگر به این مورد اهمیت ندهیم ناخواسته به مرور زمان عزت مددجو را له می‌کنیم. آبرویی که جلو در و همسایه ریخته شود دیگر جمع نمی‌شود. آب که از سرش بگذرد تا ابد مجبور می‌شود در همین فضا بماند و انگیزه‌اش هم برای تغییر از بین می‌رود. بچه‌های مددکار ما به‌شدت به این موضوع اهمیت می‌دهند. اینکه در ساعاتی از روز مراجعه کنند که کمترین رفت و آمد باشد، در قالب دوست و مهمان مراجعه کنند و... .»

آبرویی که جلو در و همسایه ریخته شود دیگر جمع نمی‌شود. آب که از سرش بگذرد تا ابد مجبور می‌شود در همین فضا بماند و انگیزه‌اش هم برای تغییر از بین می‌رود

شفافیت در گزارش‌دهی موردی است که با یک نگاه ساده به سایت هم دست آدم می‌آید. کلی فیلم و عکس دارند و داستان هر مددجو نوشته شده است. تعداد نیکوکارها، تعداد نیازهای در انتظار، نیازهای برآورده شده و... خلاصه همه جزئیات را در سایتشان ذکر کرده‌اند.

 

7- جای خالی اشتغال

سایت را بالا و پایین می‌کنم و جای یک کلیدواژه را خالی می‌بینم، اشتغال! همان چیزی که دارایی هم به جای خالی‌اش در سایت اشاره می‌کند. درست است که تا همین حالا هم افراد زیادی را به سر کار برده‌اند، با این حال به طور تخصصی به این موضوع ورود نکرده‌اند. 

او می‌گوید باید به جایی برسند که توانمندسازی و اشتغال در رأس سایت قرار بگیرد و درنهایت موجب توانمندسازی خانواده‌ها شود. صادق دارایی البته به باوری غلط هم اشاره می‌کند. اینکه توانمندسازی همیشه به معنای اشتغال‌زایی نیست: گاهی کمک به رفع نیازها مصداق بارز توانمندسازی است. مثلا بخشی از سایت ما مربوط می‌شود به رفع نیازهای درمانی. خیلی وقت‌ها می‌بینیم که سرپرست و نان‌آور یک خانواده بیمار و زمین‌گیر شده است. کمک به درمان او در واقع کمک به توانمندسازی آن خانواده است.

 

8- مساجد پای کار آمده‌اند

مساجد و پایگاه‌های مردمی شاید کمک‌کننده‌های اصلی به این مرکز باشند. مکان‌هایی که واسطه آن‌ها با مردم و مددجو‌ها می‌شوند. دارایی از تفاهم‌نامه‌ای می‌گوید که به‌تازگی با 10مسجد در شهرک شهید رجایی و شهرک شهید باهنر امضا کرده‌اند. برگزاری کلاس‌های فرهنگی مختلف در مساجد، گسترش استعدادیابی‌ها، معرفی ظرفیت‌های فرهنگی و... این‌ها فقط بخشی از فعالیت‌های مشترکشان است. 

علاوه بر این مساجد قرار است در این سایت کد کاربری مخصوص خودشان را داشته باشند، خودشان دست به کار شوند، نیازهای مددجوهای محله را برطرف کنند و بعد در سایت به اشتراک بگذارند.
همکاری با مساجد نکته مثبت دیگری هم دارد که او درباره‌اش توضیح می‌دهد: هر مسجد و پایگاهی فعالیت‌های مجزای خودش را دارد و در امدادرسانی، توزیع بسته و... قدمی برداشته است. با همکاری با مساجد و گرفتن اطلاعات از آن‌ها از موازی‌کاری هم جلوگیری می‌شود.

از دیگر فعالیت‌های مشترک مساجد با مرکز نیکوکاری صاحب‌الزمان(عج) می‌توان به برگزاری برنامه‌ها در مناسبت‌های مختلف اشاره کرد. از برنامه‌های پیش‌رویشان می‌پرسم و او توضیح می‌دهد: تصمیم داریم برای سال نو و ماه رمضان با همکاری مساجد سبد معیشتی توزیع کنیم. چراکه خیلی خانواده‌ها حالا به لحاظ اقتصادی شرایط نابسامانی دارند و شاید توان تهیه آجیل و شیرینی سال نو را هم نداشته باشند. هدف ما توانمندسازی و اشتغال‌زایی است اما نمی‌توان نیازهای فوری را نادیده گرفت.

 

9- هم‌صحبتی با مددجوها

کلثومه نظافت، ساکن محله مصلی است و مسئول بخش فرهنگی مجموعه. 10سال فرمانده پایگاه شهرک شیرین بوده و حالا بیشتر فعالیتش در این مجموعه است. این مدت ٢٢٠خانواده مددجو را در محله شهید معقول شناسایی، نیازسنجی و کمک‌رسانی کرده است. کلی خاطره تلخ و شیرین دارد که برای ما تعریف می‌کند. از پیرزنی در انتهای خیابان شهید فولادی می‌گوید که در بستر بیماری افتاده و مدت‌هاست پایش را از خانه بیرون نگذاشته است. 

هر وقت به دیدارش می‌روم می‌گوید من بسته معیشتی نمی‌خواهم مادر جان، من هم صحبت می‌خواهم. فقط کمی اینجا بنشین تا صحبت کنیم

همیشه چشم انتظار است که خانم نظافت به دیدارش برود تا دقایقی با او به گپ و گفت بنشیند: «هر وقت به دیدارش می‌روم می‌گوید من بسته معیشتی نمی‌خواهم مادر جان، من هم صحبت می‌خواهم. فقط کمی اینجا بنشین تا صحبت کنیم.

او از خانمی می‌گوید که هر روز دو سه کیلو پسته ریز می‌شکند، کیلویی دو هزار تومان! تا فقط هزینه لقمه نانش را دربیاورد و دستش جلو کسی دراز نباشد. خاطره‌های او تمامی ندارد. از ما می‌خواهد که با او همراه شویم و خودمان همه چیز را ببینیم.

 

10- آرزویی که برآورده شد

با نظافت همراه می‌شویم و به خانه چند نفر از مددجو‌ها سر می‌زنیم. خانه‌هایی کوچک در حاشیه‌ای‌ترین نقطه‌های شهر. همه به گرمی سلام و احوال‌پرسی می‌کنند. انگار سال‌هاست او را می‌شناسند و عضوی از خانواده‌شان می‌دانند. هر کدام هم داستان خودشان را دارند اما داستان فهیمه و دخترش متفاوت‌تر از دیگر داستان‌هاست.

خانه‌شان آلونکی کم‌نور و کوچک است در کوچه‌پس‌کوچه‌های خیابان شهید فولادی. خانه‌ای که امکانات اولیه را هم ندارد. تنها دلخوشی فهیمه حالا لبخندهای شیرین دختر کوچکش، فاطمه است. تنها آرزوی فرزند ده ساله‌اش داشتن کفش‌های طبی بود. آرزویی که هیچ وقت فکر نمی‌کرد برآورده شود اما حالا با کمک آن‌ها می‌تواند به‌سختی قدم بردارد. 

فاطمه با کمک مرکز نیکوکاری صاحب‌الزمان(عج) و همین سامانه شفاف کمک‌رسانی، چند سالی است که به کلاس‌های کاردرمانی هم می‌رود و وضعیت جسمی و حرکتی‌اش کلی پیشرفت داشته است. 

فهیمه به دخترش نگاه می‌کند و با لبخندی که روی لب‌هایش نقش بسته است می‌گوید: فاطمه نارس به دنیا آمد. دکترها گفتند نمی‌ماند، اما دخترم روزی‌خور این دنیا بود. اوایل حتی بلع غذا به‌طور درست و حسابی نداشت و به‌سختی غذا می‌خورد. اما مرکز کلی به ما کمک کرد. 

در سایت من کمک می‌کنم اعلامیه زدند که برای فاطمه کفش طبی بخرند در عرض یک ماه کفش خریده شد. بعد از آن هم مرکز هزینه تمام کلاس‌های کاردرمانی‌اش را پرداخت کرد. حالا شکر خدا وضعیت فاطمه زمین تا آسمان تغییر کرده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44