کد خبر: ۳۴۹۱
۲۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

خانه ما و شما ندارد

هر ۲۰دقیقه تلفن طیبه خانم زنگ می‌خورد. هر بار عذرخواهی می‌کند و گوشی‌اش را پاسخ می‌دهد. صحبتش با تلفن که تمام می‌شود با لبخندی که نشان از خوشحالی دارد می‌گوید: «رئیس یکی از کاروان‌هاست که از شهرستان می‌خواهند به همراه زائران بیایند. تلفن پشت تلفن، کاروان‌هایی که خبر از آمدن 100، 150، 250 و... نفر مسافر را می‌دهند. آن‌ها مهمان‌نوازی اهالی ایوان طرق در خاطره‌شان مانده و حالا بعد از گذشت دو سال باز هم تماس گرفته‌اند و تقاضا دارند که فضایی برای اقامت شب در اختیارشان قرار بدهند. برخی از آن‌ها نیز تقاضا دارند که اگر ممکن است صبحانه، ناهار و شام هم برایشان تدارک ببینند.

 آن‌هایی که به پیاده‌روی اربعین رفته بودند در حال بازگشت به شهرشان هستند. اما گروهی با آنکه دلشان در کربلا بود، ماندند تا خودشان را برای پذیرایی از مهمانان امام مهربانی‌ها آماده کنند. درست مانند برخی از اهالی طرق و ایوان طرق. طیبه خانم و گروهش به رسم هجده‌ساله‌شان ماندند تا خانه‌هایشان را آب و جارو کنند، زیرا منتظر مهمانان عزیزی بودند.

 برای گفت‌وگو با این بانوان خدمتگزار قراری گذاشتیم تا از حال و هوای روزهای آمادگی برای ورود زائران بگویند. در جمعشان که قرار می‌گیریم و صحبت‌ها گل می‌اندازد، چشم‌هایشان پر از اشک می‌شود و با بغضی در گلو می‌گویند: «این دو سالی که به‌دلیل کرونا سفرها لغو شده بود، به ما خیلی سخت گذاشت و دلتنگ حضور زائران امام رضا(ع) در خانه‌هایمان هستیم.»

 از همان ابتدای مصاحبه که در کنارشان نشستیم هر ۲۰دقیقه تلفن طیبه خانم زنگ می‌خورد. هر بار عذرخواهی می‌کند و گوشی‌اش را پاسخ می‌دهد. صحبتش با تلفن که تمام می‌شود با لبخندی که نشان از خوشحالی دارد می‌گوید: «رئیس یکی از کاروان‌هاست که از شهرستان می‌خواهند به همراه زائران بیایند.

 تلفن پشت تلفن، کاروان‌هایی که خبر از آمدن 100، 150، 250 و... نفر مسافر را می‌دهند. آن‌ها مهمان‌نوازی اهالی ایوان طرق در خاطره‌شان مانده و حالا بعد از گذشت دو سال باز هم تماس گرفته‌اند و تقاضا دارند که فضایی برای اقامت شب در اختیارشان قرار بدهند. برخی از آن‌ها نیز تقاضا دارند که اگر ممکن است صبحانه، ناهار و شام هم برایشان تدارک ببینند.»

البته ماجرا به همین اسکان و تهیه وعده‌های غذایی ختم نمی‌شود. برخی زائران خودشان تماس می‌گیرند و می‌گویند که هزینه آمدنشان به مشهد را ندارند، اگر می‌شود طرقی‌ها بانی خیر شوند و با خیرانی که دارند صحبت کنند تا هزینه ایاب و ذهابشان را هم بپردازند. 

ناگفته نماند که بانوان محله ایوان طرق و طرق هم در این زمینه سنگ تمام گذاشتند و با مطرح‌کردن این موضوع در مسجد محله تلاش کردند هزینه حضور این گروه را که توان و وسع مالی کمی دارند در مشهد فراهم شود. طبیه خانم لبخندی از رضایت می‌زند و می‌گوید: «شکر خدا هر چند مردم محله‌های ما از نظر مالی توان اقتصادی خوبی ندارند، اما دل بزرگی دارند و سعی می‌کنند هر آنچه دارند که به برکت وجود امام رضا(ع)است از صمیم دل برای مهمانانش هزینه کنند.»

 

کار را دلی پیش بردیم

طیبه دلیر 46سال ذاکر اهل البیت(ع) است و سال‌هاست که در طرق سکونت دارد. او 18سال قبل به پیشنهاد امام جماعت مسجد لبیک می‌گوید و با کمترین‌ هزینه به پذیرایی زائران علی‌بن‌موسی الرضا(ع) می‌رود. او از آن روزها این‌طور یاد می‌کند: «حدود 1382یا 1383بود که مرحوم حجت‌الاسلام داوطلب امام جماعت وقت مسجدمان (مسجد امام حسن(ع)) پیشنهاد داد که با شربت از زائران پیاده دهه آخر صفر پذیرایی کنیم. این پیشنهاد با استقبال اهالی طرق روبه‌رو شد. هر کسی هر چه در توان داشت برای تهیه شربت آورد. از زعفران، شکر، گلاب و... چند کلمن شربت فراهم شد و از زائران پذیرایی کردیم.»

آن‌ها با پذیرایی شروع کردند، اما کارشان فقط به پذیرایی ختم نشد. هر سال تجربه‌شان برای استقبال از زائر بیشتر می‌شد و نواقص کارشان را برای سال آینده برطرف می‌کردند. به طوری که سال به سال این خدمت شکل بهتری به خود می‌گیرد و کامل‌تر می‌شود. 

دلیر با ذوق و شوقی که در گفتارش پیداست برایمان تعریف می‌کند: «تجربه‌های سال‌های قبل و حمایت اهالی محل سبب شد تا به دنبال مکانی برای استقبال از زائر باشیم. با رایزنی‌هایی که انجام شد؛ زمینی نزدیک خواجه اباصلت در اختیارمان قرار گرفت.»

زمین در اختیار این گروه قرار می‌گیرد، حالا نوبت آن‌هاست که با تمام توانشان زمین خالی را تجهیز کنند تا زائران آقا علی بن موسی الرضا(ع) احساس غربت و خستگی نکنند. آن‌ها نیازهای زائران را در نظر گرفتند و بدین شکل امکاناتی از قبیل دارو، لوازم بهداشتی و ... را فراهم کردند. 

دلیر درباره این موضوع توضیح می‌دهد: «زمین را که دادند به همت اهالی برق و آب در این سال‌ها فراهم شد. زمین را فرش کردیم، دارو برای درمان پاهای ملتهب زائران تهیه شد و... در حال حاضر هم یکی از اهالی زمینی را برای زائران وقف کرده که هر ساله از آن استفاده می‌کنیم.»

دلیر می‌گوید: «موضوع اسکان را که با برخی بانوان طرقی مطرح کردیم آن‌ها پذیرفتند که زائران را در منازلشان اسکان بدهند.»

برخی زائران و سرکاروان‌ها درخواست اسکان را از طرقی‌ها داشتند. این بار هم اهالی خون‌گرم و مهمان‌نواز محلات ایوان طرق و طرق راه چاره‌ای برای اسکان زائران اندیشیده‌اند. دلیر می‌گوید: «موضوع اسکان را که با برخی بانوان طرقی مطرح کردیم آن‌ها پذیرفتند که زائران را در منازلشان اسکان بدهند.»

البته در کنار اسکان، خدمات دیگری مانند شست‌وشوی لباس‌ها، دوخت و دوز، تمیز کردن کفش‌ها و جایگزینی کفش و جوراب‌های پاره با نو را هم انجام می‌دهند.»

بی‌شک زائری که کیلومترها پیاده در سرما و گرما آمده یکی از نیازهایش رفتن به حمام و انجام دادن غسل زیارت است. در این باره هم دلیر برایمان از مهربانی همسایه‌های اسکان‌دهنده می‌گوید: «هر خانه‌ای یک حمام و سرویس بهداشتی بیشتر ندارد. به طور معمول و در کمترین تعداد 50نفر در یک خانه اسکان داده می‌‍‍‍‍‍‌شوند. برای استحمام و استفاده از سرویس بهداشتی با خانه‌های اطراف هماهنگ کردیم تا زائران بتوانند این نیازشان را هم برآورده کنند.»

 

زائران ناجی صاحب‌خانه شدند

فاطمه عابد از سال 85وارد این گروه شده و حالا یکی از اعضای ثابت و پای کار است. با او که حرف می‌زنیم از برکت‌های زائران و اتفاق‌هایی که در این سال‌ها به چشم خود دیده صحبت می‌کند.

او می‌گوید: «گروهی از زائران در طبقه بالای خانه یکی از اهالی اسکان گرفته بودند. صاحب‌خانه در طبقه پایین خانه ساکن بودند. زائران صبح صاحب‌خانه را صدا می‌زنند، اما پاسخی نمی‌شنوند. آن‌ها نگران وارد خانه می‌شوند. بعد از باز شدن در متوجه می‌شوند صاحب‌خانه را گاز گرفته و از حال رفته‌ است. با کمک زائران صاحب‌خانه از مرگ نجات پیدا می‌کند.»

وقتی او این موضوع را برایمان می‌گوید هر کدام به یاد عنایت‌های آقا علی بن موسی الرضا(ع) می‌افتند. بار دیگر عابد از عنایت امام رضا(ع) به پدر و دختر معلول اهل بم می‌گوید. پدری سالمند که همه اعضای خانواده‌اش به جز همین دختر معلول را در زلزله بم از دست داده و به شوق زیارت به مشهد می‌آیند تا بلکه شفای دخترک را بگیرند.

 اما دختر را در حرم گم می‌کند. دختر هم تنها پا در جاده می‌گذارد و خادمان ایستگاه او را شب پیدا و به یکی از خانه‎‌هایی که بانوان در آن اسکان داشته‌اند هدایت می‌کنند. پدر ناامید در اطراف حرم با عکسی در دست، سراغ دخترکش را از مردم می‌گرفته است. یکی از کاروانی‌ها دختر را شناسایی می‌کند و می‌گوید او را در طرق دیده. زائر به همراه پدر دختر به طرق می‌آیند و دختر را تحویل می‌گیرد.

 

وقف 10روزه خانه و خودرو

باز هم تلفن طیبه خانم او را از جمعی که هستیم جدا می‌کند. حالا با «رقیه خواجه‌بامری» که او هم از بانوان فعال گروه استقبال از زائران است هم‌کلام می‌شویم. حرف از زائر و کارهای قبل از رسیدن مهمانان آقا علی بن موسی الرضا(ع) می‌شود، اشک‌هایش بی‌اختیار می‌ریزد. این بانوی فعال طرقی رسم زیبایی دارد. او هر ساله قبل از رسیدن زائران، خانه‌اش را مانند نوروز خانه‌تکانی می‌کند، فرش‌ها و پرده‌ها را می‌شوید و غبار از خانه‌اش می‎‌گیرد. یک کلام او برای زائرانی که مهمانش می‌شوند سنگ تمام می‌گذارد.»

او درباره ورودش به این گروه می‌گوید: «از همان سال او با مرحوم داوطلب امام جماعت مسجد همراه شدم. در این چند روز آخر صفر خانه و خودروم وقف زائر است. هر کاری از دستم بربیاید انجام می‌دهم.»

از همان سال او با مرحوم داوطلب امام جماعت مسجد همراه شدم. در این چند روز آخر صفر خانه و خودروم وقف زائر است. هر کاری از دستم بربیاید انجام می‌دهم

کارهای زیادی است که تا قبل از رسیدن مهمانان امام مهربانی‌ها باید انجام شود. بامری در این باره می‌گوید: «بخشی از هزینه‌ها در مجالسی که خانم دلیر می‌روند جمع‌آوری می‌شود. این مبالغ برای تهیه وعده‌های غذایی، تهیه دارو، پخت نان و.... صرف می‌شود. بخشی از کارها هم مربوط به سرکشی به زائران و تهیه نیازهایی است که دارند. گاهی همه چیز بر طبق برنامه‌ای که هست پیش نمی‌رود و نیاز دارد که هماهنگی درباره‌شان انجام شود. کارها نیاز به هماهنگی و حضور مستمر در ایستگاه دارد.»

صحبت از کار بی‌وقفه و سنگین است. شاید در شبانه‌روز سه یا چهار ساعت در خانه هستند و بیشتر وقتشان را به زائران اختصاص می‌دهند. رقیه خانم همراه سایر اعضای گروه از اذان صبح تا یک بامداد کارهای مختلفی را هماهنگ می‌کند و انجام می‌دهد. با این حال خبری از خستگی نیست. هر چه هست سراسر ذوق و شوق، خدمت و پذیرایی است به آن‌هایی که کیلومترها راه را با پای پیاده آمده‌اند.

 

هر چه داریم به برکت حضور زائر است

لیلا شهریاری به اتفاق همسرش از زائران پذیرایی می‌کنند. آن‌ها خانه بزرگی ندارند، اما همه‌اش را در اختیار زائران قرار می‌دهند. او ارتباط خوبی با زائرانی که به خانه‌اش می‌آیند برقرار کرده و در این دو سالی که کرونا، رفت و آمدها را به کمترین حد ممکنش رسانده بود، او بی‌قرار و دلتنگشان بوده است.

 او از دلتنگی‌های این روزهایش برایمان این‌گونه تعریف می‌کند: «یادم می‌آید آخرین کاروانی که از در خانه‌مان بیرون رفت، نشستم پای ستون پذیرایی‌مان و حسابی گریه کردم. این دو سالی هم که زائران نیامدن با دیدن تلویزیون و برنامه‌های سال‌های قبل گریه می‌کردم.»

لیلا خانم اشک چشمش را با گوشه روسری‌اش پاک می‌کند و با لبخندی که تلاش می‌کند جایگزین اشک شوقش شود، ادامه می‌دهد: «دو سال این لیاقت را نداشتیم که در خدمت زائر امامان باشیم، امسال لحظه‌شماری می‌کنم تا مهمانان قدم بر چشم‌مان بگذارند. همه ما در طرق کارگریم و وضعیت اقتصادی خوبی نداریم، اما هر آنچه داریم با اخلاص در اختیار زائران قرار می‌دهیم.»
لیلا خانم در پاسخ اطرافیانش که می‌پرسند چرا فرش‌های تمیز و خانه نوسازش را در اختیار زائران قرار می‌دهد، می‌گوید: «مگر آدم وسایلش را از مهمانش دریغ می‌کند. حتی بالش، تشک و پتوهایم را در اختیارشان می‌گذارم.»

او خاطره زیبایی هم از زائران و همکاری‌ای که بینشان شکل گرفته دارد. تعریف می‌کند: «فصل پاک کردن زعفران بود، در حال پاک کردن بودم. یکی از بانوان زائر هم خوشش آمد و با آنکه تا آن شب زعفران پاک نکرده بود کار را یاد گرفت و کمک کرد. شب اول یک نفر بود و شب دوم به تعداد پاک‌کنندگان اضافه شد.» او می‌خندد و می‌گوید: «هر آنچه داریم به برکت وجود همین زائران است.»
البته ناگفته نماند که زائران به ازای کارشان دستمزد هم گرفته‌اند. شهریاری در این‌باره می‌گوید: «برخی زائران همان‌طور که اشاره شد نیازمند هستند و این کار برایشان منبع درآمد برای خرج سفرشان بود.»

 

پایان 2سال دلتنگی برای حضور زائر

بی‌بی مرضیه حسینی را برخی به نام فامیل همسرش سادات می‌شناسند. او سه سالی است که به گروه اسکان زائر اضافه شده است. می‌گوید: «هنگامی که زائران به خانه‌مان می‌آیند، تمام خانه در اختیارشان است. همسرم و پسرم به مردها خدمت می‌کنند و از این‌کار بسیار خوشحالند. در این مدت دو سال هر وقت به دهه آخر صفر نزدیک می‌شدیم آن‌ها دلتنگ حضور زائران می‌شدند و خاطره‌های سال‌های قبل را مرور می‌کردند.»

همین که یک استکان چای دست زائر بدهم و او بگوید خدا خیرت بدهد یا خدا رفتگانت را بیامرزد برای من یک دنیا ارزش دارد

این بانوی طرقی با دود کردن اسپند و سلام و صلوات به استقبال زائران می‌رود و آن‌ها را به منزلش دعوت می‌کند. او ادامه می‌دهد: «زائران از اینکه برایشان اسپند دود می‌کنیم و به استقبالشان می‌رویم حس خوبی پیدا می‌کنند. زائران می‌گویند احساس می‌کنیم به حرم رضوی نزدیک شده‌ایم و عطر و بوی حرم به مشام‌مان می‌رسد. حس می‌کنیم امام رضا(ع) هم به استقبال زائرانش آمده است.»

او می‌گوید: «بارها شنیده‌ام که می‌گویند خانه‌ات ریخت و پاش می‌شود، در جوابشان می‌گویم بشود، کل نظافت خانه شاید دو ساعت هم نشود. همین که یک استکان چای دست زائر بدهم و او بگوید خدا خیرت بدهد یا خدا رفتگانت را بیامرزد برای من یک دنیا ارزش دارد.»

نه‌تنها بی‌بی که همه اهالی طرق معتقدند خاک پای زائر آقا علی بن موسی الرضا(ع) برکت خانه‌هایشان است. آن‌ها سراز پا نمی‌شناسند که این لحظه‌های تلخ دوری سپری شود تا دوباره شاهد آمدن زائران باشند.

 

 

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44