کد خبر: ۳۹۹۴
۲۰ دی ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

خاطرات یک نوجوان از دنیای هنرنقاشی

فاطمه نوروزی متولد1387 ساکن محله عنصری حدود سه‌سالی است که به‌صورت جدی، هنر نقاشی و سیاه‌قلم را دنبال می‌کند. او توانسته است در همین مدت کوتاه، آثار خود را در نمایشگاه به نمایش بگذارد و برخی از آن‌ها را بفروشد.

مانند بسیاری از بچه‌ها از سه‌چهار سالگی نقاشی می‌کشید. هنگامی که به مدرسه رفت، زنگ نقاشی برایش بسیار جذاب و دوست‌داشتنی بود. مادر که علاقه دخترش را می‌دید، او را در کلاس‌های اوقات فراغت ثبت‌نام کرد.

 با گذشت زمان هرچه مهارتش بیشتر می‌شد، علاقه‌اش به یادگیری هم افزایش پیدا می‌کرد. فاطمه نوروزی متولد1387 ساکن محله عنصری حدود سه‌سالی است که به‌صورت جدی، هنر نقاشی و سیاه‌قلم را دنبال می‌کند. او توانسته است در همین مدت کوتاه، آثار خود را در نمایشگاه به نمایش بگذارد و برخی از آن‌ها را بفروشد.


فروش اولین تابلو نقاشی

استعدادش در هنر نقاشی را با آثاری که خلق می‌کرد، نشان می‌داد. دوست و آشنا، فامیل و غریبه، هرکس نقاشی‌های فاطمه را می‌دید، از زیبایی آن تعریف می‌کرد. با تشویق‌های خانواده تصمیم گرفت این استعداد را دنبال کند؛ به‌همین‌دلیل در کلاس نقاشی کانون فکری کودکان و نوجوانان   بوستان میرزاکوچک‌خان ثبت‌نام کرد و توانست علاوه‌بر مداد رنگی، نقاشی با گواش و آبرنگ را بیاموزد، اما عطش فاطمه به یادگیری باز هم ادامه داشت.

وقتی می‌خواهم نقاشی بکشم، به خوب یا بد بودن نقاشی‌ام فکر نمی‌کنم؛ فقط از کاری که انجام می‌دهم، لذت می‌برم و در پایان هم نتیجه خوبی می‌گیرم

نزد محبوبه دایی رفت و همه تکنیک‌های نقاشی مانند رنگ روغن، سیاه‌قلم، چهره، پاستل، نقاشی سفال و‌... را به‌صورت حرفه‌ای آموخت. کلاس‌های او دو سال طول کشید و با گذشت زمان مهارت‌هایش بیشتر می‌شد.

فاطمه اولین نقاشی سیاه‌قلم خود را که صورت یک دختربچه بود، به یکی از دوستان خانوادگی‌شان فروخت؛ «از کودکی بارها این جمله را شنیده بودم که چه خوب نقاشی می‌کشی، ولی وقتی دوست مادرم نقاشی من را خرید، حس دیگری داشتم. نقاشی‌ام آن‌قدر ارزشمند بود که به خاطر آن مبلغی دریافت کردم.»


مطرح شدن در مدرسه

تصویر پدرش، اولین چهره‌ای است که می‌کشد. فاطمه با آب‌وتاب درباره آن روز می‌گوید: یک عکس از پدرم را انتخاب کردم و با زغال کشیدم. هیچ‌وقت آن  نقاشی را از آموزشگاه با خودم به خانه نمی‌آوردم تا موقعی که تمام شد. هنوز هم چهره پدرم را هنگامی‌که تصویر نقاشی‌شده‌اش را می‌دید، به یاد دارم. با اینکه تا آن‌موقع، چند تابلو نقاشی خود را فروخته بودم، شادی و واکنش پدرم، بهترین دستمزدی بود که گرفتم.

آثار او در مدرسه حرف اول را می‌زند. امسال در مسابقات  نقاشی شرکت کرده و به مسابقات ناحیه 2آموزش‌وپرورش راه پیدا کرده‌ است. فاطمه آثارش را در نمایشگاه استادش هم به نمایش گذاشته است؛ «وقتی می‌خواهم نقاشی بکشم، به خوب یا بد بودن نقاشی‌ام فکر نمی‌کنم؛ فقط از کاری که انجام می‌دهم، لذت می‌برم و در پایان هم نتیجه خوبی می‌گیرم.»
او برای آینده‌اش برنامه‌ریزی کرده است و می‌خواهد در‌کنار درس و دانشگاه هنر خود را ادامه دهد تا روزی که بتواند به‌عنوان استاد به افراد علاقه‌مند آموزش بدهد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44