کد خبر: ۴۵۵
۰۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

تار و پود خودکفایی

هاجر طاهری‌مقدم هنرمند قالی باف محله سیس آباد متولد سال1355 است. او از همان هفت‌هشت‌سالگی کنار مادرش پای دار بوده‌ و این هنر را از مادرش به ارث برده است. خانم طاهری مقدم آن قدر در کارش مهارت دارد که بدون دست کشیدن روی قالی، تعداد گره‌های قالی را تشخیص می‌دهد. طرح‌های قالی را از بر، رج به رج می‌بافد و با هنرش کمک خرج خانواده است.

«هر فرش نقشه‌ای دارد و هر نقشه هم معمولا متعلق به شهری است. بیشتر فرش‌ها نقشه‌های متعارفی دارند، یعنی ترنج دارند، حاشیه، لچکی و توازن و تقارن بین نقش‌ها رعایت شده است و البته برخی هم از این قاعده پیروی نکرده‌اند.» این‌ها را عزیزه فرشکاران، کارشناس اجتماعی دفتر تسهیلگری محله سیس‌آباد، تا رسیدن به منزل هاجر طاهری‌مقدم، یکی از زنان هنرمند محله، می‌گوید. در کوچه‌پس‌کوچه‌های داغ و آفتابی همراهش می‌شویم. فرشکاران خوش‌بیان و خوش‌مشرب است. بین راه تعریف می‌کند: شاید برای خیلی‌ها دور از باور باشد، اما هنوز در این بافت شهر خیلی‌از رن‌ها و دخترها روزهای بلند تابستان را با قالی‌بافی تمام می‌کنند؛هاجر طاهری‌مقدم یکی از آن‌هاست.

شاید برای بعضی‌ها که این روایت را می‌خوانند، عجیب باشد که دخترکان پانزده‌شانزده‌ساله با همان شیطنت‌های نوجوانی می‌نشینند پای دار قالی. یکی نقشه می‌خواند «دوغی جاخور» یعنی رنگ دوغی باید همان جای قبلی‌اش بافته شود، یا «آبی جاخور، دوتا بعد یکی قهوه‌ای» یعنی بعد دوتا آبی باید یک رنگ قهوه‌ای ببافی. دخترکان از شادی سرشارند، آواز می‌خوانند و نقش می‌زنند و از آرزوهایشان می‌گویند.

برای ما که از بیرون نگاه می‌کنیم چله‌کشی، نقشه‌خوانی و گره‌زدن در قالی‌بافی سخت و پیچیده به نظر می‌آید، اما اینجا جزوی از وجود بانوان هنرمند محله شده است. این‌ها را نماینده دفتر تسهیلگری محله سیس آباد تعریف می‌کند. او تأکید می‌کند که حتما روی این موضوع کار شود که اشتغال خانواده‌ها در این صنعت می‌تواند برخی آسیب‌های اجتماعی را کاهش دهد، اما بازار راکد فرش به چالشی تبدیل شد ه که بافندگان خانگی ما را دل‌سرد کرده است.

 

استادشدن پای قانون نانوشته

او در نیمه‌باز یکی از خانه‌ها را می‌کوبد و اجازه ورود می‌خواهد. دار کوچکی زیر رقص برگ‌های درخت انگور گذاشته شده است و کسی پشت آن نیست و بخشی از آن را آفتاب پوشانده است. هاجر طاهری‌مقدم زنی میان‌سال است که به استقبالمان می‌آید و تعارف می‌کند که داخل شویم. متولد سال1355 است. می‌گوید: زادگاهم قائنات است و از همان هفت‌هشت‌سالگی پای دار بوده‌ام و آن‌قدر مهارت پیدا کرده‌ام که بدون دست کشیدن روی قالی، بفهمم چندتا گره دارد و نقشه‌اش ذهنی و پرداخته خیال است یا طراح آن را قلم زده است، یا اینکه خامه اش را به چه رنگ کرده‌اند.

خوب می‌تواند تشخیص دهد کدام جنس عتیقه و قیمتی است و کدام‌یک نه. دار داخل حیاط را نشانمان می‌دهد و تعریف می‌کند: این دار برای گلیم‌بافی و تابلوبافی است. برای قالی‌بافی دار باید بزرگ باشد.

زن تعریف می‌کند: در روستا چندنفری پشت دار می‌نشستیم. کارمان همین بود. بیشتر خانواده‌ها از همین طریق امرار معاش می‌کردند. دخترها تا یک مقطعی بیشتر نمی‌توانستند درس بخوانند و همه‌شان کنار مادران و مادربزرگ‌هایشان طبق یک قانون نانوشته استاد می‌شدند. خیلی‌هایشان سواد نداشتند، اما یک نقشه‌خوان حرفه‌ای بودند و هنوز هم هستند و هر نقشه‌ای را مقابلشان بگذاری، چشم‌بسته می‌خوانند.

 

همه مراحل تولید در دست قالی‌باف بود

طاهری‌مقدم تعریف می‌کند: اینجا کار راحت است. همه‌چیز را می‌توانی از بازار تهیه و آماده کنی، اما دختران روستا باید پشم‌های گوسفند را می‌چیدند و با چرخ آن را نخ می‌کردند. تازه در این مرحله می‌رسیدیم به رنگ‌کردن نخ‌ها. تهیه رنگ هم کار خودمان بود. با همان گیاهان و مواد اولیه‌ای که داشتیم، مانند حنا، پوست گردو و انار، نخ‌ها را با دست رنگ می‌کردیم. البته به این سادگی نبود که تعریف‌ می‌کنم. پوست‌ها باید خشک می‌شد. بعد آن‌ها را آسیاب می‌کردیم و یک روز تمام رنگرزی‌شان کار داشت. مادرم و دختران روستا هنوز هم همین کار را می‌کنند، اما ما نخ آماده می‌خریم.
او ادامه می‌دهد: نخ خیلی گران نیست. الان نخ پشمی کیلویی 60هزار تومان است. سمت روستای ما چون بیشتر اهالی دامدار هستند، همه کارها را خودشان انجام می‌دهند. هرچه نخ ظریف‌تر باشد، محصولی که به دست می‌آید، ظریف‌تر و چشم‌نوازتر است و کار آن هم سخت‌تر.

 

هنر موروثی ما

چون کارش را دوست دارد و نمی‌تواند کنارش بگذارد، زیاد اهل گلایه نیست و به همین اندازه بسنده می‌کند: حتما شنیده‌اید که قالی‌بافی جزو مشاغل سخت است و چشم و کمر و گردن را درگیر می‌کند. مفاصل و چشم‌های ما پای این کار از بین رفته است. خیلی‌ها مثل ما با گره‌گره‌زدن و رج‌به‌رج بافتن چرخ زندگی‌شان را می‌چرخانند، اما کسی حمایتشان نمی‌کند. هرکسی نمی‌تواند در این کار دوام بیاورد، مگر اینکه اهل کارهای ظریف و هنری باشد. این هنر بین نسل ما موروثی است و هر فرش شاهد حرف‌های زیادی از ماست. فرش‌ها سنگ صبور ما هستند و به همین دلیل هیچ‌وقت از آن دل‌سرد نشده‌ایم و دوست داریم هنر موروثی‌مان زنده بماند.

 

یک قالی گاه ماه‌ها روی دار می‌ماند

هاجر‌خانم تعریف می‌کند: چون قالی‌بافی سودی ندارد و کسی خریدار نیست و گاه یک قالی ماه‌ها روی دار می‌ماند، تولیدات ما این روزها بیشتر گلیم و تابلو است و کارهای هنری ریز مثل پادری برای خانه عروس یا بافتن جاموبایلی. در بازار بیشتر سبک‌های ترکمنی دیده می‌شود و ما به سفارش مشتری نگاه می‌کنیم که چه سبکی می‌پسندد و با چه رنگی. برخی رنگ‌های شاد را بیشتر دوست دارند. برعکسش هم هست. خلاصه اینکه باید مطابق دل مشتری کار کنیم تا راضی باشد. البته من دختر و عروسم را هم پای کار آورده‌ام و خودشان به این کار علاقه‌مند
هستند.

 

کار ظریف با نخ ظریف به دست می‌آید

ابزار اصلی قالی‌بافی دار است و دار باید چله‌کشی شده باشد و یک کار تخصصی است و قالی‌باف تازه‌کار نمی‌تواند آن را انجام دهد. سیخ پودکشی، آچارچاقوی قلاب‌دار و قیچی هم از دیگر وسایلی است که به کار می‌آید.

سر سیخ پودکشی قلاب‌مانند است و برای روکردن نخ از میان تارهاست و آچار برای محکم‌کردن پیچ‌ها و مهره‌های دار به کار می‌آید. چاقوی قلاب‌دار هم برای بیرون‌کشیدن نخ از لابه‌لای تارها و بریدنشان است. بعد از تمام‌شدن هر رج با دفه روی آن می‌کوبند و قیچی هم بعد از بافتن هر چند رج به کار می‌آید. اما از 2 ابزار مهم این کار نمی‌شود غافل بود؛ یکی نقشه و یکی نخ. هرچه نخ ظریف‌تر باشد، کار هم ظرافت بیشتری دارد. نخ‌ها یا ابریشمی هستند یا از پشم گوسفند.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44