کد خبر: ۴۹۲۸
۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۸

رتبه برتر دانش‌آموزان مشهدی در مسابقه دانش مغز

مهسا آرمان و نگار حاذقی، دو دانش‌آموز دبیرستان فرزانگان، با شرکت در مسابقه «دانش مغز» و  به دست آوردن رتبه‌های برتر، برای شهرمان افتخار آفریدند.  

مهسا آرمان و نگار حاذقی، دو دانش‌آموز دبیرستان فرزانگان، با شرکت در مسابقه «دانش مغز» و  به دست آوردن رتبه‌های برتر، برای شهرمان افتخار آفریدند.

مسابقه دانش مغز، بیش از ۱۵سال است که در سرتاسر جهان برگزار می‌شود و در ایران نیز برای چهارمین بار زیر نظر انجمن علوم اعصاب ایران و با حمایت ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی در دومرحله برگزار شد. هدف از این مسابقات، آشنایی بیشتر دانش‌آموزان با مغز و بیماری‌های رو به ازدیاد امروزی همچون آلزایمر و... است.

در مرحله اول این مسابقات که در اسفند ماه برگزار شد، ۳۰ دانش‌آموز نخبه برگزیده شدند و در مرحله دوم که ۲۳ و ۲۴ فروردین‌ماه جاری برگزار شد، مهسا آرمان مجوز حضور در مرحله بین‌المللی این مسابقات را کسب کرد و به عنوان تنها نماینده ایران در مسابقات جهانی ۲۰۱۸ دانش مغز که در برلین آلمان برگزار خواهد شد، شرکت کرد.

نگار حاذقی نیز رتبه دوم را به دست آورد. به دلیل کسب این موفقیت بزرگ، پای صحبت این دو نخبه دوست‌داشتنی و پرانرژی نشستیم.

هنگامی که به دبیرستان فرزانگان واقع در خیابان شهید صادقی پا می‌گذاریم، دانش‌آموزان باهیجان و پرتکاپویی را می‌بینیم که تصور ما را از اینکه دانش‌آموزان تیزهوش و نخبه منزوی و گوشه‌گیر هستند، تغییر می‌دهد.

آن‌ها فارغ از دنیای پرتنش و شلوغ بیرون از مدرسه با یکدیگر شوخی می‌کنند و می‌خندند و انگار شیطنت‌هایشان، همگام با استعداد و توانمندی‌شان رشد کرده است. مهسا و نگار نیز از این قائده مستثنا نیستند و سرخوشی و بازیگوشی آن‌ها در زمان مصاحبه از دَم‌گوش هم پِچ‌پِچ کردن همراه با شیطنت و خندیدن گاه و بیگاهشان کاملا مشخص است.

مهسا تک‌فرزند خانواده است و شرکت در مسابقه دانش مغز را نخستین اقدام برای مستقل‌شدنش می‌داند. او معتقد است که آینده موفق هر فرد را ذهنی سالم می‌سازد. به همین دلیل است که ورزش و موسیقی را با درس خود همراه کرده است تا بتواند به گفته خودش با جسم و روحی قوی به سوی دستیابی به اهدافش گام بردارد.

 

بیشترین امتیاز مهسا در بخش تشخیص بیماری

به صورت میانگین حدود پنج ساعت در روز درس می‌خواندم تا خودم را برای حضور در مسابقه مغز آماده کنم.

دانش مغز مسابقه‌ای سخت و پُرهیجان بود که مرحله دوم آن در پنج بخش تستی، تشریحی، عملی، تشخیص بیماری و آزمون شفاهی برگزار شد. در قسمت عملی در آزمایشگاه با میکروسکوپ کار می‌کردیم که بخشی از آن درباره تشخیص کارکرد قسمت‌های مختلف مغز و نام تخصصی آن‌ها بود.

در بخش تشخیص بیماری، نشانه‌های بروز یک بیماری، ارائه یا ویدئویی از آن پخش می‌شد و بر اساس آن، نوع بیماری را تشخیص می‌دادیم و داروی مورد نیاز بیمار را هم به نوعی تجویز می‌کردیم. (مهسا سرش را بالا می‌گیرد و با غرور می گوید که در بخش تشخیص بیماری بیشترین امتیاز را کسب کرده است.)

 

 آزمون واقعا سخت بود

 مسابقه تا ساعت شش عصر ادامه داشت که پس از پایان هر بخش آزمون، استراحت کوتاهی داشتیم و دوباره آزمون بعدی برگزار می‌شد و چون سبک هر سنجش متفاوت بود، مسابقه با وجود سخت بودنش اصلا خسته‌کنننده و کسل‌کننده نبود.

یادم نمی‌رود که در روز مسابقه حس خوب و اضطرابم با هم تداخل پیدا کرده بودند؛ از طرفی خوشحال بودم از تمام شدن یک بخش از مسابقه و از طرفی استرس آزمون بعدی را داشتم که به نوعی تعیین کننده سرنوشت بود.

در نهایت هم مراسم اختتامیه برگزار شد و همان‌جا نتایج اعلام شد و مدال‌ها را دادند. پدر و مادرم خودشان را برای اختتامیه رساندند و بسیار ذوق‌زده و خوشحال شدند چون خودم هم انتظار نداشتم که این رتبه را به دست بیاورم چون آزمون واقعا سخت بود.

 

حس مسئولیت در قبال کشور

مهسا از حسش به عنوان تنها نماینده ایران در مسابقات جهانی می‌گوید: حس مسئولیتی بزرگ و تعهد به کشورم دارم و نهایت تلاشم را می‌کنم که نگذارم استرس بر من غالب شود، در کنار درس خواندن به مسائل و امور روزمره‌ام هم برسم و تعادل لازم را برقرار کنم.

 

 دلایل موفقیت

نوجوان موفق مشهدی دلیل اصلی موفقیتش را حمایت‌های خانواده‌، علاقه و تلاش خودش می‌داند و می‌گوید: امسال در تعطیلات نوروزی قید خیلی از تفریحات را زدم و فقط درس خواندم چون هدفم مشخص بود و در راستای آن تلاش می‌کردم.

 

 بزرگ‌ترین خطا

شاید بهتر باشد اسمش را عوض کنیم و بگوییم «بزرگ‌ترین اشتباه» که در زندگی شخصی من قطعا انتخاب دوستانی اشتباه در گذشته بود که باعث شد آسیب‌هایی به من وارد شود.

 

 کنترل در استفاده از فضای مجازی

یکسری چیزها به خود آدم بستگی دارد و نمی‌شود مقایسه کرد که چون همه بیشتر وقتشان را در فضای مجازی می‌گذرانند، من هم خودم را با این محیط سرگرم کنم. البته من در طول روز زمانی را برای گذر در فضای مجازی اختصاص می‌دهم و شاید بتوان گفت که زمان زیادی هم هست.

حتی در طول ساعات مطالعه و درس خواندنم، تلفن همراهم کنار دستم است و حتی آن را جایی نمی‌گذارم که در دسترسم نباشد که مبادا حواسم پرت شود چون خیلی اوقات حتی برای جست وجوی مطلبی به آن نیاز هم پیدا می‌کنم. من فکر می‌کنم این به ذهن فرد وابسته است که اگر بخواهد می‌تواند خودش را کنترل کند.

به اطرافیان و کسانی که دوستشان دارد عشق می‌ورزد و این در چهره‌ و رفتارش به خوبی مشهود و آشکار است. خوش‌قلبی و خلق مهربانش نشئت گرفته از خانواده‌ فرهیخته‌ای است که در آن رشد کرده، تحت تعلیم مادری نقاش بودن شاید او را به سمت پیانو سوق داده است.

نگار هم‌زمان با نواختن پیانو روحش را برای حل مسائل پیچیده مغز نیز آماده می‌کند و به این می‌بالد که باعث افتخار پدر و مادرش است. او در مسابقات مغز، در بخش تستی بالاترین امتیاز را کسب کرد و در بخش عملی هم سوم شد.

 

 دستیابی به امور پژوهشی

حمایت تشویق و پشتیبانی‌های والدینم و همکاری مدیر و دبیرهای مدرسه از عوامل موفقیتم محسوب می‌شوند. من سعی کردم با تلاش و پشتکار خودم  به چیزی که مدنظرم بود، نزدیک شوم. دوست دارم در آینده بیشتر به کارهای تحقیقی و پژوهشی بپردازم.

 

 روز مسابقه

روز آزمون، بسیار پر استرس و جالب بود. در کنار دلشوره‌ای که داشتیم، روند برگزاری به شکلی بود که خوش هم می‌گذشت. رقابت‌ها بسیار به هم نزدیک بود به طوری که تنها با اختلاف نیم نمره، رتبه شش را به دست آوردم.

 

درباره دختر نخبه مشهدی بیشتر بخوانید:

دختر جشنواره‌ای

 

ایجاد انگیزه

نگار درباره هدف برگزاری مسابقه دانش مغز ،این‌گونه می‌گوید: آشنایی دانش‌آموزان با این حیطه، یکی از اهداف مهم آزمون‌های این‌چنینی است که بفهمند مغز چیست و چه کارایی‌هایی دارد تا دانش‌آموزان بتوانند در آینده از اطلاعات خود استفاده کنند؛ چه برای سلامتی خودشان و چه برای اینکه بخواهند این راه را ادامه دهند.

او ادامه می‌دهد: اگر در این مورد بیشتر اطلاع‌رسانی شود و دانش‌آموزان بیشتری در مسابقات شرکت کنند، خیلی بهتر است و می‌تواند تاثیر بسزایی در آینده آن‌ها داشته باشد. به طور مثال فضای رقابتی خوب و سالمی که در مسابقات حاکم بود و علاقه به موضوع آزمون، سبب ایجاد انگیزه در من برای ادامه دادن این مسیر شد.

 

آمال و آرزو

از نظر من آرزو یعنی دست‌یابی به اهدافی که مدنظر داریم، اصلا معتقدم که آرزو همان هدف است که به صورت موازی در کنار هم قرار می‌گیرند. آرزوها چیزهایی هستند که خوشحالی ما و کسانی را که دوستشان داریم سبب شوند. ترسیم دقیقی از آرزوهایم ندارم اما در کل همه چیز به آینده و فرصت‌های پیش‌رو وابسته است.

 

رتبه برتر دانش‌آموزان مشهدی در مسابقه دانش مغز

چند سؤال و جواب خودمانی

این دو دانش‌آموز شیطانِ پُرمغز به قدری از لحاظ شخصیتی شبیه به هم شده بودند که گاهی سؤالاتم را به صورت مشترک پاسخ می‌دادند و جالب اینجاست که جواب‌هایشان هم بعضا یکی بود که در ادامه می‌خوانیم:

   

- نظرتان درباره مدرسه فرزانگان؟

خوشبختانه در مدرسه ما اطلاع‌رسانی درباره مسابقات مختلف بسیار زیاد است و برای پیشرفت دانش‌آموزان اهمیت زیادی قائل می‌‌شوند و مواردی را که نیاز هست به خوبی پیگیری می‌کنند.
 درس ادبیات و زیست را نسبت به سایر درس‌هایمان بیشتر دوست داریم و در میان بخش‌های مختلف مدرسه هم، آزمایشگاه برایمان جذاب‌تر و جالب‌تر است.

 

- علت شرکت در مسابقه؟
علاقه به موضوع و جو رقابتی حاکم بر مدرسه.

 

- شغلتان در آینده؟
با توجه به اینکه اکنون در رشته تجربی درس می‌خوانیم و این مسابقه هم سبب شد که دیدگاهمان نسبت به پزشکی، مغز و ساختار آن گسترش پیدا کند، علاقه بیشتری داریم که در آینده شغل پزشکی را به صورت مرتبط در زمینه مغز و نورون انتخاب کنیم.

 

 - کارکرد مغز:
مغز مرکز فرماندهی بدن است که اعمال ارادی و غیرارادی افراد تحت کنترل این بخش است، از نورون تشکیل شده و قشر آن از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است. مغز با دریافت اطلاعات از محیط خارج و داخل بدن، بهترین و مناسب‌ترین پاسخ را انتخاب و دستور را اجرا می‌کند.

 

  - چند بیماری مرتبط با مغز که تصمیم دارید درمان قطعی‌ برای آن پیدا کنید؟
اوتیسم، آلزایمر، پارکینسون، ALS و MS (این بیماری اکنون فقط کنترل می‌شود و هنوز درمانی قطعی‌ برای آن وجود ندارد).

 

 - خاطره جالب؟
(وقتی از آن‌ها درباره خاطره جالبشان سؤال می‌کنیم، به یکدیگر نگاهی می‌کنند و از ته دل می خندند. گویا خاطره مشترکی را به یاد می‌آورند)
 زمانی که برای مسابقات عازم تهران می‌شدیم، از شدت هیجان چندباری نزدیک بود در فرودگاه به زمین بخوریم اما خودمان را کنترل کردیم.

(چند دقیقه‌ای مکث می‌کنند و ادامه می‌دهند) قبل از برگزاری آزمون‌، دوره‌های آموزشی را در دانشگاه تهران گذراندیم. حدود یک هفته‌ای طول کشید و ما مجبور شدیم از خوابگاهی که در اختیارمان گذاشتند، استفاده کنیم.

نکته جالب برای ما این بود که مسیر خوابگاه تا دانشگاه را در حدود یک ساعت ونیم با مینی‌بوس طی می‌کردیم که بسیار خسته‌کننده بود اما مسیر ماجراهای خیلی زیادی داشت که فراموش‌نشدنی هستند.

 

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44