کد خبر: ۵۱۲۴
۰۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۶

ادیب نیشابوری، حافظی بی‌مانند بود

عبدالجواد بجن‌گردی، از شاعران توانای دوره مشروطه است که به دلیل مهارتش در محفوظات فراوان نظم و نثر به ادیب‌نیشابوری شهره شده است.

عبدالجواد بجن‌گردی یا بیژن‌گُردی، مدرس حوزه و از شاعران توانای دوره مشروطه است که به دلیل تسلط و مهارتش در فنون ادبی و محفوظات فراوان نظم و نثر عربی و پارسی، به ادیب‌نیشابوری شهره شده است. او حتی در علوم عقلی و نقلی، چون فلسفه، نجوم، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، فقه، اصول، رجال و تاریخ، دستی دارد و همین موضوع سبب می‌شود جایگاه رفیعی در آسمان علم و ادب ایران پیدا کند.

ادیب‌نیشابوری متولد سال ۱۲۴۳خورشیدی برابر با ۱۲۸۱ قمری در روستای بیژن‌گرد نیشابور است. عبدالجواد در چهارسالگی به بیماری آبله مبتلا می‌شود و بینایی کامل یک چشم و بخش زیادی از چشم دیگر را از دست می‌دهد، بااین‌حال با مشقت تمام دروس علمی را فرامی‌گیرد و حتی بیش از چهل سال در حوزه علمیه مشهد تدریس می‌کند.

بزرگانی، چون ملک‌الشعرای بهار، بدیع‌الزمان فروزانفر، محمدپروین گنابادی، محمدتقی ادیب‌نیشابوری (ادیب دوم)، سیدجلال‌الدین تهرانی، محمدتقی مدرس‌رضوی، ادیب طوسی، میرزاحسین فقیه‌سبزواری، محمود شهابی‌خراسانی، مدرس افغانی و محمدعلی بامداد، همگی شاگرد ادیب اول بوده‌اند.

او ۶ خرداد ۱۳۰۵خورشیدی برابر با ۱۵ذی‌القعده ۱۳۴۴قمری در مشهد فوت می‌کند و نزدیک دارالحفاظ (در نقره) حرم رضوی به خاک سپرده می‌شود. روزنامه آزادی، منتشرشده در مشهد، در شماره ۳۰ سال اول خود، برابر با ۱۵خرداد۱۳۰۵ گزارش کاملی درباره حیات ادیب‌نیشابوری نوشته است. این گزارش به‌دلیل هم‌زمانی با مرگ ادیب، از اطلاعات ارزشمندی برخوردار است که اینجا برای نخستین‌بار منتشر می‌شود.


فرزند بی‌مانند آقاحسین

۷ خرداد ۱۳۰۵ روزنامه آزادی با تیتر «مرگ علم و ادب»، خبر وفات ادیب‌نیشابوری را با این کلمات چاپ و منتشر می‌کند: «حضرت استاد اعظم ادیب‌نیشابوری که مهم‌ترین ادبای ایران بودند، بر اثر عارضه طولانی، صبح جمعه دیروز بدرود زندکانی کردند و عالم علم و ادب ایران را عزادار فرمودند».

این روزنامه روز بعد (۸ خرداد) گزارشی چندصفحه‌ای از روزگار ادیب نیشابوری منتشر می‌کند که خلاصه آن چنین است: «نام مبارکش میرزاعبدالجواد متخلص به ادیب، فرزند بی‌مانند آقاحسین -که مردی زراعت‌پیشه بوده- در قریه بورنگرد نیشابور است.

از سن هفت‌سالگی شروع به تحصیل کرده و مقدمات علوم و زبان عرب را در نیشابور تحصیل [کرده]و در سن بیست‌ویک‌سالگی (برابر با ۱۳۰۲قمری) به مشهد آمده و در مدرسه خیرات‌خان، حجره گرفته و به تکمیل علوم و دروس خود پرداخته است. به‌مرور در همه علوم و فنون ادب، احاطه و تبحر پیدا کرده؛ چنان‌که هیچ‌یک از اقسام علوم ادبی نیست که مرحوم ادیب در آن مجتهد نباشد. قسمت اعظم این علوم و فنون به‌وسیله کثرت مطالعه و ممارست حاصل شده که از خصایص آن مرحوم بود.

از سال ۱۳۰۸قمری به مدرسه نواب آمده و در مدرس آن حوزه درسی تشکیل داده، برای طلاب علوم ادیبه تدریس می‌کرد. در تمام طول این سنوات، شب‌ها را به مطالعه و روز‌ها را به تدریس مشغول بود تا آنکه یک ماه‌ونیم قبل در مدرسه به مرض قلبی مبتلا [شد]و، چون در آن محل، کاملا وسایل پرستاری موجود نبود، دوستان با خواهش و اصرار زیاد، معظم‌له را به مریض‌خانه منتصریه برده و بالاخره در نصف آخر شب جمعه ۱۵ ذیقعده۱۳۴۴ به‌واسطه عدم‌مواظبت طبیب داخلی و پرستاران مریض‌خانه پس از ۶۲ سال بدرود زندگانی فرمود».

بیشتر بخوانید:

ملک الشعرا بهار، سیمای یک شـاعر شورشی

 

سیمای ادیب

قد معتدل، ضعیف‌الجثه و لاغراندام و پیشانی‌بلند؛ چون در طفولیت مبتلای مرض آبله شده بود، چشم راست او به‌کلی نابینا [شده بود]و از چشم چپ فقط یک ربع باقی مانده بود. گندمگون و به‌طورکلی از قیافه او علو روح مناعت و متانت نفس، سلامت فکر، غرور طبع، حدیث هوش و قوت حافظه، ظاهر و آشکار بود.

معلومات و حافظه بی‌مثال

در این قسمت، محتاج به شرح نیست؛ به‌طورکلی به تمام دقایق علوم ادیبه و عربیه کاملا آگاه بود، چنان‌که اگر بگوییم در ادبیات عرب و عجم، خاصه فن تاریخ و محاضرات، به جامعیت ادیب‌نیشابوری در ایران کسی نیست، شاید اغراق نکرده باشیم. اما درباره معلومات فلسفی؛ ادیب از فلسفه و کلام بهره کافی داشته و به حقایق آن کاملا آگاه بوده است.

حافظه ادیب کاملا قوی و در اعلی‌درجه بود، چنان‌که اشعار یا مطالبی که در اوایل سن ازبر کرده بود، بدون تأمل -یا با جزئی تأمل- به‌خوبی اظهار و درنظر داشت. دیده نشده است که کسی، شعر فارسی یا عربی از غزل یا قصیده متقدمین بخواند که ادیب، نام شاعر، تاریخ سرایش و کلیه یا اغلب آن غزل و قصیده -و حتی علت سرودن آن- را نداند.

همه معتقدند که ادیب تا ۴۰ هزار بیت عربی و فارسی را محفوظ حاضرالذهن داشته، ولی از بعضی مطالب که در ضمن بیانات خود می‌فرمود، چنین فهمیده می‌شد که ۱۰۰ هزار بیت یا بیشتر هم در حافظه قوی خود حاضر دارد؛ به‌خصوص هشت سال قبل که نگارنده به شرف حضور در محضر ایشان نائل گردیدم، روزی در اثنای صحبت، موضوع ابوبکر خوارزمی و شعرخوانی او در مجلس صاحب‌بن‌عباد و داعیه مهم ابوبکر راجع‌به حفظ اشعار درمیان بود.

ادیب با کمال خونسردی و بی‌اهمیتی، موضوع را تلقی کرد و فرمود در دوره شما هم شاید مثل ابوبکر خوارزمی باشد که به‌واسطه نبودن مصاحب و صاحبی، چون صاحب در اظهارفضل خود لزومی نمی‌بیند.


مسافرت‌ها

اولین مسافرت ادیب از نیشابور به مشهد بوده و دومین مسافرت او در تابستان سال قبل، از مشهد به نیشابور و از آنجا به تربت‌حیدریه و پس از سه ماه، مراجعت به مشهد. این بود تمام مسافرتی که ادیب در مدت ۶۳سال زندگانی خود فرموده است و انصافا برای شخصی مانند ادیب، این همه ماندن در یک‌جا که مدت آن ۴۲ سال می‌شود، یک نقیصه بزرگ است.

بی‌شک اگر آن مرحوم مسافرت‌هایی ولو مختصر حتی در ایران می‌کرد، خیلی برای اخلاق و مطالعات عمیقه و نظریات عالیه و روح قوی او مؤثر و مفید بود، ولی با وجود این گوشه‌نشینی مفرط، مطالب عالیه و مهمی به‌دست آورده بود که یک نفر سیاح دانشمند هم نمی‌توانست به‌دست آورد و به مردم افاضه کند.

زندگانی و اخلاق

زندگانی مرحوم ادیب، زندگانی آرام، یکنواخت و بدون تغییری است که این قبیل مردان، کمتر چنین زندگانی دارند. کسی با این‌همه فضل و علم یک‌عمر در گوشه اتاق مدرسه نواب به‌سر ببرد، با کمال عزت‌نفس زندگانی کند، شب تا صبح مشغول مطالعه و صبح تا شب گرم درس و محاوره باشد، کار کوچکی نیست و درهالی‌که بزرگان ملک و محترمان از دوستان ادیب برای همه‌گونه خدمتی درباره او حاضر بوده‌اند و انصافا از بذل همه‌چیز در راه او مضایقه نداشته‌اند.

این مرد بزرگ به هیچ‌یک از این امور سر تسلیم و رضا خم نکند و مبنای زندگانی خود را به روی پایه‌های قناعت و صرفه‌جویی چنان قرار دهد که داشتن کرور‌ها ثروت و نداشتن نان شب، هیچ‌یک او را از ترتیب همیشگی خود منحرف نکند. این موضوع مهمی است که تصورش هم از دایره فکر بیرون است تا چه رسد به اجرا یا تقلید آن. بخشی از بزرگی ادیب هم به‌واسطه همین روش زندگانی و عزت‌نفس و طبع قناعت‌پیشه او بود.

با دوستان خود فوق‌العاده صدیق و مهربان و صمیمی بود و راضی نمی‌شد کوچک‌ترین توهین یا خلاف ادبی، کسی درباره دوستان او اعمال یا اظهار کند و در این قسمت به درجه تعصب رسیده بود. در رفتار با سایر مردم با نظر خوب و حسن‌ظن بود و در عین اینکه صراحت اخلاقی به کمال داشت و نه از کسی تملق می‌گفت و نه تحمل حرفی برخلاف عقیده خود می‌کرد، مع‌هذا کسی را از خود نرنجانده بود.

در نشر فضایل هم اصراری فوق‌العاده داشت و می‌خواست آنچه او می‌داند، دیگران هم بدانند؛ به‌خصوص اشخاصی که سمت و افتخار شاگردی او را حاصل کرده‌اند، اغلب به ذوق و سلیقه و اخلاق آن مرحوم تربیت شده‌اند.

همچنین ادیب از پیروی اوهام و خرافات دور بود، مشرب او عرفان و فلسفه بود و قسمت بزرگ اشعاری که می‌سرود و می‌خواند، در نشر و ترویج عرفان و فلسفه بود.

 

نگاهی به زندگی عبدالجواد ادیب‌نیشابوری که ۹۷ سال از فوتش می‌گذرد

 

مسلک سیاسی

ادیب هرچند داخل در هیچ حزبی نبود، فوق‌العاده آزادی‌خواه و وطن‌پرست بود و خدام وطن را به هر زبانی تمجید می‌کرد. پیوسته با اوضاع نکوهیده زمان خود مخالف بود و هرکس یک قدم برخلاف مصالح ملک و ملت برمی‌داشت، ادیب با تمام قوا با او دشمن بود. از اول مشروطیت، در شمار آزادی‌خواهان جدی و متجددان درآمد و ملت را در مقدرات سیاسی خود کاملا مختار می‌خواست. اشعار زیادی دارد که حاکی از نهایت وطن‌پرستی و آزادی‌خواهی اوست.

شاعری و آثار

ادیب از اوایل رشد و بلوغ، داخل طریقه سخن‌سرایی شد و آثار نظمی او بالغ‌بر ۴۰ هزار بیت از قصیده و غزل و رباعی و قطعه است. ولی اشعاری که خود می‌پسندید و مایل به جمع‌آوری آن بود، بین ۵ تا ۶هزار بیت است که اغلب نزد دوستان او و مقداری از آن‌هم در جراید محلی مشهد مندرج است.

اشعار ادیب غیر از چهار قسم فوق نبود و اینکه مستقلا کتابی در موضوعی انشا کند، در این فکر نبود و نیز آثار نثری از ادیب در دست نیست، مگر بعضی مقالات سیاسی که اوایل انقلاب ایران نوشته و در جریده حبل‌المتین کلکته و در چهارده شماره اول جریده شرق ایران هشت سال قبل، درج است و بعضی مقالات ادبی در سال دوم جریده بهار مشهد. ادیب مایل بود اوقاتی که به انشای اشعار بدون موضوع صرف می‌شود، صرف تعلیم‌وتعلم شود، لهذا اصراری فوق‌العاده به شعر نداشت و درصدد انشای موضوع مهم و مستقلی برنیامد.

سبک شعری

از هنگامی که عمر ادبی ادیب شروع می‌شود تا یک قسمت مهم، پیرو سبک حکیم قاآنی بوده است. بعد از آن به سبک شاعران قدیم خراسان، معروف به ترکستانی، مایل شد. فصاحت و سلامت سبک شاعران ترکستان را پسندیده، بدان طریق شعر می‌گفت و از این سبک، حمایت و آن را ترویج فوق‌العاده می‌کرد، ولی حقیقتا نمی‌توان یک طرز مخصوص را به او نسبت داد و گفت پیرو یکی از شعرای بزرگ بوده است؛ زیرا در قصیده‌سرایی سبک اغلب استادان متقدم را پیروی کرده و در غزل بین سعدی و مولوی و در رباعی، خواهان طریقه خیام بوده است.

از شعرای متقدم و معاصر، رودکی، فرخی، عنصری منوچهری، فردوسی به‌خصوص معزی، سعدی، سروش شیبانی و حکیم صفای اصفهانی را می‌پسندید و شاگردان خود را به مطالعه دیوان استادان فوق‌الذکر، شدیدا ترغیب می‌کرد.

فروریختن عمارت رفیع ادبیات

ادیب یکی از نوادر روزگار و بزرگ‌ترین مردان عصر خود بود. بالغ‌بر سی سال بود که تمام افتخارات ادبی خراسان به‌واسطه وجود ادیب بود و اشخاص مهم از شاگردی او سرپیچی نمی‌کردند، بلکه به ارادت او افتخار می‌کردند، به‌هرحال ادیب‌نیشابوری رفت و یک قسمت مهم از پیکره و عمارت رفیع ادبیات فروریخت و شاید با این کسادی بازار فضل و هنر و اخلاق، سال‌ها طول بکشد تا مادر دهر یک نفر مثل ادیب‌نیشابوری درکنار خود پرورش دهد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44