کد خبر: ۵۸۳۵
۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۰

ورزشگاهی زیر پل!

سالن ورزشی حکمت که زیر پل سرخس ساخته شده، زمانی محل تجمّع کارتن‌خواب‌ها و معتادان بود.

 آمده بودند برای جلسه با آقای معاون فرهنگی. دو نفر بودند؛ دو نفر از بهترین‌های آن محله. آقای صالحیِ معاون فرهنگی گفت: «پاشو بیا دفترم با مدیران ما آشنا شو.». گفتم که جلسۀ مدیریتی عاقبتش مشخص است و خروجی‌اش مبرهن!

گفت: «حالا تو بیا ببین.». قبلش هم کمی توضیح داد که سالن زیر پل سرخس ساخته شده و اصلا ساخت سالن ورزشی، آن هم زیر پل کار سختی بوده. اما اینکه چرا آنجا و بعد از ساخت چه اتفاقی برایش افتاده را مفصل درباره‌اش حرف زدیم؛ و البته دربارۀ مهم‌ترین اتفاقی که افتاده، یعنی انتخاب یک مدیر از همان کسانی که زمانی آنجا معتاد بودند و کارتن‌خواب و این به‌زعم من بهترین انتخابی بود که می‌توانست باشد.

 

روز‌های اول خیلی برای ساخت این مجموعه سخت گرفتند

آقای صالحی، معاون فرهنگی منطقه از سخت‌بودن ساخت این مجموعه گفت: «به‌جرئت می‌توانم بگویم که این سالن یکی از بهترین سالن‌های ورزشی سطح شهر و حتی استان است، هم به‌لحاظ ساخت و هم به‌لحاظ جغرافیا و اثری که دارد روی اهالی آن منطقه می‌گذارد.»

و بعد آقای عباس جعفری را معرفی می‌کند. مرد تنومند و اهل‌ِ حالی که ۴۲ سال دارد. او حالا جزو کارمندان شهرداری محسوب می‌شود و دلش برای آن سالن غنج می‌رود. می‌گوید: «این سالن اول که این‌طور نبود. اولش یک زمین بود. بعدش کم‌کم شد دو زمین.

حالا یک زمین چمن مصنوعی دارد و والیبال و دوتا زمین فوتبال که یکی‌اش فوتبال‌دستی انسانی است که سر جمع چهار زمین می‌شود. زمین بیشتر از هزار و هفتصدمتر است و با نورپردازی کامل و رختکن و تجهیزات دیگر.».

 

ورزشگاهی زیر پل

 

ما والیبال بازی می‌کردیم و یک‌عده کنارمان از نشئگی خوابیده بودند

آقا صادق، دیگر همکار آقای جعفری توی آن سالن است و می‌گوید که به آن سالن و ملحقاتش تعلق‌خاطر زیادی پیدا کرده است: «دوره‌ای که هنوز این سالن وسعت پیدا نکرده بود، ما علاوه‌بر اینکه هنوز مصرف‌کننده بودیم، ورزش هم می‌کردیم.

درواقع دوره‌ای بود که داشتم کم‌کم اعتیادم را کنار می‌گذاشتم. همان اطراف زمین که اصلا محل تجمّع معتادان و کارتن‌خواب‌ها بود و اصلا این زمین پاتوق شده بود و همین الان هم هست تا حدودی. سال ۸۹، ۹۰ بعد از تجهیز سالن بود که دیگر با دوستان می‌رفتیم بازی‌کردن. ۶۰، ۵۰ نفر می‌آمدند. فکر می‌کنید این تعداد از کجا می‌آمدند؟ از همان‌هایی که زیر پل مصرف می‌کردند.».

 

بعضی معتاد‌ها با دیدن ورزش‌کردن ما ترک می‌کردند

آقا صادق که دوست ندارد فامیل و تصویرش را منتشر کنیم، می‌گوید که دوستان زیادی از همان‌هایی که زیر همان پل، روزی به بدترین شکل ممکن به دام اعتیاد افتاده بودند و حتی جایی برای خواب نداشتند، بعد‌ها تبدیل شدند به ورزشکاران نیمه‌حرفه‌ای و مشتری‌های همیشگی این سالن؛ «می‌دیدند که رفقای قدیمی‌شان دارند این‌طوری بالا و پایین می‌پرند و عرق می‌ریزند و بعد خودشان هم کم کم می‌آمدند سمت ما و بعد هم ترک می‌کردند.

کاربردی که ساخت این سالن برای ما و خیلی از اهالی آنجا داشت، این بود که همه‌چیز رودررو و بدون واسطه بود. خب، مدیر این مجموعه هم نمی‌توانست کسی به‌جز عباس آقا باشد. او آن محله و آن آدم‌ها را می‌شناخت.».

صالحی، معاون فرهنگی منطقه هم مفصل‌تر دربارۀ انتخاب عباس آقا برای مدیریت این مجموعۀ ورزشی توضیح داد: «ببینید! آنجا به‌هرحال همه‌مدل آدم رفت‌وآمد داشتند. دوستان هم به‌نوعی احساس مالکیت به آنجا داشتند و آن زمین و زیر آن پل را خانۀ خودشان می‌دانستند. به‌همین‌خاطر کسی جرئت نداشت به آنجا بیاید، اگر هم کس دیگری را می‌آوردیم، درکمتر از یک‌هفته باید بساطش را جمع می‌کرد و می‌رفت.

این را کاملا فهمیده بودم و می‌دانستم. چندین‌بار رفته بودم بازدید و با بچه‌های آنجا آشنا شده بودم. تا اینکه عباس آقا از طریق بچه‌های شهرداری معرفی شد. شرایطش را هم گفتند و دیدم واقعاً گزینۀ خوبی است. او از خودشان بود و زبان آن‌ها را خیلی خوب می‌فهمید و آدم پرتلاش و مستعدی هم بود.».

 

ورزشگاهی زیر پل

 

به معتاد‌ها اگر امر و نهی کنید، بیشترلج‌بازی می‌کنند!

عباس‌آقا می‌گوید این سامان‌دهی هم یکی‌دو روزه و چند‌ماهه به دست نیامده، بلکه حاصل قدم‌به‌قدم تلاش و مدیریتی بود که آقای صالحی و دوستان دیگر انجام دادند: «بعد که زمین‌های بازی ساخته شد، می‌رفتند داخل برای بازی، دیدیم

دعوا و مرافعه راه افتاده، بعد آمدیم زمان بازی را به‌اصطلاح «تایمی» کردیم. دیدم که برای این همه متقاضی، این تایم و یک زمین کم است، شد دو زمین و بعد هم حالا می‌بینید تبدیل شده به چهار زمین.». صادق خان هم برگشته به بحث و ادامه می‌دهد: «الان خیلی از مصرف‌کنندگان، با ما رفیقند و چَق‌چَق می‌کنیم باهم.

اصلا از همین طریق است که آن‌ها می‌آیند و می‌بینند دارند از قافله عقب می‌افتند و شروع می‌کنند به ترک‌کردن. از طرف دیگر سالن خیلی هزینه‌ای ندارد. یعنی هزینه زیاد نیست که کسی از عهده‌اش برنیاید. یک چیزی هم دربارۀ عباس آقا بگویم و آن اینکه به آدم‌های معتاد نمی‌توان امر و نهی کرد.

چون دستوردادن، آن‌ها را لجوج‌تر می‌کند و همۀ برنامه‌ها بهم می‌ریزد.». صالحی هم پشت‌بند این حرف صادق خان می‌گوید: «وا... ما هم هر وقت می‌رویم برای بازدید و سرکشی، به‌عنوان مهمان می‌رویم و چای می‌خوریم و برمی‌گردیم، همین (می‌خندند).

برای همین است که این سالن همیشۀ خدا شلوغ است. ماهی ۳۶۰ جلسه مردم آنجا را اجاره می‌کنند، درصورتی که دیگر سالن‌ها در ماه به ۲۰۰ جلسه نمی‌رسد.».

در سالن ورزشی کلاس ترک اعتیاد برگزار می‌شود

در بیشتر سالن‌های ورزشی منطقه علاوه‌بر همان برنامۀ روتین ورزشی، کلاس‌های ترک اعتیاد، مشاورۀ ازدواج و خانواده هم برگزار می‌شود. آقای صالحی می‌گوید که ما در این سالن به‌ویژه کلاس‌های مشاوره که به
 «اِن اِی» مشهور است را هم برگزار می‌کنیم:

«فایدۀ این کلاس‌های ترک اعتیاد آن هم توی سالن‌های ورزشی، این است که بچه‌ها لااقل هفته‌ای دوبار به‌طور دسته‌جمعی همدیگر را می‌بینند. خب، همین جمع‌ها هفته‌به‌هفته زیاد می‌شوند و این صمیمیت باعث می‌شود آدم‌ها به دیگر دوستان‌شان هم سفارش کنند به این کلاس‌ها بیایند.».

صالحی می‌گوید که بعد از ساخت سالن، پاره‌ای مشکلات دیگر هم اضافه شد، مثل اینکه بعضی‌ها به‌طور شرطی و قمار شروع می‌کردند به بازی‌کردن و بخشی از اهالی و شهروندان همان منطقه می‌آمدند شکایت می‌کردند که آقا شما رفته‌اید جایی سالن زده‌اید که فایده ندارد و اتفاقاً دارد باعث مشکل می‌شود، دارند با همدیگر قمار می‌کنند و شرطی می‌زنند.

ما هم می‌گفتیم: «آقا جان! شما صبر کنید، عجله نکنید. باز هم بالاخره جایی وجود دارد که می‌روند و آنجا خودشان را تخلیه می‌کنند، بهتر از این است که بروند بیرون و برای خانواده‌های شما ایجاد مزاحمت کنند.». بعد آمدیم عباس آقای جعفری را گذاشتیم به مدیریت مجموعه و مشکلات ما کمی کمتر شد.

قمارزدن هم کمتر شد. به آقای جعفری گفتیم بیا مسابقاتی را برگزار کن و بعدِ مسابقه هم به بازیکن‌ها کیک و آبمیوه بده. این فرایند حالا به جایی رسیده که شرطی بازی‌کردن به کمترین حد رسیده، البته که نمی‌توان ادعا کرد کاملا ریشه‌کن شده، ولی درحد خودمان کمترش کردیم و این مسئله کاملا حالا مشهود است.

از طرف دیگر وارد فاز فرهنگیِ کار شدیم، یعنی آمدیم دوربین صداوسیما را آوردیم بین بچه‌ها و گفتیم این‌ها همان‌هایی بودند که زمانی بدترین وضعیت را داشتند و حالا تبدیل شده‌اند به یک ورزشکار. این‌طور حرکات خیلی تأثیرگذار بود برایشان.

من فکر می‌کنم باید در هر کاری صبر و حوصله داشت. الان همان منطقه و همان سالن دیگر نه‌تن‌ها مزاحمت و اذیتی برای کسی ندارد که تبدیل به یک پایگاه بزرگ ورزشی در منطقه و شهر شده است.

 

ورزشگاهی زیر پل

 

صادق‌خان فکر می‌کنم تا حالا ۱۵۰ نفر را به زندگی برگردانده 

 عباس آقا حالا دارد از دستاورد‌های این سالن می‌گوید و اینکه چگونه رفقای معتادش و آن‌هایی که یک‌دوره دوروبَر آن زمین می‌خوابیدند، یکی‌یکی دارند ترک می‌کنند: «همین صادق‌خان تا حالا فکر می‌کنم حدود ۱۵۰ نفر را ترک داده است.

 از طرف دیگر صادق‌خان الان یک شرکت تولید تجهیزات گرمایشی و سرمایشی دارد و بخشی از کار‌های سالن را او انجام داده است. همین کسی که یک دوره تزریق می‌کرده، حالا با آمدن یک سالن ورزشی تبدیل شده به چنین آدمی که پیشرفت کرده. بین آدم‌هایی که حالا دارند آنجا ورزش می‌کنند، کسانی را پیدا می‌کنید که زمانی باج می‌گرفتند و هزارتا خلاف دیگر را مرتکب می‌شدند.».

انتخاب درست و درست‌دیدن و صبرداشتن و همۀ این‌ها باعث شده یک سالن ورزشی، انقلابی در یک محلۀ کم‌برخوردار ایجاد کند. توانسته مکانی باشد برای رفاقت و رقابت کسانی که تا چندسال پیش به‌جز سیاهی و آلودگی چیزی را نمی‌دیدند.

حالا با یک انتخاب درست، با انتخاب مدیری از جنس همان آدم‌ها، پایگاهی به‌وجود آمده که به قول صادق‌خان علاوه‌بر اینکه حس مالکیت به آن پیدا شده است، تعصب و شوق و حس نشاط در آن موج می‌زند و تبدیل شده به شلوغ‌ترین جای محله.




* این گزارش در شماره ۲۵۳ دوشنبه ۲ مرداد ۹۶ شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44