کد خبر: ۶۳۱۲
۱۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۰

ماهی نارنجی را گرفتم

حسین آصفی، جوان هفده‌ساله محله فرهنگیان است که علاقه زیادی به فیلم‌سازی دارد. او تاکنون علاوه‌بر ساخت مستند «کودکان کار»، دو فیلم داستانی نیز تولید کرده است.

حسین آصفی، جوان هفده‌ساله محله فرهنگیان است که علاقه زیادی به فیلم‌سازی دارد. او که سال گذشته، مدرک دیپلمش را از هنرستان هنر‌های زیبا در رشته گرافیک گرفته است، قصد دارد در همین رشته وارد دانشگاه شود و  هنر سینما را به‌صورت تجربی دنبال کند.

آصفی تاکنون علاوه‌بر ساخت مستند «کودکان کار»، دو فیلم داستانی نیز تولید کرده و این روز‌ها مشغول پیش‌تولید فیلم سوم خود است. با این هنرمند جوان درباره تجربه‌ها و برنامه آینده‌اش در عرصه فیلم‌سازی گفتگو کردیم.


- چطور شد که فیلم‌ساز شدی؟
از سال‌ها پیش به تماشای فیلم علاقه داشتم. دوم هنرستان که بودم، یکی از دوستانم فیلمی می‌ساخت که من هم سر صحنه می‌رفتم و از نزدیک تولید فیلم را شاهد بودم. همان‌جا به خودم گفتم چه می‌شود که من هم فیلم بسازم؟ این‌طور شد که سراغ این کار رفتم. اوایل، ذوقی کار می‌کردم و بعد فهمیدم که باید حرفه‌ای‌تر وارد این وادی شوم.

- اولین فیلمت را کی ساختی؟
سال ۹۳ که دوم هنرستان بودم، آن‌هم با دوربین اس‌اِل‌آر کانن.

 

ماهی نارنجی را گرفتم

- موضوع فیلمت چیست و مدت زمانش چقدر بود؟
هفت دقیقه بود. موضوعش درباره پسری است که به نظافت شهرش اهمیت می‌دهد و در چند نما، او را داخل خیابان می‌بینیم که از روی زمین، زباله برمی‌دارد و داخل سطل می‌اندازد. در نما‌های بعدی او را داخل منزل و همراه پدرش می‌بینیم و در صحنه آخر هم پدرش را با لباس نارنجی می‌بینیم و مشخص می‌شود که پدرش، کارگر شهرداری است.
 
- اسم فیلم چه بود؟
ماهی نارنجی.

- متن فیلم  را چه کسی نوشت و بازیگران را چطور انتخاب کردی؟
متن را خودم نوشتم و نقش‌ها را برادر کوچکم، امیرعباس و دوستم، جواد بابلخانی بازی می‌کردند.

- محل فیلم‌برداری کجا بود؟
این فیلم را در محله سیدی و در خانه یکی از فامیل که ساده و قدیمی بود، ساختیم. بخش مربوط به خیابان را هم در بولوارشریعتی قاسم‌آباد گرفتیم.

- فیلم دومی که ساختی، از نظر کیفیت و ساختار کاری با فیلم اولت تفاوت داشت؟
با امکانات بهتری این کار را تولید کردم. به اعتبار یکی از دوستانم، توانستم تجهیزات را از آقای آخوندپور، مدیر یکی از شرکت‌های فیلم‌برداری بگیرم. بعد از ساخت که کار را به دوستان حرفه‌ای نشان دادم، گفتند از کار اولت بهتر است، ولی کار سومت باید بهتر از این باشد.

- درباره موضوع فیلم دوم توضیح بده.
فیلم‌نامه‌اش را دوستم، حسن رستمی نوشت و اسم فیلم «توپ پلاستیکی» است. فیلم درباره پسری است که آرزویش، داشتن توپ پلاستیکی است و پدرش آن را برایش نمی‌خرد و قانعش می‌کند که خودش باید توپ را بخرد. فیلم توپ پلاستیکی ۱۵ دقیقه بود و باز هم برادر و دوستم نقش‌ها را بازی کردند.

 

ماهی نارنجی را گرفتم
 
- خانواده‌ات چقدر در این مسیر همراه و پشتیبانت هستند؟
آن‌ها همیشه مشوق من بوده‌اند. سر ساختن فیلم دوم، از نظر مادی، دستم خالی بود و پدرم کمکم کرد. بعد از ساخت فیلم هم، مادرم عوامل را همراه با خانواده‌هایشان برای شام به منزلمان دعوت کرد و همه با هم فیلم را دیدیم.
 
- با توجه به اینکه در آغاز راه فیلم‌سازی هستی، مهم‌ترین دغدغه‌ات در این‌راه چیست؟
اعتماد کردن به ما. بی‌تردید ما برای ساخت فیلم به تجهیزاتی نیاز داریم که قیمت آن‌ها بسیار زیاد است و شرکت‌های سینمایی اگر به ما اعتماد نکنند و وسایلشان را در اختیارمان قرار ندهند، ما نمی‌توانیم در این کار، جلو برویم و تجربه کسب کنیم.

- الان کجا فعالیت می‌کنی؟
الان با یک شرکت سینمایی همکاری می‌کنم که آقای صالح عدالتی، رئیس آن است و حکم استاد را برای ما دارد. با این گروه سر کار‌های مختلف می‌روم. بیشتر دستیار فیلم‌بردار هستم و تصویربرداری و تدوین را می‌آموزم.
 
- ساخت فیلم بعدی را قرار است کی تجربه کنی؟
الان در مرحله پیش‌تولید آن هستیم. اسم فیلم «دیسکِ وان» است که یک اصطلاح پزشکی و مخفف چند بیماری اسکیزوفرنی است. این‌بار از بازیگران تئاتر برای ساختن فیلم، بهره می‌گیرم و بقیه عوامل هم تجربه‌مند هستند و رزومه هنری دارند. تا اربعین، پیش‌تولید آن ادامه دارد و بعد از آن، کار را شروع می‌کنیم.
 
- با توجه به اینکه سال گذشته مقطع هنرستان را تمام کردی، تصمیمت برای رفتن به دانشگاه چیست؟
دوست دارم در دانشگاه، همان رشته هنرستانم، یعنی گرافیک را ادامه دهم و سینما را تجربی دنبال کنم. امسال هم در رشته گرافیک، در دانشگاه فردوسی مشهد قبول شدم، اما چون درگیر تولید فیلم بودم، نرفتم. سال آینده حتما وارد دانشگاه می‌شوم.

- از گرافیک در کار فیلم‌سازی هم استفاده می‌کنی؟
در بخش زیباشناسی کار خیلی زیاد استفاده می‌کنم. یکی از دروس ما در هنرستان، عکاسی بود. اگر با هنر عکاسی آشنایی نداشتم، از کادربندی چیزی نمی‌دانستم و در کار فیلم‌برداری، خوب عمل نمی‌کردم. من در همان کار‌های اول و دومم که هنوز با اصول علمی فیلم‌برداری آشنایی نداشتم، به‌طور تجربی و از روی اطلاعاتم در حوزه عکاسی، کادر دوربین را تقریبا درست می‌بستم.

 

ماهی نارنجی را گرفتم

- برای موفقیت در کارت، چقدر مطالعه می‌کنی؟
مطالعه من در حد متوسط است. بیشتر اختصاص به شبکه‌های مجازی دارد و کمتر به‌سراغ کتاب می‌روم. می‌دانم که باید میزان مطالعه‌ام را افزایش بدهم و انتظارم از خودم، خیلی زیاد است.
 
- پاتوق بچه‌های سینما در مشهد کجاست؟
مکان خاصی برای ما وجود ندارد. بیشتر داخل پارک‌ها می‌نشینیم و با هم صحبت و فیلم، نقد می‌کنیم.
 
- چقدر امیدواری به همان موقعیتی که دلت می‌خواهد، در عرصه سینما برسی؟
من تمام تلاشم را می‌کنم و امیدوارم که موفق شوم. الان به امکانات و تجهیزاتی دسترسی دارم که قبلا فقط تصویر و عکسشان را دیده بودم و آرزویم بود که از نزدیک آن‎ها را ببینم. آدم هرچه جلوتر می‌رود، آرزوهایش دست‌یافتنی‌تر می‌شود.

* این گزارش چهارشنبه، ۱۹ آبان ۹۵ در شماره ۲۱۹ شهرآرآمحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44