کد خبر: ۷۵۲۱
۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۰

نخستین کتاب‌فروشی تخصصی حقوق در مشهد

مجموعه «خانه کتاب وکیل» فقط یک کتاب‌فروشی تخصصی در زمینه حقوق نیست. این‌جا خانه وکلای مشهد است.

شادی شاملو| مجموعه «خانه کتاب وکیل» فقط یک کتاب‌فروشی تخصصی در زمینه حقوق نیست. این‌جا کتاب‌خانه‌ای در دل خود دارد که با وجود کتاب‌های حقوقی پایه، نیاز بسیاری از دانشجویان حقوق را برطرف می‌کند. همچنین این‌جا خانه وکیلان مشهد است.

آن‌ها در این محل رفت و آمد می‌کنند و در کنار فضای مناسبی که این مجموعه برای استراحت آن‌ها فراهم کرده، به شهروندان مشاوره رایگان می‌دهند. مجموعه خانه کتاب وکیل از نیمه مرداد ۹۵ شروع به کار کرده است و صاحبان آن یعنی مدرس پدر و پسر در فکر راه‌اندازی بنیادی فرهنگی با خدمات ویژه‌تر هستند.

بنیادی که در شرق کشور بدرخشد. با صاحبان این مجموعه که در خیابان ابن‌سینا قرار گرفته در همان فضای گرم و دلنشین گفتگو کردیم و از انگیزه‌های آن‌ها برای راه‌اندازی این مجموعه شنیدیم. با ما همراه باشید.  

قبل از ورود به کتابفروشی فضای سبز بوستان ابن‌سینا به آرامش دعوتت می‌کند و دیدن نمای بزرگ سفید و آبی کتابفروشی، آرامشت را کامل‌تر. از کنار قفسه‌های کتاب که بیشتر در زمینه حقوق است رد می‌شویم.

مشتریان دیگر نیز همراه ما وارد کتابفروشی شده‌اند. خانم فهیمه ناصری کتابدار جوان به استقبالمان می‌آید تا راهنمایمان باشد. به سمت طبقه پایین می‌رویم. در انتهای کتاب‌فروشی، کافی‌شاپی کوچک قرار گرفته که فرصت استراحت و مطالعهِ با لذت به علاقه‌مندان می‌دهد.

اما اینجا با حضور مدیر مجموعه آقای مدرس، جلسه‌ای برپاست و تقریبا ده‌نفر دور میزی نشسته‌اند و انگار درحال مطرح‌کردن مشکلات حقوقی‌شان هستند.  

 

بیش از دوهزار نسخه کتاب در کتابخانه

از پله‌ها پایین می‌رویم و وارد کتابخانه بزرگی می‌شویم که در فضایی پرنور و دلنشین قرار گرفته است. در همین فضا گفتگو را با خانم ناصری که کارشناس کتابداری دارد، شروع می‌کنیم تا صاحبان خانه کتاب وکیل به ما بپیوندند.

او می‌گوید: هشتاددرصد کتاب‌های این مجموعه حقوقی است و باقی شامل کتاب‌هایی در حوزه رمان، روانشناسی، تاریخ، شعر و ادبیات. ولی تمرکز اصلی بیشتر روی کتاب‌های حقوقی است.

وی اضافه می‌کند: در این طبقه، کتابخانه واقع شده که مجموعه کتاب‌های شخصی آقای مدرس در آن قرار گرفته است و برعکس کتاب‌فروشی، فقط سی‌درصد کتاب‌ها حقوقی است. ما اینجا سیستم امانت کتاب نداریم و علاقه‌مندان می‌توانند در همین فضا مطالعه کنند.

وی با اشاره به اینکه بیش از دوهزار کتاب در این مجموعه قرار گرفته می‌گوید: من سرگرم فهرست‌نویسی کتاب‌ها هستم که البته هنوز تمام نشده است.

بعد هم تأکید می‌کند مجموعه نفیسی از کتاب‌ها مربوط به دهه ۴۰، ۵۰ و ۶۰ در کتابخانه موجود است و قدیمی‌ترین کتاب هم به تاریخ چاپ سال ۱۳۱۶، در حوزه قوانین بودجه مجلس آن زمان است.

ناصری ادامه می‌دهد: کتاب‌های حقوقی کتابخانه بیشتر کتاب‌های پایه هستند که هر دانشجویی به آن نیاز دارد. ما از نیمه مرداد‌ماه شروع به‌کار کردیم و تلاش می‌کنیم موجودی کتابخانه را کامل‌ترکنیم تا برای شروع ترم بهمن دانشگاه‌ها، کم و کسری نداشته باشیم.

ساعت کاری این مجموعه که به گفته کتابدار آن بیشتر کتاب‌های موردنیاز دانشجویان رشته حقوق را دارد، از ۹ تا ۱۳ و عصر‌ها نیز از ۱۷ تا ۲۱ است که البته در زمان امتحانات دانشجویان از ۹ صبح تا ۹ شب یکسره می‌توانند از این مکان استفاده کنند.‌

می‌پرسیم از زمان افتتاح مجموعه تاکنون استقبال چگونه بوده است؟ خانم ناصری انگار بازبان بی‌زبانی می‌خواهد بگوید شما بهتر از ما از حال و روز کتاب خبر دارید. اما با دلگرمی جوابمان را اینگونه می‌دهد: ما در زمان شروع به‌کار چهارروز در یکی از نشریه‌های پرمخاطب شهر، تبلیغات داشتیم.

به مدت یک ماه از بیلبورد‌هایی در سطح شهر برای معرفی کتابخانه استفاده کردیم. اما بازهم بازخورد چندانی نداشتیم. البته آن زمان دانشگاه‌ها هنوز باز نبودند و افتتاحیه ما هم زمانی بود که استادان در مرخصی به‌سر می‌بردند. درهرصورت ما مجبور بودیم زودتر کتابخانه را افتتاح کنیم تا برای شروع ماه مهر کتاب‌ها را کامل‌تر کنیم. اکنون با بازگشایی دانشگاه‌ها مراجعه‌کنندگانمان بیشتر شده‌اند.

او در ادامه صحبت خود می‌گوید: ما می‌خواهیم کامل‌ترین مجموعه کتاب حقوقی مشهد و شرق کشور باشیم. همچنین فضای بالا و هم فضای پایین را در اختیار کارگاه‌های کانون وکلا می‌گذاریم. در این میان، با توجه به امکانات ما استفاده از فضای بالا به مدت نیم‌ساعت مقدور است، اما فضای پایین را می‌توانند یک روز کامل هم در اختیار داشته باشند.  

جدی بگیرید آب و کتاب را

سرانجام آقای مدرس جوان به ما می‌پیوند و در معرفی کامل خود و دلیل راه‌اندازی کتاب‌فروشی و کتابخانه می‌گوید: سید شهریار مدرس، مهندس عمران هستم و دانشجوی حقوق. به دلیل علاقه زیادی که به کتاب داشتیم این مجموعه را با پدرم به راه انداختیم.

او اضافه می‌کند: سرانه مطالعه در ایران بسیار پایین است، ولی خوشبختانه خود ما جزو خانواده‌های کتابخوان هستیم؛ به‌طوری که بدون مطالعه، شب خوابمان نمی‌برد. کتاب برای ما حکم قرص خواب را دارد.

بعد هم به کتابخانه اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: در این کتابخانه، کتاب‌های شخصی من و پدرم موجود است. البته ایشان شروع‌کننده این راه بودند و حالا من ادامه دهنده. ما فکر کردیم که چرا این تعداد کتاب در خانه باشد و استفاده محدود  داشته باشد. در این میان، چون فضای این‌جا نسبتا کوچک است، سعی کردیم فضا را بیشتر دراختیار دانشجویان، محصلان و بازنشستگان قرار دهیم.

وی می‌افزاید: همانطور که متوجه شدید، تمرکز کتابفروشی روی کتاب‌های حقوقی است. چون در مشهد کتابفروشی تخصصی در این زمینه وجود ندارد. البته دوستان کتابفروش هستند که به‌صورت محدود و درحد نیاز‌های دانشجویان، کتاب ارائه می‌کنند.

اما هدف ما این است که تا سال آینده، نیاز به اینگونه کتاب را در شرق کشور کاملا برطرف کنیم. در این راه، کاستی‌هایی وجود دارد، ولی سعی و آرزوی ما این است. مدرس جوان ادامه می‌دهد: کتاب‌های عمومی کتابفروشی، در حوزه ادبیات جهان و ایران است که آن‌ها نیز به صورت گزیده انتخاب شده و کتابخوانان حرفه‌ای به سراغش می‌روند. یک سری کتاب‌های نفیس هم داریم. مثل کتاب قرآن، دیوان شعر و ...

شعار ما برای افتتاحیه خانه کتاب وکیل این جمله بود: «جدی بگیرید آب را و کتاب را؛ یکی از پرمصرفی و دیگری از کم‌مصرفی». ما این مکان را بخاطر علاقه بیش از حد به فرهنگ کتابخوانی و کتاب‌های حقوقی تاسیس کردیم.

چون متاسفانه کتابفروشی اصلا سودی ندارد. درصورتی که ما می‌توانستیم این ساختمان را کرایه بدهیم و از درآمد حاصل بسیار بیشتر از سود فروش کتاب بهره ببریم. اما همینکه مراجعه‌کنندگان راضی هستند، برایمان کافی است.

 

اتاقی برای وکلا 

آقای مدرس توجه ما را به اتاقی جلب می‌کند که به‌نوعی استراحت‌گاه وکلاست.  ‌می‌گوید: ما در این مکان، اتاقی ویژه استراحت وکلا داریم. چون تمام دادگاه‌های تجدیدنظر در شهر مشهد است و وکلای شهر‌های اطراف، باید یک شب تا صبح را در مشهد بگذرانند. ازطرفی مکانی را هم در اختیار ندارند؛ بنابراین آن‌ها می‌توانند از این اتاق استفاده کنند.

در این میان، ما درآمدی که از اجاره این فضا به‌دست می‌آوریم را طبق تصمیم پدر، وقف دانشکده حقوق دانشگاه فردوسی دکتر ناصرکاتوزیان می‌کنیم. پدرم علاقه فراوانی به ایشان داشتند. البته دکترکاتوزیان حق پدری به گردن تمام حقوق‌دان‌های ایران از قبیل قضات و وکلا دارند.

 

خـانه  وکیل‌هـا

 

نسبتی با آیت‌الله مدرس 

همهمه‌های طبقه بالا ساکت می‌شود و خانم ناصری پایین می‌آیند و می‌گویند مهمانان رفته‌اند و تا چند لحظه دیگر آقای مدرس پدر می‌آیند. این کتابدار جوان، به لیوان‌هایی اشاره می‌کند که چایمان در آن‌ها خورده شد. لیوان‌های کاغذی متفاوت با دیگرکافه کتاب‌ها. در این باره می‌گوید: یکی از برنامه‌های ما افتتاح شعبه‌های دیگر در سطح کشور است.

در این راستا، لیوان‌های مخصوصی با نشانه کتابفروشی طراحی کرده‌ایم که در فضا‌های دیگر نیز استفاده خواهد شد. لیوان‌هایمان را برمی‌داریم  و به طبقه بالا می‌رویم.

آقای مدرس با خوشرویی تمام از ما استقبال می‌کند و می‌گوید: سیدحسن مدرس هستم. متولد هفتم اسفند سال ۱۳۳۵. جالب این‌جاست که امروز، روز وکیل است و هم روز استقلال کانون وکلا.

بعد هم می‌گوید: از بچگی دوست داشتم وکیل بشوم. اما آن‌زمان فقط رشته ریاضی، ادبی و علوم بود. من هم ادبی را انتخاب کردم تا بعد بتوانم وارد رشته حقوق بشوم.

نکته جالب درباره این وکیل قدیمی، هم‌نام بودن با آیت‌ا... سیدحسن مدرس، است. در این باره می‌گوید: اصالت ما به یزد برمی‌گردد، اما اصالت آیت‌الله مدرس مربوط به قمشه اصفهان است.

البته درشجره‌نامه ما نسبتی دور با این روحانی فقید وجود دارد. صحبت از شجره‌نامه که می‌شود، کتابی کامل و جامع می‌آورد و نشانمان می‌دهد؛ همان شجره‌نامه خانوادگی‌شان. گردآوری این کتاب با سید‌محمد صادق مدرس یکی دیگر از مدرس‌هاست. کتابی قطورو سنگین با حداقل دویست‌صفحه که نشان می‌دهد شاخه‌های درخت این خانواده چگونه به بدنه اصلی که مولا علی (ع) است، رسیده.  

 

مشاوره رایگان وکلا در خانه وکیل

صحبت را می‌کشاند به خانه وکیل و می‌گوید: دوست داشتم برای همکارانم کاری انجام بدهم. چون ما وکلا معمولا بعدازظهر‌ها دردفتر هستیم و صبح‌ها وقت دادگاه داریم؛ بنابراین برای وقت‌های آزاد به‌دنبال جایی می‌گردیم تا زمان سپری شود. حالا اگراین مکان ویژه وکلا باشد، کتابی و دسترسی به اینترنت هم موجود باشد، عالی است.

البته این یک بعد قضیه است، نکته دیگر این است که نوددرصد مردم ما مشکلات حقوقی دارند، اما تمکن مالی و امکان گرفتن وکیل ندارند. خیلی‌ها هم به حق و حقوقی که دارند ناآگاه هستند. برای اینکه بهتر متوجه این موضوع شوید، مثالی می‌زنم.

مادری که دخترش صبح با چشمان گریان و کتک‌خورده به منزل آن‌ها می‌آید و می‌گوید با همسرش دعواکرده و او را از خانه بیرون انداخته ا‌ست، چکار باید بکند؟ نه وکیلی را می‌شناسد و نه پولی دارد که هزنیه مشاوره‌گرفتن از وکیل را بدهد.

خوب این خانم کافی است  بداند مکانی هست که چند تا وکیل آنجا دور هم جمع می‌شوند، مطالعه می‌کنند، چای و قهوه می‌نوشند و آمادگی مشاوره‌دادن دارند؛ بنابراین این خانم بدون اینکه پولی پرداخت کند، مشاوره‌ای رایگان می‌گیرد و مشکلش برطرف می‌شود.  در این میان، این خانم وکیلی پیدا کرده و وکیل هم موکلی.

 

خـانه  وکیل‌هـا

 

نام اینجارا بنیاد دکتر کاتوزیان خواهیم گذاشت

آقای مدرس در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید: کار کتاب‌فروشی هیچ توجیه اقتصادی برای من ندارد. من از بیرون این مکان را شارژ می‌کنم تا سرپا بماند. بالاخره آدم دوست دارد در زندگی‌اش تاثیرگذار باشد. دوست دارم این‌جا را وقف فرهنگ کنم و بنیادی تاسیس کنم که نامش را دکترکاتوزیان خواهیم گذاشت.

من به ایشان خیلی نزدیک بودم درست مانند پسرش و تنها کسی که در زمان فوتش بالای سرشان بود. آخرین دست خط ایشان برای تاسیس دانشگاه حقوق در دانشگاه فردوسی را هم من گرفتم.

یادم می‌آید وقتی کتابخانه دانشگاه حقوق آتش گرفت، دکترکاتوزیان درمصاحبه‌ای گریه می‌کردند که این کتابخانه از بین رفت. حالا من هم از راه‌اندازی این مجموعه احساس لذت می‌کنم. همینکه کسی بیاید و کمال استفاده را ببرد و راضی باشد برای من کافی است.

بل از ورود به کتابفروشی فضای سبز بوستان ابن‌سینا به آرامش دعوتت می‌کند و دیدن نمای بزرگ سفید و آبی کتابفروشی، آرامشت را کامل‌تر. از کنار قفسه‌های کتاب که بیشتر در زمینه حقوق است رد می‌شویم. مشتریان دیگر نیز همراه ما وارد کتابفروشی شده‌اند. خانم فهیمه ناصری کتابدار جوان به استقبالمان می‌آید تا راهنمایمان باشد.

به سمت طبقه پایین می‌رویم. در انتهای کتاب‌فروشی، کافی‌شاپی کوچک قرار گرفته که فرصت استراحت و مطالعهِ با لذت به علاقه‌مندان می‌دهد.  اما اینجا با حضور مدیر مجموعه آقای مدرس، جلسه‌ای برپاست و تقریبا ده‌نفر دور میزی نشسته‌اند و انگار درحال مطرح‌کردن مشکلات حقوقی‌شان هستند.  

 

* این گزارش شنبه یکم آبان ۱۳۹۵در شماره ۲۱۸ شهرآرا محله منطقه یک چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44