کد خبر: ۸۵۸۸
۱۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰

دکتر شاهین‌فر موسس نخستین بیمارستان خصوصی مشهد

دکتر شاهین‌فر می‌گوید: ساخت بیمارستان را واقعا از صفر شروع کردم. ابتدا خانه‌مان استیجاری، ولی بزرگ بود. بعد، آن را از صاحبش که از بستگان همسرم بود، با قیمت مناسب خریدیم. همان‌جا کار و زندگی می‌کردم.

ساخت بیمارستان خصوصی در مشهد و اختصاص خانه شخصی به معالجه بیماران، یکی از آن کار‌هایی است که هرکسی از پسش بر نمی‌آید؛ کاری که دکتر محمد‌شاهین‌فر، پزشک نام‌آشنای مشهدی، آن را به انجام رساند. بیمارستان او که در سال ۱۳۸۲ وقف شد، اکنون به نام پزشک واقفش شناخته می‌شود.

او در دوازدهمین روز اسفند سال ۱۳۹۸ کوله‌بار تجربه‌اش را در نودونه‌سالگی به زمین گذاشت و به دیار ابدی شتافت. به بهانه سالروز درگذشت این مرد بزرگ، به‌سراغ نخستین بیمارستان خصوصی شهر رفته‌ایم و خیلی کوتاه درباره تاریخچه این وقف ماندگار نوشته‌ایم.


دکتر شاهین‌فر که بود؟

محمد شاهین‌فر سال ۱۲۹۹ در کوچه چهارباغ مشهد متولد شد و نخستین فرزند خانواده بهادرزاده بود. پس از او شش فرزند دیگر هم به‌دنیا آمدند تا او در خانواده‌ای پرجمعیت روزگار بگذراند. پدر کشاورز و مادر خانه‌دارش به درس اهمیت می‌دادند و همین موضوع باعث شد چند پزشک و کارمند از دل خانواده آن‌ها بیرون بیاید.

محمد، تحصیلات ابتدایی را در دبستان احمدی در کوچه کنسول‌گری و متوسطه را در دبیرستان دانش گذراند. نه‌سالگی او با فوت برادر شش‌ماهه‌اش بر اثر ابتلا به اسهال و افاقه نکردن درمان‌های خانگی هم‌زمان شد. برادر سه‌ساله اش هم بر اثر آپاندیس، چند ماه بعد درگذشت.

همین رخداد‌های تلخ باعث شد او سال‌ها بعد به پزشکی روی بیاورد. از میان سی نفر، تنها شش نفر در این رشته پذیرفته شدند که شاهین‌فر یکی از آن‌ها بود. سال ۱۳۱۶ او وارد دانشکده پزشکی تهران شد. در سال ۱۳۲۰ با پایان درسش به مشهد بازگشت. آن زمان بیمارستان لشکر، یک بیمارستان آمریکایی و بیمارستان شاهرضا تنها مراکز درمانی شهر بودند.

او سربازی‌اش را به‌عنوان پزشک وظیفه در روستا‌های حومه شهر گذراند. پس از سربازی، مدرسه پزشکی مشهد، دانشجو می‌گرفت و شاهین‌فر، مدرس درس تشریح این مدرسه پزشکی شد. او تا سال ۱۳۲۵ که به این مرکز بودجه اختصاص پیدا کرد، بی‌مزد و مواجب کار می‌کرد.

تدریس دکتر ادامه یافت و او در سال ۱۳۳۷ به رتبه استادی در دانشگاه رسید. پیش از آن، ویزیت‌های یک‌تومانی و پنج‌قرانی، چرخ زندگی‌اش را می‌چرخاند. بعد هم ازدواج کرد. شاید رفت‌وآمد گاه‌به‌گاه بیماران به خانه‌اش، باعث شد فکر تأسیس یک بیمارستان به سرش بیفتد.

او سال ۱۳۳۶ این تصمیم را عملی کرد تا بانی نخستین بیمارستان خصوصی شهر باشد؛ البته بعضی‌ها مطب دکتر معاضد را نخستین بیمارستان خصوصی مشهد می‌دانند که به‌نظر نادرست می‌رسد.

این دکتر خراسانی در تأسیس و تجهیز و افتتاح بخش جراحی بیمارستان قائم در یک ساختمان چهارطبقه، نقش اول را دارد. دکتر شاهین‌فر در سال ۱۳۵۱ عضو انجمن شهر مشهد شد. او در سال‌های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۳، عضو و رئیس هیئت‌مدیره سازمان نظام‌پزشکی مشهد بوده است.

نخستین بیمارستان خصوصی مشهد با وقف خانه شخصی دکتر شاهین‌فر پا گرفت

 

خبر تأسیس یک بیمارستان خصوصی

۱۳ شهریور ۱۳۳۶ خبر دعوت برای بازدید از یک بیمارستان خصوصی در جراید مشهد منتشر می‌شود. بیمارستان خصوصی تا این زمان در ادبیات روزنامه‌های مشهدی، نقشی نداشت. روزنامه خراسان در این روز می‌نویسد: «به‌منظور بازدید از بیمارستان جدیدالتأسیس شاهین‌فر، از آقایان رؤسای ادارات محترمین معاریف، روزنامه‌نگاران دعوت شده که روز جمعه، ساعت ۵ بعدازظهر، در محل بیمارستان حضور به‌هم رسانند».

در روزنامه آفتاب‌شرق هم خبری با همین مضمون منتشر می‌شود. قرار است بیمارستان تازه‌تأسیس در ۱۵ شهریور سال ۱۳۳۶ افتتاح شود.

خبر این افتتاح را جریده خراسان، خیلی کوتاه می‌نویسد: «طبق دعوت قبلی، از ساعت ۵ بعدازظهر روز جمعه، مراسمی در بیمارستان جدیدالتأسیس خصوصی دکتر شاهین‌فر، واقع در دروازه‌سراب، منعقد بود و آقایان رؤسای ادارات پزشکان و جمعی از محترمین شرکت داشتند. پس از پذیرایی، بیاناتی توسط آقای دکتر شاهین‌فر ایراد شد و مدعوین از قسمت‌های مختلف بیمارستان بازدید کردند و مقارن ساعت شش‌ونیم، مجلس خاتمه یافت. بیمارستان شاهین‌فر دارای بیست تختخواب و دو قسمت جراحی و طبی
می‌باشد».

روزنامه آفتاب‌شرق این خبر را با آب‌وتاب بیشتری منعکس می‌کند. یک روز پس از افتتاحیه، این جریده خبر افتتاح باشکوه بیمارستان بیست‌تختخوابی شاهین‌فر را بازتاب می‌دهد.

سپس از جزئیات مراسم، چنین می‌گوید: «پس از پذیرایی گرم و صمیمانه‌ای که به عمل آمد، آقای دکتر محمد شاهین‌فر طی بیانات مختصری، گزارش تأسیس بیمارستان را دادند و اظهار داشتند این مؤسسه را تشکیل داده‌ایم تا ضمن خدمت به بهداشت شهر مشهد، محلی برای آقایان اطبا باشد تا بیماران خصوصی خود را در اینجا بستری نمایند و تحت‌نظر خود مداوا کنند.

آقای دکتر شاهین‌فر اظهار امیدواری نمودند که با کمک همکاران عزیزشان، این مؤسسه بهداشتی سیر تکاملی را بپیماید و در خدمت به بهداشت و سلامت عمومی، به قدر توانایی خود مفید واقع گردد. سپس دعوت‌شدگان، از قسمت‌های مختلف بیمارستان بازدید و از وسایل مجهز و تشکیلات مرتب آن، اظهار خوش‌وقتی کردند».

بیمارستان خصوصی؛ سوژه جراید

روزنامه آفتاب‌شرق به‌راحتی از کنار موضوع عبور نمی‌کند. این روزنامه، روز بعددر صفحه نخست خودش، در کادری با نام «فردا بحث می‌کنیم» می‌نویسد: «دیروز در محل بیمارستان جدیدالتأسیس شاهین‌فر، عده‌ای از اطبا و رجال و محترمین شهر اجتماع کرده بودند تا در مراسم افتتاح آن حضور داشته باشند و این بیمارستان را از نزدیک ببینند. طبیبی که همتی به خرج داده و خدمتی شایان تقدیر و تحسین به این شهر نموده است، در چند کلمه سخنان خود را خلاصه کرد، اما حق این است که او منشأ خدمتی بزرگ شده و بیش از حد زحمت کشیده است».

روز هفدهم شهریورهم این روزنامه، ستون بحث روز خودش را به مسئله مهمی که شهر برای نخستین‌بار با آن روبه‌رو شده است، اختصاص می‌دهد. انتفاعی شدن یک مؤسسه درمانی، جای نگرانی هم دارد و این سؤال را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که ساخت بیمارستان خصوصی چه نفعی برای مردم دارد.

وجوهی که ازبیماران اخذ می‌شود، تکافوی مخارج آن را نمی‌نماید و خدمت این طبیب وظیفه‌شناس، فوق‌العاده است

آفتاب‌شرق تلاش می‌کند به این ابهام پاسخ بدهد: «نمی‌شود گفت که تأسیس یک بیمارستان خصوصی در مشهد، باتوجه‌به وضع مالی مردم، جنبه انتفاعی برای مؤسس آن دارد؛ زیرا بیمارستان‌ها عموما در دنیا ضرر می‌دهند و وجوهی که از بیماران اخذ می‌شود، تکافوی مخارج آن را نمی‌نماید. طبعا خدمت این طبیب وظیفه‌شناس، فوق‌العاده شایان دقت و توجه است».

نویسنده مقاله به جنبه‌های اجتماعی این اقدام نیز اشاره می‌کند و از مضیقه مردم مشهد و کمبود بیمارستان در شهر حرف می‌زند: «در این شهری که مردم از لحاظ بیمارستان سخت در مضیقه هستند، تأسیس بیمارستان‌های خصوصی، کمک مؤثری به مردم و مخصوصا طبقه فقیر است. با تأسیس این قبیل بیمارستان‌ها، به تعداد تختخواب‌هایی که دارند در بیمارستان‌های عمومی، برای افراد فقیر جا باز می‌شود و مالاً کمک به آن‌ها شده است».

البته اغنیا هم شاید بدشان نیاید که در یک بیمارستان خصوصی با امکانات مناسب و محیط پاکیزه، تیمار شوند. موضوع دیگری که از چشم نویسنده مقاله دور نمی‌ماند، در مقام یک امتیاز، چنین توصیف می‌شود: «این بیمارستان از نوع باز است؛ یعنی اطبای معین و معدودی، منحصرا وظیفه معالجه بیمارانی که در آنجا بستری خواهند شد را [برعهده]ندارند و بلکه هر مریضی می‌تواند از طبیب موردنظر خودش درخواست کند که در آنجا، او را مورد معالجه قرار دهد و هر طبیبی هم حق دارد مریض خود را در این بیمارستان، بستری و مداوا کند».

خانه‌ای که بیمارستان شد

دکتر شاهین‌فر در بیست‌ونه‌سالگی ازدواج می‌کند. آن سال‌ها این سن برای ازدواج خیلی دیر بود، اما ازآنجاکه پدر دکتر مال و مکنتی نداشت و نمی‌توانست خرج ازدواج فرزندش را بدهد، دکتر مجبور بود خودش مقدمات ازدواجش را فراهم کند. آن‌ها به منزلی در خیابان پاسداران می‌روند.

اوایل زندگی‌شان است که سیلی در مشهد می‌آید و زندگی آن‌ها را زیرورو می‌کند. این زوج، مدتی را به منزل پدری دکتر نقل مکان می‌کنند و بعد از آن به خانه پدر همسرش می‌روند. سه سالی طول می‌کشد تا ویرانه‌های سیل را آباد کنند و بتوانند در منزل یکی از آشنایان، اتاقی را اجاره کنند.

این منزل که بعد‌ها تبدیل به بیمارستان شاهین‌فر می‌شود، درواقع خانه مسکونی حاج‌علی‌آقا درودی، تاجر سرشناس و نیکوکار مشهدی است که ۵ هزار مترمربع مساحت دارد و در آغاز برای مدت دو سال به مبلغ هفتصد تومان اجاره می‌شود.

خود دکتر در این‌باره می‌گوید: «همه‌چیز ذره‌ذره به‌دست آمد. ساخت بیمارستان را واقعا از صفر شروع کردم. ابتدا خانه‌مان استیجاری، ولی بزرگ بود. بعد، آن را از صاحبش که از بستگان همسرم بود، با قیمت مناسب خریدیم. همان‌جا کار و زندگی می‌کردم. وضعیت مالی‌ام داشت بهتر می‌شد؛ چون هم‌زمان از دانشکده، بیمارستان و طبابت شخصی، حقوق می‌گرفتم. کم‌کم کار را گسترش دادم تااینکه بعد از چند سال، بیمارستان شاهین‌فر راه افتاد.

چند پرستار گرفته بودم و یک نفر که برای مریض‌ها غذا بپزد. خودمان هم از همان غذا می‌خوردیم. صرفه‌جویی کردیم تا وقتی که باز پس‌اندازم بیشتر شد و توانستم یک طبقه دیگر هم به بیمارستان اضافه کنم». سال ۱۳۴۱ شاهین‌فر به فکر تعمیرات و گسترش بیمارستان می‌افتد و در این‌باره با آستان‌قدس مکاتبه می‌کند. به‌نظر می‌رسد بخشی از ساختمان‌ها و سردر بیمارستان در این زمان ساخته شده باشد.

دکتر بیش از پنجاه سال را در بیمارستان خودش زندگی می‌کند. آپارتمان آن‌ها در دل بیمارستان و در مجاورت بخش‌های زنان، چشم و اتاق عمل است و گاهی صدای ناله بیماران، موسیقی سکوت شب‌های آن‌ها می‌شود. دکتر، گاهی نیمه‌های شب به بخش‌ها سرکشی می‌کند.

او خود و زندگی‌اش را وقف پزشکی می‌کند. در مصاحبه‌ای می‌گوید: «آن سال‌ها طوری گرم کار بودم که فکر آتیه را نکردم و حتی موقع وقف بیمارستان، خانه‌ای برای سکونت خودم و همسرم که پا به سن گذاشته بودیم، نداشتم. گاهی در روز، یازده عمل جراحی انجام می‌دادم که درآمدش، تقریبا به‌طور کامل در بیمارستان هزینه می‌شد».

 

وقف بیمارستان

هزینه‌های سنگین مدیریت بیمارستان و خستگی سال‌های پراضطراب پزشکی، شاهین‌فر را فرسوده می‌کند. او مجاب می‌شود برای اینکه گنج ارزشمندش به نسل‌های بعدی برسد، آن را وقف کند. ابتدا به‌سراغ دانشگاه علوم‌پزشکی می‌رود و نمی‌تواند با آن‌ها توافق کند.

او این ماجرا را چنین شرح می‌دهد: «نتوانستم با دانشگاه علوم‌پزشکی کنار بیایم. به آن‌ها گفتم: من اینجا را به شما می‌دهم، فقط شما از بابت اثاثیه این مکان مثل دستگاه رادیولوژی، آزمایشگاه و سایر وسایل که خیلی گران‌قیمت است، پول یک منزل به من بدهید یا یک منزل برای من بخرید. ولی آن‌ها گفتند که ما نمی‌توانیم کهنه بخریم. بعد، از طرف دانشگاه آزاد چندمرتبه به‌سراغ من آمدند که این محل را به ما بدهید»؛ بنابراین دکتر با دانشگاه آزاد، توافق و بیمارستانش را وقف امور آموزشی و درمانی می‌کند.

در وقف‌نامه بیمارستان نیز بر این نوع بهره‌برداری تأکید شده است تا همان چیزی که دکتر مدنظرش بود، محقق شود. طبق این وقف، تولیت برعهده رئیس وقت دانشگاه آزاد است و نظارت آن‌هم با خود دکتر تا زمانی که زنده است و پس از آن با فرزندانش.

سال ۱۳۸۲ ارزش کل زمین ۵ هزارمتری بیمارستان و تجهیزاتی که داشت، ۴ میلیارد تومان برآورد شد. دکتر شاهین‌فر تا زمانی که زنده بود، به آن بیمارستان سر می‌زد.

* این گزارش شنبه ۱۲ اسفندماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۱۶۹ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر