کد خبر: ۸۶۴۶
۲۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۰

کاشف استعداد بچه‌های عبدالمطلب

حجت جاویدی قهرمان کاراته کشور استعداد بچه‌محل‌هایش را شناسایی می‌کند.

بعضی‌ها سرشان درد می‌کند برای اینکه وجودشان موثر باشد. بعضی‌ها دغدغه‌شان دیگرانند. بعضی‌ها آرزوهایشان خانه و ماشین و پول و... نیست. آرزوهایشان متفاوت است؛ مثلا آرزو می‌کنند امکانات برای کودکان بااستعداد محله فراهم شود. آرزو می‌کنند اگر خودشان به آن جایگاهی که لیاقتش را داشته‌اند، نرسیدند، دیگران برسند. اصلا برای رسیدن همان دیگران به آرزوهایشان تلاش هم می‌کنند.

یکی از این بعضی‌ها جوانی ۲۶ ساله به نام «حجت» از محله عبدالمطلب است که رنگ آرزوهایش متفاوت است. حجت جاویدی مدلش با خیلی‌های دیگر فرق می‌کند. خیلی‌ها در این سن خودخواه می‌شوند. تازه مزه پول به مذاقشان خوش می‌آید و هر روز برای جمع کردنش به هزار در می‌زنند. حجت، اما مدل نگاهش به زندگی فرق می‌کند. او ورزشکار است.

کاراته کار می‌کند. از ده‌سالگی برای فرا‌گرفتن کونگ‌فو وارد باشگاه می‌شود و چیزی نمی‌گذرد که استاد درویش، استعدادش را کشف می‌کند. حجت جاویدی از همان زمان وارد عرصه ورزشی در رشته کاراته می‌شود.


کسب اولین عنوان قهرمانی در ۱۳ سالگی

با کمربند آبی، اولین عنوان قهرمانی را به دست می‌آورد؛  «سال‌۸۱ مدال طلای استان را در این رشته کسب کردم. کسب اولین عنوان لذتی دارد که هیچ وقت فراموش نمی‌شود.»

سه سال بعد حجت جاویدی، خوش می‌درخشد و مقام سوم کشور در این رشته را از آن خود می‌کند. در رسیدن به این عنوان خانواده‌اش را سهیم می‌داند و با لبخند می‌گوید: خانواده‌ام تا‌جایی‌که هنوز بازی‌ها خیلی جدی نشده بود و خبری از آسیب‌دیدن نبود تشویقم می‌کردند، اما وقتی دیدند در یکی از رقابت‌های کشوری، پاشنه پایم آسیب دیده، بار‌ها خواستند این رشته را کنار بگذارم.

از سال‌۸۴ او مدال‌های طلای مسابقات استانی را درو می‌کند تا اینکه در سال‌۹۱ به مقام طلای کشور در رشته کاتا دست می‌یابد. حالا که حجت جاویدی در دفتر شهرآرامحله حاضر شده تا از موفقیت‌هایش بگوید سه طلای کشور، ۲۰ نایب‌قهرمانی و چندین و چند مقام استانی در کارنامه دارد که حسابش از دستش خارج شده است.


۱۴ بار به مسابقات خارج از کشور دعوت شدم و نرفتم

 مگر می‌شود بار‌ها و بار‌ها بر سکوی قهرمانی بایستی و دلت نخواهد حریف‌هایت را در خارج از کشور محک بزنی؟ کاملا روشن است که هر ورزشکاری دلش می‌خواهد عرصه‌های بین‌المللی را تجربه کند، اما حجت، وسعش به شرکت در مسابقات خارج از کشور نمی‌رسد؛ «برای شرکت در هر کدام از این مسابقه‌ها باید ۲ ونیم تا ۳ میلیون‌تومان هزینه می‌کردم. پدرم توانایی مالی نداشت. حق هم داشت.

من تنها فرزندش نبودم. او نمی‌توانست همه درآمدش را تنها برای من هزینه کند. همین شد که تا حالا ۱۴ بار به مسابقات خارج از کشور دعوت شده‌ام و نرفته‌ام.»

صورتش می‌خندد، اما می‌توان دلخوری را در تک‌تک کلماتی که به زبان می‌آورد، حس کرد؛ «فدراسیون برای شرکت ورزشکاران این رشته هزینه نمی‌کند. آن‌ها با این بهانه که ما نماینده ایران در مسابقات هستیم نه عضو تیم ملی، از خود سلب مسئولیت می‌کنند.» نیشخندی می‌زند و ادامه می‌دهد: البته شنیده‌ام برخی اعضای تیم ملی هم برای مسابقات خارج از کشور حمایت نشده‌اند و خودشان با هزینه شخصی در مسابقات شرکت کرده‌اند.

دلش بیشتر می‌سوزد، وقتی می‌بیند او مقام اول کشور را دارد و به مسابقات نمی‌رود و دوم و سوم یا چهارم این رشته به‌دلیل تمکن مالی به مسابقات اعزام می‌شوند و مدال می‌آورند. دلش برای این نداشتن تمکن مالی می‌سوزد؛ برای این بی‌توجهی مسئولان ورزشی استان.

 

بچه‌های عبدالمطلب
افتخار من استعداد‌یابی کودکان محله‌ام است

آنچه حجت جاویدی را از ورزشکاران دیگر متفاوت می‌کند، همان نگاهی است که اول حرفش بود. همان آرزو‌هایی که مختص خودش نیست؛ همان آرزو‌هایی که به موفقیت دیگران گره خورده است.

جاویدی دو سال است قسم‌خورده و سرِ قسمش هم مردانه ایستاده است. او قسم‌خورده که اگر خودش نتوانسته به آن جایگاهی که می‌خواسته و حقش بوده، برسد، تلاش کند تا هم‌محله‌ای‌هایش برسند. حجت دوسه‌سالی می‌شود تنها در محله عبدالمطلب به‌دنبال استعداد گشته و حالا ۱۵ نفر در فهرست افرادی هستند که او استعدادشان را کشف کرده و وارد این رشته کرده است.

«در طرح استعدادیابی به مهدکودک‌ها و مدارس محله می‌رفتم و از بچه‌ها تست می‌گرفتم. بعضی نونهالان و نوجوانان واقعا مستعد بودند. آن‌ها را شناسایی می‌کردم و با خانواده‌هایشان وارد مذاکره می‌شدم.

وقتی آن‌ها به حسن‌نیتم پی می‌بردند با روی گشاده با من همکاری می‌کردند. اوایل دو‌سه‌نفر مستعد در این زمینه را شناسایی کردم. استعدادیابی تنها به شناسایی استعداد بچه‌ها ختم نمی‌شود. آن‌ها به باشگاهی که در آن کار می‌کنم، معرفی می‌شوند و خودم آموزش به آن‌ها را به عهده گرفتم.»

 

هدفم پول و کسب درآمد نبود و نیست

حجت جاویدی تنها به‌دنبال کشف استعداد بچه‌محله‌ای‌هایش است و بس. او قصد کسب درآمد از این طریق را نداشته و ندارد؛ «۸ ماه است یکی از بچه‌های کلاس، شهریه باشگاه را پرداخت نکرده است.

حتی یک بار این موضوع را به او گوشزد نکردم. با اینکه من به‌عنوان مربی در این باشگاه کار می‌کنم، دلم نمی‌خواهد ورزشکاری به‌خاطر نبود پول از آمدن به باشگاه منصرف شود. من خودم به‌خاطر نبود امکانات به آن جایگاهی که می‌خواستم، دست پیدا نکردم؛ بنابراین می‌خواهم لااقل این بچه‌ها به مقام درست و حسابی در این رشته دست پیدا کنند و باعث افتخارم شوند.»

عکس بچه‌ها را که روی مونیتور می‎بیند، چشم‌هایش برق می‌زند. به‌وضوح می‌توان احساس رضایت و افتخار را در چشمانش دید.

لباس بچه‌ها را چکی می‌خرد. تا همین چند وقت پیش در باشگاهی با بچه‌ها تمرین می‌کرده که به قول خودش دستش را که بلند می‌کرده به سقف می‌رسیده؛ زیر زمین یک مهد‌کودک که تنها یک تاتمی (تشک تمرین کاراته) کهنه داشته است. ۱۵ دانش‌آموز مستعد در این زمینه با کمترین امکانات تمرین کردند و حالا هر کدامشان حرفی برای گفتن دارند.

بچه‌های عبدالمطلب

همه شاگردان جاویدی هم‌محله‌ای‌اش هستند. کشف ۱۵ استعداد از تنها یک محله این موضوع را به ذهن می‌رساند که بچه‌های ما بااستعدادند و ما از آن غافلیم. نمی‌دانیم کودکی که در کوچه بازی می‎کند، می‌تواند روزی شاعر، ورزشکار، هنرمند و... شود؛ چون پی کشف استعدادش نیستیم.

کودکی که مدام در‌حال شیطنت و خرابکاری است، نهالی از استعداد است که تنها رفتن به مدرسه نمی‌تواند بارورش کند. سرش گرم درس و مشق می‌شود و آنی به خودش می‌آید و می‌بیند که دوره نوجوانی و جوانی‌اش لابه‌لای روزمرگی و درس و مشق گم شده است و او حتی نمی‌داند چه استعدادی داشته و به چه زمینه‌ای گرایش دارد.
بچه‌های عبدالمطلب آن هم بخشی از این محله حالا ورزش کاراته را خوب می‌شناسند.

جاویدی درمورد اینکه چطور این ۱۵ نفر را گرد هم آورده، می‌گوید: در طرحی در یکی از مهد‌های کودک محله ثبت‌نام آغاز شد و از مدارس و مهد‌های دیگر و حتی به‌صورت آزاد برای انجام تست به مهد می‌آمدند و من پس‌از بررسی این بچه‌ها و انجام تست استعدادشان را در این رشته شناسایی می‌کردم. این شد که این گروه ۱۵‌نفره جمع شدند.

رقیه و عرفان کوچک‌ترین اعضای این گروه هستند. رقیه، مقام سوم کشور و عرفان، قهرمانی کشور در این رشته را از آن خود کرد.


۱۹ مدال در مسابقات قهرمانی استان

دو هفته پیش مسابقات قهرمانی استان در رشته وادوکا برگزار شد و این ۱۵ نفر گل کاشتند. ۱۹ مدال حاصل حضور بچه‌های عبدالمطلب در مسابقات استانی بود. ۶ مدال طلا، ۴ نقره و ۹ برنز را بچه‌ها با خود به خانه‌هایشان بردند. بچه‌هایی که شاید اگر حجت جاویدی به‌دنبال قَسَمش نمی‌رفت، هرگز متوجه استعدادشان در این زمینه نمی‌شدند و حالا سرشان فقط در رفت‌و‌آمد به مدرسه گرم بود و سپری‌کردن امتحانات نوبت اول.

جاویدی از جرقه امیدی می‌گوید که بالاخره در دلش روشن شده و آن هم همکاری آموزش‌و‌پرورش با او و شاگردانش است؛ «یکی از استادان این رشته آقای محمدزاده معلم آموزش‌و‌پرورش است. او وقتی متوجه شد ما در شرایط نامساعدی تمرین می‌کنیم، با آموزش‌و‌پرورش رایزنی کرد و به‌تازگی باشگاه مناسبی در‌اختیارمان قرار داده‌اند که در آن راحت‌تر تمرین می‌کنیم.»

او شاگردانش را آینده‌سازان کاراته کشور می‌داند و می‌گوید: اگر شاگردانم به جایی برسند، من راضی‌ام و حس می‌کنم به آن چیزی که می‌خواستم، رسیده‌ام.

۱۹ مدال حاصل حضور بچه‌های عبدالمطلب در مسابقات استانی بود


عبدالمطلب؛ محله‌ای قدیمی و بااصالت

او از محله‌اش به‌عنوان محله‌ای قدیمی و بااصالت یاد می‌کند که هنوز حضور آپارتمان، چهره‌اش را مخدوش نکرده است؛ «همسایه‌های خوبی داریم. بیشتر بازنشسته‌های ارگان‌های مختلف اینجا ساکن هستند و سالیان سال است که در عبدالمطلب‌۱۰ ساکن هستند.

خیلی از آن‌ها را می‌شناسم و آن‌ها هم من را به‌عنوان ورزشکار محله می‌شناسند.»جاویدی از خانواده‌های شاگردانش قدردانی می‌کند که به او اعتماد کرده و اجازه داده‌اند فرزندانشان پا به عرصه ورزشی بگذارند.جاویدی به شاگردانش افتخار می‌کند و به اعتماد اهالی محله. کاش امثال جاویدی در محله‌هایمان زیاد بودند.


این گزارش شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳ در شماره ۱۳۶  شهرارا محله منطقه دو چاپ شده است.  

ارسال نظر