کد خبر: ۸۷۵۳
۱۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۰

تابلو فرش ایران به روایت علی ذریه‌

استاد علی ذریه‌حبیب‌تبریزی از هفت‌سالگی شروع به بافت فرش کرده است. قالیچه منحصربه‌فرد «ایران» در طول و عرض ۱.۲۰ در ۹۵ سانتی‌متر از معروف ترین آثار هنری اوست.

عجب ضیافتی برپاست! مرا به شکوه گذشته‌های دور می‌برد. تمام آنچه مُلک ایران‌زمین را به زیبایی و افتخار و بزرگی می‌نماید، در همین عصاره و چکیده هنر و خلاقیت گِرد هم آمده است. یقین دارم جز این نمی‌تواند باشد که برای خلق این اثر بی‌نظیر هنری، خداوند زیبای زیباپسند، خود، از سرانگشت هنرمند بر تار‌ها و پود‌ها سرازیر گشته و باری دیگر در خلقت ایرانی زیبا جلوه‌گری نموده است.

به خودم جرئت می‌دهم، نزدیک‌تر می‌روم و با اجازه استاد، با نوک انگشتانم این چکیده بی‌همتای روحِ هنر را لمس می‌کنم. انگار شکوه و عظمتش از انگشتانم به رگ و پِی و تمام وجودم راه می‌یابد و مرا می‌لرزاند.

حیرت‌زده در برابر این همه زیبایی، زبانم قاصر از هر مدح و ثنایی می‌ماند و چشمانم در برگرفتن توشه‌ای حتی اندک، ناتوان و پرآب می‌شود؛ و این همه، تنها یک اثر از آثار بی‌همتای «استاد علی ذریه‌حبیب‌تبریزی» است.

وی متولد سال ۱۳۲۴ شمسی در شهر تبریز است و از هفت‌سالگی شروع به بافت فرش کرده است. به‌گفته خودش، با تماشای کودکانی که در کارگاه بزرگ قالی‌بافی پدرش به کار بافت اشتغال داشتند، به این کار علاقه‌مند شده و با نگاه کردن به دست‌های آنان، ظرف مدت سه ماه قالی‌بافی را به‌طورکامل فراگرفته است.

او از آن پس تحصیلش را در کلاس‌های شبانه ادامه داده و روز‌ها در کارگاه به‌عنوان بافنده مشغول کار می‌شود و درحالی‌که دیگران از تجربه جدید واهمه داشتند، با میل شدیدی که به پیشرفت داشته، به کمک نقشه‌های کوچکی که از گوشه‌وکنار به‌دست می‌آورده، تابلوبافی را تمرین و تجربه می‌کند.

سرانجام استاد تبریزی با استناد به مدارک موجود، در پیوند با صنعت کهن قالی‌بافی، مبتکر طرح‌های هنری نو و بی‌نظیر حجم‌بافی، سوفی‌بافی، برجسته‌بافی، لایه‌بافی، طاق‌بافی، مرصع‌بافی و دوروبافی برای نخستین‌بار در ایران می‌شود.  

 

ایران‌زمین، در نهایت شکوه و اقتدار و زیبایی

اواسط تابستان امسال که برای گپ‌وگفتی دوستانه و رونمایی از اثر هنری «یوسف پیامبر» به حضور استاد تبریزی رفتم، از خلق اثری بی‌نظیر با عنوان «ایران» که در دست داشت، برایم گفت؛ من که دلباخته آن شده بودم، بنا به قول استاد، منتظر بودم تا مدت‌زمان چهارماهه‌ای که تا اتمام کار باقی مانده بود، به پایان رسد و این هنرمند بزرگ، ما را به محفل رخ‌نمایی اثرش خبر کند.

الوعده وفا؛ استاد، چون گذشته با خضوعی مثال‌زدنی، در شأن هنرمندی، چون او، فراخواندمان تا جزو نخستین کسانی باشیم که افتخار رونمایی از این اثر بی‌نظیر جهانی را دارد. هنوز مدت زیادی از آخرین گره این استاد جهانیِ هنر فرش، بر تاروپود «ایران» نگذشته بود که ما را به ضیافت دل، در برابر تمثالی از این مُلک گهربار فراخواند.

مملو از ذوق و شوق دیدار استاد و اثر گران‌قدرش، سرازپا نشناخته و رهسپار شدم. شادمان از افتخاری که برای رونمایی از اثری جاودان و جهانی نصیبم شده بود، بی‌اختیار در برابر بزرگی و بزرگواری استاد، سر خم کردم و در برابر هنر بی‌بدیلش زانو زدم. وجب‌به‌وجب ایران‌زمین، در نهایت شکوه و اقتدار و زیبایی، در طول و عرض ۱.۲۰ در ۹۵ سانتی‌متر به هنرمندانه‌ترین شکل ممکن، گره‌به‌گره نمایان بود.          

 

 

خلیج فارس؛ اوج غرور ملی 

از استاد تبریزی می‌خواهم تا درباره آنچه از هنرش بر دارِ این قالی تنیده، بگوید. با خوش‌رویی توضیح می‌دهد: این کار با حاشیه اولیه گلیم معمولی و سپس کرباس و مجدد گلیم آغاز شده و با بافت حاشیه و زنجیره ابریشمین پیش رفته است. در گام بعدی سطح قالی را سوفی‌بافی کرده‌ام و نقشه ایران و نماد‌های حاشیه نقشه، همگی برجسته‌بافی شده‌اند.

به این اثر هنرمندانه چشم می‌دوزم و توضیحات استاد را با حرکت انگشتانش روی قالی، دنبال می‌کنم؛ در گوشه چپ حاشیه نقشه ایران، نخستین چیزی که به‌صورت برجسته بر سطح سوفی‌بافی شده است، به‌چشم می‌خورد؛ یک قطب‌نما و در کنار آن جلوه‌ای از هفت‌سین ایرانی به نشانه میهمان‌نوازی مردم این دیار است. نام استاد هم با حروف انگلیسی در کنار آن‌ها بافته شده است.

از طریق دریای عمان و خلیج همیشه‌فارس، به ایران که به شکلی هنرمندانه دور آن سایه زده شده و برتری آن نسبت‌به اطراف با نقش برجسته‌اش به رخ کشیده می‌شود، وارد می‌شویم. انواع آبزیان این دریا و یک کشتی بزرگ به شکل برجسته درحالی‌که بخش‌های کم‌عمق و عمیق آب با هنرمندی خاصی نشان داده شده است، خودنمایی می‌کنند.

استاد با لهجه شیرین آذری درباره این قسمت از کار خود می‌گوید: زمانی که خلیج‌فارس را می‌بافتم، حس غرور ملی‌ام به اوج رسیده بود و بیش‌ازپیش به مملکتم افتخار کردم.     

  

قالیچه «ایران» از آثار به یادماندنی استاد علی ذریه‌حبیب‌تبریزی است

 

بارگاه امام مهربانی؛ شاه‌بیت طلایی «ایران»

بالاتر که می‌رویم، بافت تک‌تک استان‌ها و شهر‌ها با نامشان و نماد‌های طبیعی، تاریخی، شخصیتی، قومی و البسه مردم آن دیار، در این قالیچه، اوج هنرمندی بافنده را به رخ بیننده می‌کشد. همچنان که پیش می‌رویم، به شاه‌بیت طلایی این قالی می‌رسیم؛ نقش بارگاه منور حضرت ثامن‌الحجج علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) و خواهر گرامی‌شان، حضرت معصومه (س)، با طلایی‌ترین نقش‌ونگار به‌گونه‌ای به تصویر کشیده شده است که با کمک پنج رنگ، در متن ایران‌زمین، برجسته به‌نظر می‌رسد.  

به سوی شمال ایران که رهسپار می‌شویم، دریای خروشان خزر با نقش برجسته ماهیگیران و تورشان و آبزیان خود، چشم‌ها را می‌نوازد.

در سمت چپ نقشه ایران، نقوش برجسته تخت‌جمشید، مقبره کوروش و آرش کمانگیر به‌چشم می‌خورد و در سوی راست آن هم رستم دستان، سوار بر رخش و منشور کوروش قرار دارند. سپس شش نفر از بزرگان و حکمای ایران؛ نظامی، ناصرخسرو قبادیانی‌بلخی، مولوی، ابوریحان بیرونی، فارابی و رودکی در زیر کلمه ایران که به دو شکل فارسی و انگلیسی بافته شده است، در سایه پرچم سرفراز سه‌رنگمان درحالی‌که دو سرباز نمادین پاسداری‌اش می‌کنند، به‌صف ایستاده‌اند.          

ذکر اسمای الهی در رج‌به‌رج «ایران»

از استاد می‌خواهم مشخصات این تابلوی بی‌نظیر هنری را توضیح دهد، می‌گوید: در این کار ۷۰۰ هزار گره در ۲۰ نوع و ۲ هزار و ۵۰۰ رنگ به‌کار رفته است. این فرش نه تابه‌حال بافته شده است و نه از این به بعد کسی می‌تواند مانند آن را ببافد. درواقع این اثر، عتیقه‌ای منحصربه‌فرد است که به هیچ‌عنوان امکان ندارد آن را دوباره ببافند.  

فرش «ایران» عتیقه‌ای منحصربه‌فرد است که به هیچ‌عنوان امکان ندارد آن را دوباره ببافند

شما حاشیه بالا را که نگاه می‌کنید، به‌نظر فقط حاشیه است، اما من آنجا شعری به زبان ترکی از خودم بافته‌ام، به این مضمون که «ذریه‌حبیب این تابلو را بافته است، وقتی که می‌بافت اسمای خداوند را بر زبان و دل جاری داشت، هشت ماه طول کشید این کار را انجام داد، من مُلک ایران را گره‌به‌گره دور زدم.»

برای هر استانی که بافتم، نماد‌های تاریخی و قومی و البسه مردم و بزرگان آن دیار را هم بافته‌ام؛ مثلا برای آذربایجان، ستارخان و باقرخان را با تفنگ‌هایشان می‌بینید؛ البته باید با ذره‌بین نگاه کنید تا به همه اجزا پی ببرید.       

 

بر روی این کار خاص، تعصب و عشقی خاص دارم

از استاد ذریه‌حبیب‌تبریزی، فلسفه خلق این اثر ماندگار را جویا می‌شوم، پاسخ می‌دهد: من درباره فرش ایران مطالعه کردم و دیدم تابه‌حال این کار انجام نشده است و کسی هم نمی‌تواند انجام دهد، از این‌رو تصمیم گرفتم در فرصت باقی‌مانده از عمرم این اثر را اجرا کنم تا به‌عنوان باقیات‌صالحات در ایران ماندگار شود.  

وی یادآوری می‌کند: در این سال‌ها کار‌های زیادی انجام داده و شاگردان زیادی هم تربیت کرده‌ام، اما بر روی این کار خاص، تعصب و عشق خاصی دارم؛ پیش از آغاز کار، نگران بودم مبادا نتوانم مراتب عشقم به ایران را تمام‌وکمال در آن اجرا کنم!

با همین دیدگاه، یک روز راهی حرم امام‌رضا (ع) شدم و از آقا طلب کمک کردم تا در این راه آبروداری کند و به انگشتانم قوت و توان دهد. به لطف مولایم با وجود ۷۳ سال عمری که از خداوند گرفته‌ام، حتی برای لحظه‌ای در زمان بافت این اثر، دستم نلرزید و چشمانم تار ندید.  

او ادامه می‌دهد: من هر روز پیش از آغاز کار، صلوات خاصه را قرائت می‌کردم و در هر رج که می‌بافتم، اذکار «بسم‌ا...»، «استغفرا...»، «اُفوض‌امری‌الی‌ا...»، «لاحول‌ولاقوه‌الابا...»، «لااله‌الاا...» و آیت‌الکرسی را می‌خواندم و هر آنچه دارم، از نظر لطف و محبت خداوند و ائمه (ع) حاصل شده است.     

  

قالیچه «ایران» از آثار به یادماندنی استاد علی ذریه‌حبیب‌تبریزی است

 

یادگاری که در این گنبد دوار بمانَد  

وی درباره طرح اثر «ایران» خود می‌گوید: من پنج‌ماه دنبال پوستر طرحی می‌گشتم که از ایران برای نقش قالی انتخاب کرده بودم. چندین مرتبه به میراث‌فرهنگی هم سرزدم تا بالاخره پدیدآورنده پوستر را پیدا کردم و موفق به تهیه اصل آن شدم؛ البته ابتکار‌هایی هم خودم در کار ایجاد کردم.

او می‌افزاید: وقتی کار می‌کنم، تمام فکرم متوجه کارم است و در حال انجام یک کار، طرح کار بعدی در ذهنم نقش می‌بندد. من مدت‌ها به کاری که بتوانم به‌عنوان یک اثر منحصربه‌فرد از خود به یادگار بگذارم، فکر کردم و ازآنجاکه عشق فراوانی به مملکتم دارم، این طرح به ذهنم رسید و آن را عملی کردم.

در زمانی هم که نقشه ایران را می‌بافتم، تصمیم گرفتم کار دیگری با عنوان «مجلس قانون‌گذاری روم باستان و سقراط و افلاطون» را ببافم که در حال حاضر آن را شروع کرده‌ام. کار حجمی دیگری هم از بارگاه مقدس حضرت رضا (ع)، پیامبر گرامی اسلام (ص) و عتبات‌عالیات در دست بافت دارم که از هرطرف نگاه کنی، یکی از این مظاهر مقدس دیده می‌شود.  

بعد از آن هم تقاضا شده تابلویی از نقاشی سر مبارک امام‌حسین (ع) بر نیزه را که یک نقاش مسیحی در شام کشیده است، ببافم و به حرم مطهر رضوی هدیه کنم که البته اگر مجوز آن را از مراجع بگیرم، این کار را انجام می‌دهم.        

 

من «ایران» را به پول نمی‌فروشم

از وی درباره ارزش هنری این اثر گران‌مایه سوال می‌کنم، می‌گوید: درباره این فرش باید هنرمندان نظر بدهند، اما به‌جرئت می‌گویم که ما امروز در خراسان بزرگ حتی یک هنرمند واقعی در این زمینه نداریم و اینکه من در این اثر چه کرده‌ام، نیاز به دیدگاه هنرمندان زبده دارد.

خلق این تصاویر کوچک و صورت‌هایشان به شکلی که نه کج باشند و نه اِشکالی داشته باشند، لطف خداست و کار هر کسی نیست. من در بافت این فرش، کار‌های هنری زیادی انجام داده‌ام؛ اسامی را سوفی‌بافی کرده‌ام، همه اَشکال برجسته‌بافی و کناره‌ها نیز همه سوفی‌بافی است. این کارم هم مانند سایر آثارم، سراسر یک‌تکه است و دوتکه و درز و رفوگری ندارد که اگر اثری دوتکه باشد، اصلا ارزشی ندارد.

وی با بیان اینکه این هنر برای کسی که تجربه کافی نداشته باشد، مقداری زحمت دارد که خب، برای من به لطف الهی مثل آب خوردن است، ادامه می‌دهد: از بنده خواسته شد که برای این اثر هنری، قیمتی تعیین کنم، اما پاسخ دادم: «من «ایران» را به پول نمی‌فروشم.»        

 

قالیچه «ایران» از آثار به یادماندنی استاد علی ذریه‌حبیب‌تبریزی است

 

هنوز در این کار شاگردم

استاد تبریزی می‌گوید: قبلا هم گفته‌ام، من هنوز نتوانسته‌ام به‌طور رسمی این هنر را آموزش دهم. هنر حجم‌بافی با من خواهد مرد. من اصلا به مادیات فکر نمی‌کنم و فقط می‌خواهم کار‌های هنری ابتکاری انجام دهم. بار‌ها در گفتگو با رسانه‌ها اعلام کرده‌ام که حاضرم هنرم را رایگان در دانشگاه‌های کشور تدریس کنم.

بار‌ها گفته‌ام که من ایرانی‌ام و با پول کار نمی‌کنم، اما مسئولان جلو نیامدند و هرگز حمایت نشدم. در ایران کسی را نداریم که کار من را انجام دهد یا درک کند. من اهل مادیات نیستم؛ اگر مادی بودم، از تدریس رایگان در رسانه‌ها حرف نمی‌زدم. هدف من این بود که این هنر ماندگار شود و این مسئله تنها با «به‌به! دست شما درد نکندِ» خالی میسر نمی‌شود.

وی می‌افزاید: هرچه در همراهی با قافله عمر مسیر بیشتری را می‌پیمایم، بیشتر دلم می‌سوزد؛ ۶۳ سال است که کار می‌کنم؛ آن‌ها که بلدند دو تا گره بزنند، می‌گویند ما استاد شده‌ایم، اما من هنوز در این کار شاگردم.

با وجود همه عناوین «هنرمند نمونه و دارنده کارت یونسکو و مدرک هنری درجه چه‌وچه...» حالا دیگر به پله آخر رسیده‌ام، با این‌حال هنوز شاگردم و نتوانسته‌ام این کار را یاد بگیرم؛ این کار دریاست و انتها ندارد؛ هرچه بیشتر در آن غور می‌کنم و پیش می‌روم، نگاه که می‌کنم، پیشِ رویَم هنوز دریای گسترده‌ای از این هنر وجود دارد. به هر روی، من در این کار عشق‌بازی می‌کنم و منتظر تحسین و تشویق نیستم، بلکه حمایت مسئولان را برای ماندگاری هنرم بعد از خودم می‌خواهم.

استاد ذریه‌حبیب‌تبریزی را درحالی به خداوند می‌سپارم که دوستان و همکارانم از سایر رسانه‌ها، مشتاقانه برای مشاهده و اطلاع‌رسانی درباره فرش بی‌همتا و ماندگار «ایران»، اثر این هنرمند بزرگ، نیز کم‌کم از راه می‌رسند.  


* این گزارش چهارشنبه، ۴ آذر ۹۴ در شماره ۱۷۴ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44