نازگل اکبرزاده خواهر شهید و مداح اهلبیت (ع) محله نیزه میگوید: سالهای سال است هرجا دعوت میشوم، در روز اول، روضه مادر را برای بانو فاطمه (س) میخوانم.
آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی، نخستین مرجعی بود که در زندانهای پهلوی دوم و زیر شکنجه ساواک به شهادت رسید.
همسایهها و هممحلیها که ۳۰ سال است طاهره خسروی را میشناسند، میگویند: او بانوی مهربان است که علاوهبر فرزندانش، دست نوازشگر مادریاش را بر سر چهار دختر دیگر هم کشیده است تا حالا هفت فرزند داشته باشد؛ دو پسر و پنج دختر.
مادر شهید شاهی میگوید: غلامحسین از سیزدهسالگی به جبهه رفت. به بهانه کارنامه تحصیلی پایان سال، امضای من را گرفت و رفت. هنوز کارنامهاش را دارم.
شهربانو سلیمانی که دو فرزند شهید دارد و یک جانباز میگوید: چه دلی داشتم که جواد و مهدی و محمود هرسه با هم به خط مقدم رفتند. انگار یکی چنگ میانداخت توی قلبم و فکر و خیال دست از سرم برنمیداشت.
حاج احمد سعیدی نجات که روزگاری مدیر مدرسه عسکریه بود، داغ شهادت پسرانش را در فاصله ۲ روز تجربه کرد.
شهید سیدعبدالله نصرالله زادهجوان، در نوجوانی عازم جبهه شد و عاقبت در ارتفاعات شمال غرب کشور و در عملیات نصر۸ با شهادت، نام خود را جاودانه کرد.