تولیدکننده

حصیری، آی حصیری!
تا همین چندسال پیش زینت‌بخش پنجره خانه‌هایمان بود. ردیف چوب‌های گرد و باریک که به هم بافته شده بودند و از طریق آن دمای خانه‌مان متعادل‌تر بود. نور هم مهار می‌شد و نه آفتاب تندی روی فرش می‌ریخت، نه در زمستان گرمای اتاق از پنجره هدر می‌رفت. حشرات هم با وجود آن مجال ورود به خانه را نداشتند. ما به آن نی‌های باریک حصیر «لوخ» می‌گفتیم و در مواقعی که حصیر خراب می‌شد هم همان لوخ‌ها می‌شدند تیر بازی تیروکمانمان. محمود پورعباس یکی از بافنده‌های قدیمی حصیر در منطقه5 است و کارگاهی در عیش‌آباد دارد؛ محدوده‌ای در حریم منطقه و در نزدیکی محله نیزه و امیرالمؤمنین(ع). شغل او موروثی است و منزل پدری محمودآقا در ابتدای خیابان شفیعی محله شهیدآوینی قرار دارد؛ محدوده‌ای که از قدیم به حصیربافان و حصیربافی‌اش معروف بوده است.
خرج‌کاری از علیمردانی شروع شد
شهر و خانه‌ای که در آن به دنیا می‌آییم، همیشه تعقیبمان می‌کند. اتاق‌ها، کوچه‌پس‌کوچه‌ها و راه‌هایی که رفته‌ایم، تک‌تک حجره‌ها و مغازه‌هایی که گاه بی‌تفاوت از کنارشان گذشته‌ایم. شاید برای شما هم به اندازه من تماشایی بوده است و جای پرسش که مردمان اینجا چه می‌کنند؟ دیدن این همه مغازه رنگارنگ با نام‌های متفاوت که کلی‌فروش لوازم خرازی و تولیدی‌های پوشاک هستند، در علیمردانی برایم تماشایی است. ردیف چیده شده زیب و کش و نخ و دکمه‌های چشم‌نواز و رنگارنگ. نام مغازه‌ها متفاوت است، اما کارشان مشابه یکدیگر است. وجه اشتراکشان این است که کلی می‌فروشند، به این اضافه کنید که بیشتر فروشنده‌ها جوان هستند.
هنر شکل دادن به فلزات
مهدی بهرمند تراشکار محله پروین اعتصامی است. با اینکه 20سال دارد سال‌هاست در حرفه تراشکاری مشغول به کار است. او که از 14سالگی کارش را آغاز کرده است می‌گوید: «دل به کار داشته باشید با کمتر از 2سال شاگردی می‌توانید چم و خم کار را یاد بگیرید. شاید این‌کار به ظاهر آسان باشد، اما فوت و فن کوزه‌گری خودش را دارد که بی‌توجهی به آن سبب می‌شود گاهی کارتان برگشت بخورد و زحماتتان هدر برود.»
رسمِ خوشایند همراهی در تولید ماسک
معصومه ثالث مادر 5 فرزند، فعال اجتماعی و اقتصادی، فرمانده گردان امنیتی کوثر ناحیه بسیج سپاه کمیل، مدیر منطقه یک طلایه‌داران امر به معروف و نهی از منکر، نائب رئیس شورای اجتماعی محله سیدی، خیّر محله و سرپرست کارگاه تولید ماسک برای خوداشتغالی اهالی محله است. همسرش اسماعیل همراهی که رسمش به نام خانوادگی‌اش می‌آید همه جا همراه و همپای او بوده است. فرزندانش هم در تبعیت از پدر که فرمانده پایگاه و فعال اجتماعی است با مادر همراهی می‌کنند.
نادیا بعد از فوت همسرش کار تولید قطعات خودرو را ادامه داد
نادیا‌شایسته از آن دسته آدم‌هایی بود که با وجود غم از دست دادن همسرش، نگذاشت شعله رؤیای مشترکشان خاموش شود. او بعد از فوت همسرش، یک‌تنه کسب‌و‌کاری که در اذهان همه ما سخت است به دست می‌گیرد، تک‌به‌تک برنامه‌هایی را که تا پیش از این با همسرش مرور می‌کردند عملی می‌کند و این روزها صاحب یک برند در تولید قطعات ماشین‌های سنگین است.
قدم‌های بی‌حمایت
اگر قالبی نباشد کفش و کفاش هم بی‌معناست. در شرایطی که تأکید بر حمایت از تولید ملی است، ضرورت دارد اشتغال افرادی که در این کارگاه مشغول به کار هستند ادامه داشته باشد و این کار با حمایت دولت اتفاق می‌افتد. این گفته محمد احمدی‌مجیدی، کاسب محله سعدآباد است؛ فردی که از دوازده‌سالگی وارد حرفه قالب‌سازی کفش شده است و حال که در هفتادوپنجمین بهار زندگی‌اش به سر می‌برد با اشتغال‌زایی برای دیگران کارگاهش را پابرجا نگه داشته است.
با افتخار، ساخت ایران
پیش از ورودم به دانشگاه در کارگاه پدر تجربه اندوختم. نشستن در کلاس درس دانشگاه باعث شد علم به کمک تجربه‌ام بیاید و من را در مسیر کارم یاری کند. من جزو دانشجویانی بودم که هرچه از دانشگاه می‌آموختم به محل کار می‌آوردم یا مشکل‌های کار را به دانشگاه می‌آوردم تا حل کنم. به همین علت از دانشجویان دیگر تجربی‌تر بودم و وقتی از دانشگاه به کار برگشتم، نگاهم تفاوت کرده بود و مسائلی را مطرح می‌کردم که پیش از آن نبود.