کسب و کار

ردپای لحاف‌دوز پیر در خاطرات اهالی رده
اگر خاطره‌های این محله را مرور کنید، حتما عمواسماعیل را با کمان لحاف‌دوزی‌اش، وقتی آمدنش را با صدای بلند در این کوچه و آن کوچه خبر می‌داده است، به یاد خواهید آورد.
کسب و کار گل نشان
قلمه زدن و پرورش گل‌های باغچه به وسیله پدر آن‌قدر زیاد شده بود که روزی تصمیم گرفت تا تعدادی از آن‌ها را به مغازه‌های گل فروشی محله بفروشد.
اینجا جنس فروخته شده پس گرفته می‌شود!
حاج‌ مجید عجمی که در اخلاق نیکو در بازار امین شهره است، می‌گوید: وقتی کاسب، جنس فروخته‌شده را پس می‌گیرد، قلب مشتری شاد می‌شود و این شادی به فروشنده و کسب‌وکارش برمی‌گردد.
روزگار وصله زدن کفش به سر رسیده
رسول اصغری سال‌ها است که با دستان پینه‌بسته‌اش کفاشی می‌کند. حجره کوچک او در حاشیه بولوار آموزگار، زیر پله‌های یک منزل مسکونی است.
پستچی مهرآباد، آشنای اهالی است
محسن استاد‌رودمعجنی می‌گوید: مردم همیشه دعا می‌کنند و می‌گویند «خدا خیرتان بدهد» یا مثلا می‌گویند «خدا پدر و مادرت را رحمت کند.» این دعا‌های قشنگ یک دنیا می‌ارزد.
وقتی کباب پنج‌تن گوشت میشه به تن!
محمدصادق مین‌باشی، سال‌هاست که کبابی خوشمزه و تمیز «صداقت» را در ابتدای پنج‌تن، مدیریت می‌کند.
خواهران هنرمند روی پای خودشان ایستاده‌اند
مرضیه و معصومه اسماعیلی دو خواهر هنرمند به‌تازگی ساخت زیور‌آلات را یاد گرفته‌اند تا به درآمدی اندک برسند و کمک‌حال خانواده باشند.