حجتالاسلام محمد پورمحمدی که در جریان حمله به مدرسه فیضیه مجروح میشود تعریف میکند: در بیمارستان یکی از من خواست که پیراهن خونیام را به قیمت ۲۵تومان به او بدهم تا برای یادگاری نگهدارد.
خانواده سیدجواد حسینی راهی معراج میشوند. خواهر شهید از آن روز تعریف میکند: مسئول معراج همین که چشمش به برادر بزرگم افتاد، گفت: شما از کجا خبردار شدهاید؟ برادرتان را همین دیشب آوردند!
صفرعلی ایوبی، یکی از رزمندگان دفاع مقدس است که امروز در جایگاه کارمند انبار و اموال شهرداری منطقه ۹ به خدمتگزاری مشغول است.
مجید هوشیار آقاجانیان، همه ۸ سال جنگ را در جبهه حضور داشته است، او بازنشسته فعلی ارتش و توپچی زمان جنگ است که به گفته خودش بیشتر از همه با توپ ۱۵۵ خودکششی کارکرده.
عبدالله آراسته یکی از انقلابیهای فعال و تاثیرگذار شهر توس است که با رها کردن شغل خود، به صف مبارزان انقلاب میپیوندد و بعدها در جبهه به عنوان اولین شهید توس سفلی، نامش بر سر زبانها میافتد.
علی صفرمقدم میگوید: دیدم عراقیها با نفربر و تانک درحالیکه اسلحه را به سمتمان گرفتهاند، نزدیک میشوند.بلافاصله بعداز بیرون کشیدنمان از گودال، ما را به صف کردند و جوخه مرگ برایمان راه انداختند.
محمدتقی مجتهدزاده غواص ۱۴ سالهای بود که بین دوستانش به «ماهی سیاه کوچولو» معروف بود و تقدیرش بهگونهای رقم خورد که سوم دی سال۱۳۶۵ و در عملیات کربلای۴، پشت جزیره ماهی در اروندرود به شهادت رسید.