کد خبر: ۸۷۰۰
۲۰ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۹

وکیلی، شهروندی که کوچه‌اش را سبز کرد

۵۰ سال پیش درختان کوچه پروین اعتصامی ۴۱ به دست محمدعلی وکیلی، یک هم‌محله‏‌ای سبز کاشته شد.

خیلی سخت نیست وسط آسفالت‏‌های یک خیابان و میان دیوار‌های سیمانی یک کوچه، باغ میوه داشته باشی. کافی است «محمدعلی وکیلی» باشی تا وقتی تقدیر تو را از دامنه کوه‌‏ها و سینه دشت‌‏های کرمانشاه، میان ساختمان‌‏های سیمانی و سنگی شهر می‏‌اندازد، هوای طبیعت از سرت نرود و آن را جلوی پای خانه‌‏ات ایجاد کنی.

کافی است طبع طبیعت در تو گرم باشد تا با کاشتن حتی یک نهال، سهمی در ایجاد باغی بزرگ داشته باشی. باید سینه‌‏ای پر از اکسیژن تازه بخواهی تا یک‌راسته از درختان و گل‏ها و گیاهان در کوچه‏‌ای که زندگی می‏‌کنی با تو نفس بکشد...

پروین‌اعتصامی ۴۱؛ کوچه‏ای که ابتدایش چند بلوک سیمانی قرار دارد تا ورود هر نوع موجود آهنی در آن ممنوع باشد. آن طرف بلوک‏‌های بتُنی مثل جنگلی سرسبز است؛ ده‏‌ها درخت سربه‌فلک کشیده که شانه‌به‌شانه هم ایستاده‌‏اند تا جاده‌‏ای سبز را میان خانه‏‌های قدیمی این کوچه شکل دهند. گویی اینجا دوستی آدم‌‏ها با طبیعت ثابت شده است.

 

با همسایه‏‌ها نهال میوه کاشتیم

سراغ کسی را می‏‏‌گیریم که ۵۰ سال پیش با ورودش به این محله تصمیم گرفت فضای سبزی را در مقابل خانه‌‏اش ایجاد کند. محمدعلی وکیلی که ۸۶ سال سن دارد، از روزگاری حرف می‌‏زند که مجبور می‌‏شود از کرمانشاه به مشهد نقل‌مکان کند.

او ساکن محله کوی پلیس می‌‏شود، محله‌‏ای که زود با آن انس می‏‌گیرد و مقابل خانه‌‏اش درختان بی‌شمار میوه و گیاهان مختلف می‏‌کارد تا به قول خودش بتواند حداقل نفسی تازه در این محل بکشد.

او که چهره خندانش لحظه‌ای از لبخند خالی نمی‌ماند، تعریف می‏‌کند: آن زمان‏ها وقتی به مشهد آمدم و در این محله ساکن شدم، تصمیم گرفتم چند درخت مقابل در خانه‌ام بکارم، چراکه علاقه شدیدی به طبیعت دارم؛ به‌ویژه که از طبیعت بکر کرمانشاه هم دور شده  بودم. این موضوع را با چند همسایه دیگر، در میان گذاشتم و آن‏‌ها نیز از این فکر استقبال کردند. برای همین هم با هم تصمیم گرفتیم نهال درختان میوه بکاریم.

 

کوچه باغ صمیمیت

 

سرتاسر کوچه، درختان سربه‌آسمان‌کشیده

سرتاسر کوچه پروین‌اعتصامی ۴۱ را که نگاه می‏‌کنی، درختان میوه سر به آسمان کشیده و میوه‏‌هایشان را به حراج روی شاخه‌‏ها گذاشته‌اند، گردو، انگور، آلو و... ‏ در میان درختان میوه.

بوته‌های گل‌های رنگی نیز جلوه‌ای دیگر به محله بخشیده است. اما شاخه‌های درخت انگوری را که، چون سقفی یک طرف پیاده‌رو را پوشانده‌اند با آن خوشه‌های یاقوت سبز، تنها باید با چشم خود دید. صحن‌ه‏ای که نمی‌‏شود در دل یک محله مسکونی شهری تصور کرد!

 

میوه‌‏چینی دسته‌جمعی

وکیلی به فضای صمیمی محله هم اشاره می‌کند که به‌خاطر این فضای سبز بین همسایه‏‌ها به وجود آمده است و در این رابطه می‏‌گوید: این درختان، همسایه‌ها را به هم نزدیک کرده است تا جایی‌که خیلی وقت‌ها همه را دور هم جمع می‌کند.

او همچنین به میوه‌چینی همسایه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: بیشتر اهالی میوه‌های خود را از همین درختان تأمین می‌کنند و گاهی دسته‌جمعی به میوه‌چینی می‏‌پردازیم که ارتباط میان اهالی کوچه را صمیمانه‌تر می‏‌کند.

 

پشت‌بام انگوری

اما همه درختان میوه یک طرف و درخت انگوری که توسط وکیلی از بالای پشت‌بام خانه کاشته و تا وسط خیابان کشیده شده و شاخه‌های انگورش را، چون یاقوت‏‌های سبز و براق آویزان کرده، یک طرف.

او در این‌باره می‏‌گوید: این انگور‌ها قبل از هر چیز بابرکتند. همه آرزوی این کوچه را دارند.

دائمی یکی از همسایه‌های وکیلی و از افرادی که از ابتدا در این مسیر همراه او بوده است، می‏‌گوید: کوچه ما آن‌قدر زیبا و باطراوت است که هر کس از آن عبور می‏‌کند آرزو می‌کند کاش اینجا زندگی می‏‌کرد.

 

هر کس جلوی خانه خود را سبز کند...

وکیلی که در بیان انگیزه اصلی‏‌اش از این کار سبز، از طراوت و شادابی در محل زندگی‏اش سخن می‏‌گوید، معتقد است: اگر هر کس مقابل خانه خودش فضای سبز ایجاد کند، محله را سبز می‏‌کند و در نهایت شهری سبز خواهیم داشت. او از شهرداری هم به خاطر آبیاری این فضای سبز مردمی تشکر می‏‌کند.

وکیلی که حالا با دخترش زندگی می‏‌کند و بازنشسته شده است، خود را در درمانگاه خیریه امام‌حسین (ع) مشغول کرده؛ اما قبل از رفتن به درمانگاه و بعد از آن وقتش را با درختان می‏‌گذراند. اما جالب است که او به جز علاقه به طبیعت، طبع شعرگفتن هم دارد.

او یک شعر در توصیف درخت نیز گفته است که تأکید می‏‌کند این شعر نظر واقعی او در رابطه با طبیعت است. اهالی می‏‌گویند هر روز ساعت‏‌ها کنار درختان می‌‏نشیند و برایشان شعر می‌‏خواند یا با آن‏ها حرف می‌‏زند. این یکی از شعر‌های وکیلی است که معمولا برای درختانش می‏‌خواند:‌

ای جلوه حیات زمین و زمان درخت 
و ای سایه تو بر همه راحت‌رسان درخت
هستی تو از بهشت خداوند هدیه‌‏ای
بر ما عطا نموده‏ است خدای جهان، درخت
تو کامل زمین و بی تو زمین کل است
پیرایه‌اند یاسمن و ارغوان درخت
سرمایه حیات تراود ز برگ تو
گیرند بهره از نفست زندگان درخت
دست سخاوت تو بهر ما نهاده است
الوان میوه در سبد پرنیان درخت
شیرین شود ز شهد تو کام جوان و پیر
گردند بهره‌ور ز تو پیر و جوان درخت
بی‌جلوه تو روی زمین سوت و کور بود
شد باغ و بوستان ز تو رشک جهان درخت
آن دست بشکند که رساند تو را گزند
با ضربه‏‌های تیشه و زخم گران درخت

* این گزارش سه‌شنبه ۷ شهریورماه ۱۳۹۱ در صفحه ۴ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44