روایتی از سپیده و سحر عینالله قضایی که رشته تحصیلیشان «سراجی» است و بهدلیل عجینبودن با روحیات هنریشان و به پیشنهاد برادرشان آن را انتخاب کرده و حالا در این رشته به درآمدزایی خوبی رسیدهاند.
مغازه بیبیزهرا پاتوق شاد و سبزی است که زنهای همسایه خیابان حجت در محله شهید مطهری مدام در آن رفتوآمد میکنند.
حمیدآقا عشقی، انگشترفروش پاساژ فیروزه مجموعهای از نگین دارد که توی هرکدامشان طرحی افتاده است که شبیه چیزی است؛ از طرحهایی که میشود آنها را شبیه یک «نام» دید تا طرحهایی شبیه «شمایل».
اسناد باقی مانده نشان میدهد که در مشهد، تیمچهها بیشتر در بازار ها و بازار چههای اطراف حرم قرار داشته اند و بیشتر عمده فروشان در آن تجارت میکرده اند.
کارگاه نمدمالی «مهدی علیزاده» هم که چسبیده به مشهد است، سرد و ساکت و تاریک است؛ جایی در «روستای گرجی» در انتهای «بولوار بهمن» که حالا جزئی از شهر است.
دوسهماهی میشود که کلبه امید در محله تربیت افتتاح شده است و دوازدهتوانیاب در آن مشغول به کارند. حدود هزار گلدان گل و گیاه و سبزه در اینجا قرار دارد که همه آنها را توانیابان کاشتهاند.
«تاجر آباد» شهرک شهیدباهنر از آن جاهایی است که حتما باید ببینید.اصلا انگار زندگی اینجا جور دیگری جریان دارد. چنین تفاوتی را حضور آدمهایی از قومیتهای بلوچ، افغان و فارس رقم زدهاست.