کسب و کار

پیر سماورسازی مشهد این روزها فقط تعمیرات می‌کند
آن‌طور‌که حسینعلی متمدن‌مارشک توضیح می‌دهد، از وقتی قیمت سماور دو قِران بود تا حالا که چند‌میلیونی شده، پای سماور است، اما ۱۰‌سالی هست که دیگر تولید نمی‌کند و صرفا مشغول تعمیرات است.
پای رنج باربر‌هایی که غم نان دارند
رمضان بن‌ناری می‌گوید: صبح می‌آییم، می‌نشینیم اینجا تا دم غروب؛ باری بهمان بخورد یا نخورد! الان بعضی مغازه‌دار‌ها چرخ دستی خریده و شاگرد گرفته‌اند تا بار را جابه‌جا کند. برای همین خیلی روز‌ها بیکارم.
آخرین نسل پرده‌نویس‌های مشهد
وقتی هنوز خبری از رایانه و فتوشاپ و دیگر نرم‌افزار‌های گرافیکی نبود و اصلا کسی نمی‌دانست که بنر چیست و با آن چه می‌کنند، پرده‌نویس‌ها آقایی می‌کردند. «محمود فدایی» جزو آخرین نسل پرده‌نویس‌هاست؛ کسی که بعد از ۴۷ سال هنوز دست از کارش نکشیده است.
روز‌های سبز بی‌بی
مغازه بی‌بی‌زهرا پاتوق شاد و سبزی است که زن‌های همسایه خیابان حجت در محله شهید مطهری مدام در آن رفت‌و‌آمد می‌کنند.
نگین‌های «شجر» را با دنیا عوض نمی‌کنم
حمیدآقا عشقی، انگشترفروش پاساژ فیروزه مجموعه‌ای از نگین دارد که توی هرکدامشان طرحی افتاده است که شبیه چیزی است؛ از طرح‌هایی که می‌شود آنها را شبیه یک «نام» دید تا طرح‌هایی شبیه «شمایل».
خیاطی، هنر گمشده زهرا خانم بود
زهرا اطهری، هنرمند محله سیدرضی معتقد است آدم‌ها باید استعداد و علاقه خودشان را پیدا کنند.
اولویت کسب و کار حاج اکبر، کرامت زائران است
در محله بالاخیابان همه حاج‌آقاجانی را حاج‌اکبر صدا می‌زنند و کاسبی می‌خوانند که حلال‌روزی و گشاده‌روست و غش در معامله ندارد. او با کمترین سود جنس دست مردم می‌دهد و از همه مهم‌تر، خیّر است.