بیشتر به مناره شبیه هستند تا دودکش. شاید اگر توریستی گذرش به مشهد بیفتد و برایش توضیح بدهیم که اینها دودکش کورههای آجرپزی هستند، فکر کند او را دست انداختهایم.
وجه تسمیه قرقی به دیواری برمیگردد که در گذشته دور روستا کشیده شده بود و به همین واسطه کسی بهجز اهالی اجازه ورود به روستا را نداشت و در اصطلاح قرق شده بود. اهالی روستا به محافظت و مقاومت معروف بودند، از آن همه شکوه فقط یک برج مانده است که آن را «یکلنگه» مینامند.
بیشتر از شلۀ نذری خانوادۀ ناصریان، تنور نانپزیشان معروف است که زنهای محله برای چسباندن یکنان به دیوارۀ آن صف میکشند.
مهدی کشمیری، نوجوان سیزدهساله محله قرقی ، مرغداری کوچکی را راه انداخته است و برای خودش درآمد دارد.
مهسا مجتهدزاده که در یکی از خیریههای قرقی کار میکند از آلمان به ایران برگشته تا بتواند قدمی برای افزایش آگاهی همشهریهایش بردارد.
در توسعه مشهد دهه۳۰ یک واحد صنعتی و همت کارکنان آن نقش پررنگی داشت؛ کارخانهای که شکلگیری آن به سفر زیارتی رئیس اسبق اداره معادن کشور به مشهد برمیگردد.
اکبر ثانی هنرمندی حجار است که سعی میکند از کوچکترین قطعههای سنگ استفاده کند و ضایعات کمتری دور بریزد.
هادی خوشدل اولین خیاط جاده سیمان و یک جورهایی جعبه سیاه این محدوده است که در حافظهاش تصویری روشن از تاریخ ۵۰-۴۰ سال قبل این محدوده دارد.