کد خبر: ۵۳۷۰
۰۵ تير ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۲

خالق رنگ‌های شاد برای بازی کودکان

نجمه شجری بهروز نقاش جوان حاشیه شهر برای شادی و بازی کودکان هم محله‌اش روی زمین کوچه نقاشی کشیده است.

نجمه شجری بهروز مسیر ۴ ساعته را از حاشیه شهر طی می‌کند و به سمت دیگر شهر می‌رود تا در رشته مورد علاقه‌اش تحصیل کند. او اولین اثر هنر خیابانی‌اش را در مرکز بهداشت عباس آباد کشیده است آن هم کاملا خیرخواهانه. نقاشی روی زمین و برای بازی تا بتواند حتی برای لحظاتی کوتاه هم محلی‌هایش را شاد ببیند که سرگرم بازی و تفریح روی نقاشی او هستند.


از کودکی می‌خواستم نقاش شوم

نجمه متولد سال ۱۳۷۹ در مشهد است. رشته گرافیک را از دبیرستان شروع کرده و یک سال است که دانشجوی همین رشته در دانشگاه کاویان است. در خانواده‌ای رشد یافته که سایر اعضایش دستی در هنر ندارند، ولی او را همه جانبه حمایت می‌کنند و دوست دارند که نجمه به آرزویش دست یابد. نجمه می‌گوید: از همان مهدکودک نقاشی کشیدن را با ذوق و علاقه‌ای بیشتر از هم‌سن و سال‌هایم شروع کردم.

کاغذی نبود که با مداد‌های رنگی‌ام سفید گذاشته باشم. تا ۵ سال پیش قاسم‌آباد زندگی می‌کردیم. آنجا کانون شاهدی بود که طبقه بالای آن کلاس نقاشی داشت. وقتی مادرم علاقه من را به نقاشی دید، در این کلاس ثبت‌نامم کرد. این تنها کلاسی بود که در آن شرکت کردم. از همان کودکی می‌گفتم می‌خواهم نقاش شوم. پدر و مادرم کمک زیادی کردند تا به اینجا رسیدم. خیلی وقت‌ها دوست‌ها و هم محلی‌هایم نقاشی‌هایشان را می‌آوردند پیش من تا برایشان بکشم.

پدرش مداح و مادرش خانه‌دار است و یک برادر کوچک‌تر دارد. در حاشیه شهر و به‌ویژه مهدی‌آباد، مرسوم است که دختران زود ازدواج می‌کنند، اما نجمه با وجود خواستگاران زیادی که دارد ازدواج نکرده است و تحصیل و رسیدن به اهدافش را در اولویت می‌داند. بعد از اتمام دوره راهنمایی و از سال دوم دبیرستان رشته گرافیک را انتخاب می‌کند.

او در این باره می‌گوید: گرافیک را از سال دوم دبیرستان در هنرستان بدیع، واقع در بولوار طبرسی به طور جدی‌تر شروع کردم. معلم‌ها ایده‌ها را می‌دادند و ما باید به صورت ذهنی و با توانمندی و استعدادی که داشتیم آن‌ها را خلق می‌کردیم. همانجا بود که از بازخورد دیگران متوجه استعداد خودم در این رشته شدم و عزمم برای ادامه تحصیل جزم شد. یکی دیگر از فعالیت‌هایمان در دوره دبیرستان، آشنایی با سایر هنرمندان نقاش بود.

با دیدن کار‌های آن‌ها و گرفتن ایده طرح جدیدی می‌زدیم. طرح‌ها بیشتر درباره طبیعت و اشیا بود. تلاش زیادی می‌کردیم و با استفاده از همان عناصر طرح جدیدی می‌زدیم. هر هنرجو باید هر هفته یک مدل برای طراحی با خودش می‌آورد. می‌توانست اشیا باشد یا یک شخص. پرتره هم از همان دوران زیاد می‌کشیدیم. پرتره کشیدن به صورت ذهنی کار مشکلی است.

پرتره هنرمندان را هم کشیده‌ام، ولی نمی‌دانستم چطور می‌شود به دستشان رساند. بیشتر مسابقات دوران تحصیل را شرکت می‌کردم. اغلب موضوعی بود درباره پیامبران و محیط‌زیست و سایر موضوعات. دوست‌دارم در آینده، نقاش حرفه‌ای بشوم. نقاشی‌هایی با ایده‌های ذهنی و امضای خودم داشته باشم.

 

ساعت‌ها در مسیر منزل تا دانشگاه

نجمه در رشته گرافیک پذیرفته می‌شود، ولی این تازه اول راه مشکلات است. او از سختی‌های مسیرش برایمان این گونه می‌گوید: اوایل که دانشگاه قبول شدم پدر و مادرم تمایل زیادی به تحصیل من در دانشگاه نشان نمی‌دادند. وقتی علاقه و تلاشم را برای به ثمر رسیدن دیدند، با ادامه تحصیلم موافقت کردند. مسیر زیادی از خانه تا دانشگاه دارم. باید تا بولوار پیروزی بروم، بیشتر از ۴ تا ۵ ساعت در مسیر هستم، ولی عزمم را جزم کردم تا نقاش بزرگی شوم.

خیلی از روز‌ها پدرم زحمت می‌کشد و مرا تا دانشگاه می‌برد. بعضی روز‌ها هم با مترو یا تپسی می‌روم. هیچ دانشگاه و مرکز هنری نزدیک ما وجود ندارد. اینجا کسی که تصمیم به ادامه تحصیل دارد باید سختی‌های زیادی را تحمل کند. در این محله بیشتر دختران، زود ازدواج می‌کنند. دوستانی داشتم به دلیل شرایطشان ازدواج کردند و ادامه ندادند، از هم دوره‌ای‌های مدرسه شاید حدود ۲ یا ۳ نفر ادامه تحصیل دادیم.

به خیلی از دوستانم پیشنهاد دادم که ادامه تحصیل دهند تا به جایی که دوست دارند برسند، ولی ترک تحصیل کردند. واقعا حیف بود. از خانواده‌ام سپاس‌گزارم که به علاقه‌ام توجه کردند و به رغم هزینه‌های بالای این رشته با ادامه تحصیلم موافقت کردند. پدر و مادرم نتوانستند تحصیلاتشان را ادامه دهند و با دیدن علاقه من حمایتم کردند. دوست دارند آینده روشنی داشته باشم، استقلال مالی به دست آورم و دستم در جیب خودم باشد.


هزینه‌های سرسام‌آور تحصیل در رشته‌های هنری

رشته‌های هنری به‌ویژه هنر‌های تجسمی هزینه‌های بالایی دارد. انگار تحصیل در این رشته‌ها فقط حق قشر خاصی است. همه انتظار دارند حاشیه شهری‌ها فنی بخوانند. این هزینه‌های بالا دغدغه خانواده نجمه نیز هست. نجمه از گرانی رشته‌های هنری می‌گوید: هزینه‌های این رشته بسیار بالاست، ولی شرایط مالی برای کسانی‌که واقعا علاقه به این رشته دارند، مهیا می‌شود.

خانواده خود من شرایط عالی از لحاظ مالی نداشتند و هزینه‌های رشته گرافیک و نقاشی هم بالاست. از آنجا که خانواده‌ام تأکید داشتند آنچه که من دوست دارم و می‌خواهم به دست بیاورم، هزینه‌ها کم‌کم جور شد. دبیرستان چهار میلیون هزینه شد. دانشگاه هم غیرانتفاعی است و هزینه‌های خودش را دارد. خانواده‌ام کامل حمایتم می‌کنند. امیدوارم بتوانم تمام محبت‌هایشان را جبران کنم.

خیلی تلاش کردم، اما دولتی قبول نشدم و پدرم به دلیل هزینه‌ها خیلی اذیت شد. هر ترم هم هزینه‌ها بیشتر می‌شود. خیلی دوست دارم کار کنم و هزینه‌های تحصیلم را خودم پرداخت کنم، ولی پدرم می‌گوید کاری مرتبط با رشته‌ام پیدا کنم و وارد فضای کاری غیرمرتبط نشوم.

دوستان و آشنایان هستند که سفارش کار می‌دهند. تا حالا نشده برای بچه‌های کوچک‌تر کلاس برگزار کنم، ولی دوست دارم اگر مراکز فرهنگی یا مساجد بخواهند وارد فضای آموزشی شوم. ارتباط خوبی با کودکان دارم و طرح‌های زیادی برای بچه‌ها کشیدم.

 

هنرمند جوان مهدی‌آباد خالق رنگ‌های شاد روی زمین خاکستری است


استعداد، تلاش و کار تیمی؛ شرط موفقیت در رشته گرافیک

او ادامه می‌دهد: استعداد کمک زیادی به این رشته می‌کند باید بتوانی طرح و ایده جدیدی خلق کنی. باید ذوق هنری در شما وجود داشته باشد و از دل و جانتان این کار را انجام دهید. باید بدانید چه می‌خواهید و از اول بخواهید که هنرمند شوید. بیشتر دانشجویان این رشته زمینه‌های هنری قوی دارند یا از کودکی استعدادش در وجودشان بوده است. تفاوت‌هایی هم بین دانشجویان رشته‌های گرافیک کامپیوتری و دستی وجود دارد، این تفاوت در تسلط آن‌ها در طراحی با رایانه است.

در حالی که دانشجویان طراحی دستی ذهن‌های خلاق‌تری دارند. کار ذهنی برای آن‌ها سخت‌تر است. بستگی به انتخاب در گرایش‌های مختلف می‌توانیم کار‌های متفاوتی داشته باشیم. از نقاشی خیابانی تا دبیری و سایر گرایش‌ها. به‌جز بوم، روی چوب، مقوا، مس و آلومینیم هم طراحی می‌کنم. رشته گرافیک شاخه‌های زیادی دارد بعد از ورود به این رشته هر کس با توجه به علاقه گرایشی را انتخاب می‌کند.

گرایش‌هایی مثل نقاشی، پویانمایی‌سازی، طراحی پوستر، طراحی ساختمان و ... این‌ها به این رشته مربوط است. از استادانم خیلی سپاس‌گزارم کمک‌های زیادی به من کردند و اصرار دارند تمام تمرکزم را برای کار بگذارم. در رشته گرافیک، کار تیمی و ارتباط با سایر هم رشته‌ای‌ها نیاز است و به طور قطع در ارتباط با هم به ایده‌ها و طرح‌های جدیدی می‌رسیم.

گاهی پیش می‌آید که برخی از دانشجویان بعد از چند طرح ساده، طرحی بسیار خلاقانه و زیبا می‌زنند و این برای همه ما کلاس آموزشی است. به همان اندازه من هم دوست دارم، اثری خلق کنم که تمام احساس و توانایی‌ام در آن بروز کند.

 

هنر، ظرفی برای بیان احساسات

تولستوی در کتاب هنر خود می‌نویسد: «هنر انعکاس لطیف روح است، در قالبی زیبا و بیانی بدیع» این جمله را همه هنرمندانی که احساسشان را در آثارشان نشان می‌دهند به خوبی درک می‌کنند! نجمه نیز از این قاعده استثنا نیست و می‌گوید: زمانی که خیلی خوش‌حال یا خیلی ناراحت هستم نقاشی می‌کشم.

بازتاب احساساتم کاملا در نقاشی‌هایم مشهود است. زمانی که خوش‌حالم ایده‌ام را خیلی خوب طراحی می‌کنم. یکی از طرح‌ها چهره نیم‌رخ است، زمانی کشیدم که خیلی خوش‌حال بودم.

این کارم را دوست دارم و برایم تداعی‌کننده خاطرات خوبی است یا وقتی عصبانی هستم طرح‌ها بیشتر به صورت خط خطی است و خشمم را می‌توانید در آن طرح ببینید. در یکی از طرح‌هایم اسبی را کشیدم که خطوط آن ناراحتی و عصبانیتم را نشان می‌دهد.

معتقدم هنر ظرفی است برای بیان احساسات انسان‌ها. عاشق ترکیب کردن رنگ‌های مختلف هستم. ترکیب کردن رنگ‌ها باعث شور و نشاط درونی‌ام می‌شود. شما می‌توانید بی‌شمار رنگ با سطوح مختلف از کم رنگ به پررنگ داشته باشید.

با رنگ‌های جدیدی که به دست می‌آورم طرح‌ها و ایده‌های جدید و جذابی می‌شود خلق کرد. خیلی وقت‌ها سطل سطل رنگ‌ها را با هم ترکیب می‌کنم. سوسنی و سرخ و آبی جزو رنگ‌های مورد علاقه من هستند. صورتی؛ رنگ نرم و لطیفی است. خشمی در آن وجود ندارد، ولی بنفش اوج خشم را نشان می‌دهد. البته این احساس من درباره این رنگ‌هاست. نقاشی با رنگ روغن را بیشتر دوست دارم. بعد هم رنگ ساختمانی و آکرولیک.


اولین نقاشی خیابانی

مرکز بهداشت و فرهنگ شهرداری منطقه از فعالیت‌های هنری مطلع می‌شوند و طرح مارپله را به او پیشنهاد می‌دهند او هم قبول می‌کند. در این باره می‌گوید:  اولین نقاشی خیابانی من مارپله‌ای است که در مرکز بهداشت به صورت خیریه در عباس آباد کشیدم. رنگ را خودشان تهیه کردند و از آنجا که من به نقاشی علاقه ویژه‌ای دارم کار را قبول کردم.

اولین طرح خیابانی‌اش در محله عباس‌آباد خاطرات شیرینی برایش به ارمغان آورده است و با ذوق برایمان روایت می‌کند: حس خوبی درباره طرح مارپله دارم. برای اولین بار طرح خیابانی می‌زدم و تنها بودم. کار آسانی نبود. وقتی کار می‌کردم و مردم را می‌دیدم که احساساتشان را نشان می‌دادند برایم جذاب بود.

سؤالات زیادی می‌پرسیدند این کار قراره چی بشه؟ چرا این رو اینجا می‌کشید؟ کودکان در حین کار سطل‌های رنگ را جا‌به‌جا می‌کردند یا از روی کار رد می‌شدند و جای پایشان روی رنگ‌ها می‌ماند و باید دوباره رنگ می‌زدم.

خیلی حالم خوب بود، رنگ‌ها چپه می‌شد، ولی لحظات خاطره‌آفرینی برایم به یادگار گذاشتند. هر کاری بسته به طرح و شرایطش زمان خاصی می‌برد. مارپله را طی دو هفته با روزی ۶ ساعت کار به پایان رساندم. نقاشی دیواری و خیابانی خیلی سخت‌تر از نقاشی روی بوم است، ولی نقاشی روی بوم ظرافت بیشتری دارد. در نقاشی خیابانی اول طرحمان را اجرا می‌کنم و بعد از آماده شدن کار را رنگ‌آمیزی می‌کنم. این کار به صورت مربع بود و رنگ زیادی لازم داشت.

 

 طرح ویژه برای محله مهدی‌آباد

ذهن نجمه پر از حس خوب و ایده‌هایش فراوان است، می‌خواهد به پیش برود، برای هم محلی‌ها کاری بکند و به لحاظ مالی هم مستقل شود. درباره نقاشی در مرکز بهداشت و ایده‌هایش می‌گوید: خوش‌حالم توانستم برای مردم منطقه کار کوچکی انجام بدهم.

دوست دارم با سازمان فرهنگی و هنری شهرداری منطقه همکاری کنم. محله ما ساختار و هویت خاص خودش را دارد، می‌شود با طراحی یک المان مناسب به هویت و روحیه دادن به مردم محله کمک کرد. می‌خواهم طرحی برای ابتدای عباس‌آباد طراحی کنم و به شهرداری ارائه دهم، طرحی که بتواند هویتی محلی به محله مهدی‌آباد بدهد.

ایده‌های زیادی هست که می‌شود برای مردم حاشیه شهر انجام داد تا حس جدا بودن از شهر را نداشته باشند. با کار‌هایی از این دست، مردم هویت محلی پیدا می‌کنند و جای خالی این فعالیت‌ها به شدت در منطقه خالی است. علاوه بر این باید تلاش کنم تا به لحاظ مالی روی پا‌های خودم بایستم، تا الان به فکر فروش کارهایم نبوده‌ام، ولی دوست دارم نمایشگاهی با همراهی سایر دوستان و هم‌کلاسی‌هایم در محله خودم برگزار کنیم. امیدوارم روزی شرایط انجام این کار مهیا شود.



*این گزارش، دوشنبه ۱۲ شهریور ۹۷ در شماره ۳۰۶ شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر