کد خبر: ۶۱۰۷
۲۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۰

شکوفایی دختران همدم

در کارگاه‌های آموزشی و اشتغال مؤسسه توان‌بخشی همدم ارتباط صمیمی مربیان و شاگردان، حرف اول را می‌زند.

همان‌طورکه محو تماشای هنر دست دختران همدم هستم، زیبایی و ظرافت طرح‌ها و تابلو‌هایی را که ساخته‌اند، تحسین می‌کنم. در یک نگاه گذرا به تک‌تک این دختران هنرمند متوجه می‌شوم که بیشترشان دارای معلولیت‌های سخت جسمی و حرکتی هستند.

برخی حتی برای پیچاندن یک شاخه گل یا نگاه‌کردن به طرح گلیمی که جلوی دار قالی آویخته شده است، دچار زحمت هستند. باوجوداین در تلاشی مستمر کوشیده‌اند بیاموزند. آن‌ها تعریف دیگری از هنر و هنرمند به نمایش گذاشته‌اند که درخور ستایش است.

«دینا» بانی دنیای گل‌سازی

 

آموزش براساس استعداد دختران

از شانزده‌سال قبل، کلاس‌های آموزش هنری در مؤسسه خیریه دخترانه همدم دایر شده است. درحال حاضر چهار کارگاه گلیم‌بافی، ملیله کاغذی، قلم‌زنی و گل‌سازی در این مجموعه فعال است. مینا کاکایی، مدیر این مجموعه آموزشی و شغلی، با اشاره‌به چگونگی گزینش بچه‌ها برای فعالیت در این مجموعه کارگاهی می‌گوید: بیشتر شاگردان این مجموعه از لحاظ جسمی و ذهنی در رتبه هوشی متوسط به بالا قرار دارند و در‌واقع توان آموزش و یادگیری را دارند.

در ابتدا بچه‌هایی که تمایل و علاقه به کار آموزش و هنر دارند، در یک دوره سه‌ماهه در یکی از چهار کارگاه گلیم‌بافی، قلم‌زنی، گل‌سازی و ملیله‌کاغذی، آموزش را شروع می‌کنند. بعد از سه‌ماه آموزش، روان‌شناس تست استعداد و کارایی را از بچه‌ها می‌گیرد.

به گفته او، نتیجه این تست که براساس سؤالات عملی و نظری و نمره قبولی تعیین می‌شود، نشان می‌دهد شاگرد اجازه ادامه فعالیت در کارگاه را دارد یا خیر. گاهی شاگرد استعداد لازم برای حضور در یک کارگاه را ندارد و با رفتن به کارگاه آموزشی دیگر، استعدادش شکوفا می‌شود.

کاکایی که مربی و استاد کارگاه گلیم‌بافی نیز هست، می‌گوید: بعد‌از تعیین نهایی کارگاه، روند آموزشی شاگرد از مراحل ساده تا مراحل پیشرفته ادامه پیدا می‌کند. به‌عنوان نمونه گلیم‌بافی دارای چند مرحله بافت ساده، بافت گره‌ای، مارپیچ و بافت گل‌های برجسته است. شاگردان بنابر توان و استعداد خود هرکدام از این مراحل را طی می‌کنند و به مرحله بعدی می‌رسند.

او ادامه می‌دهد: ممکن است یک شاگرد همه این مراحل را در مدت یک یا دوسال آموزش ببیند و یک نفر هم در مدت ۱۰ سال فقط بافت ساده را بیاموزد. در کارگاه، شاگردان بدون اجبار و زمان‌بندی خاصی در یک پروسه آموزشی، ورزشی و تفریحی، آموزش می‌بینند.

کاکایی در توضیح بیشتر می‌گوید: شاگردان هر روز به‌مدت سه ساعت در کارگاه حضور دارند. این سه‌ساعت نیز پیوسته و پشت‌سرهم نیست. صبح ساعت‌۸ به کارگاه می‌آیند و بعد‌از یک ساعت برای خوردن وعده صبحانه می‌روند، بعد دوباره مشغول به کار می‌شوند؛ زمانی را هم صرف بازی و تفریح می‌کنند. درمجموع به‌دلیل محدودیت‌های جسمی و ذهنی شاگردان، اجباری درزمینه آموزش و حتی حضور شاگرد وجود ندارد.

ممکن است شاگردی یک روز آمادگی نداشته باشد و به کارگاه نیاید. در پایان دوره آموزش با تأیید مربی، شاگرد مدرک قبولی آموزش‌های فنی و حرفه‌ای یا سازمان گردشگری را دریافت می‌کند. همه شاگردان این کارگاه‌های آموزشی چنین تأییدیه و مدرکی را دارند.

 

«دینا» بانی دنیای گل‌سازی

 

صمیمیت و ارتباط قلبی میان استاد و شاگرد

در ادامه گفتگو و بازدید از کارگاه‌های آموزشی متوجه می‌شوم ارتباط و صمیمیت قلبی عمیقی بین مربی و شاگردان کارگاه وجود دارد. زهرا عصارگل مربی کارگاه گل‌سازی است.

او می‌گوید: همه شاگردان کارگاه‌ها حکم فرزند را برای ما دارند. دختر‌های کارگاه نیز مربیان را مثل مادر خود دوست دارند. من در این کارگاه گل‌سازی، یازده‌فرزند دارم و با روحیات و توانمندی‌های همه آن‌ها آشنا هستم. وارد کلاس که می‌شوم، با نگاه به بچه‌ها می‌فهمم که امروز هرکدام در چه حال و وضعیتی هستند.

به گفته او بچه‌ها به‌ویژه آن‌هایی که از نعمت داشتن مادر محروم هستند، رابطه عاطفی عمیقی با مربیانشان دارند. همان‌طور‌که می‌بینید، برخی از این شاگردان، از لحاظ جسمی و ذهنی توانایی یادگیری کامل ساخت این گل‌ها را ندارند و من به‌عنوان مربی کلاس گل‌آرایی هر روز باید مراحل پیچیدن گل، نصب و چسباندن گل را برای تک‌تک آن‌ها تکرار کنم. این کار، روزها، ما‌ه‌ها و حتی سال‌ها باید تکرار شود و اگر مربی عاشق نباشد، حتی یک‌ساعت هم نمی‌تواند تحمل کند.

مربی‌های بسیاری برای کار به این کارگاه آموزشی آمده‌اند، اما یک هفته هم طاقت نیاورده و رفته‌اند، چون عاشق نبوده‌اند. ممکن است یک جعبه گل را یک فرد معمولی در مدت چند روز یا یک هفته تکمیل و آماده کند، اما ما در اینجا باید سه هفته تا یک ماه وقت بگذاریم تا همان جعبه گل آماده شود.

زهرا عصارگل از سیزده‌سال قبل، همکاری خود را به‌عنوان مربی گل‌سازی با مؤسسه همدم شروع کرده است. درباره این همکاری که ناشی از عشق او به این فرزندان معصوم است، می‌گوید: قبل از آمدن به همدم، هر هفته یا چند‌روز یک بار برای دیدن بچه‌ها به آسایشگاه شهید‌فیاض‌بخش می‌رفتم. درجریان همین رفت‌وآمد‌ها با دختری به نام دینا آشنا شدم. کم‌کم رابطه عمیقی بین ما به وجود آمد.

یک روز که برای دیدن دینا به آسایشگاه فیاض‌بخش رفتم، هرچه گشتم پیدایش نکردم. با چشمان گریان و اشک‌بار به خانه برگشتم. برای پیدا‌کردن دینا به همه مراکز نگهداری بچه‌های بی‌سرپرست سر زدم تا سرانجام دینا را در این مؤسسه پیدا کردم.

در یکی‌دوباری که به این مجموعه رفت‌وآمد داشتم، شیفته پاکی و معصومیت آن‌ها شدم. چون گل‌سازی بلد بودم، از مسئول مؤسسه همدم خواستم که اجازه بدهد کارگاه آموزش گل‌سازی را در اینجا افتتاح کنم. از همان زمان مشغول آموزش هستم. تنها دلیل این همکاری، عشق و علاقه مادرانه‌ای است که به تک‌تک این بچه‌ها دارم. همه آن‌ها برایم عزیز و دوست‌داشتنی هستند.


اولین لباسی که با پول خودم خریدم

فاطمه یکی از دختران کارگاه گلیم‌بافی است که از چهارسال قبل به‌عنوان کارآموز فعالیتش را شروع کرده و در حال حاضر به درجه استادی رسیده است. او با ذکر خاطره‌ای جالب از اولین دستمزدی که گرفته است، می‌گوید: چهارسال قبل که کارم را به‌عنوان کار‌آموز شروع کردم، حتی خودم هم باور نداشتم که بتوانم روزی گلیم ببافم. اما با سعی و تلاش و دلسوزی‌های مربی‌ام بعد از دوسال بافت کامل گلیم را آموختم. بعد از آن، بافت اولین گلیم را شروع کردم.

بعد از چند هفته که بافت آن تمام شد، برای فروش فرستادم. مدتی نگذشت که یک روز مربی به‌سراغم آمد و گفت: فاطمه جان! گلیمی که بافتی، به فروش رفته و این مبلغ هم سهم زحمت تو است. از خوشحالی پر درآوردم؛ این اولین دستمزدی بود که می‌گرفتم. بعد با خانم مربی به بازار رفتیم و یک مانتو صورتی زیبا و خوشگل خریدم.

گفتنی است که تولیدات دستان این دختران هنرمند در نمایشگا‌ه‌ها و بازار‌های مختلف برای فروش عرضه و پول حاصل از فروش این اقلام، صرف هزینه‌های روزمره آنان می‌شود.

قلم‌زنی تابلو امام‌حسین (ع)

سعیده یکی از دختران فعال کارگاه قلم‌زنی است. او که سال گذشته رتبه اول قلم‌زنی استان را از سازمان میراث فرهنگی کسب کرده است، در ساخت تابلو‌ها و اجرای طرح‌های مختلف روی مس مهارت بسیار دارد. بیشتر تابلو‌های او نیز که در نمایشگا‌ه‌های مختلف شهر و کشور عرضه شده، با قیمت خوب به فروش رسیده است. او تابلو‌های بسیاری قلم‌زنی کرده، اما خاطره یکی از این تابلو‌ها برای او ماندگارتر است.

سعیده می‌گوید: بیشتر تابلو‌های تولیدی این کارگاه توسط اشخاص، خیران یا سازمان‌های مختلف سفارش داده می‌شود. دوسال قبل خیّری، یک تابلو نام امام‌حسین (ع) را سفارش داد. ساخت این تابلو برعهده من گذاشته شد. درکنار ریزه‌کاری‌های زیاد باید عبارت «السلام علیک یا ابا‌عبدالله الحسین (ع)» را نیز قلم‌زنی می‌کردم. کار سختی بود، اما حس و حال خوبی داشت؛ آرامشی که در قلم‌زنی این تابلو داشتم، وصف‌ناشدنی است.

خوشبختانه این تابلو به‌موقع تمام شد و آن خیّر نیز این تابلو را وقف یک هیئت مذهبی کرد. خوشحالم که توانسته‌ام خدمتی هرچند کوچک به نیت امام‌حسین (ع) انجام دهم.

ارسال نظر