کد خبر: ۷۸۵۸
۰۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۰

۳۰ سال کوشش برای اهدای خون

رضا آهنچیان یکی از اهداکنندگان مستمر خون، از اهالی محله کوشش می‌گوید: از نخستین باری که خون اهدا کردم ۳۰ سال می‌گذرد و من از آن زمان تا حالا، هر سه ماه خون می‌دهم.

مجیدی| رضا آهنچیان یکی از اهداکنندگان مستمر خون، از اهالی محله کوشش است. او در سال ۶۴ زمانی که در تهران خدمت سربازی را می‌گذراند در میدان انقلاب، تابلویی می‌بیند که روی آن نوشته شده بود: «اهدای خون، اهدای زندگی». بعد از آن، اهدای خون مستمر در زندگی‌اش شروع می‌شود.

این شهروند وظیفه‌شناس می‌گوید: «همان جا با خودم عهد کردم برای اینکه قدردان سلامتی‌ام باشم هر چند وقت یک‌بار خون اهدا کنم. آن زمان من ۲۰ سال داشتم و قبل از آن تجربه اهدای خون را نداشتم». او بعد از گذراندن مراحل اهدای خون، نخستین بار در پایگاه موقت اهدای خون تهران، خون می‌دهد و به تدریج این کار را آن‌قدر ادامه می‌دهد که برایش به یک وظیفه تبدیل می‌شود.

 

هر سه ماه

خون انسان هر سه ماه، تجدید و تازه در بدن ساخته می‌شود. برخی از سردرد، غلظت خونِ بالا و بیماری‌های دیگر رنج می‌برند غافل از اینکه مرهم درد آن‌ها اهدای خون است، چون با انجام این کار هر سه ماه خون تازه در بدن جریان پیدا می‌کند.

آهنچیان می‌گوید: از نخستین باری که خون اهدا کردم ۳۰ سال می‌گذرد و من از آن زمان تا حالا، هر سه ماه خون می‌دهم. البته حدود پنج سال است که پلاکت اهدا می‌کنم، چون بیماران زیادی به پلاکت نیاز دارند و این بخش، اهداکننده کمتری دارد.

 

بهای سلامتی

انجام فرایند اهدای پلاکت ۲ ساعت زمان می‌برد، دستگاه پلاکتِ خون را جدا می‌کند و سپس خون دوباره به بدن بازمی‌گردد. اما خون دادن معمولی کمتر از ۳۰ دقیقه زمان می‌برد. آهنچیان می‌گوید: هرچیزی در دنیا بهایی دارد که باید آن را بپردازیم. ما باید به شکلی بهای سلامتی خود را بپردازیم و تاجایی که می‌توانیم به مردم کمک کنیم. به نظر من اهدای خون، زکات سلامتی است.

خون انسان هر سه ماه، تجدید و تازه در بدن ساخته می‌شود.

 

معجزه اهدا‌ی خون

اهداکننده مستمر خون در محله هفده شهریور معتقد است که اهدای خون و پلاکت در موقعیت‌های مختلف، جان او و اعضای خانواده‌اش را نجات داده است و برای اثبات آن، از مشکلی که برای پسرش به وجود آمد می‌گوید: پسر کوچکم ۷ سال داشت که بیماری خونی پیدا کرد، یعنی مغزِ استخوانش خون‌ساز نبود. پزشک‌ها امیدی به بهبود یافتن او نداشتند. اما بعد از گذراندن دوره‌های درمانی حالش بهتر شد و حال که ۱۸ سال دارد کاملا بهبود یافته و دیگر حتی دارو هم مصرف نمی‌کند.

او بهبود سلامت پسرش را هدیه‌ای از سوی خداوند می‌داند که ممکن است در ازای نیت خیرش و اهدای مستمر خون باشد. آهنچیان اطرافیان خود را نیز به اهدای خون ترغیب می‌کند و دلش می‌خواهد موضوع اهدای خون در همه خانواده‌ها فرهنگ‌سازی شود.

او می‌گوید: گاهی اوقات خانواده می‌گویند پیوسته و هر سه ماه، خون اهدا نکن شاید برایت ضرر داشته باشد. یا برخی مواقع که بیمار می‌شوم، موضوع را به اهدای خون ارتباط می‌دهند. در صورتی که خودشان شاهد بودند در زمان‌های مختلف همین اهدای خون، به من زندگی دوباره داده است.

او این روز‌ها نظامی بازنشسته است، اما وقتی که هنوز مشغول خدمت بوده، روزی در حالی که لباس شخصی بر تن داشته سکته می‌کند و بدون همراه به بیمارستان قائم (عج) فرستاده می‌شود و، چون هیچ کارت شناسایی به همراه نداشته، در بخش اورژانس، جزو بیماران بی‌هویت قرار می‌گیرد.

آهنچیان در این باره می‌گوید: باجناقم یکی از کارکنان بیمارستان قائم (عج) بود، اما در بخش دیگر. برایم جالب بود که در آن شلوغی بیمارستان قائم (عج) چگونه مرا در اورژانس دید و به کارهایم رسیدگی کرد و مرا از مرگ نجات داد. خودم یقین دارم این اتفاقِ خوب، نتیجه همان خون‌هایی بود که اهدا کردم.

 

کوشش برای اهدای خون

 

باران شدید مانع اهدای خون نشد

آهنچیان بیشتر وقت‌ها به وسیله دوچرخه برای اهدای خون می‌رود. در یک روز آفتابی طبق روال ۳ ماهه خود برای اهدای خون، به پایگاه می‌رود. در مسیر، باران شدیدی می‌بارد. دقایقی توقف می‌کند تا شاید باران بند بیاید یا از شدت آن کاسته شود، اما با گذشت زمان باران شدیدتر می‌شود.

او می‌گوید: ترسیدم اگر بیشتر توقف کنم، دیر به خانه برسم و خانواده‌ام نگران شوند. برای همین، تصمیم گرفتم به خانه بازگردم، اما هنوز راه نیفتاده بودم که دلم نیامد خون ندهم و با همان لباس‌های خیس که آب از آن‌ها چکه می‌کرد، خون اهدا کردم و بازگشتم. باران هم نتوانست در من مانع اهدای خون شود.

این شهروند که بازنشسته ناجاست و حال روز‌های بازنشستگی‌اش را در انتظامات بانک فعالیت می‌کند، روی میز خود تقویمی دارد که روزشمار اهدای خون را برای خود مشخص می‌کند تا روز مشخص را فراموش نکند.

او می‌گوید: اهدای خون را وظیفه خود می‌دانم. گروه خونی من A مثبت است. قبلا هر بار خون اهدا می‌کردم کارت می‌دادند، اما حال پیامک می‌آید، گروه خونی شما برای موارد لازم استفاده می‌شود. اگر افراد بازدیدی از بیمارستان‌های شیخ و امید داشته باشند می‌توانند از نزدیک نیاز برخی از بیماران را به خون احساس کنند و ببینند که زندگی برخی از افراد به همین خون بستگی دارد و  برای انجام این کارِ نیک، بیشتر ترغیب شوند. وظیفه انسانی ماست که به نیازمندان خون کمک کنیم.

آهنچیان می‌گوید: بعد از هربار اهدای خون خوش‌حال هستم و احساس می‌کنم سبک شدم. این کار را وظیفه شرعی خود می‌دانم. او همچنین درباره نحوه برخورد کارکنان مرکز انتقال خون توضیح می‌دهد: پرستاران انتقال خون زحمات زیادی می‌کشند و صمیمانه از آن‌ها تشکر می‌کنم. نحوه برخورد پرستاران بسیار عالی است و تمام سعی خود را می‌کنند که محیط آرام و انسان‌دوستانه باشد.

آهنچیان درباره تأثیر اهدای خون در زندگی‌اش این‌طور می‌گوید: اهدای خون باعث شده است به خیر و خوشی زندگی کنم. از نظر جسمانی و خانوادگی هم همین طور بوده است. الان پنج نوه دارم و زندگی خوب و آرامی در کنار فرزندان و نوه‌هایم از سر می‌گذرانم.




*این گزارش سه شنبه ۹ مرداد سال ۱۳۹۷ در شماره ۲۹۵ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.

ارسال نظر